«توکل‏» در احادیث اسلامى

«توکل‏» در احادیث اسلامى  


در روایات اسلامى اهمیت فوق العاده‏اى به این ارزش اخلاقى داده شده تا آنجا که آثار و برکاتى براى آن بیان گردیده که براى کمتر صفتى مى‏توان یافت، روایات زیر را که از میان آنها گلچین کرده‏ایم و دقایق لطیفى که در آن است نمونه خوبى براى این مقصود محسوب مى‏شود:

1- در حدیثى از رسول خدا(ص) مى‏خوانیم:

«من سره ان یکون اقوى الناس فلیتوکل على الله;

کسى که دوست دارد قوى‏ترین مردم باشد بر خدا توکل کند»! (17)  

 

 2- در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(ع) آمده است:

«فى التوکل حقیقة الایقان;

حقیقت‏یقین در توکل است‏»! (18)

3- در حدیث پرمعناى دیگرى در داستان ابراهیم(ع) در تفسیر على بن ابراهیم مى‏خوانیم:

هنگامى که ابراهیم(ع) را در منجنیق گذاشتند . عمویش آزر آمد و یک سیلى محکم به صورت او زد و گفت: از مذهب توحیدیت ‏بازگرد!(ابراهیم اعتنایى به او نکرد) در این هنگام خداوند فرشتگان را به آسمان دنیا فرستاد تا نظاره‏گر این صحنه باشند، همه موجودات از خدا تقاضاى نجات ابراهیم(ع) را کردند، از جمله زمین گفت:

«پروردگارا! بر پشت من بنده موحدى جز او نیست و هم اکنون در کام آتش فرومى‏رود، خطاب آمد اگر او مرا بخواند مشکلش را حل مى‏کنم، جبرئیل در منجنیق به سراغ او آمد و گفت: اى ابراهیم! به من حاجتى دارى تا انجام دهم؟
ابراهیم گفت: «به تو نه! اما به پروردگار عالم آرى!»
در اینجا بود که جبرئیل انگشترى به او داد که این جمله‏ها(که در واقع دستور نجات بود) بر روى آن نوشته شده بود:

لا اله الا الله محمد رسول الله، الجات ظهرى الى الله، اسندت امرى الى الله، و فوضت امرى الى الله!

(این جمله‏ها که مفهوم واقعیش همان توکل همه جانبه بر خدا بود، کار خود را کرد، و هنگامى که ابراهیم(ع) به میان آتش پرتاب شد به تعبیر روایت:

«اوحى الله الى النار کونى بردا، فاضطربت اسنان ابراهیم من البرد حتى قال: و سلاما على ابراهیم;

در این هنگام خداوند به آتش وحى فرستاد که سرد شو! آتش آن چنان سرد شد که دندانهاى ابراهیم به هم مى‏خورد، سپس خطاب آمد و سلاما على ابراهیم سرد و سالم باش براى ابراهیم

(در این هنگام آتش به محیطى آرام‏بخش مبدل گشت) و جبرئیل در کنار ابراهیم قرار گرفت و با او به گفتگو نشست‏».

نمرود از فراز جایگاه خود چنین گفت:


«من اتخذ الها فلیتخذ مثل اله ابراهیم;

اگر کسى مى‏خواهد معبودى براى خود برگزیند همانند معبود ابراهیم(ع) را انتخاب کند»! (19)

آرى توکل بر خداست که آتش‏ها را به گلستان مبدل مى‏کند، توکلى همچون توکل ابراهیم که حتى از دست زدن به دامان جبرئیل احساس دورى از خدا مى‏کند و معتقد است‏باید آب را از سرچشمه گرفت تا صاف‏تر و زلال‏تر باشد!

4- امام صادق(ع) در تعبیر دیگرى مى‏فرماید:

«ان الغنى و العز یجولان فاذا ظفرا بموضع التوکل اوطناه;

توانگرى و عزت پیوسته در حرکتند هنگامى که به محل توکل برسند آنجا را وطن خود انتخاب مى‏کنند». (20)
یعنى قلبى که کانون توکل بر خداست هم احساس بى نیازى از ماسوى الله مى‏کند و هم احساس عزت و قدرت، چرا که تکیه بر قدرتى کرده که بالاتر از همه چیز است، تکیه‏گاهى بى نیاز از همه کس و همه چیز و قدرتى شکست ناپذیر.

5- در حدیث دیگرى همین معنى با تعبیر لطیف دیگر از امام باقر(ع) نقل شده است، فرمود:

«من توکل على الله لایغلب و من اعتصم بالله لایهزم;

هر کسى که توکل بر خدا کند مغلوب نمى‏شود و کسى که به دامن لطف خداوند چنگ بزند شکست نمى‏خورد». (21)
6- در حدیث دیگرى از امام على بن ابى طالب آمده است که فرمود:

«من توکل على الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب;

کسى که بر خدا توکل کند مشکلات در برابر او خاضع، و اسباب براى او سهل و آسان مى‏گردد». (22)

چگونه چنین چیزى نباشد در حالى که «مسبب الاسباب‏» ذات پاک خداست و همه چیز سر بر فرمان او دارد.

7- در حدیث دیگرى از همان حضرت به این نکته اشاره شده است که توکل نه تنها در عوامل برونى اثر مى‏گذارد که در درون انسان نیز مؤثر است و او را از چنگال وسوسه‏ها و شبهات نجات مى‏دهد، فرمود:

«من توکل على الله اضائت له الشبهات;

کسى که توکل بر خدا کند شبهات براى او روشن مى‏شود». (23)

8- باز از همان بزرگوار خطاب به همه مردم چنین نقل شده:

«یا ایها الناس توکلوا على الله و اتقوا به فانه یکفى ممن سواه;

اى مردم توکل بر خدا کنید و به او اعتماد داشته باشید چرا که انسان را از غیر خود بى نیاز مى‏کند». (24)
9- جابر بن یزید جعفى مى‏گوید هیجده سال در خدمت امام باقر(ع) بودم هنگامى که مى‏خواستم از محضرش خارج شوم با او وداع کردم و گفتم سخن سودمندى به من بفرمایید،

فرمود: اى جابر! بعد از هیجده سال باز هم تقاضاى اندرزى مى‏کنى؟

عرض کردم: «نعم انکم بحر لاینزف و لایبلغ قعره;

آرى شما اقیانوس بى پایانى هستید که هیچ کس به قعر آن نمى‏رسد».

امام(ع) فرمود: به شیعیانم سلام برسان و بگو میان ما و خداوند متعال خویشاوندى نیست و تنها وسیله تقرب به او اطاعت است...

«یا جابر من هذا الذى سئل الله فلم یعطه؟ او توکل علیه و لم یکفه؟ او وثق به فلم ینجه؟;

چه کسى از خدا(از روى ایمان و اخلاص) چیزى خواسته است که به او نداده؟ یا توکل بر او کرده و کفایت امر او ننموده؟ یا به او اعتماد کرده، و او را رهایى نبخشیده است‏»؟ (25)

در این حدیث توکل بر خدا، اعتماد بر ذات پاک او، و دعا، به عنوان سه وسیله نجات و پیروزى ذکر شده است. آرى چنین کسى آب را از سرچشمه گرفته و نیازى به این و آن ندارد.

10- این بحث را با حدیثى از لقمان حکیم پایان مى‏دهیم هر چند سخن در باره اهمیت توکل و اثرات آن در زندگى مادى و معنوى انسانها بسیار فراتر از اینهاست، او به هنگام پند دادن به فرزندش فرمود:

«یا بنى! توکل على الله ثم سل فى الناس، من ذا الذى توکل على الله فلم یکفه؟!;

فرزندم! بر خدا توکل کن سپس از مردم بپرس آیا کسى هست که توکل به خدا کرده باشد و خداوند او را بى نیاز نکند و مشکل او را حل نکرده باشد»؟! (26)

شکوه و عظمت این فضیلت‏بزرگ انسانى یعنى توکل بر خدا در احادیث‏بالا به قدرى آشکار است که ما را از هرگونه توضیح بیشترى بى نیاز مى‏سازد، و به عکس از دست دادن توکل بر خدا و دلبستگى و وابستگى مطلق به دیگران صفت رذیله‏اى است که انسان را از اوج عزت و افتخار و قدرت و استقلال به پایین مى‏کشد، و از او فرد ضعیف و ناتوانى مى‏سازد که قادر بر هیچ کار مهمى نیست.

----------- پی نوشت ----------------

17- کنزالعمال، حدیث‏5686، جلد3، صفحه 101.

18- غررالحکم.

19- تفسیر على بن ابراهیم، جلد 2، صفحه‏73 و 72(با تلخیص).

20- اصول کافى، جلد 2، صفحه 65.

21- میزان الحکمة، جلد 4، حدیث‏22547.

22- غررالحکم، شماره 9028.

23- همان مدرک، شماره 8985.

24- بحارالانوار، جلد 55، صفحه 265.

25- بحارالانوار، جلد 78، صفحه‏183.

26- میزان الحکمة، جلد 4، حدیث 22661.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد