مقدمه
ا مام سجاد علیه السلام فرمود:
الا و
ان ابغض الناس الى الله من یقتدى بسنة امام و لا یقتدى باعماله (1) .
هشدار که
منفورترین مردم نزد پروردگار،کسى است که شیوه امامى را پیروى کند ولى ازسیره
عملى او پیروى ننماید.
براى«چگونه بودن»نیاز به الگو داریم و نقش الگو در
تربیت چنان روشن است که نیازى به بیان و توضیح نیست.
آنچه در این الگوگیرى و
اسوهیابى و تاسى به اخلاق اولیاء الهى کارساز است،آشنایى با جزئیات صفات ورفتار
آنان،نه کلیات.خوشبختانه در کتب حدیث و سیره،نمونههاى رفتارى پیامبر و امامان
بصورت ریز و جزئى آمده است که آشنایى با آنها بسیار سودمند است و گامى
جهتخودسازى و تعالى بخشیدن به جامعه است.
انسان در دید ژرفنگر
اسلام،بیابانگردى سرگردان و گمگشتهاى در تاریکزار زندگى نیست.اوکشتى شکستهاى
شوربخت و نا امید و اسیر موجهاى بیمزا و هراس آفرین نمىباشد. بلکه موجودى
مسؤول است که با مقصد و مقصودى مشخص با زاد و توشهاى کامل وراهنمایانى درونى و
برونى به سفرى پرداخته که از صحراى عدم آغاز مىشود و تا بار یافتن به لقاء
الهى ادامه دارد.
تمامى نیروهاى خلقت،انسان را در این سفر صادقانه یارى مىکنند
و خداوند با لطف بیکران خویش از راههاى گوناگون[به هدایت]پرداخته است و
بهترینجایگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهیا کرده است.
انسان براى
به دست آوردن نیکبختى خویش و سعادتمندى جامعه و رضایتخداوند باید درطول این
سفر چگونه زیستن را بیاموزد و این آموزههاى را در زندگى خویش بکار بگمارد.
اسلام عزیز براى پاسخگویى بدین سؤال بسیار اساسى دو شیوه را دنبال کرده
است:
الف:بیان احکام و دستورهاى زندگى از آغاز تا فرجام
ب:ارائه الگوهاى
تربیتى و نمونههاى عینى کمال
بر اساس همین شیوه دوم در قرآن مجید بارها از
پیامبران و دیگر انسانهاى والا سخن به میان آمده،و از جنبههاى الگویى آنان ستایش
شده تا دیگران نیز به آنان تاسى بجویند.
در مکتب حیاتبخش تشیع(اسلام
راستین)معرفىاین الگوهاى الهى گستردهتر است و پیشوایان معصوم که بهترین
اسوههاى و الگوهاى زندگىاند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارد تا
آنانکه مسؤولیت الهى و رسالت انسانى خویش را درک کردهاند و تصمیم براى رسیدن
به چکادهاى فرازمند فضیلت و کمال دارند با درس گرفتن از آنان زیستنى
شرافتمندانه که سعادت دنیا و آخرت را تامین مىکند در پیش گیرند.
رسول خدا
صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام،اسوه بشریتاند و تبعیت
عملى از آنان رهنمون کمالجویان است.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله
فرمود:
ادبنى ربى فاحسن تادیبى(2)
خداوند مرا تادیب کرده و ادبم را نیکو
ساخته است.
ویژگى سیره معصومین در این است که مورد پسند و قبول پروردگار است و
با اطمینان مىتوان از آن پیروى کرد.اکنون به عنوان نمونهاى از دریاى مواج و
گرانقدر روایات،چهل حدیث از سیره هر یک از معصومین علیهم السلام به پیشگاه امت
اسلامى عرضه مىشود.
امید که همه ما را چراغ راه و رهتوشه سفرى باشد براى رسیدن
به سعادت دنیا و نیکبختى آخرت.
در این چهل حدیث،از میان انبوه روایات مربوط
به سیره امام على علیه السلام به گزینش پرداختهایم و از آن بوستان باصفا و
دلانگیز،دسته گلى براى شما چیده و ارمغان آوردهایم،
باشد که مطالعه آن،چشم
دلمان را روشنتر سازد و رفتار ولى الله اعظم،الگوى زیستن ما شود و رشته جانمان
به عشق علوى پیوستهتر گردد،تا از این راه به آن«مدار حق و عدالت»نزدیکتر
شویم.
پرورده دامان رسول
و قال على علیه
السلام:
و قد علمتم موضعى من رسول الله بالقرابة القریبة و المنزلة
الخصیصة،وضعنى فى حجره و انا ولد یضمنى الى صدره،و یکنفنى الى فراشه،و یمسنى
جسده،و یشمنى عرفه،و کان یمضغ الشیىء ثم یلقمنیه،و ما وجد لى کذبة فى قول و لا
خطلة فى فعل. نهج البلاغه،الخطب:190
حضرت على علیه السلام
مىفرماید:
...شما خود در پیوند با رسول خدا صلى الله علیه و آله،هم بدلیل
خویشاوندى و هم به سبب موقعیت ویژه من،جایگاه مرا مىشناسید.او مرا از روزگارى
که نوزادى بودم در دامن خود مىنشاند و بر سینه مىچسباند،در بستر خویش
مىخواباند و بدنش را به بدنم مىسایید و از عطر دلپذیرش بهرهمندم مىساخت
لقمه را مىجوید و در دهانم مىگذاشت و هرگز در گفتارم دروغى نشنید و در رفتارم
لغزش و سبکسرى ندید.
محرم راز
قال على علیه
السلام:
کانت لى من رسول الله صلى الله علیه و آله منزلة لم یکن لا حد من
الخلائق انى کنت آتیه کل سحر فاسلم علیه. -و فى حدیث-فان کان قائما یصلى سبح
بى فکان ذاک اذنه لى و ان لم یکن یصلى اذن لى.
مسند احمد 1:85-77
و عن ابى
سعید الخدرى قال:کانت لعلى من رسول الله صلى الله علیه و آله دخلة لم لا حد
الناس.
انساب الاشراف 2:98 25
حضرت على علیه السلام فرمود:
موقعیتى که من در
محضر پیامبر خدا داشتم براى هیچ کس دیگر نبود.من هر روز سحرمحضر ایشان
مىرفتم،بهنگام ورود سلام مىدادم و پیامبر خدا اجازه ورود مىدادند و اگر هم
مشغول نماز بودند با ذکر بلند تسبیح اجازه خود را اظهار مىنمودند.
ابن
سعید خدرى نیز مىگوید:
رفت و آمدى که على با پیامبر خدا داشتبراى هیچ کس دیگر
امکان نداشت.
شیوه آموختن
قال على علیه السلام:
کنت
اذا سالت رسول الله صلى الله علیه و آله اعطانى و اذا سکت ابتدانى.المصنف 6:368
ح 32061
حضرت على علیه السلام فرمود:
هرگاه از پیامبر خدا صلى الله علیه و
آله سؤال مىکردم،خواستهام را پاسخ مىداد و اگر من سکوت مىکردم او خود پیشگام
مىشد و از دانش خود بهرهمندم مىساخت.
قرآن شناس
قال على علیه
السلام:
و الله ما نزلت آیة الا و قد علمت فیما نزلت و این نزلت،ان ربى وهب لى
قلبا عقولا و لساناسؤلا.
انساب الاشراف 2:98 ح 27
حضرت امیر المؤمنین
علیه السلام فرمود:
بخدا سوگند آیهاى از قرآن کریم نازل نشده است مگر اینکه من
مىدانم در چه موضوعى و درکجا نازل شده است،زیرا پروردگارم به من دلى
اندیشمند-ژرف اندیش-و زبانى پرسشگر عنایت کرده است.
در رکاب نور
عن بریدة الاسلمى قال:
کنا
اذا سافرنا مع النبى صلى الله علیه و آله کان على علیه السلام صاحب متاعه یضمه الیه
فاذاانزلنا یتعاهد متاعه فان راى شیا یرمه رمة،و ان کانت نعل خصفها. بحار
الانوار 37:303
بریده اسلمى گوید:
هرگاه که با پیامبر صلى الله علیه و آله به
سفر مىرفتیم،على علیه السلام مسؤول توشه و بارپیامبر بود،آنها را از خودشجدا
نمىکرد،و هنگامى که در جایى منزل مىکردیم توشه و اثاث پیامبر را وارسى نموده
و اگر نیاز به ترمیم و اصلاح داشت اصلاح مىکرد و اگر کفش و نعلین پیامبر نیاز
به تعمیر و دوخت داشت آن را انجام مىداد.
پاسدار پیامبر
قال موسى بن سلمة:سئلت جعفر بن
عبد الله بن الحسین عن اسطوان على بن ابى طالب
فقال: ان هذه المحرس،کان على
بن ابى طالب علیه السلام یجلس فى صفحتها التى تلى القبر ممایلى باب رسول الله
صلى الله علیه و آله یحرس النبى صلى الله علیه و آله. وفاء الوفاء
2:448
موسى بن سلمه مىگوید:
از جعفر بن عبد الله در مورد یکى از
ستونهاىمسجد النبى صلى الله علیه و آله که منسوب به حضرت على علیه السلام است
پرسیدم،در پاسخ گفت: این همان ستون محرس است که حضرت على بر پاى آن از جانب قبر
که در منزل پیامبربوده مىنشست و از پیامبر پاسدارى مىنمود.
