«دحوالارض »در فرهنگ دینی

معنای لغوی :

در مجمع البحرین آمده است که : قوله تعالى: وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها [79/ 30]
أی بسطها، من" دحوت الشی‏ء دحوا" بسطته. و درحدیث است " یوم دحو الأرض"
أی بسطها من تحت الکعبة، و هو الیوم الخامس و العشرون من ذی القعدة. و فیه:
" خرج علینا أبو الحسن یعنی الرضا (علیه السّلام) بمرو فی یوم خمسة و عشرین من ذی القعدة، فقال: صوموا، فإنی أصبحت صائما، قلنا: جعلنا الله فداک أی یوم هو؟ قال: یوم نشرت فیه الرحمة و دحیت فیه الأرض" « التهذیب ج 1 ص 306»
قال بعض شراح الحدیث: فیه إشکال، و هو أن المراد من الیوم دوران الشمس فی فلکها دورة واحدة، و قد دلت الآیات على أن خلق السماوات و الأرض و ما بینهما فی ستة أیام، فکیف تتحقق الأشهر فی تلک المدة؟ ثم قال: و أجیب بأن فی بعض الآیات دلالة على أن الدحو متأخر.(مجمع البحرین، ج‏1، ص: 135)
«دحوالارض» به معنى گستردن زمین است. دَحو از جهت لغوى به معنى گستردن است و بعضى آن را به معنى پرتاب کردن و تکان دادن چیزى را از محل اصلیش نیز معنا کرده‏اند و چون این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگرند به یک مطلب برمى‏گردد، بنابراین مراد از دحوالارض این است که در آغاز تمام سطح زمین را آب‏هاى حاصل از باران‏هاى سیلابى نخستین فرا گرفته بود. این آبها تدریجاً در گودال‏هاى زمین جاى گرفتند و خشکى‏ها از زیر آب سربرآوردند و روز به روز گسترده‏تر شدند تا به وضع فعلى درآمد، (تفسیر نمونه، ج 26، ص 100) که به نظر برخى از مفسرین آیه 30 سوره نازعات وَ اَلْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها زمین را بعد از آن گسترش داد اشاره‏اى به همین گسترده شدن زمین دارد. به هر حال تعیین یک روز خاص مى‏تواند به عنوان زاد روز یا آغاز دوره‏اى باشد که زمین از وضع پیشین خود متحول گشته (پس از گذشت دوران‏هایى که مى‏گویند زمین کره مشتعلى بوده، رفته رفته سرد شده و بین از یکسرى تغییرات) سطح آن را مواد خاکى و عناصر اولیه پوشانده و آماده براى ظهور گیاهان و حیوانات گشته است. در برخى از احادیث نیز آمده است که زمین در آغاز از زیر کعبه فعلى گسترش یافته است. در کتاب سعد النفوس للنفوس المنضود ص28 در ذیل « هو الذی مد الارض و جعل فیها رواسی و .....» آورده است که مدّ بمعنای همان دحوالارض می باشد که خداوند زمین را چون فرشی مبسوط کرد برای بندگان ....
در الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج‏30، ص: 90 روایتی از امام علی علیه السلام آمده است، عن إمام المتقین علی علیه السّلام: «إن شامیا سأله عن مکة المکرمة لم سمیت مکة؟ قال: لأن الله مک الأرض من تحتها، أی دحاها». و المک هو الدحرجة کما فی القاموس. فرد شامی از امام سوال نمود ، چرا مکه را مکه نامیدند امام علیه السلام فرمود به این دلیل که زمین از زیر حرکت پیدا کرده است و مکّ به معنای حرکت منظم و اظطراب است و آنچه که در تفاسیر از دحوالارض به بسط و گسترش یاد میکنند منافی این معنا نیست ، چرا که هر بسط و انبساطی ملزم به حرکت و اظطراب است .
و عنه علیه السّلام أیضا: «فلما خلق الله الأرض دحاها من تحت الکعبة ثم بسطها على الماء».
در کتب ادعیه و آداب و سنن شب و روزى به عنوان «دحوالارض» ضبط شده است که همان شب و روز بیست و پنجم ماه ذیقعده است و براى عبادت در این روز و روزه روز آن ثواب فراوانى نقل کرده‏اند و همچنین براى این روز نماز و دعاى مخصوصى نیز وارد شده است که دعاى این روز مشتمل بر مضامین عالى اخلاقى و اجتماعى و طلب رحمت و توفیق توبه و پیروزى اهل حق است، (تفسیر پرتوى از قرآن، تفسیر جزء سى‏ام، سوره نازعات، ذیل آیه 30).
در مفاتیح‏الجنان در باب اعمال ماه ذیقعده روایتى نقل شده است که چنین است: از حسن بن على وشّار روایت است که گفت من کودک بودم که با پدرم در خدمت امام رضا(علیه السلام) شام خوردیم در شب بیست و پنجم ماه ذیقعده پس فرمودند که امشب حضرت ابراهیم(علیه السلام) و حضرت عیسى(علیه السلام) متولد شده‏اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است پس هر که روزش را روزه بدارد چنان است که شصت ماه را روزه داشته است و در روایت دیگرى آمده است که در این مثل چنین روزى حضرت قائم(علیه السلام) قیام خواهند نمود. آنچه در مجموع استفاده مى‏شود این است که: این روز مبارکى است که رحمت الهى براى بندگان گسترش یافته، گسترش زمین در چنین روزى سمبل و نمادى از گسترش رحمت و فیض الهى براى بندگان اوست.

