معناى عرفانى نماز

معناى عرفانى نماز

نـمـاز, ابراز پرستش و عبادت مخصوصى است که بنده در پیشگاه خداانـجـام مى دهد. نماز, جزء جدایى ناپذیر همه شرایع الهى بوده ودر هـر دیـنـى به صورتى خاص وجود داشته است; چنان که خداوند درقرآن فرموده:  

(ان الصلوه کانت على المومنین کتابا موقوتا).1

معناى واژگانى نماز

نـماز که در عربى لفظ (صلاه) بر آن اطلاق مى شود, به گفته بسیارىاز لـغـت شـناسان به معناى دعا, تبریک و تمجید است و چون اصل وریـشـه این عبادت مخصوص, دعا بوده آن را از باب نام گذارى بـه اسـم جزءش, صلاه[ نماز] گذاشته اند. و بعضى گفته اند: (صلاه)مـشـتـق از کلمه (صلاء) است که به معناى آتش برافروخته است و ازایـن جـهـت بـه این عبادت خاص (صلاه) گفته شد, زیرا کسى که نمازبـخـواند, خود را به وسیله این عبادت و بندگى از آتش برافروخته الهى دور مى سازد.2

معناى عرفانى نماز

بعضى از بزرگان نیز صلاه را از (تصلیه) مشتق دانسته اند; به این مـعـنا که عرب هنگامى که مى خواست چوب کج را راست کند آن را به آتـش نـزدیک کرده, در معرض حرارت قرار مى داد و به آن تصلیه مى گـفـتـنـد. با توجه به این معنا گویى نمازگزار وقتى به نماز مىایـسـتد و توجه به مبدا اعلا پیدا مى کند به واسطه حرارتى که دراثر حرکت صعودى و نزدیک شدن به کانون حقیقت معنوى در نفسش حاصلمـى شـود, قـدرت پـیـدا مى کند کج رفتارى هاى نفس را که بر اثرتـوجـه بـه غـیـر خـدا و مـیـل به باطل پیدا شده, راست و تعدیل نماید.3

جایگاه نماز در اسلام

نماز در فروع دین جایگاه ویژه و بلندى دارد و پس از مسئله ولایت از هـمـه مهم تر است. نماز, بهترین وسیله براى قرب به پروردگارمتعال مى باشد; چنان که بعضى روایات گویاى این حقیقت است.* معاویه بن وهب گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم بالاترین و محبوبتـریـن چـیـزى کـه سبب مى شود بندگان به وسیله آن به خدا نزدیک شـونـد چـیـست؟ حضرت فرمود: (ما اعلم شیئا بعد المعرفه افضل من هـذه الـصـلاه; بعد از شناخت خدا, چیزى را از این نماز برتر نمى دانم.)4

* امـام صـادق(ع) فرمود: (احب الاعمال الى الله عزوجل الصلاه وهى آخـر وصایا الانبیاء; محبوب ترین اعمال در پیشگاه الهى نماز استکـه آخـریـن سـفـارش پیامبران است).5 در اهمیت نماز همین بس که پیامبر اکرم(ص) از آن به عنوان ستون دین تعبیر فرموده است.6

 

امـام خـمـینى (قدس سره) فرمود: (این نمازهاى پنج گانه که عموددیـن و پـایـه مـحکم ایمان است و در اسلام چیزى بعد از ایمان به اهـمـیـت آن نـیـسـت, بـعد از توجهات نوریه باطنیه و صور غیبیه مـلکوتیه, که غیر از حق تعالى و خاصان درگاه او کسى نداند, یکى از جـهـات مـهـمـه که در آن هست این تکرار تذکر حق ـ با آداب واوضـاع الهى که در آن منظور گردیده است ـ رابطه انسان را با حق تـعـالـى و عـوالـم غیبیه محکم مى کند, و ملکه خضوع لله در قلب ایـجـاد کند, و شجره طیبه توحید و تفرید را در قلب محکم کند به طورى که با هیچ چیز از آن زایل نشود.)7

آثار اجتماعى نماز

نمـاز داراى آثار اجتماعى بسیارى است که امام خمینى(ره) در سخنى به تاثیر نماز در اصلاح جامعه و جلوگیرى از تخلفات و بزه کارى ومـفـاسد اجتماعى اشاره کرده و آن را به عنوان یک کارخانه انسان سـازى مـعـرفـى کرده است: (در اسلام از نماز هیچ فریضه اى بالاترنـیـسـت... شما پرونده هایى که در دادگسترى ها, در جاهاى دیگر,دادگـاه هـا هـست, بروید ببینید, از نمازخوان ها ببینید پرونده هـسـت آن جا؟ از بى نمازها پرونده هست, هرچه پرونده پیدا کنید,پـرونـده بـى نـمازها است. نماز پشتوانه ملت است. سیدالشهدا درهـمـان ظهر عاشورا که جنگ بود ـ آن جنگ بزرگ بود و همه در معرض خـطر بودند ـ وقتى یکى از اصحاب گفت ظهر شده است, فرمود که یادمـن آوردید, یاد آوردید نماز را, خدا تو را از نمازگزاران حساب کـنـد و ایـستاد همان جا نماز خواند. نگفت که ما مى خواهیم جنگ بـکـنـیم, خیر, جنگ را براى نماز کردند... جنگ براى این است که مـردم آن زبـالـه هایى که هستند, آن هایى که مانع از پیاده شدن اسـلام هـستند, آن هایى که مانع از ترقى مسلمین هستند, آن ها رااز بـین راه بردارند; مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و بااسلام انسان درست کنند. نماز یک کارخانه انسان سازى است.

نـمـاز خـوب, فحـشا و مـنکر را از یـک امـتى بیرون مى کند. اینهـایـى کـه در این مراکز فساد کشیده شدند, این ها هم بى نمازهاهـسـتـنـد. نـمـازخـوان ها تو[ى] مساجدند و مهیایند براى خدمت,مسجدها را خالى نکنید.)8

سـازنـدگـى نماز وقتى آشکار مى شود که بدانیم انسان با اعمال ورفـتـارش ساخته مى شود و به دیگر بیان روحیات انسان از کردار ورفـتـار ارادى اش شـکل مى گیرد و براى او ملکه حاصل مى شود. پس اگـر کـسـى آداب ظـاهرى و باطنى نماز را که مجموعه شرایط صحت وقـبـولـى نـماز است, رعایت کند و در اقامه این فریضه بزرگ الهى بـکـوشـد, کـم کـم ملکه پاکى و تقوا در روحش پدید آمده و انسان کـامـل مـى گردد, زیرا آداب نماز, انسان را به امورى چون رعایت نـظـافت و پاکى, مراعات حقوق دیگران, انضباط و وقت شناسى, وحدت جـهـت و هم سویى با مسلمانان, خویشتن دارى و تسلط بر نفس, بزرگ دیـدن خـداوند و کوچک دیدن غیر او, صلح و هم زیستى مسالمت آمیزبـا مـومنان و زدودن گناهان و پالایش روح از آلودگى هاى اخلاقى وامور دیگرى که لازمه کمال انسانى است, سوق مى دهد.9

 

منابع: وسائل الشیعه,جلد =3,صفحه =26 میزان الحکمه,جلد =2,صفحه =1627 چهل حدیث,امام خمینی (ره),صفحه =498 صحیفه نور,جلد =7,صفحه =289 کتاب طهارت روح,شهید مرتضی مطهری الـراغب الاصفهانى, المفردات,دفتر نشر الکتاب,صفحه =285 پرواز در ملکوت,سید احمد فهری 1,2: الـراغب الاصفهانى, المفردات, دفتر نشر الکتاب, ص;285سید احمد فهرى, پرواز در ملکوت. 3ـ ر.ک: سـیـد احـمـد فهرى, پرواز در ملکوت, (شرح و تفسیر آدابالصلوه امام خمینى) ص22. 4ـ وسائل الشیعه, ج3, ص26. 5 ـ همان. 6 ـ ر.ک: میزان الحکمه, چاپ جدید, ج2, ص1627. 7ـ امام خمینى, چهل حدیث, ص498. 8 ـ صحیفه نور (چاپ جدید) ج7, ص289. 9ـ بـراى اطلاع بیش تر در این زمینه رجوع شود به کتاب طهارت روح(آثار تربیتى نماز از دیدگاه شهید مطهرى).  

منبع: تبیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد