رمز جاذبه علی (ع)

سبب دوستی و محبت علی در دلها چیست؟
رمز محبت را هنوز کسی کشف نکرده است،یعنی نمی توان آنرا فرموله کرد و گفت اگر چنین شد چنان می شود و اگر چنان شد چنین می شود،ولی البته رمزی دارد.چیزی در محبوب هست که برای محب از نظر زیبایی خیره کننده است و او را به سوی خود می کشد.جاذبه و محبت در درجات بالا«عشق »نامیده می شود.علی محبوب دلها و معشوق انسانهاست،چرا؟و در چه جهت؟فوق العادگی علی در چیست که عشقها را بر انگیخته و دلها را به خود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانی گرفته است و برای همیشه زنده است؟چرا دلها همه خود را با او آشنا می بینند و اصلا او را مرده احساس نمی کنند بلکه زنده می یابند؟
مسلما ملاک دوستی او جسم او نیست،زیرا جسم او اکنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نکرده ایم.و باز محبت علی از نوع قهرمان دوستی که در همه ملتها وجود دارد نیست. هم اشتباه است که بگوییم محبت علی از راه محبت فضیلتهای اخلاقی و انسانی است و حب علی حب انسانیت است.درست است علی مظهر انسان کامل بود و درست است که انسان نمونه های عالی انسانیت را دوست می دارد اما اگر علی همه این فضایل انسانی را که داشت می داشت:آن حکمت و آن علم،آن!284 فداکاریها و از خود گذشتگی ها،آن تواضع و فروتنی،آن ادب،آن مهربانی و عطوفت،آن ضعیف[نوازی]،آن عدالت،آن آزادگی و آزادیخواهی،آن احترام به انسان،آن ایثار،آن شجاعت،آن مروت و مردانگی نسبت به دشمن،و به قول مولوی:
در شجاعت شیر ربانیستی در مروت خود که داند کیستی؟
آن سخا و جود و کرم و...اگر علی همه اینها را که داشت می داشت اما رنگ الهی نمی داشت، مسلما این قدر که امروز عاطفه انگیز و محبت خیز است نبود.
علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد.دلهای ما به طور نا خود آگاه در اعماق خویش با حق سر و سر و پیوستگی دارد،و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می یابند به او عشق می ورزند.در حقیقت پشتوانه عشق علی پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرتها نهاده شده،و چون فطرتها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است.
نقطه های روشن در وجود علی بسیار است اما آنچه برای همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده است ایمان و اخلاص اوست و آن است که به و جذبه الهی داده است.
سوده همدانی،بانوی فداکار و دلباخته علی،در مقابل معاویه بر علی درود فرستاد و در وصفش گفت:
صلی الاله علی روح تضمنها قبر فاصبح فیه العدل مدفونا قد حالف الحق لا یبغی به بدلا فصار بالحق و الایمان مقرونا
درود خداوند بر روانی باد که او را خاک بر گرفت و عدل نیز با وی مدفون گشت.با حق پیمان بسته بود که به جای آن بدلی نگزیند،پس با حق و با ایمان مقرون گشته بود.
صعصعة بن صوحان عبدی نیز یکی دیگر از دلباختگان علی بود،از کسانی بود که در آن دل شب در مراسم دفن علی با عده معدودی شرکت کرد.پس از آنکه حضرت را دفن کردند و بدنش را خاک پوشانید،صعصعه یک دست خویش را بر قلبش نهاد و با دست دیگر خاک بر سر پاشید و گفت:
«مرگ گوارایت باد!که مولدت پاک بود و شکیبایی ات نیرومند و جهادت بزرگ.بر اندیشه ات دست یافتی و تجارتت سودمند گشت.
بر آفریننده ات نازل گشتی و او تو را با خوشی پذیرفت و ملائکش به گردت در آمدند.در همسایگی پیغمبر جایگزین گشتی و خداوند تو را در قرب خویش جای داد و به درجه برادرت مصطفی رسیدی و از کاسه لبریزش آشامیدی.
از خدا می خواهیم که از تو پیروی کنیم و به روشهایت عمل کنیم،دوستانت را دوست بداریم و دشمنانت را دشمن بداریم و در جرگه دوستانت محشور گردیم.
دریافتی آنچه را دیگران در نیافتند و رسیدی به آنچه دیگران نرسیدند.در پیشگاه برادرت پیغمبر جهاد کردی و به دین خدا آنچنانکه شایسته بود قیام کردی تا سنتها را بر پا داشتی و آشوبها را اصلاح نمودی و اسلام و ایمان منظم گشت.بر تو باد بهترین درودها!
به وسیله تو پشت مؤمنان محکم شد و راهها روشن گشت و سنتها بپا ایستاد.احدی فضایل و سجایای تو را در خود جمع نکرد.ندای پیغمبر را جواب گفتی.به اجابتش بر دیگران پیشی گرفتی.به یاری اش شتافتی و با جان خویش حفظش کردی.با شمشیر ذوالفقار در مراحل ترس و وحشت حمله بردی و پشت ستمگران را شکستی.بنیانهای شرک و پستی را درهم فرو ریختی و گمراهان را در خاک و خون کشیدی.پس گوارایت باد ای امیر مؤمنان!
نزدیکترین مردم بودی به پیغمبر.اول کسی بودی که به اسلام گرویدی.از یقین لبریز و در دل محکم و از همه فداکارتر[بودی]و نصیبت از خیر بیشتر بود.خداوند ما را از اجر مصیبتت محروم نکند و پس از تو ما را خوار نگرداند.
به خدا سوگند که زندگی ات کلید خیر بود و قفل شر،و مرگت کلید هر شری است و قفل هر خیری.اگر مردم از تو پذیرفته بودند،از آسمان و زمین نعمتها بر ایشان می بارید اما آنان دنیا را بر آخرت برگزیدند.» (13)
آری،دنیا را برگزیدند و در مقابل عدل و عدم انعطاف علی تاب نیاوردند و عاقبت دست جمودها و رکودها از آستین مردمی بدر آمد و علی را شهید کرد.
علی علیه السلام در داشتن دوستان و محبان سر از پا نشناخته که در راه ولاء و محبت او سر دادند و بر سر دار رفتند،بی نظیر است.تاریخچه های شگفت و جالب و حیرت انگیز آنها صفحات تاریخ اسلام را مفتخر ساخته است.دست جنایت ناپاکانی از قبیل زیاد بن ابیه و پسرش عبید الله و حجاج بن یوسف و متوکل و در راس همه اینها معاویة بن ابی سفیان به خون این زبده های انسانیت تا مرفق آلوده است.

 منبع : حوزه نت

وصیت امام على علیه السلام

علامه طبرسى گوید: على علیه‏السلام شصت و سه سال زندگانى کرد، ده سال پیش از بعثت، و در سن ده سالگى اسلام آورد. و پس از بعثت‏بیست و سه سال با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم زندگانى کرد، سیزده سال در مکه پیش از هجرت در امتحان و گرفتارى به سر برد و سنگین‏ترین بارهاى رسالت آن حضرت را به دوش کشید، و ده سال پس از هجرت در مدینه در دفاع از حضرتش با مشرکان جنگید و با جان خود او را از شر دشمنان دین نگاه داشت، تا آنکه خداى متعال پیامبر خود را به سوى بهشت انتقال داد و او را به بهشت آسمانى بالا برد و على علیه‏السلام در آن روز سى و سه ساله بود، و بیست و چهار سال و چند ماه حق او را از ولایت غصب کردند و او را از تصرف در امور بازداشتند، و آن حضرت در این دوران با تقیه و مدارا مى‏زیست، و پنج‏سال و چند ماه خلافت را به دست گرفت و در این سالها گرفتار جهاد با منافقان از ناکثین و قاسطین و مارقین (اصحاب جمل و صفین و نهروان) بود چنانکه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم سیزده سال از روزگار نبوت خود را ممنوع از پیاده کردن احکام آن و ترسان و محبوس و فرارى و مطرود بود و نمى‏توانست‏با کافران به جهاد پردازد و از مؤمنان دفاع کند، سپس هجرت کرد و ده سال پس از هجرت با مشرکان به جهاد پرداخت و گرفتار منافقان بود تا خداوند او را به سوى خود برد...

آن حضرت در شب بیست‏یکم ماه مبارک رمضان سال چهل هجرى با شمشیر به شهادت رسید. عبدالرحمن بن ملجم مرادى شقى‏ترین امت آخر زمان - لعنة الله علیه - در مسجد کوفه او را ضربت زد .

حسن و حسین علیهم السلام به امر آن حضرت مراسم غسل و تکفین او را عهده‏دار شدند و بدن شریفش را به سرزمین غرى در نجف انتقال دادند و شبانه پیش از سپیده صبح در همان جا به خاک سپرده شد. حسن و حسین و محمد پسران آن حضرت علیه‏السلام و عبدالله بن جعفر رضى الله عنه وارد قبر شدند و بنا به وصیت‏حضرتش اثر قبر پنهان گردید. این قبر پیوسته در دولت‏بنى‏امیه پنهان بود و کسى بدان راه نمى‏برد تا آنکه امام صادق علیه‏السلام در ولت‏بنى‏عباس آن را نشان داد. (1)
خدا را خدا را درباه یتیمان در نظر آرید، هر روز به آنان رسیدگى کنید و حتى یک روز دهان آنان را خالى نگذارید و مبادا در حضور شما تباه شوند

وصیت امام على علیه‏السلام در بستر شهادت

هنگامى که ابن ملجم - که خدا لعنتش کند - او را ضربت زد حضرتش به حسن و حسین علیهم‏السلام چنین فرمود: «شما را به تقواى الهى سفارش مى‏کنم و اینکه در طلب دنیا بر نیایید گرچه دنیا در طلب شما برآید، و بر آنچه از دنیا محروم ماندید اندوه و حسرت مبرید و حق بگویید و براى پاداش (اخروى) کار کنید و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.

شما دو نفر و همه فرزندان و خانواده‏ام و هر کس را که این نامه‏ام به او مى‏رسد سفارش مى‏کنم به تقواى الهى و نظم کارتان و اصلاح میان خودتان، چرا که از جدتان صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: «اصلاح میان دو کس از انواع نماز و روزه برتر است.»

خدا را خدا را درباه یتیمان در نظر آرید، هر روز به آنان رسیدگى کنید و حتى یک روز دهان آنان را خالى نگذارید و مبادا در حضور شما تباه شوند.

خدا را خدا را درباه همسایگان در نظر دارید، که آنان سخت مورد سفارش پیامبرتان هستند، پیوسته به همسایگان سفارش مى‏کرد تا آنجا که پنداشتم آنان ارث بر خواهد نمود.

خدا را خدا را درباره قرآن یاد کنید، مبادا دیگران به عمل به آن بر شما پیشى گیرند.

خدا را خدا را درباره نماز یاد کنید که آن ستون دین شماست.

خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان یاد کنید، تا زنده هستید آن را خالى و (خلوت) نگذارید; که اگر این خانه متروک بماند دیگر مهلت نخواهید یافت.

خدا را خدا را درباره جهاد در راه خدا به مال و جان و زبانتان یاد آرید، و بر شما باد به همبستگى و رسیدگى به یکدیگر، و بپرهیزید از قهر و دشمنى و بریدن از هم. امر به معروف و نهى از منکر را رها نکنید که بدانتان بر شما چیره مى‏شوند آن گاه دعا مى‏کنید ولى مستجاب نمى‏گردد.

اى فرزندان عبدالمطلب! مبادا شما را چنان بینم که به بهانه اینکه امیرالمؤمنین کشته شد دست‏به خون مسلمانان بیالایید; هش دارید که به قصاص خون من جز قاتلم را نباید بکشید; بنگرید هر گاه که من از این ضربت او جان سپردم تنها به کیفر این ضربت‏یک ضربت‏بر او بزنید و این مرد را مثله نکنید. (2) چرا که از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که مى‏فرمود: «از مثله کردن بپرهیزید گرچه با سگ هار باشد.» (3)

از وصیت دیگر آن حضرت پیش از شهادت و پس از ضربت زدن ابن ملجم ملعون: «وصیت من به شما آن است که چیزى را با خدا شریک مسازید، و به محمد صلى الله علیه و آله و سلم سفارش مى‏کنم که سنت او را ضایع مگذارید. این دو ستون را به پادارید و این دو چراغ را افروخته بدارید، و تا از جاده حق منحرف نشده‏اید هیچ نکوهشى متوجه شما نیست. من دیشب یار و همدم شما بودم و امروز مایه عبرت شما گشته‏ام و فردا از شما جدا خواهم شد. خداوند من و شما را بیامرزد. اگرزنده ماندم خودم صاحب اختیار خون خود هستم و اگر فانى شدم فنا میعادگاه من است، و اگر بخشیدم بخشش مایه تقرب من به خدا و نیکویى براى شماست; پس شما هم ببخشید «آیا نمى‏خواهید که خدا هم شما را ببخشاید؟» (4) به خدا سوگند هیچ حادثه‏اى ناگهانى از مرگ به من نرسید که آن را ناخوش دارم، و نه هیچ وارد شونده‏اى که ناپسندش دانم; و من تنها مانند جوینده آبى بودم که به آب رسیده، و طالب چیزى که بدان دست‏یافته است; «و آنچه نزد خداست‏براى نیکان بهتر است‏» (5) و (6)

امام علی (ع) مى‏فرمود: «شقى‏ترین این امت از چه انتظار مى‏برد که این محاسن را از خون این سر سیراب سازد؟» و بارها مى‏فرمود: «به خدا سوگند که موى صورتم را از خون بالاى آن سیراب خواهد کرد.»

از این که فرمود: «به خدا سوگند هیچ حادثه‏اى ناگهانى از مرگ به من نرسیده که...» معلوم مى‏شود که امام علیه‏السلام پیوسته از روى شوق در انتظار شهادت به سر مى‏برده و مى‏دانسته است که آنچه پیامبر راستگوى امین صلى الله علیه و آله و سلم به او خبر داده ناگزیر فراخواهد رسید چنانکه قیامت آمدنى است و شکى در آن نیست و وعده او ترک و تخلف ندارد و آن حضرت با دلى پر صبر در انتظار آن بود و - بنا به نقل گروهى از دانشمندان مانند ابن عبدالبر و دیگران - مى‏فرمود: «شقى‏ترین این امت از چه انتظار مى‏برد که این محاسن را از خون این سر سیراب سازد؟» و بارها مى‏فرمود: «به خدا سوگند که موى صورتم را از خون بالاى آن سیراب خواهد کرد.»

یک معجزه

زمخشرى در «ربیع الابرار» از ام‏معبد آورده است که گفت: «روزى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم وضو گرفت و در پاى درخت‏خاردار خشکیده‏اى در نزد ما آب دهان افکند و آن رخت‏سبز شد و میوه داد و در زمان حیات آن حضرت ما از میوه آن شفا مى‏جستیم... اما سپس از پایین به بالا خشک شد و خار رویید و میوه‏هایش ریخت و سبزى و تازگى آن از میان رفت. در این حال بود که ما از شهادت امیرالمؤمنان على علیه‏السلام باخبر شدیم. و دیگر میوه نداد و ما از برگ آن بهره‏مند بودیم و پس از چندى صبح کردیم و دیدیم که از ساقه آن خونى تازه مى‏جوشد و برگ آن هم خشک شده است. در همین حال خبر شهادت حسین علیه‏السلام به ما رسید و درخت‏به کلى خشک گردید.» (7)

 پى‏نوشتها:

(1)تاج الموالید / 18.

(2)مثله کردن: بریدن انگشت و بینى و گوش و دیگر اعضاى کسى.

(3)نهج البلاغه، نامه 47.

(4)اقتباس از آیه 22 سوره نور.

(5)اقتباس از آیه 198 سوره آل عمران.

(6)نهج البلاغه، نامه 23.

(7)تاریخ الخمیس، باب هجرت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم.

معجزه دعا و نماز در برآورد نیازهای فردی و روحی انسان

  عده ای از دانشمندان الهی و غیر الهی به این مطلب رسیده اند که تنها در سایه ی مذهب و دین و دعا و نیایش با خداست که می توان روان سالمی داشت.   در واقع دعا و نماز، قوی ترین نیرویی است که انسان ها می توانند ایجاد کنند؛ نیرویی که چون قوه ی جاذبه ی زمین، وجودی حقیقی دارد و رابط انسان با خالق خود است.

- دعا و نماز

دعا و نماز در حقیقت عبارت است از رابطه‏ای صمیمانه بین آفریدگار و آفریده، که انسان به وسیله آن از اعماق قلب با خالق خویش سخن می‏گوید. از این رو دعا و نماز هم به درگاه خداوند مقبول و خوش‏آیند است و هم به انسان کمک می‎کند تا غم از دل بزداید و بار روح را سبک‏تر سازد حتی گفته شده است: خداوند مشتاق شنیدن دعا و نماز عادلان و نیکوکاران است.

کسی که دعا و نماز می‏خواند باید چشمانش را پائین افکنده و قلبش را متوجه بالا سازد و باید نزد خود چنین مجسم کند که خداوند مقابل او است چنان که در کتاب مزامیر داود (تهیلیم) فصل 16 آیه 8 می‏فرماید: «خداوند را همیشه پیش روی خود می‏دانم». در تلمود؛ براخوت، 28 ب آمده است: «هنگامی که شما دعا و نماز می‏خوانید بدانید که در حضور چه کسی ایستاده‏اید».

(دعـا) در لغـت بـه مـعـنـاى خـوانـدن ، حـاجت خواستن و استمداد بوده و در اصطلاح اهل شرع ، گفتگو کردن با خداوند سبحان به شکل طلب حاجت و درخواست حلّ مشکلات از درگاه او یا به شکل مناجات و ذکر اوصاف جلال و جمال ذات پاکیزه اوست. دعـا یـکـى از بـهـتـریـن عـبـادتـهـاسـت و بـه عـنـوان عـبـادتـى مـستقل ، داراى اجر و پاداش نیک مى باشد و گاهى نیز وسیله گشایش گِرِههاى بسته زندگى و حـل گـرفـتـاریـهـا و مشکلات به الهام خدا و یارى او و سبب بر آورده شدن حاجتهاى دنیا و آخرت است
در روایـات اهـل بـیـت عـلیـهـم السـلام گـاهـى از دعـا بـه عـنـوان عـبـادتـى مستقل ، بهترین عبادت ،مغز و روح پرستش یاد شده واز محبوبترین کارها در روى زمین شمرده شده اسـت و گـاهـى نـیـز از آن بـه عـنوان وسیله رفع گرفتاریها، دفع بلا و مصیبت ، شفاى دردها، کـلیـد نـجـات ، گنجینه رستگارى ، سلاح و سپر مؤ من و بهترین وسیله نزدیکى به درگاه خدا یاد شده است .

اولیـاى گـرامـى اسـلام ، مـى کـوشـیـدنـد، فـرهـنـگ دعـا و اسـتـمـداد از درگـاه خـداونـد مـتـعـال در میان مسلمانان براى همیشه زنده بماند. از این رو، به پیروان خود سفارش مى کردند، درتـمام حالات زندگى با خدا ارتباط داشته و حاجتهاى خود را از او بخواهند، از او کمک بگیرند و حـتـى مـسـائل کـوچـک خـود را بـا خـدا در مـیـان بگذارند. چنانچه در حدیث قدسى آمده که خداوند تعالى به حضرت موسى (ع ) فرمود:(یا مُوسى ! سَلْنى کُلَّ ما تَحْتاجُ اِلَیْهِ، حَتّى عَلَفِ شاتِکَ، وَمِلْحِ عَجینِک. اى موسى ! به هر چه نیاز دارى ، حتى علف گوسفند و نمک خمیرت را، از من بخواه.همچنین پیامبر اکرم (ص ) فرمود:(لِیَسْئَالْ اَحَدُکُمْ رَبَّهُ حاجَتَهُ حَتّى یَسْئَالَهُ الْمِلْحَ وَ حَتّى یَسْاءَلَهُ شَسْعَهُ) هر کدام از شما باید حاجتش را، حتى نمک و بند کفش خود را، از پروردگارش بخواهد.

از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:(بر شما باد به دعا؛ زیرا با هیچ چیز مانند آن ، به خدا نزدیک نمى شوید و دعا را براى هیچ حـاجـت کـوچـکـى بـه خاطر کوچکى اش رهانکنید، زیرا آن کس که حاجتهاى بزرگ را بر آورده مى کند، حاجتهاى کوچک هم به دست اوست).

پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الدعاء مخ العبادة و لا یهلک مع الدعاء احد، دعا مغز عبادت است و هیچ کس از اهل دعا به هلاکت نمی‏رسد. در عبادات مخصوصا نماز به مسأله دعا تأکید فراوان شده است و شایسته است که انسان مؤمن در حین نماز، در قنوت، در سجده و... و بعد از فارق شدن از نماز به درگاه الهی دعا نماید. هنگامی که نمازگذار در مقابل پروردگار خود به عبادت می ایستد و عظمت خداوند و نعمت های فراوان پروردگار به یاد می آورد، بهترین وقت است که به عجز و ناتوانی خود اعتراف کند و برای گناهان خود از خداوند طلب مغفرت نموده و از درگاه کبریایی خداوند معرفت به او و پیامبر و اوصیاء او و عافیت و روزی حلال برای خود و خانواده اش را خواستار باشد. در رساله های عملیه آمده است که مستحب است نماز گزار در سجده و یا در سجده آخر دعا کند و حوائج دنیا و آخرت خود، به خصوص رزق حلال را از خدا بخواهد و این دعا را بخواند: «یا خَیْرَ الْمَسْؤُولین وَ یا خَیْرَ الْمُعْطِینَ ارْزُقْنِی وَ ارْزُقْ عِیالی مِنْ فَضْلِکَ فَانَّکَ ذُو الفَضْلِ الْعَظِیمِ» یعنی: ای بهترین کسی که از او سؤال می‏کنند و ای بهترین عطاکنندگان، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت، پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی‏.»


- هدف از عبادت و اهتمام نماز خواندن:

هـدف از عـبـادت ، رشـد وتـکـامـل انـسـان اسـت ، زیـرا خـدا کـمـال مـطـلق اسـت و انـسـان بـراى رسیدن به کمال باید خود را به او نزدیک کند و راه تقرب انسان به خداى متعال ، عبودیت و بندگى است . اثر بندگى رفع تیرگیهاى درونى از صفحه دل و نـورانـى شـدن آن بـه انـوار مـلکـوت و آمـادگـى جـان انسان براى پذیرش تجلیّات حق و تابش نور عشق الهى است .

بـسـیـارى از نـمـاز خـوانـان ، نماز مى خوانند، ولى نمى دانند، براى چه نماز مى گذارند و در نـتـیـجـه از هدف اصلى آن غافلند، از این رو، سودى نمى برند و این عبادت در روح آنان اثرى نگذاشته و یا اثرى نامحسوس و غیر قابل توجه گذاشته است؛ زیرا (همچون کلاغى که منقار بـر زمـیـن مـى کـوبـد)، بـه نـمـاز پرداخته و با غفلت به پایان مى رسانند. چنین نمازى باز دارنـده از گـنـاهان نیست . با آنکه قرآن نماز را بازدارنده از فحشاء ومنکر شمرده است معلوم مى شود نمازش در حقیقت نماز نبوده ، بلکه صورتى از نماز بوده است . بـراى تـوجـه بـه هـدف اصـلى اقامه نماز، برخى ازعلماى بزرگ اسلام ، کتابهایى پیرامون اسـرار این عبادت وآداب قلبى و معنوى آن نگاشته اند که مطالعه دقیق و به کار بستن آنها بر همه سالکان طریق الهى ، بویژه جوانان عزیز، امرى ضرورى و لازم است .

اهـتـمام به نماز اقتضا مى کند، انتظار وقت نماز را داشته باشیم مانند کسى که وعده ملاقات با یـک شـخـصـیـت مـهـم گـذارده ، بـه خـاطـر وفـا بـه ایـن وعـده ، لحـظـه شـمـارى مـى کـنـد. هـیـچ قـول و قـرار دیـگـرى را کـه بـا ایـن وعـده مـنافات دارد، نمى پذیرد، حتى اگر قرار قبلى با دیـگـران گذارده است با عذر خواهى آن را لغو مى کند.

براى این ملاقات ، خود را آماده مى سازد، لبـاس خـود را مـرتّب مى کند، آنچه مى خواهد بگوید در ذهن مرور مى کند. بنابراین باید چنین حالتى در نمازگزار باشد که با نزدیک شدن وقت نماز در چهره و رفتار او این انتظار مشاهده شود، برخیزد، وضو بگیرد، مقدمات دیگر نماز را فراهم سازد.اهـتـمـام بـه نـمـاز اقـتـضـا مـى کـنـد، انـسـان نـمـاز را بـطـور صـحـیـح و کـامـل بـیـامـوزد و بـه فـراگـیـرى مـسـایـل نـمـاز اهـتـمـام داشـتـه بـاشـد وهـرگـز نـمـاز را از اوّل وقت تاءخیر نیندازد، مگر در شرایط اضطرارى که طبعاً عذر تاءخیر پذیرفته است .

اهـتـمـام بـه نـمـاز بـه تـوجـه قـلبـى درحـال نـمـاز وخـشـوع در حال عبادت است . چنانکه قرآن کریم ، در وصف مؤ منان رستگار مى فرماید:

(اَلَّذینَ هُمْ فى صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ)

آنان (کسانى هستند که ) در نمازشان خشوع مى ورزند. نـمـاز گـزار بـایـد کـارى کـنـد کـه درحال نماز فکر و ذهن او متوجه عبادت و معبود باشد. بدین مـنـظـور درجـایـى نـمـاز بـخـوانـد کـه مـایـه پـریـشـانـى حـواس نـشـود. درحـال نـمـاز بـا حـالت آرام وبـدون حـرکـت زایـد بـدن بـاشـد، درحـال قیام به محل سجده نگاه کند. درحال رکوع به پهلوى پاى راست بنگرد، از نماز خواندن درجـایـى کـه در بـرابـر آب ، درب گـشـاده ، نـقـاشـى ، خـطـاطـى ، گل و گیاه و چیزهایى است که موجب پریشانى حواس مى شود، خوددارى ورزد. نقـطـه مـقابل اهتمام به نماز، سبک شمردن نماز است.

- دعا و کیفیت آن:

این جهان با تمام تجلیات آن، بازدمِ نَفَسِ خداوند است. تجلیاتی که انسان جزئی از آن محسوب می‏شود. هر یک دم، یک جلوه است. و اصلاً چیزی جز یک جلوه وجود ندارد.

«لا تکراراً فی تجلّی» یعنی در تجلیات خدا تکرار وجود ندارد. مثلاً امکان ندارد که یک امام حسین دیگر دقیقاً با همان مشخصات ظهور کند. هر کسی در نوع خودش یک پدیدۀ نوظهور و بلاتکرار است. در حقیقت دستگاه خلقت اگر با تکرار همراه شود نشانۀ کمبود آن است. برای تعریف صحیحی از دعا بررسی دو کیفیت حال و مقام پراخته می شود:حال کیفیتی است که بدون اراده بر انسان وارد می‏شود و اگر با مراقبت سالک ماندگار گردد مقام نامیده می‏شود، پس مقام، ورود کیفیتی است که با مراقبت سالک ماندگار گردد .بعضی از کیفیتهای وارداتی، فقط در حال، قرار می‏گیرند و به مقام نمی‏رسند، حال وارد می‏شود ولی سالک توان نگهداری آنرا ندارد، چون مراحل مقدماتی لازم را طی نکرده است. باید به این نکته توجه داشت که در بسیاری موارد مقدمه مهمتر از نتیجه می‏باشد، مثلاً به نماز ایستادن مقدماتی دارد که خیلی مهمتر از خود نماز است. ریاضت، مراقبه و... به همتِ نَفَسِ پیر نیاز دارد. در خیلی از موارد، بدون نَفَسِ پیر، کارها انجام نمی‏گیرد، خیلی از دعاها به این دلیل نتیجه نمی‏دهد که غالبا بی‏مقدمه به آن نزدیک می‏شویم.

- دعا و نماز در ادیان مختلف

الف- دعا از دیدگاه قرآن

از نـظـر قـرآن مـجـیـد، دعـا نـداى فـطرت بیدار انسان خدا جوست که از عمق جانش بر مى خیزد و همانند عاشقى شیدا معشوق ناپیدایش را مى خواند و به درگاهش دست نیاز مى برد. خداجویان عاشق در سختى و راحتى ، گرسنگى و سیرى ، اندوه وشادى ، نیازمندى و بى نیازى و ... او را مى خوانند. قرآن مجید، حالت خوشِ خداجویان مخلص را چنین توصیف مى کند: (تَتَجافى جُنوُبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً...) بسترخواب ، را رها مى کنند، پروردگارشان را با بیم و امید مى خوانند... دعـا، مـحـبوبترین چیز نزد خدا بوده و مایه رشد و سعادت انسان است خداى تعالى به رسولش مى فرماید:

(وَاِذا سـَئَلَکَ عـِبـادى عـَنـّى فـَاِنّى قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لى وَلْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ) .

هـنگامى که بندگانم درباره من از تو مى پرسند، (بگو) البته که من به آنها نزدیکم . کسى کـه مـرا بخواند، اجابت مى کنم ، پس باید دعوت مرابپذیرند و به من ایمان آورند تا به حق و سعادت راه یابند.دعـا، مـایـه ارزش انـسـان در درگـاه الهى است واعتناى خدا به بشر، به واسطه دعا، راز و نیاز وگریه وزارى به درگاه او مى باشد.

ب- دعا و نمازدر دین یهود و دین مسیح

«ای خداوند خدای ما، میل و رضای تو بر این تعلق گیرد که به ما عمری دراز عطا فرمایی، عمری مشحون از صلح و سلامت پر از نیکی و رحمت و ... عمری که در آن خجالت و شرمندگی یافت نشود، عمری توام با ثروت و عزت و سعادت که در آن ترس از تو دل و جان ما را پرکند، ای خداوند خدای ما، میل و رضای تو بر این تعلق گیرد، که در دل هیچ انسانی کینه و دشمنی علیه ما وارد نشود و کینه و عداوتی علیه هیچ انسانی بر دل ما نگذارد.»

وقتی که دعا در باور شخصی ربوبیت حق جای گرفت و با عمق جان خود تنها او را همه کاره یافت و چشم امید از غیر او بست به ناچار حوائج خود را نیز فقط از او می‌طلبد، ایمان به عالی‌ترین وجه هنگام دعا کردن و نماز خواندن جلوه‌گر می‌شود. زیرا تنها آن کس که به خدا و به علاقه او نسبت به آفریدگارش صمیمانه ایمان دارد، به حضور پروردگار دعا می‌کند و حاجات خود را از او می‌خواهد.

در انجیل آمده است که: «هنگامی که او مسیح در موضعی دعا می‌کرد چون فارغ شد، یکی از شاگردانش به وی گفت: خداوندا، دعا کردن را به ما تعلیم نما، چنانکه یحیی به شاگردان خود آموخت» پس عیسی به شاگردانش گفت: «هرگاه دعا کنید، گویید: ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است در زمین نیز گرده شود. نان کفاف ما را روز به روز به ما بده و گناهان ما را ببخش زیرا که ما نیز هر قرضدار خود را می‌بخشیم و ما را در آزمایش میاور، بلکه ما را از شریر رهایی ده.».

هر مسیحی دارای یک خط مستقیم برای ارتباط با خدا می‌باشد و در هر زمان که اراده نماید در اختیار اوست،‌ ولی اغلب مسیحیان هرگز گوشی تلفن را بر نمی‌دارند و اغلب فراموش می‌کنند که چنین خطی وجود دارد، مگر اینکه یک وضعیت اضطراری پیش آید. کسانیکه روح بخشش دارند می‌توانند دعا کنند، یکی از دلایلی که اغلب مانع دعاکردن می‌گردد نداشتن روح بخشش است. مسیح وعده فرموده: وقتی به دعا بایستید هرگاه کسی به شما خطا کرده باشد او را ببخشید تا آنکه پدر شما نیز که در آسمان است خطایای شما را ببخشاید.

ج- دعا از دیدگاه دانشمندان

دیل کارنگی روانشناس مشهور غرب می گوید: در آمریکا به طور متوسط در هر 35 دقیقه یک نفر خودکشی می کند و در هر دو دقیقه یک نفر دیوانه می شود . اگر این مردم از تسکین خاطر و آرامش که دین و عبادت به آدمی می بخشد نصیبی داشتند ، ممکن بود از اغلب این خودکشی ها و بسیاری از دیوانگی ها جلوگیری شود.»

دکتر محمد عثمان نجاتی روانشناس و استاد دانشگاه کویت می گوید:« این حالت آرام سازی و آرامش روانی حاصل از نماز از نظر درمانی تأثیر بسزایی در کاهش شدت تشنجات عصبی ناشی از فشار زندگی روزانه و پایین آوردن حالت اضطرابی که برخی از مردم دچار آن هستند، دارد. »

دیل کارنگی بنیانگذار دانشکده ی روابط انسانی در نیویورک می نویسد: چرا موقعی که مشکلات، نیروی ما را نابود می کند و یا حوادث، اراده های ما را ریشه کن می سازد و بیشتر اوقات آن قدر در یأس فرو می رویم که خدا را هم فراموش می کنیم به خود نمی آییم و آن قدر صبر می کنیم که یأس بر ما پیروز شود؟ و چرا همه روزه نیروهای خود را با نماز و حمد و دعا تقویت نمی کنیم و آن را از نو سازمان نمی دهیم؟امروزه جدیدترین علم یعنی روانپزکشی همان چیزهایی را تعلیم می دهد که پیامبران تعلیم می دادند، چرا؟ به علت اینکه پزشکان روح دریافته اند که دعا و نماز و داشتن ایمان محکم به دین ، نگرانی و تشویش و هیجان و ترس را که موجب بیشتر ناخوشی های ماست برطرف می سازد . شخص من هنوز از کشف رمز اثر دعا و نماز عاجزم ولی این دلیل نمی شود که از آرامش روحی و اتکایی که دعا و نماز برایم به وجود می آورد بهره مند نشوم . با دلیل یا بی دلیل برایم مسلم شده است که اعتقاد به دین در طریق زندگی سعادتمندانه، مهم ترین پایگاه است .»

- نتیجه گیریاهـمـیـّت دعـا از دیـدگـاه قـرآن و روایـات اهـل بیت علیهم السلام بیان می کند که قدر و منزلت انسان نزد خدا و روح عبودیّت و بندگى به دعا، وابسته است.کـسـى کـه مـى خـواهـد، بـنـده بـاشـد، از بـى بـند و بارى و افسار گسیختگى ، نجات یابد و گـرداب حـوادث روزگـار وتـوطـئه هـاى شـیـاطین به او آسیب نرساند، و کلید رستگارى دنیا و آخـرت را داشـتـه بـاشـد، کسى که مى خواهد درتمام زندگى ، معشوقى داشته باشد که همواره همدم اوباشد، در بن بستها، امیدبخش ، درهنگام بلا و مصیبت ، اضطراب و نگرانیها، آرامبخش روح و پناهگاه مطمئن او باشد، باید دعا کند.

بنابراین تا دست در دست کسی که آگاه به رمز و رموز، و کجا و چگونه رفتنها است، قرار ندهید، پیدا کردن مسیر با مشکلاتی چند توأم می‏شود. زیرا وقتی که به حالی دست پیدا می‏کنید، باید اثرات این حال را در خود شناسائی نمایید تا به درک برسید. معنویت، در وجود ما نشانه‏هائی دارد، تا این نشانه‏ها را نشناسید، از کجا متوجه معنویت در وجود خود می‏شوید.
تهیه و تنظیم: حسن بالاگر، مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر و مصطفی قربان موحد، عضو باشگاه پژوهشگران دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر.
- منابع
- اصول کافى ، ج ۴، ص ۲۱۰.
- انجیل مرقس، باب 11، آیه 25
- بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۰۳، اسلامیه .
- براخوت، 160، ب،7، دال.
- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 83، حدیث 1326.
- سجده ، آیه ۱۶.
- رساله عملیه امام خمینی ، قسمت احکام نماز (مستحبات و مکروهات سجده).مسأله 1091.

سبب غیبت امام زمان (ع) مائیم!

1) وضعیت امام غائب (عج)

آیت الله العظمی بهجت (ره)چونان سایر عالمان شیعی، امام را بزرگ ترین آیت حق، "آینه ای که تمام عالم را نشان می دهد "۱، "ولیّ نعمت ما و مجرای رساندن فیض به ما "۲ دانسته، درباره امام عصر(ع) می فرمایند: "اهل بیت همه نور واحدند؛ لذا انسان به هر کدام متوسل شود از دیگری جواب می گیرد. البته مصالحی در کار است همچنان که حضرت رسول(ص) در پاسخ حاجات درخواست شده از ایشان، به حضرت امیر(ع) و آن حضرت به امام حسن(ع) تا امام زمان(ع) حواله داده اند. زیرا مجری امور در این زمان آن حضرت است؛۳ نه فقط به لحاظ ظاهری بلکه به لحاظ ولایت باطنی نیز "نزدیک ترین ائمه به ما حضرت حجت(عج) می باشد ".۴

گنج دیگر شیعیان، داشتن امام حیّ و استمرار فیض او است که به لحا۰عملی هم اکنون هم شیعیان می توانند از او بهره ببرند.

آیت الله العظمی بهجت (ره)به رغم اینکه آن حضرت را مالک کره زمین و واسطه همه ارزاق و خیرات به ما دانسته، اما درباره وضعیت ایشان چنین می گوید:

"چه مصائبی بر امام زمان(عج) ـ که مالک همه کره زمین است و تمام امور به دست او انجام می گیرد ـ وارد می شود، و آن حضرت در چه حالی است و ما در چه حالی؟ او در زندان است و خوشی و راحتی ندارد و ما چقدر از این مطلب غافل ایم و توجّهی نداریم. "۵ همچنین در جایی دیگر از دست بسته بودن امام سخن می گوید. و مثال او را مثال ناقه صالح می خوانند. "ما از غم خوار، هادی، حامی و ناصر خود قدردانی و شکرگزاری نمی کنیم و واسطه خیر را پی می کنیم که: "فعقروها ".۶

پس به عکس آنچه برخی عوام تصور دارند، امام غائب، فارغ از ما، در نعمت و سرور و در باغی خوش آب و هوا منزل ندارد بلکه در صبری جان کاه روزگار می گذراند. حضرت غائب(عج) عجب صبری دارد با اینکه از تمام آنچه که ما می دانیم و نمی دانیم اطلاع دارد و از همه امور و مشکلات و گرفتاری های ما باخبر است...۷. خدا عجب صبری به ولی عصر(ع) داده که هزار سال است می بیند بر سر مسلمانان چه بلاهایی می آید و چه بلاهایی خود مسلمانان بر سر هم می آورند، و همه را تحمل می کند.۸

امام(ع) از نظر ظالمان محجوب است نه عارفان: حضرت از اعین الظالمین محجوب است: "المحجوب عن اعین الظالمین " اما کسانی که نه ظالم اند، نه رفیق ظالم و نه با ظالمان معاشر، آن حضرت از دید آنان محجوب نیستند "

۲) وضعیت مأمومان در غیبت

از نظر آیت الله العظمی بهجت (ره)، همه شیعیان فرزندان فاطمه(س)اند۹ اما این مأمومین امام غائب دارای دو وضعیت اند: وضعیت بالقوه آن ها که همان دارایی ها و امکانات آن هاست. در کلمات ایشان دو چیز گنج و کنز عالی است:

الف) میراث علمی ائمه اطهار(ع) :

ایشان در معرفی این گنجینه مهم می فرماید: "این همه ودایع، کتب، مخازن علم، روایات، و ادعیه در اختیار ما گذاشته اند به گونه ای که اگر کسی بخواهد امامی را حاضر بیابد، یا صدایش را از نوار گوش دهد، یا در خدمتش باشد تا مطالب آنان را استماع کند ـ نه اینکه خود در محضر آنان صحبت کند ـ بهتر از این ها را پیدا نمی کند. همه چیز در دسترس ما است ولی حالمان مانند حال کسانی است که هیچ ندارند. "۱۰

ب) استمرار فیض امام(ع):

گنج دیگر شیعیان، داشتن امام حیّ و استمرار فیض او است که به لحاظ عملی هم اکنون هم شیعیان می توانند از او بهره ببرند. آیت الله العظمی بهجت (ره)در پاسخ به سؤالی که از ایشان شده بود: چرا ما باید از عترت محروم باشیم؟ پاسخ دادند: "چه کسی گفته از فیوضات آنان محروم ایم؟ ما به اختیار محروم ایم! همچنین: "نور الامام فی قلوب المؤمنین انور من الشمس المضیئه بالنهار " منتها دنبال کردن و طلب می خواهد. در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان(عج) نسبت به محبان و شیعیان اش زیاد دیده شده است باب لقاء و حضور کاملاً مسدود نیست، بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد. "۱۱

اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بندگانی هستند که علم و صوابشان مُطَّرِد است یعنی با داشتن مقام عصمت، نه خطا می کنند و نه خطیئه و امام زمان(عج) عین الله الناظره و اذنه السامعه و لسانه الناطق و یده الباسطه (چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشاده خداوند) است و از اقوال، افعال، افکار و نیّات ما اطلاع دارد، مع ذلک گویا ما ائمه و به خصوص امام زمان(عج) را حاضر و ناظر نمی دانیم بلکه گویا مانند عامّه اصلاً زنده نمی دانیم و به کلّی از آن حضرت غافل هستیم. "

در نظر ایشان اساساً امام(ع) از نظر ظالمان محجوب است نه عارفان: حضرت از اعین الظالمین محجوب است: "المحجوب عن اعین الظالمین " اما کسانی که نه ظالم اند، نه رفیق ظالم و نه با ظالمان معاشر، آن حضرت از دید آنان محجوب نیستند ".۱۲

اما این وضعیت بالقوه شیعه و امکانات اوست. وضعیت بالفعل و موجود مأمومین در نظر ایشان پست و ناچیز است: "مسلمانان زعیمی ندارند که در زیر لواء و پرچم او قرار گیرند زیرا سنّیان که اصلاً قائل به زعیم و امام نیستند و شیعه هر چند اعتقاد به امام دارد ولی در عمل و وضعیت مانند سنّیان هستند و با آن فرقی ندارند! "۱۳

در واقع یک تشیع اسمی است. از این رو انذار می دهند: "اگر امام زمان هم بیاید با او همان معامله را می کنیم که با آبای طاهرینش کردیم! آیا می شود امام زمان(ع) چهار صد میلیون [تعداد شیعیان] یاور داشته باشد و ظهور نکند؟۱۴

اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بندگانی هستند که علم و صوابشان مُطَّرِد است یعنی با داشتن مقام عصمت، نه خطا می کنند و نه خطیئه و امام زمان(عج) عین الله الناظره و اذنه السامعه و لسانه الناطق و یده الباسطه (چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشاده خداوند) است و از اقوال، افعال، افکار و نیّات ما اطلاع دارد، مع ذلک گویا ما ائمه و به خصوص امام زمان(عج) را حاضر و ناظر نمی دانیم بلکه گویا مانند عامّه اصلاً زنده نمی دانیم و به کلّی از آن حضرت غافل هستیم. "۱۵

یعنی با وجود در اختیار داشتن میراث علمی آن ها مثل کسانی هستیم که هیچ ندارند و نسبت به فیوضات معنوی آن ها نیز مثل کسانی هستیم که اصلاً امام را متولد شده نمی دانند!

" با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عین الله الناظره است آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؟ و هر کاری را که خواستیم انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟! همه ادوات و ابزار را از خود او می گیریم و به نفع دشمنان به کار می گیریم و آلت دست کفار و اجانب می شویم و به آنان کمک می کنیم! "

۳) اسباب غیبت امام(ع)

نکته در خور توجّه در کلمات ایشان این است که ایشان چنین غیبتی را بی سابقه می دانند: " امیدوارم خداوند برای یک مشت شیعه مظلوم، صاحبشان را برساند. زیرا در عالم چنین سابقه ای نداشته و ندارد که رئیس و رهبری از مریدان و لشکرش این قدر غیبت طولانی داشته باشد! چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کی! در تمام امّت های گذشته غیبت مقدّر شده است ولی در هیچ امّتی چنین غیبتی با وقت نامعلوم غیرمقدّر اتفاق نیفتاده است. "۱۶

بر این اساس از آنچه گذشت می توان حدس زد عامل اصلی غیبت نزد ایشان چیست؟

آیت الله العظمی بهجت (ره)، اصلی ترین مسبّب غیبت را خود مردم می بینند؛ گذشتگان به نوعی و موجودین به نوعی دیگر؛ "سبب غیبت امام زمان(ع) خود ما هستیم زیرا دستمان به او نمی رسد وگرنه در میان ما بیاید و حاضر شود چه کسی او را می کشد؟ آیا جنّیان آن حضرت را می کشند یا قاتل او انسان است؟ ما از پیش در طول تاریخ ائمه امتحان خود را پس داده ایم که آیا از امام تحفّظ و اطاعت می کنیم و یا اینکه او را به قتل می رسانیم؟! "۱۷

ایشان از عدم قدردانی و شکرگزاری مردم نسبت به غم خوار، هادی، حامی و ناصر خویش، و حتی بدتر از آن اینکه برخی آلت دست دشمنان امام هم می شوند، گله می کنند: " با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عین الله الناظره است آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؟ و هر کاری را که خواستیم انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟! همه ادوات و ابزار را از خود او می گیریم و به نفع دشمنان به کار می گیریم و آلت دست کفار و اجانب می شویم و به آنان کمک می کنیم! "۱۸

پی نوشت ها:۱. رخشاد، محمد حسین، ۶۰۰ نکته در محضر آیت الله العظمی بهجت، ص ۸.
۲. همان، ص ۱.
۳. همان، ص ۱۷۴.
۴. ساعی، سید مهدی، به سوی محبوب، ۵۵.
۵. رخشاد، همان، ص ۱۸۸.
۶. همان، ص ۱.
۷. همان، ص ۲۱۰.
۸. همان، ۱۰۴.
۹. همان، ص ۲.
۱۰. همان، ص ۷۸.
۱۱. همان، ص ۲۴۷.
۱۲. دلاور، مسعود، فیضی ورای سکوت، ص ۳۰.
۱۳. امیدیان، محمد تقی، امام زمان(ع) در کلام آیت الله العظمی بهجت (ره)، ص ۵۶.
۱۴. رخشاد، همان، ص ۱.
۱۵. همان، ص ۲.
۱۶. همان، ص ۱۷۳.
۱۷. همان، ص ۹۱.
۱۸. امیدیان، همان، ص ۳۷. 


منبع :سایت عصر شیعه

 

چگونه به امام زمان نزدیک شویم؟

اگر ما کارهائی که خوشایند امام زمان (ع) است انجام دهیم، علاوه بر اینکه به آنچه که می خواستیم،که کسب رضایت ایشان است، می رسیم و نیز ممکن است مورد لطف ایشان قرار گرفته و دیداری که در انتظارش بودیم حاصل شود.

خوب است بدانیم که امام زمان(عج) شدیداً به شیعیان خود عشق می ورزد؛ بلکه علاقه آن حضرت به شیعیان و دوستانشان خیلی بیشتر از علاقه ای است که ما نسبت به آن حضرت داریم. ایشان همواره برای شیعیان خود دعا می کنند. از آن حضرت نقل شده است: «اِنّا غَیرُ مُهَمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَلاناسینَ ِذِکْرِکُمْ» )بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۴ ( ما هرگز در رعایت احوال شما کوتاهی نمی کنیم و شما را از یاد نمی بریم».

آنچه بر ما بایسته است، جلب رضایت آن بزرگوار است. پیوستگی با او، یعنی، مطیع او بودن. در واقع ما باید ارتباط معنوی خود را با امام زمان(عج) با عمل به دستورات آن حضرت و انتظار فرج به معنای واقعی ثابت و مستدام نگه داریم. برای اینکه این نکته بهتر روشن شود توجه شما را به این حکایت جلب می کنیم.

حضرت داود (ع) در حال عبور از بیابانی مورچه ای را دید که مرتب کارش این است که از تپه ای خاک برمی دارد ویه جای دیگری میریزد ، از خداوند خواست تا از راز این کار آگاه شود ...، مورچه به سخن آمد که : معشوقی دارم که شرط وصل خود را آوردن تمام خاکهای آن تپه در این محل قرار داده است !

حضرت فرمود : با این جثه کوچک ، تو تا کی می توانی خاکهای این تل بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی ، و آیا عمر تو کفایت خواهد کرد ؟!

درست است که وظیفه ما تلاش برای ملاقات با امام زمان(عج) نیست، ولی بحث ملاقات، نباید با بحث ارتباط اشتباه شود؛ زیرا وظیفه ما ایجاد ارتباط با امام عصر(عج) است. منتظر امام زمان(عج) وقتی موفق به زیارت آن حضرت نمی شود، از طریق خواندن دعای ندبه، زیارت آل یاسین، دعای عهد، نماز امام زمان و نیز از طریق رفتن به مسجد جمکران، ارتباط خود را با آن حضرت حفظ می نماید

مورچه گفت : همه اینها را می دانم ولی خوشم اگر در راه این کار بمیرم به عشق محبوبم مرده ام !

در اینجا حضرت داود(ع) منقلب شد و فهمید این جریان درسی است برای او ( محمد، محمدی ری شهری، کیمیای محبت ، ص۵۸.)

این حکایت درسی عبرت آموز است برای کسانی که ادعای عشق به مولا را دارند تا بنگرند که آیا به این میزان از همت و تلاش برای رسیدن به آن سرور عزیز رسید ه اند یا نه؟! البته ناگفته نماند که دشواری ها و پایداری و پایمردی است که عشق و محبت را سهل و آسان می سازد.

ثانیا: اگر ما کارهائی که خوشایند امام زمان (ع) است انجام دهیم، علاوه بر اینکه به آنچه که می خواستیم،که کسب رضایت ایشان است،ممکن است مورد لطف ایشان قرار گرفته و دیداری که در انتظارش بودیم حاصل شود ،در حالات (مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی پدر آیت الله العظمی حاج سید سیستانی آمده است که فرمودند: در مشهد مقدس برای آنکه به محضر امام زمان (علیه السلام ) شرفیاب شوم ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند .

او می گفت در یکی از جمعه های آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه های آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید ، حال عجیبی به من دست داد ، از جای برخاستم و به دنبال آن نور به درب آن خانه رفتم ، خانه ای کوچک و فقیرانه ای بود ، از درون خانه نور عجیبی می تابید . در زدم وقتی در را باز کردند مشاهده کردم حضرت ولی عصر امام زمان (عجل الله فرجهم ) در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارند ؛ و در آن خانه جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه سفیدی به روی آن کشیده بودند . وقتی من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم حضرت به من فرمودند : چرا این گونه دنبال من می گردی ؟ و رنجها را متحمل می شوی ؟ مثل این باشید ( اشاره به جنازه کردند ) تا من دنبال شما بیایم . بعد فرمودند این بانویی است که در دوره بی حجابی ( رضا خان پهلوی ) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند .)

این داستان واقعی این واقعیت را نشان می دهد که اگر اعمال ما مورد رضایت امام زمان(ع) قرارگیرد،امکان دیدار حاصل خواهد شد،هر چند هدف رضایت اوست نه دیدار،

یادآوری مهم:

درست است که وظیفه ما تلاش برای ملاقات با امام زمان(عج) نیست، ولی بحث ملاقات، نباید با بحث ارتباط اشتباه شود؛ زیرا وظیفه ما ایجاد ارتباط با امام عصر(عج) است. منتظر امام زمان(عج) وقتی موفق به زیارت آن حضرت نمی شود، از طریق خواندن دعای ندبه، زیارت آل یاسین، دعای عهد، نماز امام زمان و نیز از طریق رفتن به مسجد جمکران، ارتباط خود را با آن حضرت حفظ می نماید و برای گره گشایی مادی و معنوی از ایشان به عنوان واسطه فیض الهی درخواست می کند و خود را درمحضر ایشان می بیند.

گریه بر حسین(ع) رمز تقرّب به حضرت ولی عصر(عج):

علت اصلی دوری ما با امام زمان(ع)، دوری از خداست و گرفتار شدن در منجلاب گناه است،در واقع تنها مانع ارتباط با خدا و محبوبان او، گناه است. گاهی قلب انسان با گفتن یک «یا الله» یا خواندن یک دعا و تلاوت یک سوره از قرآن و دادن صدقات، نورانی و سبک می شود. اما گاهی حجاب و ظلمت گناهان غلیظ است و به سادگی قابل رفع نیست.گریستن بر امام حسین(ع) همانند تیزاب لکّه گناه را محو و نابود می کند. «سفینه الحسین اَسرَعُ و اَوسَعُ و اَنفَذ»؛ کشتی امام حسین(ع) سریع ترین، وسیع ترین و نیرومندترین وسیله ها برای رسیدن است. هر کس وارد این کشتی شد، ره صد ساله را یک شبه پیمود. گریستن بر امام حسین(ع) دل را پاک و نورانی ساخته و انسان را مستعد ارتباط با حضرت ولی عصر می سازد.

گریستن بر امام حسین(ع) تا بدانجا فضیلت و اهمیت دارد که حضرت صادق(ع) فرمود: «فَمَن بَکی علی الحسین(ع) فَقَد اَدّی حقّنا... هر کس بر امام حسین(ع) بگرید، حق ما را ادا کرده است».[بحارالانوار؛ ۴۵.] 

از سید عبدالکریم پینه دوز(ره) که هر هفته به محضر امام عصر(عج) شرفیاب می گردید سؤال کردند: چگونه موفق به دیدار آن حضرت شدید؟ پاسخ داد: یک شب پیامبر ختمی مرتبت(ص) را در عالم رؤیا زیارت کردم. گفتم: یا جدّاه، یا رسول الله، بسیار علاقه دارم به محضر فرزند شما برسم و هر چه می کنم میسّر نمی شود. این امر چگونه امکان پذیر است؟ فرمود: سید عبدالکریم، فرزندم، اگر می خواهی خدمت امام زمان برسی، روزی دوبار؛ اول صبح و اول شب بنشین و بر حسینم گریه کن. می گوید: از خواب بیدار شدم و یک سال این برنامه را ادامه دادم. صبح ها می نشستم و روضه کربلا را می خواندم، غروب هم می نشستم مقتل می خواندم و گریه می کردم. پس از یکسال دیدم که راه باز شد. 

(با استفاده از کتاب «چهارده گفتار پیرامون ارتباط معنوی با حضرت مهدی(عج)»؛ حسین گنجی)

تهیه کننده:  سید مصطفی علم خواه