وقایع روز دحوالارض

بدانکه در بیست و پنجم ذى القعده ، آدم صفى علیه السلام بدستیارى جبرئیل ، خانه کعبه را برآورد و حجرالاسود را نصب کرد و این خانه ، محل اسعاف مطالب و مطاف قادم و ذاهب بود تا دو هزار و دویست و چهل و دو سال از هبوط گذشته که طوفان نوح ، واقع شد و آب تمام عالم را فرو گرفت و اگر چه ((بیت العتیق )) از آسیب غرق ، محفوظ ماند، اما چنانچه در تاریخ است بیشتر حائط آن بنا، عرصه هدم و محو گشت و بعد از طوفان آن موضع چون تل سرخى مینمود و مردم از آن تل سرخ ، حوائج خود مى خواستند و قربانى مینمودند و این بود تا سه هزار و چهارصد و بیست و نه سال بعد از هبوط که حضرت ابراهیم مأمور به تجدید عمارت خانه مکه شد. بس بمدد اسماعیل و ارشاد جبرئیل بساختن خانه پرداخت . پسر سنگ آوردى و پدر بر روى هم نهادى و چون بمقام حجرالاسود رسید، اسماعیل در پى سنگ نیکوئى بود که در خور آن موضع باشد که صدائى از کوه ابوقبیس بر آمد که اى ابراهیم ! ترا نزد من ودیعتى است و حجرالاسود را که جبرئیل هنگام طوفان در آن کوه پنهان کرده بود، تسلیم ابراهیم کرد و آنحضرت بجاى خودش ‍ استوار فرمود. و تولیت آن بقعه شریفه را به اسماعیل تفویض نمود.
و در این روز، سنه 664، وفات یافت سید اجل عالی مقام ((طاوس آل طاوس رضى الدین على بن موسى بن جعفر)) مشهور به ((سید ابن طاوس )). نسب شریفش منتهى مى شود به ((داود بن حسن بن حسن مجتبى )) علیه السلام . والده ماجده اش دختر ((شیخ مسعود ورام بن ابى فراس )) و برادرش سید اجل ((احمد بن موسى )) صاحب بشرى و ملاذ است و پسر برادرش ((سید عبدالکریم بن احمد)) صاحب فرحة الغرى است و فضائل سید در زهد و عبادت و تقوى و جلالت قدر و معرفت او بعظمت خدا و ائمه علیهم السلام ، زیاده از آنستکه ذکر شود، هر که طالب باشد رجوع به کتب آنجناب نماید خصوص به کتاب ((کشف المهجة )).
(( و کان رحمه الله مستجاب الدعوه و صاحب الکرامات الباهرة و کان فصیحا بلیغا دعاءا و بالجمله اطاله الکلام فى حقه اذراء لشانه .))
او نمیماند بما گرچه ز ما است ما همه مسیم و احمد کیمیا است
و در این روز، سنه 760، وفات یافت ((عبدالله بن یوسف حنبلى )) معروف به ((ابن هشام )) صاحب کتاب ((مغنى اللبیب )) و او غیر از ((ابن هشام )) صاحب ((سیره نبویه )) است . (کتاب وقایع الایام حاج شیخ عباس قمی)
در مناظره‌ معروفی‌ که‌ بین‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام) و ابن‌ ابی‌ العوجاء اتفاق‌ افتاد ـ طبق‌ نقل‌ مرحوم‌ صاحب‌ حدائق‌ در ج‌17 ص‌390 کتاب‌ حدائق‌ الناضرة‌ ـ حضرت‌ چنین‌ فرمود: خداوند کعبه‌ را دوهزار سال‌ قبل‌ از دحوالارض‌ خلق‌ کرد.

در متون تفسیری :

إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمِینَ (آل عمران / 96)
محقق است که اول خانه که براى افراد انسان قرار گرفت هر آینه خانه‏اى است که در مکه در حالى که با برکت است و وسیله هدایت اهل عالم است.
آنچه مستفاد از اخبار بسیاریست که در کافى و غیره نقل شده و میتوان منطبق بر قواعد هیئت نمود اینست که کره زمین در جوف دریا بود و آب احاطه بجمیع اطراف زمین داشت و بتوسط باد امواج دریا بسیار شد و در اثر آن یک قسمت از زمین از آب خارج شد که فعلا یک ربع از کره زمین از آب خارج است و اول قطعه که از آب خارج شده مسجد الحرام بود که کعبه در آن واقع و سپس بتدریج خارج شد تا کنون که یک ربع کره خارج شده، و ممکن است معناى دحو الارض که در اخبار دارد روز 25 ذى القعده بوده که اول مکه بود و سپس سایر بقاع همین معنى باشد و ممکن است که مکه را امّ القرى گفتند بهمین مناسبت باشد و این معنى مثبتست بر اینکه معناى. للناس جهت استفاده زندگى باشد. و اما اگر مراد جعل بر عبادت باشد چنانچه از پاره اخبار استفاده میشود مراد از بیت کعبه معظمه است و دلیل بر این میشود که اول ساختمانى که روى زمین بنا شد کعبه بوده که حضرت آدم على نبیّنا و آله و علیه السّلام قواعد آن را بنا کرد و طواف حول کعبه نمود و سپس انبیاء بعد از او تا زمان ابراهیم علیه السّلام که مأمور شد با اسمعیل بر آن قواعد جدران کعبه را بنا کند (أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص: 288)
(و الارض بعد ذلک دحاها).
منظور از «دحو الارض» این است که در آغاز تمام سطح زمین را آبهاى حاصل از بارانهاى سیلابى نخستین فرا گرفته بود این آبها تدریجا در گودالهاى زمین جاى گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‏تر شدند تا به وضع فعلى درآمد- و این مسأله بعد از آفرینش زمین و آسمان روى داد. (آیه 31)- بعد از گسترش زمین و آماده شدن براى زندگى و حیات سخن از آب و گیاه به میان آورده، مى‏فرماید: «و از آن، آب و چراگاهش را بیرون آورد» (اخرج منها ماءها و مرعاها).
این تعبیر نشان مى‏دهد که آب در لابلاى قشر نفوذ پذیر زمین پنهان بود، سپس به صورت چشمه‏ها و نهرها جارى شد و حتى دریا و دریاچه‏ها را تشکیل داد. ولى از آنجا که عوامل مختلفى مى‏توانست آرامش زمین را بر هم زند- از جمله طوفانهاى عظیم و دائمى و دیگر جزر و مدهائى که در پوسته زمین بر اثر جاذبه ماه و خورشید و همچنین لرزه‏هایى که بر اثر فشار مواد مذاب درونى رخ مى‏دهد- آن را به وسیله شبکه نیرومندى از کوهها که سرتاسر روى زمین را فرا گرفته آرام کرد.
و لذا مى‏فرماید: «و کوهها را ثابت و محکم نمود» (و الجبال ارساها).
و در پایان مى‏فرماید: «همه اینها براى بهره‏گیرى شما و چهارپایانتان است»! (متاعا لکم و لانعامکم). تا از مواهب حیات بهره گیرید و به غفلت نخورید. (برگزیده تفسیر نمونه ج 5 ص 401).

ترجمه‌ فرازهایی‌ از دعای‌ این‌ روز:

خدایا! زمین‌ را گستراندی‌، دانه‌ را در لایه‌های‌ تاریک‌ زمین‌ شکافتی‌، مرارت‌ را از دوش‌ بندگان‌ برگرفتی‌، غم‌ و اندوه‌ را از دلها زدودی‌. عزیزا! در این‌ روز بزرگ‌ و پرفضیلت‌ که‌ نزد مؤمنان‌ به‌ امانتش‌ نهادی‌، تو را به‌ رحمت‌ بی‌انتهایت‌ سوگند می‌دهم‌ که‌ بر بنده‌ صالحت‌ محمد مصطفی‌ و بر خاندانش‌ پاکش‌ درود بفرست‌ واز گنجینه‌ الطافت‌ بارانی‌ پایان‌ نیافتنی‌ برما بباران‌! و بر توبه‌ای‌ خالص‌ و بازگشتی‌ نیکو به‌ سوی‌ خودت‌ یاری‌مان‌ کن‌.


اعمال شب و روز دحو الارض

* روزه :

روز دحوالارض از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتى آمده است که روزه ‏اش مثل روزه هفتاد سال است ؛ و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود ؛ و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد براى کسی که در این روز روزه‏دار باشد استغفار می‌کنند. و این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیارى است و از براى این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دو عمل وارد است .

* نماز :

نمازى که در کتب شیعه قمیین روایت شده . و آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ پس دعا کند و بخواند یا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ .

* دعا :

خواندن این دعا است که شیخ در مصباح فرموده مستحب است خواندن آن اللَّهُمَّ دَاحِی الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیوْمِ مِنْ أَیامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّی عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَیتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِی یوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ‏] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ یا خَیرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یا کَفِی یا وَفِی یا مَنْ لُطْفُهُ خَفِی الْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ وَ احْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى یوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِی أَوْلِیاءَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِی وَ حُلُولِ رَمْسِی وَ انْقِطَاعِ عَمَلِی وَ انْقِضَاءِ أَجَلِی اللَّهُمَّ وَ اذْکُرْنِی عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَینَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِینِی النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِی دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِی مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ مُرَافِقِی أَوْلِیائِکَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِکَ وَ اصْطِفَائِکَ وَ بَارِکْ لِی فِی لِقَائِکَ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِیئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِی حَوْضَ نَبِیکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِی مِنْهُ مَشْرَبا رَوِیا سَائِغا هَنِیئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِی خَیرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِیعَادٍ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ‏] أَوْلِیائِکَ الْمُسْتَأْثِرِینَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِکْ أَشْیاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِکَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِکَهُمْ وَ ضَیقْ عَلَیهِمْ مَسَالِکَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِکَهُمْ اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیائِکَ وَ ارْدُدْ عَلَیهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِکَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِکَ فِی أَعْدَائِکَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَیتَ إِلَیهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَکَ حَتَّى تَرْضَى وَ یعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یدَیهِ جَدِیدا غَضّا وَ یمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ یرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیهِ وَ عَلَى جَمِیعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّى نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنَا قِیامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَیامَهُ وَ صَلِّ عَلَیهِ [عَلَى مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَینَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَیهِ [عَلَیهِمْ‏] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ * زیارت حضرت امام رضا علیه السلام : که بهترین و بافضیلت‌ترین عمل مستحبی این روز است.

* غسل

* ذکــر خداوند :

معنای ذکر، فقط گفتن الفاظ و اوراد و نام‌های خداوند نیست. بهترین نوع ذکر خدا، به یاد خدا بودن و او را بر اعمال و گفتار و کردار خویش ناظردانستن است.

منابع :مجمع البحرین ریشه دحو
اطیب البیان فی تفسیر القرآن ج3 ص288
برگزیده تفسیر نمونه ج 5
وقایع الایام شیخ عباس قمی
الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن ج3

 

نویسنده: حسن نجفی

زیارت خانه خدا با تلاوت سوره حج


قرآن حکیم

سیماى سوره حج‏

خداوند متعال سوره انبیاء را با دعوت به توحید و اینکه پیامبر رحمة للعالمین است، تمام کرد و این سوره را با دعوت مردم به اجتناب از شرک و مخالفت دین، آغاز مى‏کند.

این سوره هفتاد و هشت آیه دارد. عدد کلمات آن: هزار و دویست و نود و یک کلمه و عدد حروف آن: پنج هزار و صد و هفتاد حرف است.(تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 8)

نام این سوره از آیه 27 گرفته شده است. کلمه حج هفت بار در سوره بقره، یک بار در سوره توبه و یک بار در همین سوره آمده و بنظر میرسد آیه 27 این سوره، نخستین آیه اى باشد که در موضوع حج نازل شده است.

در محل نزول این سوره اختلاف است. طبرى و کشف الاسرار و جمعى از علماى بزرگ اعتقاد دارند که این سوره در مدینه نازل شده و طبرسى صاحب مجمع البیان و گروهى دیگر نیز آنرا فرود آمده در مکه میدانند.

مونته مترجم معروف فرانسوى قرآن و گروهى دیگر از قبیل او، عقیده دارند که اگر این سوره را مکى بدانیم باید آنرا از نوع سوره‏هاى دوره دوم مکه فرض کنیم و اگر آنرا مدنى بدانیم باید نزول آنرا درست پیش از جنگ(بدر) فرض کنیم.

کلمه‏ى «حج» در لغت به معناى قصد و آهنگ انجام کارى است، ولى در شریعت اسلامى به مراسم خاصّى که هر ساله در مکّه برگزار مى‏گردد گفته مى‏شود. حدود سیزده آیه از این سوره (از آیه 25 تا 37) در باره‏ى کعبه و تاریخ آن و آثار سیاسى و اجتماعى حج سخن مى‏گوید.

البته در این سوره دعوت پیامبران الهى نسبت به اقوام بسیارى مطرح گردیده و سرنوشت آنها نیز بیان شده است.

 

فضیلت سوره حج

در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مى‏خوانیم:

«من قرء سورة الحج اعطى من الاجر کحجة حجها، و عمرة اعتمرها، بعدد من حج و اعتمر فیما مضى و فیما بقى»: هر کس سوره حج را بخواند، خداوند به تعداد کسانى که در گذشته و آینده حج و عمره به جا آوردند، به او پاداش حج و عمره مى‏دهد.(تفسیر مجمع البیان)

و نیز ابن بابویه به سندهاى خود از حضرت صادق (علیه السلام) روایت نموده که ایشان فرمودند: هر کس سه روز یک بار این سوره را بخواند، از سال خارج نمیشود، مگر اینکه بزیارت خانه خدا برود و اگر در سفر بمیرد، اهل بهشت خواهد بود.

راوى گوید: عرض کردم پس اگر خواننده مخالف باشد؟! فرمود: بعضی عقوبتى که در او است تخفیف می یابد. (ثواب الاعمال، باب ثواب قرائة سورة الحج، ص 135)                   

بدون شک این ثواب و فضیلت عظیم تنها براى تلاوت لفظى نیست، بلکه تلاوت مورد نظر تلاوتى است اندیشه‏ساز، و اندیشه‏اى است عمل‏پرور.

در حقیقت کسى که این سوره و محتواى آن را از مبدا و معاد گرفته، تا دستورات عبادى و اخلاقى، و مسائل مربوط به جهاد و مبارزه با ستمگران را در اعماق جان خود قرار دهد و برنامه عملى خود سازد، پیوندى با تمام مؤمنان گذشته و آینده از نظر معنوى و روحانى پیدا مى‏کند، پیوندى که او را در اعمال آنها شریک، و آنها را نیز در اعمال او شریک و سهیم مى‏سازد، بى آنکه از پاداش آنان چیزى کاسته شود و حلقه اتصالى خواهد بود بین همه افراد با ایمان در تمام قرون و اعصار.

با این اوصاف  شرایط ثواب و پاداشى که در حدیث فوق آمده عجیب به نظر نمى‏رسد.                

در حقیقت کسى که این سوره و محتواى آن را از مبدا و معاد گرفته، تا دستورات عبادى و اخلاقى، و مسائل مربوط به جهاد و مبارزه با ستمگران را در اعماق جان خود قرار دهد و برنامه عملى خود سازد، پیوندى با تمام مؤمنان گذشته و آینده از نظر معنوى و روحانى پیدا مى‏کند، پیوندى که او را در اعمال آنها شریک، و آنها را نیز در اعمال او شریک و سهیم مى‏سازد، بى آنکه از پاداش آنان چیزى کاسته شود و حلقه اتصالى خواهد بود بین همه افراد با ایمان در تمام قرون و اعصار

سجده همه موجودات در پیشگاه خدا

سجده

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ وَ کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ (حج18)

آیا ندیدى که سجده مى‏کنند براى خدا تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند و همچنین خورشید و ماه و ستارگان و کوه‏ها و درختان و جنبندگان، و بسیارى از مردم، اما بسیارى ابا دارند و فرمان عذاب در باره آنها حتمى است، و هر کسى را خدا خوار کند کسى او را گرامى نخواهد داشت، خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام مى‏دهد.

از آنجا که در آیات گذشته (قبل از این آیه) سخن از مبدء و معاد بود، آیه مورد بحث با طرح مساله توحید و خداشناسى، حلقه مبدا و معاد را تکمیل مى‏کند و پیامبر(ص) را مخاطب قرار داده،  مى‏گوید:" آیا ندیدى تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند براى خدا سجده مى‏کنند، خورشید و ماه و ستارگان و کوه‏ها و درختان و جنبندگان"؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ)

"و نیز بسیارى از مردم براى او سجده مى‏کنند، در حالى که بسیارى دیگر ابا دارند و مستحق عذابند." (وَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ وَ کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ)

سپس اضافه مى‏کند: "اینها نزد پروردگار بى‏ارزشند و هر کس را خدا بى ارزش سازد هیچ کس نمى‏تواند او را گرامى دارد و مشمول سعادت و ثواب کند."(وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ)

آرى "خداوند هر کارى را بخواهد و مصلحت بداند انجام مى‏دهد" مؤمنان را گرامى و منکران را خوار مى‏سازد.(إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ)

 

نکته‏های آیه

1- این سجود همگانى چگونه است؟

در قرآن مجید در آیات مختلف سخن از "سجود" عمومى موجودات جهان و همچنین "تسبیح" و" حمد" و" صلاة" (نماز) به میان آمده است و تاکید شده که این عبادات چهارگانه مخصوص انسانها نیست، بلکه حتى موجودات ظاهرا بیجان نیز در آن شرکت دارند.

با توجه به آنچه در آیه مورد بحث آمده موجودات عالم داراى دو گونه سجودند،"سجود تکوینى" و "سجود تشریعى."

خضوع و تسلیم بى قید و شرط آنها در برابر اراده حق و قوانین آفرینش و نظام حاکم بر این جهان همان سجود تکوینى آنها است که تمام ذرات موجودات را شامل مى‏شود، حتى سلولهاى مغز فرعونها و نمرودها و منکران لجوج، و تمام ذرات وجود آنها مشمول این سجود تکوینى هستند.

به گفته جمعى از محققان تمامى ذرات جهان داراى نوعى درک و شعورند، و به موازات آن در عالم خود، حمد و تسبیح خدا مى‏گویند، و سجود و صلات دارند. و اگر این نوع درک و شعور را نپذیریم لا اقل تسلیم و خضوع آنها در برابر همه نظامات هستى به هیچوجه قابل انکار نیست
قرآن

به گفته جمعى از محققان تمامى ذرات جهان داراى نوعى درک و شعورند، و به موازات آن در عالم خود، حمد و تسبیح خدا مى‏گویند، و سجود و صلات دارند. و اگر این نوع درک و شعور را نپذیریم لا اقل تسلیم و خضوع آنها در برابر همه نظامات هستى به هیچوجه قابل انکار نیست.

اما "سجود تشریعى" همان نهایت خضوعى است که از صاحبان عقل و شعور و درک و معرفت در برابر پروردگار تحقق مى‏یابد.

در اینجا این سؤال پیش مى‏آید که اگر برنامه سجود عمومى موجودات همه انسانها را در بر مى‏گیرد چرا در آیه فوق به گروهى از انسانها تخصیص داده شده است؟.

اما با توجه به اینکه "سجده" در این آیه در یک مفهوم جامع میان "تشریع" و "تکوین" استعمال شده پاسخ این سؤال روشن مى‏شود، زیرا سجده در مورد خورشید و ماه و ستارگان و کوه‏ها و درختان و جنبندگان، تکوینیش منظور است، اما در مورد انسانها تشریعى است که بسیارى آن را انجام مى‏دهند و گروهى سرپیچى کرده و مصداق" کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ" هستند.

 

2- آیا سجود فرشتگان تشریعى است؟

بى شک در جمله" یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ" فرشتگان داخلند، ولى آیا سجده آنها تکوینى است یا تشریعى؟

با توجه به اینکه آنها داراى عقل و شعور و معرفت و اراده‏اند، سجود آنها جنبه تشریعى دارد یعنى عبادت و خضوعى است که با اراده و اختیار انجام مى‏گیرد قرآن در باره فرشتگان مى‏گوید: لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ: " آنها هیچیک از فرمانهاى الهى را عصیان نمى‏کنند و آنچه را که او دستور داده انجام مى‏دهند" (تحریم- 6).

 

نوشته آمنه اسفندیاری – گروه دین و اندیشه تبیان


منابع:

1- تفسیر نور، ج 8

2- تفسیر اثنی عشری، ج 9

3- ترجمه رهنما، ج 2

4- ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج 16

5- تفسیر نمونه، ج 14

 

شوق دیدار


هوس کعـبه و آن منــزل و آنجــاست مـرا        آرزوی حـــــرم مــــکه و بطحــاسـت مــرا

در دل آهنگ حجاز است و زهی یاری بخت        گر یــک آهنـگ در این پرده شود راست مـرا

ســـرم از دایــره صبـر بـرون خواهــد شد        شاید ار بگســلم این بنـــد که در پاست مـرا

از خیـال حجــر الاســــود و بوسیــدن او         آب زمــزم همــــه در عین سویـداست مــرا

دل من روشــن از آن است که از روزن فکر        ریگ آن بادیــــه در دیـده بیـناســت مـــرا

بر ســر آتش سوزنــده نشیــنم هـــر دم         از هـــوای دل آشفتــه که بـرخــاست مــرا

دلم از حلقـــه آن خــانه مبــادا محــروم         کز جهان نیست جز این مرتبه درخواست مـرا

  جیحون یزدی

حج از نگاه قرآن

سوره بقره –آیه 125

وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْت مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَهِیمَ مُصلًّى وَ عَهِدْنَا إِلى إِبْرَهِیمَ وَ إِسمَعِیلَ أَن طهِّرَا بَیْتىَ لِلطائفِینَ وَ الْعَکِفِینَ وَ الرُّکع السجُودِ . (125)

و بخاطر بیاورید هنگامى را که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان براى مردم قرار دادیم (و براى تجدید همین خاطره ) از مقام ابراهیم نماز گاهى براى خود انتخاب کنید، و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا براى طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.