قطره ای از مصائب حضرت زینب علیهالسلام

در بحر المصائب گوید: چون جناب زینب خاتون علیه السلام در کوچه و بازار شام رسید و سر حضرت سیدالشهدا را در پیش روى خود بدید و مردم شام اظهار خورسندى و سرور مى نمودند و ناى و طنبور مى نواختند و آن سر مبارک در هر چند قدم به کلمه((لا حول و لا قوه الا بالله العظیم )) متکلم مى گشت ، آن مخدره آهى از دل برکشید و فرمود: ((یا اخاه... انظر علینا و لا تغمض عینک عنا و نحن بین العدى )) در این حال سر مبارک تکلم کرد و فرمود: ((یا اختاه اصبرى ، فان الله تعالى معنا)) .

 آن مخدره چون صداى برادر را شنید بحر غیرتش به جوش ‍ آمد و بى تابانه به آن قوم خطاب کرد که : اى گروه نامحمود، همانا به قتل اولاد پیغمبر صلى الله علیه و آله خود و سید جوانان اهل بهشت ، و گردش ‍ دادن دختران و حرم سید انس و جان ، و تزیین شهر خود، شادان هستید و مباهات مى کنید و مع هذا خود را از اهل اسلام مى شمارید؟ امیدوارم که خداوند جبار هرگز در شما به نظر رحمت ننگرد و بر شما نبخشاید.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد