تربیت فاطمی
قال علیهاالسلام:
«خَیْرُ لِلْنِّساءِ اَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ؛
چه نیکو است برای زنان که مردان [نامحرم] را نبینند و مردان [نامحرم] هم آنان را نبینند.»
فاطمه زهرا(س) درّ یکدانه صدف رسالت و برترین، عالم ترین، فاضل ترین و محبوب ترین زن از ابتدای خلقت تا انتهای آن است. نه هیچ زنی بلکه هیچ مردی جز پدرش رسول خدا(ص) و همسرش علی بن ابی طالب(ع) و فرزندان معصومش(ع) که همگی نور واحدند، از پیشینیان به مقامی که او نایل شد، رسیده بود و نه هیچ زن و مردی از پسینیان در این مقام متعالی به او ملحق خواهد گشت. گرچه در بین ذریه آن حضرت و پیروان دین اسلام زنان و مردان بزرگی پا به عرصه وجود گذاشته و خواهند گذاشت، مردانی همچون ابوالفضل العباس فرزند امیر مؤمنان، احمد بن موسی فرزند امام کاظم(ع)، عبدالعظیم حسنی نواده امام مجتبی(ع) و ... و زنان باشخصیت و عظیمی همچون دخترش زینب کبرا، و نواده اش فاطمه معصومه و ... که در عظمت شأن بی نظیرند، ولی مقام و مرتبه حضرت زهرا با هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست.
حضرتش تربیت شده خانه وحی و تعلیم یافته مستقیم مکتب نبوی بود. همچون همسرش علی بن ابی طالب(ع) از اوان کودکی در دامن پدرش رسول خدا پرورش یافت و حضرت پیامبر با توجه به استعداد و ظرفیت علمی فوق العاده دخت بزرگوارش، در طول عمر خویش هیچ لحظه ای از پرورش وی غافل نشد و او را به بالاترین مقامی که انسان توان رسیدن به آن را دارد، رساند به طوری که به بیان خود حضرت، اگر پسرعمویش نبود، در نوع انسان از آدم تا بقیه افراد نسل او برای حضرت زهرا، کفو و هم شأنی یافت نمی شد.(1)
سخن، رفتار و سیره این بانوی مکرّم مانند سخن، رفتار و سیره پدر، همسر و فرزندان معصومش حجّت و معیار حقانیت شد و جز حق از او صادر نگشت و او اسوه و الگوی همه مؤمنان و حجتی بر همه خلایق گشت تا رهپویان راهش به سعادت رسند و مخالفان و گمراهان در مواجهه با وی، بر بی عذری خود اعتراف ورزند و حجت بر آنان تمام باشد.
کلام نورانی
خاتم پیامبران(ص)، روزی در جمع مسلمانان سؤال کرد: مرا خبر دهید که بهترین چیز برای زنان کدام است؟ [بسیاری از حاضران جواب هایی دادند که مورد تأیید قرار نگرفت تا اینکه] حضرت زهرا(س) فرمودند: بهترین چیز برای زنان آن است که مردی را نبینند و مردی هم آنان را نبیند.
جواب صحیح فاطمه زهرا(س) پس از ناتوانی حاضران، چنان پیامبر(ص) را به وجد آورد که فرمود:
فاطمه پاره تن من است.(2)
به مناسبت یادکرد سالروز شهادت آن بانوی مکرّم به بیان نکاتی در باره این سخن منسوب به حضرت می پردازیم.
اول: این روایت از لحاظ سندی به طور مرسل نقل گردیده و سلسله راویان آن معلوم نیست. در ضمن در کتب اربعه حدیثی نیز ثبت نشده است.
علامه مجلسی علاوه بر نقل فوق از مصباح الانوار، این حدیث را به شرح زیر از کشف الغمه اربلی به نقل از اخبار فاطمه(س) از ابن بابویه به طور مرسل نقل کرده است:
امام علی(ع) فرمود: روزی در محضر رسول خدا بودیم و حضرت از ما سؤال کرد: مرا خبر دهید که بهترین چیز برای زنان کدام است؟ [جواب های ما مورد قبول واقع نشد] و از دادن جواب [صحیح[ عاجز شدیم. جمع متفرق شد [بدون اینکه جواب روشن گردد] و من به خانه آمدم و جریان را به فاطمه(س) خبر دادم. ایشان فرمود: «لکن من می دانم: خیر للنساء ان لا یَرین الرجالَ و لا یراهنّ الرجالُ»؛ با شنیدن این جواب به محضر رسول خدا بازگشتم و جواب را به سمع حضرتش رساندم.
حضرت فرمود: تو در جمع و نزد من که بودی جواب را نمی دانستی، چه کسی تو را از جواب آگاه کرد؟ گفتم: فاطمه. حضرت متعجب و شادمان فرمود: فاطمه پاره تن من است.(3)
این نقل اخیر ابهاماتی دارد از جمله اینکه چگونه امام علی(ع) که درِ عِلم رسول خداست، جواب را نمی دانست؟ روایت، ظهور در این دارد که حضرت هم جواب را نمی دانست. دیگر اینکه چگونه حضرت از همان اول جواب را به فاطمه(س) مستند نکرد تا مورد سؤال خدا واقع نشود که جواب را از چه کسی گرفته ای؟
البته ممکن است روایت نقل به معنا باشد و این ابهام ها ناشی از نقل به معنا و برداشت راوی باشد و او به دقت مطلب را نرسانده باشد. در ضمن روایت اول که از مصباح الانوار نقل شده این ابهام ها را ندارد مگر اینکه آن را خلاصه این روایت بدانیم.
دوم: این روایت از هیچ حکم الزامی بر فعل یا ترک خبر نمی دهد بلکه ناظر به فضیلتی استحبابی است و فقیهان شیعه چون معتقد به آسان گیری در دلایل مستحبات هستند، از نقّادی آن چشم پوشیده اند.
سوم: در مورد روایات معصومین علیهم السلام اصل بر این است که تا بتوان برای روایات معنای صحیح پیدا کرد و از کنار گذاشتن آنها خودداری نمود حتی اگر دو یا چند روایت به ظاهر متعارض باشند، تا حد ممکن آنها را متلائم با هم معنا می کنند و اگر جمع معنایی آنها ممکن نبود به ترجیح یکی می پردازند و در صورت نبودن وجه ترجیح، در باره هر دو روایت سکوت می کنند و علم آن را به خود امامان وا می گذارند.
چهارم: به نظر می رسد این حدیث پیام متعالی، صحیح و بلندی دارد که حفظ حریم و دوری از اختلاط و روابط فسادزاست و این پیام در احادیث فراوان دیگری تکرار شده است. خلاصه اینکه، سخن مذکور از چنان جلا و درخششی برخوردار است که به صادر شدن آن از زهرای مرضیه(س) اطمینان می بخشد.
پنجم: خیریت و افضلیت مطرح شده در این حدیث، نسبی و غالبی است یعنی در غالب اوقات و در بیشتر برخوردها و فعالیت ها بهتر است زن طوری رفتار و عمل کند که با مردی مواجه نشود و مردی هم با او مواجه نگردد. در بسیاری از حیطه های اجتماعی، آموزشی، خدماتی، سیاسی و اداری، زن می تواند و شایسته است از اختلاط، هم نشینی و گفتگوهای صمیمی با مردان خودداری ورزد و از این موارد غیر ضروری، فسادخیز و فتنه انگیز اجتناب ورزد. اما مواردی هست که مواجه شدن زن با مرد و سخن گفتن و ... لازم و ضروری است مانند میدان کسب علم زنان از مردانی که هم رتبه علمی آنان در بین زنان یافت نمی شود و بالعکس، یا مواجه شدن برای امر به معروف، نهی از منکر، تواصی به حق، تواصی به صبر و ... ترک چنین مواردی نه تنها خیریت و افضلیت ندارد بلکه مذموم است و از شمول حدیث خارج می باشد.
توجه به این نکته دقیق لازم است که کسب علم در این سطح و یا امر به معروف و نهی از منکر در آن مرتبه، از قدرت و توان همه زنان بلکه مردان خارج است [و قدرت هم شرط وجوب می باشد] و فقط بعضی زنان هستند که به این درجه از شاگردی یا استادی می رسند و یا دارای قدرت امر به معروف و نهی از منکر هستند و برای این تعداد کم، چون انجام وظیفه ملازم با مواجه شدن با مردان بیگانه و در منظر آنان واقع شدن است، این دیدن و دیده شدن عیب نیست و ترک آن فضیلت نمی باشد. فضیلت برای این عده حضور در اجتماع و مواجه با آن مردان برای افاده و استفاده یا امر به معروف و نهی از منکر است.
مثال این افضلیت غالبی را در مورد «سکوت» می بینیم. در روایات برای سکوت فضیلت بسیار شمرده شده و افراد بدان ترغیب گشته اند از جمله:
حضرت داوود به فرزندش سلیمان(ع) فرمود: فرزندم، اگر کلام از نقره باشد، شایسته است سکوت را طلا بدانی.(4)
امام باقر(ع) فرمود: شیعیان ما [از بس در تداوم سکوت محافظت دارند، به گمان مردم] لال هستند.(5)
و امام علی(ع) فرمود: هر گاه عقل کامل گردد، سخن کم می گردد.(6)
معلوم است که سکوت در مقایسه با سخن گفتن بیهوده و لغو یا غیبت، تهمت و سخن چینی [که از گناهان کبیره هستند] بسیار افضلیت دارد و غالب انسان ها هم یا از امور بیهوده و بی ارزش سخن می گویند یا سخن آنان غیبت و تهمت و ... است. بنابراین سکوت برای غالب انسان ها افضل است و روایات مذکور، ناظر به این حکم غالبی است اما اگر افرادی بتوانند نیکو و بجا سخن بگویند و سخن آنان حکمت، علم، امر به معروف، نهی از منکر و ... باشد، چنین سخن گفتن البته بهتر از سکوت است و چنین افراد توانمندی نباید با استناد به احادیث فضیلت سکوت، از سخن گفتن خودداری ورزند بلکه برای آنان سخن گفتن خیر و فضیلت است و سکوت، گناه و معصیت و دیگران هم باید به این مرتبه از توان صعود کنند تا کلام آنان از سکوت شان برتر شود.
امام سجاد(ع) فرمود: سکوت و کلام هر دو آفاتی دارند و اگر از آفت به دور باشند، کلام از سکوت، افضل است زیرا خداوند انبیا و جانشینان را مأموریت به سکوت نداده بلکه آنان مأمور به سخن گفتن می باشند و کسی با سکوت [از حق[ مستحق بهشت نمی شود، به ولایت خدا نمی رسد و از جهنم نجات نمی یابد. همه اینها در گرو سخن گفتن است و اصولاً ماه [سکوت] با خورشید [کلام حق] قابل مقایسه نیست. شما حتی فضیلت سکوت را با کلام بیان می کنید ولی نمی توان فضیلت کلام را با سکوت بیان کرد.(7)
سخن حضرت زهرا(س) در مورد فضیلت خودداری زن از دیدن مردان و دیده شدن توسط آنان ناظر به دیدن و دیده شدن غالب افراد است که دیدارها و ملاقات هایشان با شائبه های گناه و فساد همراه است و بهتر آن است که حتی الامکان از این ملاقات ها و نشست و برخاست ها و گفتگوها احتراز شود؛ اما اگر زنانی محترمانه و با حرمت و کرامت در اجتماعی ظاهر شوند و به انجام اعمال صالح و مفید اجتماعی بپردازند، گرچه لازمه چنین حضوری دیدن و دیده شدن توسط مردان بیگانه است، اما این حضور بهتر از خودداری از آن است.
دختران شعیب با عفت و پاکدامنی مورد تصریح خداوند، چوپانی می کردند و در اجتماع با مردان مواجه می شدند ولی حریم نگه می داشتند و از اختلاط و نشست و برخاست و گفتگوهای غیر ضروری و هوس آلود اجتناب داشتند.
زنان پیامبر(ص) با مردان دیگر مواجه می شدند و قرآن آنان را نهی نکرد بلکه آداب و رفتار محترمانه را به آنان آموخت و آنان را از برج گونه ظاهر شدن و به ناز و کرشمه سخن گفتن نهی کرد و نه از مطلق خارج شدن از خانه و سخن گفتن با مرد نامحرم.
صحابه بزرگواری همچون سلمان فارسی، ابوذر غفاری و جابر بن عبداللّه انصاری خدمت حضرت زهرا(س) می رسیدند و از ایشان علم می آموختند و حتی سلمان در کارهای منزل به حضرت یاری می رساند.
با توجه به مجموع ادله و روایات و سنت و سیره معصومان بخصوص سیره خود حضرت زهرا(س)، اسلام دعوت کننده به رعایت حریم و عفت و حیا در اجتماع توسط عموم و بخصوص زنان است و حضور عفیفانه و محترمانه زن را بر پرده نشینی و عزلت گزینی زن ترجیح می دهد و زن و مرد را در برابر خدا، خود و اجتماع مسئول دانسته و به کسب علم و کمال و تعالی اجتماعی فرا خوانده است و این هدف و غایت جز با حضور صحیح، محترمانه، عفیفانه و حریم دار زنان محقق نمی شود.
امروز بعد از گذشت ربع قرن از انقلاب اسلامی و با توجه به روشنگری های امام خمینی«قدس سره» و اصحاب ایشان، در زمینه لزوم و جواز و رجحان حضور اجتماعی زن، شک و تردیدی نمانده است.
ششم: نکته تربیتی این حدیث از اهمیت بسزایی بخصوص برای امروز جامعه اسلامی برخوردار است. حضرت می خواهد به این نکته توجه دهد که نشست و برخاست های غیر ضروری و هوس آمیز، سخن گفتن و خوش و بش های بی حساب و غلط در بین زنان و مردان، اجتماع را فاسد می کند و پرهیز از آن لازم و ضروری است و چون در غالب این نشست و برخاست ها و خوش و بش ها زمام امر به دست زن است و مرد طالب و خواستار است که از ایجاد آن ابتدائا ناتوان می باشد، پس باید زنان را نسبت به آن هشدار داد و آنان را آگاه ساخت که بهترین چیز برای خود آنان احتراز از این گونه امور می باشد.
آنچه اجتماع ما را امروز به شدت آزار می دهد و منشأ بسیاری ناهنجاری ها و فسادهاست، حضور لجام گسیخته و ولنگار زن در اجتماع است. آرمان انقلاب، ترویج حیا و عفاف در روابط اجتماعی زن و مرد بود. رژیم منحط شاهنشاهی حضور اجتماعی عروسک وار، مهیّج و هوس انگیز زن را در رأس برنامه های خود داشت و انقلاب اسلامی نه برای منع حضور زن بلکه برای تصحیح آن اقدام کرد و حضور عفیفانه زن را مطلوب شمرد. حضوری که از چشم چرانی، لذت جویی، روابط خارج از ضابطه و ولنگاری غربی مآب در آن خبری نباشد ولی امروز می بینیم این شائبه های شیطانی در اجتماع فراوان شده است و آفات و پیامدهای منفی آن مشهود همگان می باشد.
کلام زهرای اطهر(س) رهنمون به سوی عفت و حیا و پوشش است. اگر زنان از اختلاط های بیجا و غیر ضروری و فسادانگیز با مردان بپرهیزند و به آنان هم اجازه چنین اختلاط هایی را ندهند، اگر در محیط کار بنا را بر رعایت حریم عفت، پوشیدگی، حیا و پاکدامنی بگذارند و روابط را بر مبنای انجام وظیفه دینی و انسانی و اجتماعی قرار دهند و جز در حد لازم و مفید و صحیح با هم برخورد و ارتباط نداشته باشند، اگر امر به معروف و نهی از منکر، سفارش به حق و صبر، همیاری و همکاری در انجام عمل صالح و سبقت جویی به سوی رضای خدا چارچوب ارتباط های اجتماعی مردان و زنان باشد، در این صورت حضور اجتماعی زن، عمل صالح و انسان ساز خواهد بود و در غیر این صورت، حضورش جز وزر و وبال خود و اجتماعش نیست و عواقب ناگواری به دنبال خواهد داشت. ما باید امروز هم حضور زن را مشابه حضور وی در دوران انقلاب و دفاع مقدس و عرصه خدمت رسانی بخواهیم و برای همرنگ شدن حضور امروز وی با حضور دوران انقلاب و دفاع مقدس و جهاد سازندگی کوشش کنیم.
اگر امروز که فعالیت و حضور اجتماعی زن در اوج است و از جانب عموم منفی تلقی نمی شود، زنان و دختران جوان جامعه به مفهوم صحیح این کلام نورانی توجه کنند و بر حفظ حریم عفت و حیا در حضور اجتماعی خویش پای بفشرند، برکات بی شمار این کلام را شاهد خواهیم بود و بسیاری از نابسامانی ها، فسادها و ولنگاری های خانمانسوز، عفت بربادده و هویت سوز رخت خواهند بست.
در آخر مناسب است با کلامی از پیامبر گرامی(ص) سخن را به پایان بریم:
«هر کس با زن نامحرمی به حرام مصافحه کند، روز قیامت با دستان بسته به آتش انداخته می شود و هر کس با زن نامحرمی شوخی کند و به لذت سخن بگوید، در قبال هر کلمه هزار سال در جهنم زندانی گردد و زن نیز اگر در این سخن گفتن و مصافحه به رضایت با مرد همراه گردد و به مرد اجازه دهد که وی را ببوسد، بدنش را لمس کند و با او شوخی نماید، گناه او نیز همسان مرد است.»(8)
امید است در سالگرد شهادت آن بانوی مکرّم، زنان و مردان جامعه اسلامی بخصوص قشر جوان، حضور اجتماعی خود را از شائبه های هوا و هوس و فساد پاک کنند و از روح قدسی و مبارک آن بانوی بزرگ و جهان، نور حیات و بالندگی بگیرند.
1 بحارالانوار، ج43، ص92.
2 همان، ج100، ص238 به نقل از مصباح الانوار.
3 همان، ج43، ص54 به نقل از کشف الغمه.
4 همان، ج68، ص278.
5 همان، ص285.
6 همان، ص290.
7 همان، ص68.
8 همان، ج7، ص214.
حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد .
او در عظمت و بزرگی نسب خانوادگی شهره جهان است; زیرا پدری چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله - اولین فرد جهان هستی در کمال و فضائل - و مادری چون خدیجه کبری علیها السلام - یکی از زنهای کامله جهان هستی و دومین مسلمان، و فداکارترین فرد در راه اسلام - و همسری چون امیرمؤمنان علی علیه السلام - که به منزله جان پیامبر صلی الله علیه و آله و برترین انسان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد - و فرزندانی چون حسنین علیهما السلام و زینبین علیهما السلام دارد . اگر محصول تربیت زهرا علیه السلام فقط زینب علیها السلام بود، در افتخار و عظمت حضرت زهرا علیها السلام کفایت می کرد . راستی کجا می توان خانواده ای یافت که مانند خانواده زهرا علیها السلام پدر معصوم، همسر معصوم، فرزندان ذکور معصوم و خود خانم نیز معصومه باشند و کجا می توان خانه ای یافت که چنین انسانهای بزرگی در آن جمع شوند، جز خانه گلی فاطمه .
و او در اوج فضایل قرار دارد به حدی که شناخت او جز برای معدودی از انسانها غیرممکن است .
امام صادق علیه السلام فرمود: «وهی الصدیقة الکبری وعلی معرفتها دارت القرون الاولی » ; او صدیقه کبری است که بر محور شناخت او قرنهای گذشته دور زده است .» (1)
شاعر عرب به همین نکته اشاره کرده و می گوید:
وحبها من الصفات العالیة
علیه دارت القرون الخالیة
«دوستی او از صفات ارزنده است، و قرنهای گذشته بر محور او چرخیده است .»
چگونه می توان او را شناخت، در حالی که خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک ولولا علی لما خلقتک ولولا فاطمة لما خلقتکما; (2) ای پیامبر! اگر تو نبودی هستی را نمی آفریدم، و اگر علی علیه السلام نبود تو را خلق نمی کردم، و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را به وجود نمی آوردم .»
و پیامبر گرامی اسلام درباره او فرمود: «ولو کان الحسن شخصا لکان فاطمة بل هی اعظم; ان فاطمة ابنتی خیر اهل الارض عنصرا وشرفا وکرما; (3)
اگر [خوبیها و] زیبائیها به صورت انسانی درآید، او فاطمه خواهد بود، بلکه او برتر [از آن] است; براستی که دخترم فاطمه برترین انسان روی زمین از نظر عنصر و ذات، و از نظر شرافت وبزرگواری است .»
و چگونه می توان به فضائل و خوبیهای او پی برد و حال آنکه قطب عالم امکان، مهدی صاحب الزمان; آنکه همه خوبیها در او جمع شده است، فاطمه علیها السلام را الگو و مقتدای خویش می داند، آنجا که می فرماید: «وفی ابنة رسول الله لی اسوة حسنة، وسیردی الجاهل رداءة عمله وسیعلم الکافر لمن عقبی الدار; (4) دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله زیباترین الگو برای من است، و به زودی نادان پستی عمل خویش را خواهد دید و کافران در می یابند که پایان کار به نفع چه کسی می باشد .»
فاطمه لیلة القدر ناشناخته است . امام صادق علیه السلام فرمود: ««انا انزلناه فی لیلة القدر» الیلة: فاطمة والقدر: الله، فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر، و . . . سمیت «فاطمة » لان الخلق فطموا عن معرفتها; (5) [اینکه خداوند می فرماید:] ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، [مراد از] شب، فاطمه و مراد از قدر، خداوند است . در نتیجه هر کسی فاطمه را آنچنان که باید بشناسد، به حقیقت شب قدر را درک نموده است، و . . و اینکه فاطمه، فاطمه نامیده شده است برای این است که مخلوق از [کنه] معرفت او عاجز است .»
فضائل زهرا علیها السلام آنچنان که باید و شاید قابل درک نبوده و البته قابل انکار نیز نمی باشد .
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «الویل، ثم الویل، الویل لمن شک فی فضل فاطمة; وای [و عذاب باد،] سپس وای، وای بر کسی که در فضیلت زهرا علیها السلام شک روا دارد .»
زهرا علیها السلام در کلام محققین اهل سنت
1 . ابن صباغ مالکی: «در افتخار فاطمه همین بس که دختر پیامبر صلی الله علیه و آله خیرالبشر است، فاطمه ای که ولادتش پاک، و سیده است به اتفاق همه مسلمین .» (6)
2 . محمد بن طلحه شافعی: «دقت کن در آیه مباهله (7) و ترتیب و عبارات آن، و اشاراتی که به علو مقام فاطمه دارد، و چگونه او وسط قرار گرفته است، (چنانکه در حال رفتن بین پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام بود) تا مقام و منزلت او بیشتر روشن گردد .» (8)
3 . عباس محمود، العقاد المصری: «در هر دینی یک چهره از زن کامله وجود دارد که همه او راتقدیس می کنند . و گویا او نشانه خداوند بین مردان و زنان است، در مسیحیت چهره مریم پاکدامن، و در اسلام لاجرم آن چهره کامله فاطمه بتول می باشد . (9) »
4 . دکتر علی ابراهیم حسن: «در زندگی فاطمه انواع عظمتها را می بینیم که این عظمتها را همچون بلقیس و . . . از راه داشتن قصر و ثروت و زیبائی ظاهری به دست نیاورده است . و همچون عایشه، شهرت خویش را از راه رهبری جنگجویان (در جنگ جمل) ورویارویی با مردان به چنگ نیاورده، بلکه از راه حکمت و بزرگی شخصی خود، عالم را از حکمت و عظمت پر نموده است، حکمتی که مرجعش کتب فلاسفه و علماء نیست . بزرگی که ریشه اش پادشاهی و ثروت نیست بلکه از درون جانش و کمالات نفسش ریشه می گیرد . (10) »
آری او شخصیتی است که هر قدر فهم بشر در شناخت حقیقتش بیشتر فرو رود، با مسائل حل نشده و رازهای ناگشوده بیشتری روبرو می شود، و سرانجام عاجزانه باید بگویند که اندیشه ها از درک فضائل زهرا عاجزند .
فضائل حضرت زهرا علیها السلام
در این نوشتار به بعضی از فضائل حضرت زهرا علیها السلام اشاره می شود:
1 . ولادت زهرا علیها السلام
بعد از چهل شبانه روز عبادت و کناره گیری رسول خدا صلی الله علیه و آله از خدیجه کبری، فرشته خدا غذایی از بهشت برای آن حضرت آورد، بعد از افطار با آن غذای بهشتی و روحانی، جبرئیل عرض کرد: ای رسول خدا! امشب از نماز مستحبی درگذر و به سوی خانه خدیجه بشتاب! زیرا خداوند اراده نموده که از صلب تو فرزند پاکیزه ای بیافریند . بدنبال این فرمان، نور فاطمه علیها السلام از صلب پدر به رحم مادر انتقال یافت (11) .
بعد از مدتی جبرئیل به پیامبر صلی الله علیه و آله این گونه بشارت داد: «ای رسول خدا! بچه ای که در رحم خدیجه علیها السلام می باشد، دختر ارجمندی است که نسل تو از وی بوجود خواهد آمد، او مادر امامان و پیشوایان دین است که بعد از انقطاع وحی جانشین تو خواهند شد . (12) »
بعد از اتمام دوران بارداری خدیجه، فرشتگان خدا و حوریان بهشتی و زنان آسمانی به یاری خدیجه شتافتند و بدین گونه، فاطمه عزیز، یعنی اختر فروزان آسمان نبوت پا به عرصه گیتی نهاد، و به نور تابناک خود، شرق و غرب عالم را روشن ساخت (13) .
از سخنان پیش گفته، فضیلت حضرت زهرا علیها السلام در اصل انعقاد نطفه، دوران جنینی، و پا گذاشتن به عرصه گیتی به خوبی آشکار است .
2 . نور فاطمه علیها السلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «خلق نور فاطمة علیها السلام قبل ان تخلق الارض والسماء فقال بعض الناس: یا نبی الله! فلیست هی انسیة؟ ! فقال: فاطمة حوراء انسیة; (14) نور فاطمه قبل از خلقت زمین و آسمان آفریده شد، بعضی از مردم عرض کردند: ای پیامبر خدا! پس زهرا از آدمیان نیست؟ فرمود: فاطمه حوریه بشری است .»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جای دیگر فرمود: «لما خلق الله الجنة خلقها من نور وجهه، ثم اخذ ذالک النور فقذفه فاصابنی ثلث النور، واصاب فاطمة ثلث النور، واصاب علیا واهل بیته ثلث النور; فمن اصابه من ذلک النور اهتدی الی ولایة محمد، ومن لم یصبه من ذلک النور ضل عن ولایة آل محمد صلی الله علیه و آله; خداوند بهشت را از نور وجود خود آفرید، سپس آن را برگرفته و رها کرد . پس یک سوم آن به من [پیامبر صلی الله علیه و آله] و یک سوم آن به فاطمه، و ثلث باقیمانده به علی علیه السلام و اهلبیت او اصابت کرد . پس هر کس که از آن نور به او برسد، به ولایت آل محمد صلی الله علیه و آله رهنمون می شود، و هر کس از آن نور به او نرسد از ولایت آل محمد صلی الله علیه و آله گمراه [و به بیراهه خواهد رفت] .» (15)
3 . نام زهرا علیها السلام
یونس می گوید، امام صادق علیه السلام فرمود: «لفاطمة علیها السلام تسعة اسماء عند الله عزوجل: فاطمة، والصدیقة، والمبارکة، والطاهرة، والزکیة، والراضیة، والمرضیة والمحدثة والزهراء ثم قال علیه السلام اتدری ای شی ء تفسیر فاطمة؟ قلت اخبرنی یا سیدی، قال: فطمت من الشر; (16)
برای فاطمه نزد خدای بلند مرتبه نه اسم است: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا .
آنگاه فرمود: معنی و تفسیر فاطمه را می دانی؟ گفتم: آقای من شما بفرمائید . فرمود: فاطمه را از آن جهت فاطمه گویند که از شر بدور است .»
همچنین برای وجه تسمیه فاطمه علیها السلام وجوه دیگری نقل شده است که عبارتند از:
1 . فاطمه از اسم خداوند یعنی فاطر گرفته شده است (17) .
2 . چون دوستان و شیعیان او از آتش جهنم در امان اند . (18)
3 . چون از عادت ماهانه بریده و منقطع بوده است . (19)
4 . عبادت فاطمه علیها السلام
امام صادق علیه السلام فرمود: «کانت اذا قامت فی محرابها زهر نورها لاهل السماء کما یزهر الکواکب لاهل الارض; (20) هرگاه فاطمه علیها السلام در محراب عبادتش می ایستاد، نور او برای اهل آسمان می درخشید; آنگونه که ستارگان برای اهل زمین می درخشند .»
امام حسن علیه السلام فرمود:
«ما کان فی الدنیا اعبد من فاطمة علیها السلام حتی تورم قدماها; (21) عابدتر از فاطمه در دنیا نبود، [آنقدر عبادت کرد] که پاهای [مبارکش] ورم کرد .»
5 . اخلاص فاطمه علیها السلام
از حسین بن روح سؤال شد: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چند دختر داشت؟ گفت: چهار دختر . سؤال شد: کدامیک برتر بود؟ گفت: فاطمه; به خاطر اینکه وارث [علم] نبی بود و نسل پیامبر صلی الله علیه و آله از طریق او انتشار یافت . و خداوند این دو خصلت را به خاطر اخلاص او عنایت فرمود . (22)
سوره هل اتی هم که پاداش اخلاص و عطای اهل بیت است، بر اوج اخلاص فاطمه علیها السلام به عنوان یکی از اهلبیت علیهم السلام دلالت دارد .
6 . ذکر و تسبیح فاطمه علیها السلام
از علی علیه السلام نقل شده است که: یکی از پادشاهان عجم برده ای به پیامبر هدیه نمود، من به فاطمه گفتم نزد رسول خدا برو و خدمتگزاری برای خود درخواست کن، زهرا نزد رسول خدا رفته و این موضوع را با ایشان در میان گذارد، پیامبر علیه السلام فرمودند: فاطمه جان! چیزی به تو دهم که برایت از خادم و آنچه در دنیاست بهتر باشد; بعد از نماز، 34 بار الله اکبر، و 33 مرتبه الحمد لله و 33 بار سبحان الله بگو .
آنگاه این اذکار سه گانه را با «لا اله الا الله » پایان بخش، و این برای تو از آنچه خواسته ای و ازدنیا و آنچه در دنیاست بهتر خواهد بود . (23)
فاطمه زهرا علیها السلام مقید بود که این تسبیحات را بعد از هر نماز بگوید و به همین علت تسبیحات فاطمه زهرا علیها السلام نامیده شده است .
فضیلت تسبیحات فاطمه علیها السلام
در فضیلت تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام امام صادق علیه السلام فرمود: «من سبح تسبیح فاطمة الزهراء علیها السلام قبل ان یثنی رجلیه من صلاة الفریضة غفر الله له; (24) هر کس تسبیح فاطمه را قبل از آنکه از حالت نماز فارغ شود بگوید; خداوند او را می آمرزد .»
و همچنین امام صادق علیه السلام بارها می فرمودند: «تسبیح فاطمة علیها السلام فی کل یوم فی دبر کل صلاة احب الی من الف رکعة فی کل یوم; (25) تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام درهر روز بعد از هر نماز نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز در هر روز است .»
و نیز فرمودند: «تسبیح فاطمة الزهراء علیها السلام من الذکر الکثیر الذی قال الله عزوجل «واذکروا الله ذکرا کثیرا» ; (26) تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام مصداق ذکر کثیری است که خداوند فرمود: خدا را یاد کنید، یاد کردنی بسیار .»
7 . علم فاطمه علیها السلام
علم انسانهای معمولی اکتسابی است ولی علم انبیاء و اولیاء الهی لدنی و الهی است، علم فاطمه زهرا علیها السلام هم لدنی بود . سلمان گوید: عمار به من گفت: از امر تعجب آوری برای تو خبر دهم! گفتم بگو، عمار گفت: (روزی) همراه با علی علیه السلام بر فاطمه زهرا علیها السلام وارد شدیم . هنگامی که نگاه زهرا علیها السلام به علی علیه السلام افتاد، فرمود، نزدیک بیا تا حدیث گذشته، حال و آینده راتا روز قیامت، برایت بگویم . دیدم امیرالمؤمنین علیه السلام به حالت قهقری (و به عقب) برگشت و نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مشرف شد، حضرت فرمود: ای اباالحسن نزدیک بیا . علی علیه السلام نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله نشست، بعد از اینکه آرام گرفت، پیامبر اسلام فرمود: من خبر دهم یا خود خبر می دهی؟ ! عرض کرد: خبر دادن از شما زیباتر است . آنگاه حضرت جریانی که بر علی گذشته بود را شرح داد، علی علیه السلام عرض کرد آیا نور فاطمه از نور ما می باشد؟ حضرت فرمود: مگر نمی دانی؟ آنگاه علی علیه السلام سجده شکر انجام داد .
8 . فاطمه علیها السلام محدثه بود
دانشمندان شیعه و سنی بالاتفاق قائل به وجود محدث در اسلام می باشند و معتقدند که بعد از پیامبر اسلام یقینا بشر محدث وجود داشته است، منتهی در مصداق اختلاف است . در تعریف محدث می گویند: «المحدث یسمع الصوت ولا یری شیئا; (27) محدث صدای فرشته را می شنود ولی چیزی را نمی بیند .»
امام صادق علیه السلام فرمود: «فاطمة بنت رسول الله کانت محدثة ولم تکن نبیة انما سمیت فاطمة محدثة لان الملائکة کانت تهبط من السماء فتنادیها کما تنادی مریم بنت عمران . . . ; (28) فاطمه دختر رسول خدا محدثه بود نه پیامبر . فاطمه را از این جهت محدثه نامیده اند که فرشتگان از آسمان بر او نازل می شدند و با او همانند مریم دختر عمران گفتگو داشتند .»
حضرت صادق علیه السلام سخن خود را چنین ادامه می دهند: شبی حضرت صدیقه علیها السلام به فرشتگان هم صحبت خویش فرمود: آیا آن زن که بر جمیع زنان عالم برتری دارد، مریم دختر عمران نیست؟ جواب دادند: نه; زیرا مریم فقط سیده زنان عالم در زمان خودش بود، ولی خدای متعال تو را سیده زنهای عالم خودت، و هم عالم زمان مریم و اولین و آخرین قرار داده است (یعنی تو را بانوی بانوان جهان قرار داد) .»
و باز فرمود: «فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 75 روز بیشتر زنده نماند، و غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود، به این جهت جبرئیل پی در پی به حضورش می رسید، و او را در عزای پدر تسلیت می گفت .» (29) جبرئیل گاه از مقام و منزلت پدر بزرگوارش وگاه از حوادثی که بعد از رحلت او بر ذریه اش وارد می گردد، خبر می داد . امیرالمؤمنین علیه السلام نیز آنچه جبرئیل گزارش می داد، می نوشت . مجموعه این سخنان به مصحف فاطمه معروف شده است .
در زیارتنامه حضرت فاطمه علیها السلام هم می خوانیم: «السلام علیک ایتها المحدثة العلیمة » (30)
9 . عطای فاطمه علیها السلام
بهترین و برترین انفاق آن است که از محبوبترین چیز انفاق شود و انفاقهای فاطمه علیها السلام چنین بود، که به دو نمونه اشاره می شود .
الف) گلوبند پربرکت
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: روزی نماز عصر را با پیغمبر صلی الله علیه و آله خواندیم، ناگاه پیرمردی خدمت رسول خدا رسید که لباس کهنه ای پوشیده بود، و از شدت پیری و ناتوانی نمی توانست بر جای خودش قرار گیرد . عرض کرد یا رسول الله! گرسنه ام سیرم کن; برهنه ام لباسی به من عطا کن; تهیدستم چیزی به من بده . رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من که اکنون چیزی ندارم ولی تو را به جایی راهنمایی می کنم، شاید حاجتت برآورده شود . سپس به بلال فرمود: پیرمرد ناتوان را به خانه فاطمه هدایت کن . او بعد از ورود به خانه زهرا علیها السلام سلام کرد، حضرت جوابش را داد و فرمود: کیستی؟ خود را معرفی نمود . . . فاطمه گلوبندی را که پسر عمویش به وی اهداء نموده بود، به او داد و فرمود: به فروش رسان و زندگی خودت را بدان اصلاح کن .
پیرمرد برگشت و جریان را خدمت پیغمبر عرض کرد . آن حضرت گریست و فرمود: گردنبند را به فروش رسان تا خدا به برکت عطای دخترم برای تو گشایشی فراهم سازد . . . پیرمرد بعد از فروختن گردنبند، به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: به برکت عطای فاطمه علیها السلام بی نیاز شدم (31) .
ب) پیراهن شب عروسی
صفوری شافعی از ابن جوزی نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب عروسی فاطمه علیها السلام برای او پیراهن تازه ای آماده کردند . جامه ای کهنه و وصله دار نیز در نزد ایشان بود . سائلی در زد و گفت: از خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله جامه ای کهنه می خواهم . فاطمه می خواست جامه کهنه را بدهد، ولی سخن خدا به یادش آمد که می فرماید: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون » ; «به نیکویی نخواهید رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید .»
پس جامه نو را به وی داد . وقتی که هنگام زفاف حضرت شد، جبرئیل به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله! پروردگارت سلام می رساند، و مرا نیز فرمان داده که به فاطمه علیها السلام سلام برسانم و برای فاطمه علیها السلام توسط من جامه ای از دیبای سبز از جامه های بهشتی فرستاده است .
10 . همسرداری فاطمه علیها السلام
در حدیثی می خوانیم که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از علی علیه السلام پرسید: «کیف وجدت اهلک؟ قال: نعم العون علی طاعة الله وسال فاطمة، فقالت: خیر بعل; (32) فاطمه، همسرت را چگونه یافتی؟ گفت: بهترین یار بر اطاعت [و بندگی] خداوند، و از فاطمه سؤال کرد: گفت: او بهترین شوهر است .»
فاطمه در یک موقعیتی بسیار حساس و بحرانی در خانه علی زندگی می کرد، سپاه اسلام همیشه در حال آماده باش بود . در هر سال، چندین جنگ واقع می شد و علی علیه السلام در تمام یا اکثر آن جنگها شرکت داشت . هرگاه با پیکر خسته و کوفته به خانه باز می گشت، از مهربانیها و دلگرمیها و نوازشهای همسر عزیزش کاملا برخوردار می شد; زخمهای تنش را پانسمان می کرد، لباسهای خون آلود جنگ را می شست (33) ، فداکاریها و شجاعتهایش را می ستود، و بدین وسیله دلش را گرم و برای جنگ آینده آماده اش می نمود .
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «ولقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم والاحزان; (34) به راستی همیشه این گونه بود که به او نگاه می کردم و تمام غمها و غصه هایم بر طرف می شد .»
فاطمه علیها السلام هرگز بدون اجازه علی علیه السلام از خانه خارج نشد و هیچ گاه او را غضبناک نکرد . او در ساعات وداع خویش به علی علیه السلام گفت: «یا ابن عم ما عهدتنی کاذبة ولا خائنة ولا خالفتک منذ عاشرتنی . فقال علیه السلام: معاذ الله انت اعلم بالله وابر واتقی واشد خوفا من الله ان اوبخک مخالفتی; (35) پسر عمو! هرگز مرا دروغگو و خائن نیافتی، از روزی که با من معاشرت کردی، با دستورات تو مخالفت نکردم . علی علیه السلام فرمود: [ای دختر پیامبر!] معاذ الله [که تو در خانه من بدرفتاری نموده باشی، زیرا] مراتب خداشناسی و نیکوکاری و پرهیز کاری و بزرگی و خداترسی تو به حدی است که جای ایراد و خرده گیری در مورد مخالفت با من نیست .»
11 . شفاعت فاطمه علیها السلام
حسن ختام فضائل حضرت را مقام شفاعت حضرت قرار می دهیم .
1 . پیامبر اسلام خطاب به امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرمود: «انتما الامامان ولامکما الشفاعة; (36) شما دو نفر (حسنین) امام هستید، و برای مادر شما شفاعت است .»
2 . پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی روز قیامت شود، از باطن عرش ندا می رسد: ای اهل قیامت! چشمهای خویش را پایین افکنید تا اینکه فاطمه دختر محمد با پیراهن خضاب شده به خون حسین عبور کند، در آن عرصه حضرت فاطمه پایه عرش را گرفته و عرضه می دارد: پروردگارا! تو جبار عادلی، بین من و کسانی که فرزندان مرا کشتند قضاوت فرما . رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: به حق خدای کعبه سوگند که پروردگارم به سنت من حکم خواهد فرمود .
آنگاه زهرا علیها السلام عرضه می دارد: «اللهم اشفعنی فیمن بکی علی مصیبته; پروردگارا به من اجازه شفاعت کسانی را بفرما که در مصیبت حسینم گریه کرده اند» و خدای تعالی اذن شفاعت آنان را به ایشان عنایت می فرماید .» (37)
3 . جابر بن عبدالله انصاری می گوید: به حضرت باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم، یا بن رسول الله! برای من حدیثی در فضیلت جده ات فاطمه زهرا علیها السلام بفرمایید تا هنگامی که آن را برای شیعیان بیان می کنم خوشحال گردند . امام باقر علیه السلام فرمود: پدرم و او از جدم، از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می فرمود که: در روز قیامت برای انبیاء و رسل منبرهایی از نور برپا می شود و منبر من در روز قیامت از همه بلندتر است . آنگاه خداوند می فرماید: خطبه بخوان، پس خطبه ای
بخوانم که احدی از انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده است . پس برای اوصیاء نیز منبرهایی از نور برافراشته می شود و در میان آنها منبری برای وصی من علی بن ابی طالب نصب می گردد که از همه بلندتر است; آنگاه خداوند به علی علیه السلام می فرماید خطبه بخوان، پس خطبه ای می خواند که احدی از اوصیاء مانند آن نشنیده است .
آنگاه برای فرزندان انبیاء و رسل منبرهایی از نور نصب می گردد، پس برای دو فرزند و نوه و دو ریحانه ایام حیاتم (حسنین علیهما السلام) منبری برپا می شود و به آنان گفته می شود خطبه بخوانید و آن دو خطبه هایی می خوانند که هیچ یک از فرزندان انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده اند .
آنگاه منادی که جبرئیل است ندا می دهد: فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله کجاست؟ آنگاه فاطمه علیها السلام برمی خیزد، [تا اینکه فرمود:] خدای تعالی می فرماید: ای اهل محشر کرامت و بزرگواری از آن کیست؟ محمد و علی و حسنین علیهم السلام عرض می کنند: برای خدای واحد قهار . آنگاه خداوند می فرماید: ای اهل محشر! من امروز کرامت وبزرگی را برای محمد و علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام قرار دادم .
ای اهل محشر! سرها را پایین افکنده و چشمها را ببندید، این فاطمه است که به سوی بهشت می رود . آنگاه جبرئیل شتر بهشتی می آورد، در حالی که دو طرفش را دیباج آویزان کرده اند، و مهار آن از لؤلؤ تازه است . حضرت بر آن سوار می شوند و خدای متعال صدهزار فرشته را در طرف راست و صدهزار فرشته در سمت چپ وی می فرستد، و صدهزار فرشته را مامور می فرماید تا حضرت فاطمه علیها السلام را بر روی بالهای خود سوار کنند تاایشان را به در بهشت برسانند . وقتی که به در بهشت می رسند، حضرتش می ایستد، خدای متعال می فرماید: ای دخت حبیب من چرا توقف کردی و حال آنکه من تو را امر کرده بودم به بهشت من درآیی؟ حضرت صدیقه علیها السلام عرض می کند: پروردگارا دوست می دارم که ارزش و قدر و قیمت من در مثل چنین روزی شناخته شود .
خداوند می فرماید: «یا بنت حبیبی! ارجعی فانظری من کان فی قلبه حب لک او لاحد من ذریتک خذی بیده فادخلیه الجنة! ; ای دختر حبیب من! برگرد و بنگر هر که در قلبش محبت تو و یا محبت یکی از فرزندان تو باشد، دستش را بگیر و او را داخل بهشت نما .»
آنگاه حضرت باقر علیه السلام فرمود: والله ای جابر! در آن روز حضرت زهرا علیها السلام شیعیان و دوستانش را بر می گزیند و انتخاب می کند; همان گونه که پرنده دانه نیکو را از دانه بد جدا می کند . وقتی که شیعیان سیده زنان دو عالم به آن بزرگوار نزدیک و بر در بهشت می آیند، خدای تعالی در قلب آنان چنین می افکند که در آنجا بایستند . وقتی می ایستند خداوند می فرماید: ای دوستان من! توقف شما برای چیست و حال آنکه فاطمه دخت حبیب من شفاعت شما را نموده است؟ پاسخ دهند: پروردگارا ما دوست داریم که در چنین روزی ارزش و منزلتمان شناخته شود . خداوند می فرماید: ای دوستان من! برگردید و ببینید چه کسی به خاطر آنکه شما فاطمه را دوست می داشتید، شما را دوست می داشت؟ چه کسی به شما به خاطر دوستی فاطمه زهرا علیها السلام غذا داد؟ چه کسی شما را به خاطر دوست داشتن فاطمه علیها السلام لباس پوشانید؟ چه کسی به شما بخاطر دوستی فاطمه علیها السلام شربتی نوشانید؟ چه کسی بخاطرفاطمه علیها السلام و دوستی فاطمه علیها السلام غیبت غیبت کننده ای را از شما رد کرد؟
پس دستش را بگیرید و او را وارد بهشت نمایید . (38)
پی نوشت:
1) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، (بیروت، داراحیاء التراث العربی)، ج 43، ص 105 .
2) علامه مرندی، ملتقی البحرین، ص 14; ر . ک: میرجهانی، الجنة العاصمه، ص 148; صالح بن عبدالوهاب العرندس، کشف اللآلی، به نقل از فاطمه زهرا علیها السلام، بهجة قلب المصطفی، رحمانی همدانی (تهران، نشر المرضیة، دوم، 1372) ص 9 .
3) حموینی، فرائد السمطین، ج 2، ص 68 .
4) بحارالانوار، (پیشین)، ج 53، صص 179 - 180 .
5) محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، (داراحیاء التراث العربی)، ج 43، ص 65 .
6) الفصول المهمة (بیروت)، ص 143 .
7) آل عمران/61 .
8) مطالب السئول، چاپ ایران، ص 6 و 7 .
9) توفیق ابواعلم، اهل البیت، ص 128 .
10) علامه دخیل، فاطمة الزهراء علیها السلام، ص 171 .
11) بحار (پیشین)، ج 16، ص 78 و ر . ک: بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی، ص 27 .
12) دلائل الامامة، ص 8 .
13) همان و ر . ک: بحارالانوار، (پیشین)، ج 43، ص 2، و ج 16، ص 80 .
14) عبدالله بحرانی، العوالم، (قم مدرسة المهدی)، ج 6، ص 9 .
15) بحارالانوار، (پیشین)، ج 43، ص 44 .
16) بحار (پیشین)، ج 43، ص 10 .
17) همان، ص 65 .
18) همان، ص 16 .
19) همان، ص 16 .
20) همان، ص 12 .
21) همان، ص 49 .
22) همان، ص 37 .
23) سید محمد کاظم قزوینی، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ترجمه دکتر حسین فریدونی، نشر آفاق، چاپ سوم، 1365، ص 224 .
24) کلینی، الکافی، ج 2، ص 342 .
25) حسین طبرسی، مکارم الاخلاق، (بیروت، مؤسسة الاعلمی)، ص 281 .
26) وسائل الشیعه، حر عاملی، (داراحیاء التراث العربی)، ج 4، ص 1022 .
27) بحارالانوار، پیشین، ج 26، ص 75 - 76 .
28) همان، ج 14، ص 206 و ج 43، ص 78 .
29) اصول کافی، ج 1، ص 241 و بحارالانوار، ج 22، ص 546، و ج 26، ص 41 .
30) بحار، ج 97، ص 195 .
31) همان، ج 43، ص 56 .
32) قاضی نورالله حسینی، احقاق الحق (طهران، مکتبة الاسلامیة)، ج 10، ص 401; و ر . ک: صفوری شافعی، نزهة المجالس، ج 2، ص 226 .
33) سیره ابن هشام، ج 3، ص 106، به نقل از ابراهیم امینی، بانوی نمونه اسلام، صص 78 - 79 .
34) بحارالانوار، (پیشین)، ج 43، ص 134، سطر سوم .
35) همان، ص 191، روایت 20 .
36) کشف الغمة، ج 1، ص 506 .
37) اسد الغابه، ج 5، ص 523; گنجی شافعی، کفایة الطالب، ص 212; ذهبی، میزان الاعتدال، ج 2، ص 18; همدانی، مودة القربی، 104 .
38) بحارالانوار، (پیشین)، ج 8، ص 51; تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی، ص 113 .