صداقت و امانت
عن ابى کهمس قال:
قلت لابى
عبد الله علیه السلام:عبد الله بن ابى یعفور یقرءک السلام!
قال:علیک و علیه
السلام اذا اتیت عبد الله فاقرءة السلام و قل له:
ان جعفر بن محمد یقول
لک:
انظر ما بلغ به على علیه السلام عند رسول الله صلى الله علیه و آله فالزمه
فان علیا علیه السلام انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله صلى الله علیه و آله
بصدق الحدیث و اداء الامانة. الکافى 2:104 ح 5
ابى کهمس گوید:
به حضرت صادق
علیه السلام عرض کردم:عبد الله بن ابى یعفور بر شما درود فرستاد.
حضرت
فرمود:بر تو و بر او درود باد،وقتى پیش او رفتى سلام مرا به او برسان و
بگو:جعفر بن محمد مىگفت:نیک بنگر هر آن ویژگى که باعثشد تا على علیه السلام
به آن مقام بلند نزد پیامبر خدا برسد.
خود را ملازم آن خصلت نما.و یقین بدان هر
مقامى که على نزد پیامبر یافت تنها و تنها به خاطر راستگویى و امانتدارى
بود.
فدایى پیامبر
عن الصادق علیه السلام:...و
الله ما اکل على بن ابى طالب علیه السلام من الدنیا حراما قط حتى مضى لسبیله و
ماعرض له امران کلاهما لله رضا الا اخذ باشدهما علیه فى بدنه-دینه-و ما
نزلتبرسول الله صلى الله علیه و آله نازلة قط الا دعاه ثقة به و ما اطاق احد
عمل رسول الله صلى الله علیه و آله من هذه الامة غیره و ان کان لیعمل عمل رجل
کان وجهه بین الجنة و النار یرجو ثواب هذه و یخاف عقاب هذه.
الارشاد:255
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
به خدا سوگند على بن ابى طالب
علیه السلام تا روزى که از این دنیا رفت مال حرامى نخوردو هیچگاه بر سر دو
راهى-که هر دو راه مورد خشنودى خدا باشد-قرار نگرفت مگر اینکه پر زحمتترین
آنها را برگزید و هر حادثه مهمى که براى پیامبر خدا پیش مىآمد-به دلیل اعتمادى
که به على داشت-از او کمک مىگرفت.و در میان این امت هیچ کس نتوانست همانند على
علیه السلام:راه پیامبر را-بى کم و کاست-طى کند و با این همه تلاش و کوشش
همواره چون بیمناکان کار مىکرد،چشمى به بهشت و چشم دیگر بر آتش داشت،از سویى
امیدوار پاداش بهشت و از سوى دیگر هراسناک از کیفر آتش بود.
پشتیبان مظلومان
و قال علیه السلام:
...لم
یکن لاحد فى مهمز و لا لقائل فى مغمز،الذلیل عندى عزیز حتى اخذ الحق له،و
القوى عندى ضعیف حتى اخذ الحق منه.رضینا عن الله قضاءه و سلمنا لله امره.
نهج البلاغة،الخطب:37
حضرت على علیه السلام فرمود:
در تمامى زندگى
من،نقطه سیاهى نیست تاعیبجویان و اشاره کنندگان با چشم و ابرو و اشاره کنند و
سخنى گویند.خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بستانم و نیرومند نزد
من ناتوان است تا حق دیگران را از او بازگیرم.ما با تمام وجود به قضاى الهى خشنود و
در برابر فرمانش تسلیم هستیم.
مبارزه مکتبى
و قال علیه السلام:
اما و
الله ان کنت لفى ساقتها حتى تولتبحذا فیرها،ما ضعفت و لا جبنت و ان مسیرى
هذا لمثلها،فلانقبن الباطل حتى یخرج الحق من جنبه.مالى و لقریش؟و الله لقد
قاتلتهم کافرین و لاقاتلنهم مفتونین و انى لصاحبهم بالامس کما انا صاحبهم
الیوم. نهج البلاغة،الخطب:33
به خدا سوگند،من همواره در زمره پیشتازان این
حرکتبودم تا روزى که جبهه دشمن تار و مار شد و جاهلیت از صحنه بیرون رفت،بى
آنکه کمترین ضعف یا ترسى داشته باشم و امروز نیز در همان راستا قدم بر مىدارم
و تصمیم دارم باطل را بشکافم تا حق از پهلوى آن بیرون آید.
مرا با قریش چه
کار؟که دیروز در موضع کفر بودند و با آنان جنگیدم و امروز نیز که گرفتارفتنه و
انحراف شدهاند به پیکارشان خواهم خاست.من همانگونه که دیروز با آنان برخورد
کردم امروز نیز همانم.
گناه سازشناپذیرى
قالت فاطمه علیها
السلام:
...ما الذى نقموا من ابى حسن؟!نقموا-و الله-منه شدة و طاته و نکال
وقعته و نکیر سیفه-و قلة مبالاته لحتفه-و تبحره فى کتاب الله و تنمره فى ذات
الله. دلائل الامامة:125،الاحتجاج 1:147
حضرت زهرا علیها السلام
فرمود:
اینان-کارگردانان سقیفه-چه عیبى از ابو الحسن گرفتند؟!که او را براى
رهبرى جامعه اسلامى صالح ندیدند!-بخدا سوگند عیب او را بر خورد سخت-و بدون
مسامحه و سهل انگارى در برابر حق-و مرگبار بودن رویارویى با او و شمشیر بران و
بىاعتنایى به مرگ و آگاهى گسترده نسبتبه کتاب خدا و گردن فرازى در راه خدا
دانستهاند.
بصیرت،چراغ راه
و قال علیه السلام:
الا و
ان الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله،و ان معى لبصیرتى،ما لبست على نفسى
و لا لبس على. نهج البلاغة،الخطب:10
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام
فرمود:
آگاه باشید که اینک شیطان هواداران خود را گرد آورده،نیروهاى سواره و
پیاده اش را فرا خوانده است.در صورتى که بینش من همواره همراه من بوده و هرگز
حقایق را بر خود مشتبه نساختهام و حقیقت نیز بر من مشتبه نشان داده نشده
است-نه خود را فریب دادهام و نه فریب خوردهام-.
عدالت
اجتماعى
و قال علیه السلام:
-لما عوتب على التسویة فى العطاء-
اتامرونى ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه؟!و الله ما اطور به ما سمر سمیر و
ما ام نجم فى السماء نجما،لو کان المال لى لسویتبینهم فکیف و انما المال مال
الله.
نهج البلاغة،الخطب:124.
آنگاه که حضرت امیر علیه السلام بدلیل رعایت مساوات در تقسیم بیت المال مورد عتاب قرار گرفت فرمود:
آیا به من امر
مىکنید و اصرار مىورزید تا پیروزى را به بهاى ستم بر کسانى که سؤولیتسرپرستى
آنها بر دوشم نهاده شده استبدست آورم؟! به خدا سوگند که تا روزگار در گردش است
و ستارگان آسمان در پى هم حرکت مىکنند،چنین کار ناروایى نخواهم کرد.اگر این
مال ثروت شخصى من بود در تقسیم آن مساوات را رعایت مىکردم،چه رسد به اینکه
مال،مال الله است.
جنگاور بى باک
قال علیه السلام:
...و من
العجب بعثهم الى ان ابرز للطعان و ان اصبر للجلاد،هبلتهم الهبول!لقد کنت و
ما اهدد بالحرب و لا ارهب بالضرب و انى لعلى یقین من ربى و فى غیر شبهة من دینى.
نهج البلاغة،الخطب:22
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
...و از
شگفتیهاى زمانه این است که-شامیان-بهمن پیام دادهاند که خود را براى مقابله
با سرنیزهها آماده کنم و براى ضربههاى شمشیر شکیبا باشم،مادران گریان بسوگشان
بنشینند! تاکنون کسى مرا با دعوت به جنگ تهدید نکرده است و از زخمهاى نیزه و
شمشیر هراسى نداشتم،چرا که بر یقین به پروردگارم تکیه دادم و دینم را زنگار
شبهه نیالوده است.
شیوه نبرد
...و عرفوا قتلاه-قتلى على علیه السلام فى لیلة الهریر-بضرباته التى کانت على و تیرة واحدة، ان ضرب طولا قد و ان
ضرب عرضا قط و کانت کانها مکواة. ارشاد القلوب:248
و فى روایة:کانت لعلى
علیه السلام:ضربتان:اذا تطاول قد و اذا تقاصر قط.قالوا:و کانت ضرباته ابکارا
اذا
اعتلى قد و اذا اعترض قط. المناقب 2:83
در صبحگاه لیلة الهریر (3)
کشته شدگان به دستحضرت امیر علیه السلام را از نحوه ضربتهاى حضرت باز
مىشناختند،زیرا ضربتها همه یکنواختبود.اگر شمشیر را از بالا فرود مىآورد دو
نیم مىکرد و اگر از پهلو مىزد قطع مىکرد.و محل ضربه شمشیر گویى با آهن
گداخته داغ شده بود.
و گفتهاند: همه ضربتهاى على علیه السلام همین دو نوع
بوده وقتى از حریف بلندتر قرار مىگرفت ازبالا مىزد و دو نیم مىکرد و هنگامى
که برابر بود از پهلو مىزد و قطع مىنمود و گفتهاند:بر حریف خود بیش از یک
ضربه نمىزد.
یاور درماندگان
قال رسول الله صلى الله علیه
و آله:
یا على ان الله جعلک تحب المساکین و ترضى بهم اتباعا و یرضون بک
اماما.کشف الیقین:310 ح 365
پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله
فرمود:
یا على،خداى متعال تو را چنین قرار داده که بینوایان را دوست مىدارى و
آنان را به عنوان پیروان خویش بپسندى و آنان هم تو را به پیشوایى و
امامتبپسندند.
پیشتاز عمل
قال على علیه السلام:
ایها
الناس!انى و الله ما احثکم على طاعة الا و اسبقکم الیها و لا انهاکم عن معصیة الا و
اتناهى قبلکم عنها. نهج البلاغة،الخطب:173
حضرت امیر المؤمنین علیه
السلام فرمود:
اى مردم!بخدا سوگند من هرگز شما را به هیچ طاعتى فرا نمىخوانم
مگر آنکه خود برشما-در عمل به آن-پیشى مىجویم و از هیچ گناهى بازتان نمىدارم
و نهى نمىکنم-مگر آنکه پیش از شما،خود را از عمل به آن باز مىدارم.
عظمت در سادگى
-دخل ضرار بن ضمرة الکنانى على
معاویة فقال له:صف لى علیا،فقال او تعفینی...؟قال:لا اعفیک،قال:اذ لا بد فانه:
کان و الله بعید المدى شدید القوى یقول فصلا و یحکم عدلا ینفجر العلم من جوانبه
و تنطق الحکمة من نواحیه یستوحش من الدنیا و زهرتها و یستانس باللیل و ظلمته کان
و الله غزیر البصیرة طویل الفکرة...یعجبه من اللباس ما قصر و من الطعام ما جشب
کان و الله کاحدنا یدنینا اذا اتیناه و یجیبنا اذا سالناه و کان مع تقربه الینا
و قربه منا لا نکلمه هیبة له. حلیة الاولیاء 1:84
ضرار بن ضمره یکى از اصحاب
ویژه حضرت امیر علیه السلام:
بر معاویه وارد شد،معاویه گفت:على را براى من توصیف
کن.ضرار با اصرار معاویه لب به سخن گشود و گفت: بخدا سوگند او دست نایافتنى
و دور از دسترس و داراى نیروهاى پر توان بود.سخنانى روشنگر مىگفت و به عدل حکم
مىراند،از هر سوى او علم مىجوشید و از تمامى رفتار او حکمت مىتراوید از دنیا
و زیورهاى آن وحشت داشت و به شب زندهدارى و خلوت شب انس مىورزید.بخدا سوگند
او داراى بصیرتى فراوان و اندیشههایى بلند بود.لباس کوتاه و طعام خشک و بىنان
خورش را-که نشانه تواضع و فقر بود-دوست مىداشت. بخدا سوگند چونان یکى از خود
ما بود،هرگاه نزد او مىرفتیم ما را به نزدیک خود فرا مىخواند و خواستههاى ما
را پاسخ مىگفت و با این همه مهرورزى و اظهار نزدیکى و یگانگى به دلیل هیبتى که
داشت جرات گفتگو با او را نداشتیم.
در بازار
قال زاذان:انه کان علیه السلام
یمشى فى الاسواق وحده و هو ذاک یرشد الضال و یعین الضعیف و یمربالبیاع و البقال
فیفتح علیه القران و یقرء:تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فى
الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقین. (4) .
المناقب 2:104زاذان
مىگوید:حضرت امیر المؤمنین به تنهایى در بازار مىگشت و گمشده را راهنمایى و
ناتوان را کمک مىکرد و بهنگام عبور از پیش فروشندگان و کسبه،قرآن کریم را در
برابر آنها مىگشود و این
آیه را براى آنها مىخواند«خانه آخرت-سعادت ابدى-را
براى کسانى قرار دادیم که قصد سرکشى و فساد در زمین ندارند و عاقبت-نیک-تنها از
آن پرهیزکاران است».
بیزارى از ستم
قال علیه السلام:
و
الله لو اعطیت الاقالیم السبعة بما تحت افلاکها على ان اعصى الله فى نملة اسلبها
جلب شعیرة ما فعلت،و ان دنیاکم عندى لاهون من ورقة فى فم جرادة تقضمها، ما لعلى
و نعیم یفنى و لذة لا تبقى!
نهج البلاغة،الخطب:222
حضرت على علیه السلام
فرمود:
بخدا سوگند اگر اقلیمهاى هفتگانه زمین را با هر چه در زیر آسمان آنها
استبه من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوى از دهان مورى نافرمانى
کنم،نخواهم کرد.چرا که این دنیاى شما در نزد من از برگ نیم جویدهاى در دهان
ملخى ناچیزتر است.على را با نعمتهاى فناپذیر و لذتهاى گذرا و ناپایدار چه
کار!
الگوى زمامدارى
قال على علیه السلام:
الا
و ان امامکم قد اکتفى من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه،...فو الله ما کنزت من
دنیاکم تبرا و لا ادخرت من غنائمها و فرا،و لا اعددت لبالى ثوبى طمرا،و لا حزت
من ارضها شبرا. نهج البلاغة،الکتب:45
حضرت على علیه السلام فرمود:
بدانید
و آگاه باشید که پیشواى شما از دنیاى خود به دو پاره تن پوش و از خوردنیهایش به
دوقرص نان بسنده کرد...و خداى را سوگند که از دنیایتان نه زرى اندوختهام و نه
از غنائمش ثروتى انباشتهام و حتى براى کهن جامه خود تن پوش دیگرى و یا از
سرزمینهاى شما یک وجب در اختیار نگرفتهام.
همدرى با مردم
و قال علیه
السلام:
...هیهات ان یغلبنى هواى و یقودنى جشعى الى تخیر الاطعمة و لعل بالحجاز
او الیمامة من لا طمع له فى القرص و لا عهد له بالشبع او ابیت مبطانا و حولى
بطون غرثى و اکباد حرى. نهج البلاغه،الکتب:45
حضرت على علیه السلام
فرمود:
هیهات که هو و هوسم بر من چیره شود و شکمبارگى به گزینش طعامهاى لذیذ
وادارم نماید،در حالى که چه بسا در یمامه و یا حجاز کسانى باشند که امید دستیابى
به قرص نانى نداشته و خاطرهاى از سیرى ندارند و هرگز مباد که من با شکم پر
بخوابم در حالى که شاید پیرامون من شکمهاى به پشت چسبیده و جگرهاى سوخته
باشد.
همسان با پیامبر
سمعت ابا عبد الله علیه السلام یقول:
کان امیر المؤمنین علیه السلام اشبه الناس طعمة برسول الله صلى
الله علیه و آله کان یاکل الخبز و الخل و الزیت و یطعم الناس الخبز و اللحم.
الکافى 6:328
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امیر المؤمنین علیه
السلام در نوع غذا شبیهترین افراد به پیامبر خدا صلى الله علیه وآله بود.او
خود نان و سرکه و روغن زیتون مىخورد و به مردم-مهمانان خود-نان و گوشت
مىداد.
سفره سبز
قال ابو عبدالله:
یا حنان!اما
علمت ان امیر المؤمنین علیه السلام لم یؤت بطبق الا و علیه بقل؟قلت:و لم جعلت
فداک؟فقال:لان قلوب المؤمنین خضرة و هى تحن الى اشکالها. الکافى 6:362
حضرت
صادق علیه السلام فرمود:
اى حنان!آیا نشنیدهاى که براى امیر المؤمنین علیه
السلامسفره طعامى آورده نمىشد مگراینکه سبزى بهمراه داشت؟
حنان
مىگوید:گفتم:چرا چنین بود فدایتشوم؟
فرمود:زیرا دل مومنان همواره سر سبز
است و به همرنگ خود گرایش دارد.
کشاورزى
قال الصادق علیه السلام:
کان
امیر المؤمنین صلوات الله علیه یضرب بالمر و یستخرج الارضین.الکافى
5:74
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بیل مىزد
و زمینهاى بایر را آماده زراعت مىنمود.
نخل امید
قال ابو عبد الله علیه
السلام:
ان امیر المؤمنین علیه السلام کان یخرج و معه احمال النوى فیقال له:یا
ابا الحسن ما هذامعک؟
فیقول:نخل ان شاء الله.
فیغرسه فلم یغادر منه
واحدة.الکافى 5:75
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
گاهى امیر المؤمنین
علیه السلام به سوى صحرا مىرفتو همراه خود بارى از هسته خرمامىبرد،به حضرتش
گفته مىشد:این چیست که بهمراه دارى؟ مىفرمود:هر دانه از اینها یک نخل است
انشاء الله.
آنگاه مىرفت و همه آنها را مىکاشت و دانهاى از آنها رد
نمىخورد.
ساده زیستى
قال علیه السلام:و الله لقد
رقعت مدرعتى هذه حتى استحییت من راقعها،و لقد قال لى قائل:الا تنبذها عنک؟فقلت
اعزب عنى،فعند الصباح یحمد القوم السرى. نهج البلاغه،الخطب:158
حضرت على
علیه السلام فرمود:
به خدا سوگند تن پوش خود را چندان وصلهکردهام که از وصله
کنندهاش شرم دارم.روزى گویندهاى به من گفت:آیا زمان دور افکندن آن فرا نرسیده
است؟و من گفتم:دور شو،که بامدادان فردا،شب روان را ستایش کنند.
پیرهن از رخ
وصال خجل
کفن از گریه غسال خجل
شب روان مست ولاى تو على
جان عالم به
فداى تو على شهریار
پرهیز از تکلف
قال الصادق علیه
السلام:
-کان على علیه السلام-یمشى فى نعل واحدة و یصلح الاخرى لا یرى بذلک
باسا.الکافى 6:468
حضرت صادق علیه السلام فرمود:امیر المؤمنین علیه
السلام با یک لنگه نعلین راه مىرفت و لنگه دیگر را تعمیر مىکرد ومانعى در این
کار نمىدید.
بیاد مرگ
و عن على علیه السلام:انه کان اذا
مر بالقبور قال:السلام علیکم یا اهل الدار فانا بکم لا حقون.ثلاث مرات.
دعائم الاسلام 1:239
هرگاه که حضرت على علیه السلام بر گورستان گذر مىکرد
سه بار مىگفت:درود بر شماهایى که در این خانه ساکنید.ما نیز بىگمان به شما
خواهیم پیوست.
فهرست فضائل
قال رسول الله صلى الله علیه و
آله.من اراد ان ینظر الى آدم فى علمه و الى نوح فى تقواه و الى ابراهیم فى حلمه
و الى موسى فى هیبته و الى عیسى فى عبادته فلینظر الى على بن ابى طالب علیهم
السلام. ارشاد القلوب:217
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود:هر که
مىخواهد به آدم و علم او و نوح و تقواى او و ابراهیم و دور اندیشى-بردبارى-او
و موسى و هیبت او و عیسى و عبادت او بنگرد،به على بن ابى طالب بنگرد.
سیماى مردان
و قیل:کان-على علیه السلام-کانما کسر ثم جبر،لا یغیر شیبه،خفیف المشى،ضحوک السن.اسد الغابة
4:123
مىگویند:على علیه السلام همانند آن بود که گویى شکسته و مجددا ترمیم
شده باشد-چهرهاى درهم تکیده داشت و یادآور مشکلاتى بود که تحمل نموده و تجربه
اندوخته بود-آن حضرت موى سپید خود را رنگ نمىزد،سبکبال و بى تکلف راه مىرفت و
همواره لبخند بر لب داشت.
پیمان با فرشتگان
قال الصادق علیه
السلام:ان علیا علیه السلام کان اذا اصبح یقول:مرحبا بکما من ملکین حفیظین املى
علیکما ماتحبان ان شاء الله فلا یزال فى التسبیح و التهلیل حتى تطلع الشمس و
کذلک بعد العصر حتى تغرب الشمس. بحار الانوار 84:267 ح 38
حضرت صادق
علیه السلام فرمود:حضرت امیر المؤمنین علیه السلام هر بامداد-در خطاب به دو
فرشته نویسنده اعمال-مىفرمود:مرحبا بر شما دو فرشته بزرگوار و یاد داشت کننده
اعمال-به خواستخدا امروز نیز-آنچه دوست دارید بر شما املا خواهم کرد،و به
دنبال این تعهد به ذکر:«سبحان الله و لا اله الا الله»مشغول مىشد تا خورشید
طلوع مىکرد.و هنگام عصر نیز تا غروب آفتاب،به همان ذکرها مىپرداخت.
نماز،امانت الهى
فى تفسیر القشیرى:انه
کان علیه السلام اذا حضره وقت الصلاة تلون و تزلزل فقیل له:مالک؟فیقول:جاء وقت
امانة عرضها الله تعالى على السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و حملها
الانسان.(5) المناقب 2:124
در تفسیر قشیرى آمده است:هرگاه وقت اداى نماز
مىرسید،رنگ چهره امیر المؤمنین علیه السلام تغییر مىیافت و برخود
مىلرزید.وقتى به او مىگفتند:این چه حالت است؟مىفرمود:هنگام اداى امانتى رسیده
است که بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه شد و آنها از حمل آن سرباز زدند و انسان
این باز امانت را بر داشت.
اخلاص در عبادت
قال
الصادق علیه السلام:کان امیر المؤمنین علیه السلام اذا توضا لم یدع احدا یصب
علیه الماء قال:لا احب ان اشرک فى صلاتى احدا. علل الشرایع 1:323
حضرت
صادق علیه السلام فرمود:حضرت امیر المؤمنین علیه السلام:بهنگام وضو گرفتن اجازه
نمىداد کسى برایش آب بریزدو مىفرمود:دوست ندارم در نمازم به درگاه خدا کسى را
شریک قرار دهم.
بهداشت فردى
قال ابو عبد الله علیه
السلام:کانت لامیر المؤمنین علیه السلام خرقة یمسح بها وجهه اذا توضا للصلاة ثم
یعلقها على و ید ولا یمسها غیره. المحاسن 2:207 ح 1618
حضرت صادق علیه
السلام فرمود:حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را پارچهاى-دستمالى-بود که
بهنگام وضو صورت خود رابا آن خشک مىکرد و سپس آن را بر میخى مىآویخت و جز خود
حضرت کسى به آن دست نمىزد.
نماز خانه
قال الصادق علیه السلام:کان
على علیه السلام قد جعل بیتا فى داره لیس بالصغیر و لا بالکبیر لصلاته و کان اذا
کان اللیل ذهب معه بصبى لیبیت معه فیصلى فیه.المحاسن 2:452 ح 2557
حضرت صادق علیه السلام فرمود: حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در خانه خود اتاقى را که نه کوچک بود و نه بزرگ،اختصاص به نماز خود داده و هر شب کودکى را براى خوابیدن بهمراه خود مىبرد و در همانجا نمازهایش را مىخواند.
نقش نگین
قال عبد خیر:کان لعلى علیه
السلام اربعة خواتیم یتختم بها:یاقوت لنبله،و فیروزج لنصرته،و الحدیدالصینى
لقوته،و عقیق لحرزه-و کان نقش الیاقوت:لا اله الا الله الملک الحق المبین،و نقش
الفیروزج:الله الملک الحق،و نقش الحدید الصینى:العزة لله جمیعا،و نقش العقیق
ثلاثة اسطر: ما شاء الله،لا قوة الا بالله،استغفر الله.
الخصال:199
عبد
خیر مىگوید:على علیه السلام چهار انگشتر داشتند که به دست مىکردند:یاقوتى
براى نجابت وبزرگى-فرزانگى-و فیروزه براى پیروزى و حدید چینى براى نیرومندى و
عقیق را نیز براى مدر پناه نماز
قال ابو عبد الله علیه السلام:کان على
علیه السلام اذا هاله شیىء فزع الى الصلاة.ثم تلا هذه الایة:و استعینوا بالصبر
والصلاة...(6) الکافى 3:480
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
هرگاه حضرت
امیر از موضوعى نگران و هراسناک مىشد به نماز پناه مىبرد.سپس حضرت صادق علیه
السلام این آیه را خواند:«از شکیبایى و نماز یارى بجویید...».
حافظت.نقش نگین
یاقوت:«لا اله الا الله الملک الحق المبین»و نقش فیروزه:«الله الملک الحق»و
نقش حدید:«العزة لله جمیعا»و در نگین عقیق سه سطر نقش بسته بود:«ماشاء الله لا
قوة الا بالله استغفر الله»
در پناه نماز
قال ابو عبد الله علیه
السلام:
کان على علیه السلام اذا هاله شیىء فزع الى الصلاة.ثم تلا هذه الایة:و
استعینوا بالصبر والصلاة...(6)
الکافى 3:480
حضرت صادق علیه السلام
فرمود:
هرگاه حضرت امیر از موضوعى نگران و هراسناک مىشد به نماز پناه
مىبرد.سپس حضرت صادق علیه السلام این آیه را خواند:«از شکیبایى و نماز یارى
بجویید...».
هزار رکعت
قال ابو عبد الله علیه
السلام:...ان علیا علیه السلام فى آخر عمره کان یصلى فى کل یوم و لیلة الف
رکعة.
الکافى 4:154
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امیر المؤمنین علیه
السلام در آخر عمر خود شبانه روز هزار رکعت نماز مىخواند.
جوینده رضاى حق
عن ابن عباس:کان على علیه
السلام یتبع فى جمیع امره مرضاة الله و لذلک سمى المرتضى.المناقب 3:110
ابن
عباس مىگوید:
على علیه السلام در تمامى کارهاى خود همواره در پى رضایت الهى بود
و به همین جهت«مرتضى»نامیده شد.
پىنوشتها:1- الکافى،8:234،ح
312.
2- میزان الحکمه،ج 1 ص 78.
3- یکى از حملههاى نبرد صفین که حدود 24
ساعت درگیرى ادامه داشت،و شب آن واقعه،
لیلة الهریر نام گرفته است.
4-
القصص/83.
5- الاحزاب/72.
6- البقره/42.
7- چهل حدیث (سیره علوى)تالیف: محمود لطیفى
تهیه و تنظیم:میناطراویان