گسترش زبان عربی در ایران از نخستین سالهای ورود اسلام به این سرزمین آغاز
گشت و ملت ایران هم از اسلام، و هم از زبان الهیاشان به خوبی پاسداری
نمودند؛ به طوری که بزرگترین کتب مرجع صرف و نحو، لغت، بلاغت، تفسیر قرآن و
جمع احادیث به دست توانای علمای ایران و یا عربهای ایرانیتبار نگارش
یافت؛ از جمله میتوان به صاحب تفسیر طبری، الکتاب سیبویه (متولّد بیضای
فارس)، امثال و حکم میدانی نیشابوری، مقامات حمیدی، مقامات حریری
فیروزآبادی (متولّد شیراز)، نگارندهی معجم عربی قاموس المحیط، جرجانی
نگارندهی کتاب أسرار البلاغة، سکّاکی خوارزمی مؤلّف کتاب مفتاح العلوم در
علم بیان، صحیح امام بخاری و ابومسلم نیشابوری و....... اشاره نمود.
بنابراین بررسی این زبان، که زبان دین ماست و تنها زبانی است که از
بعد زمانی و مکانی دستخوش تغییر و دگرگونی نگشته است ضروری به نظر میآید.
لذا جهت بررسی آن حتماً لازم است که ادبیات عرب و تاریخ آن مورد کنکاش
قرار گیرد، بدین ترتیب دورههای ادبی عصر جاهلی تا عصر معاصر و نیز عوامل
مؤثر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و هنری و ... در آن روشن شود.
عربها واژهی ادب را در معانی مختلفی به کار میبرند، در زمان جاهلیت به
معنی دعوت به طعام مهمانی مأدوبه بود و در جاهلیت و اسلام به خلق پسندیده و
حسن معاشرت با خواص و عوام به کار میرفت؛ سپس بر تهذیب نفس و آموزش صفات
پسندیده، معارف و شعر اطلاق شد. در قرن نهم میلادی و قرون بعد از آن همهی
علوم و فنون یعنی فلسفه، ریاضیات، نجوم، کیمیا، طب، اخبار، انساب، شعر و
... را در برمیگرفت.
در میان اعراب شعر بیش از نثر رشد نمود. البته شعر هم از سجع شروع شد و به
ارجوزهها رسید و از آنجا به اوزان مختلف راه یافت بهطوریکه دورههای ادب
عربی به پنج دورهی زیر تقسیم میشود:
1. دورهی جاهلی (475-622 میلادی)
2. دورهی راشدی و اموی (622-750 میلادی)
3. دورهی عباسی (750-1258 میلادی)
4. دورهی ترکی (1258- 1798 میلادی)
5. دورهی معاصر (از اواخر قرن 18 میلادی تاکنون )
بر اساس موشکافیهای تاریخی و ادبی و مطالعهی تطبیقی زبانشناسانه باید
خلاف نظر منتقدانی همچون طه حسین و مرغلیوث به اصالت شعر جاهلی نظر داد.
ادبیات عربی پس از آن دچار تحول و دگرگونی گردید و شاعران معروفی همچون
امرء القیس و زهیر و اعشی و ... ظهور کردند که هرکدام سبک خاص خود را
داشتند.
با ظهور اسلام، ادب و زبان عربی نیز از قرآن و اسلام تأثیر پذیرفت و از
محدودهی قومگرایی خارج شد و سپس به یک زبان جهانی تبدیل شد.
به این ترتیب، قرآن جایگاه ویژهای در آموزش و یادگیری زبان عربی فصیح
(فصحی) به خود اختصاص داد به گونهای که نحویون و مؤلّفان و... هر کجا که
قصد تعلیم قاعدهای با تبیین موضوعی از علوم عربی را داشتند آنرا با شواهد
قرآنی روشن و استوار ساختهاند و این نشانگر تأثیر مهم و ارزندهی قرآن بر
زبان عربی فصیح میباشد که از موقعیتی برخوردار است که هیچ یک از زبانهای
دیگر چنان نیست. این موقعیت ویژه عبارت است از ارتباط و پیوند 1400 سالهی
آن با قرآن کریم و تدوین میراث عظیم عربی به این زبان زیرا در سایهی همین
پیوند بود که در عرصهی علم و دانش علوم متعددی همچون نحو، بلاغت، فقه
اللغه و ... بهوجود آمدند. از سوی دیگر قرآن باعث وحدت زبانی در عربی شد و
ادبیات عرب را از الفاظ بیگانه و غریب تهذیب نمود و آن را با کلمات و
اصطلاحات جدید دینی مثل صلاة، صوم/صیام، زکاة، قیام، رکوع، کافر، مؤمن و
... غنا بخشید.
شاعران، خطیبان و نویسندگان نیز از سبک و شیوه قرآن پیروی نمودند و در
آثارشان از حسن انتخاب الفاظ و کلمات غنی بسیار سود جستند.
علاوه بر مطا لب ذکر شده جایگاه قرآن در فرایند آموزش زبان عربی به
شیوهای بود که مسلمانان از ابتدای گسترش اسلام پس از هر فتحی و قبل از هر
چیزی به ساختن مساجد و مراکز آموزشی همت میگماشتند که اغلب این تعلیمات به
زبان عربی صورت میگرفت به عنوان مثال فاطمیان و ایوبیان اگرچه عربزبان
نبودند ولی به فراگیری و نشرآن اهمیت ویژهای میدادند. این توجه خاص به
زبان عربی باعث شد تا رفتهرفته زبانهای دیگر در ممالک اسلامی رو به زوال
بنهند و زبان قرآن غالب شود. بدینسان دیری نپایید که دامنهی علوم اسلامی
در اقصی نقاط جهان از اسپانیا و کشورهای آفریقایی در سواحل دریای مدیترانه
گرفته تا کشورهای آسیایی و شبه قارهی هند وسعت یافت.
جایگاه قرآن در فرایند پیدایش علم نحو:
نگاهی به تاریخ پیدایش علم نحو نشان میدهد که علاقه فراوان به قرآن و حفظ و
صیانت آن از تحریفاتی که غیر عربها به سبب ناآشنایی با زبان عربی ممکن بود
در آن به وجود آورند باعث وضع قواعد و قوانینی برای زبان عربی شد. ابن
خلدون در این باره مینویسد: «هنگامی که عربها بر کشورهای عراق،شام، مصر و
مراکش استیلا یافتند زبانشان اصالت اولیهی خود را از دست داد و به صورت
زبانهای دیگر درآمد در پی این تغییر و دگرگونی بیم آن میرفت که فهم دو
پایهی اسلام یعنی قرآن و احادیث نبوی بر مردم دشوار شود و در نتیجه به
تدریج به دست فراموشی سپرده شود از اینرو برای جلوگیری از این پیشامد،
دانشمندان دست به تدوین احکام و وضع قواعد و معیارهایی برای تشخیص صحت زبان
قرآن زدند.»
بنابراین علم نحو میزان زبان عربی و تنها معیاری است که با رجوع به آن کلام
درست از نادرست تشخیص داده میشود و این دستاوردی است که بر اساس قرآن وضع
شده است.
جایگاه قرآن در پیدایش علوم بلاغی:
این علوم مشتمل بر سه علم معانی، بیان و بدیع میباشد که هریک در رسایی و
شیوایی و روانی کلام نقش به سزایی دارند. زیرا به واسطهی علم معانی از
اشتباه در ادای معنا پرهیز میشود و به واسطهی علم بیان از پیچیدگی و
تعقید معنوی پرهیز میگردد و به واسطهی علم بدیع سخن نیکو میگردد و این
علم یکی از دستاوردهای بسیار مهم قرآن است؛ زیرا گزینش واژگان و تعابیر در
قرآن بسیار باریکبینانه است و کلمات و عبارات آن بیدلیل جانشینناپذیرند
به گونهای که اگر لفظی از آن تغییر یابد یا معنی به کلی تباه میشود و یا
از رونق و بلاغت آن کاسته میگردد. جاخط در البیان و التبیین مینویسد:
«مردم با مسامحه الفاظی را به جای هم به کار میبرند ولی به تفاوتهای باریک
و ظریف آنها توجه نمیکنند مثلاً خداوند در قرآن لفظِ «جُوع» را جز در
موضع تنگدستی و نیاز شدید و ناتوانی آشکار به کار نبرده است، حال آنکه مردم
این کلمه را در مورد گرسنگی عادی که توأم با تندرستی و امکان توانایی برای
خوردن است به جای «سَغَب» نیز به کار میگیرند.»
خلاصهی مطلب اینکه زبان عربی در بستر قرآن رشد و نمو یافت و با تکیه بر آن
توانست در مسیر اعتلا و پیشرفت خود پایدار باشد. و بر هر فرد مسلمان و
مخصوصاً دعوتگران دینی لازم است که کما بیش با این زبان آشنایی پیدا کنند
زیرا بدون آشنایی با زبان عربی استفاده از میراث عظیم اسلام دشوار است.
اللهُ أکبرُ وَلله الحمدُ
منابع و مآخذ:
1- حنّا الفاخوری، تاریخ الأدب العربی.
2- د.عمر فروخ، تاریخ الأدب العربی.
3- د.نایف معروف و د.عمر الأسعد، علم العروض التطبیقی.
4- حسن عرفان، جواهر البلاغة.
5- د.سعید نجفی اسداللهی، الطریقة الجدیدة من دروس دار العلوم العربیة.
6- مجلهی رشد معارف اسلامی شماره 49.
سیماى سوره حج
خداوند متعال سوره انبیاء را با دعوت به توحید و اینکه پیامبر رحمة للعالمین است، تمام کرد و این سوره را با دعوت مردم به اجتناب از شرک و مخالفت دین، آغاز مىکند.
این سوره هفتاد و هشت آیه دارد. عدد کلمات آن: هزار و دویست و نود و یک کلمه و عدد حروف آن: پنج هزار و صد و هفتاد حرف است.(تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 8)
نام این سوره از آیه 27 گرفته شده است. کلمه حج هفت بار در سوره بقره، یک بار در سوره توبه و یک بار در همین سوره آمده و بنظر میرسد آیه 27 این سوره، نخستین آیه اى باشد که در موضوع حج نازل شده است.
در محل نزول این سوره اختلاف است. طبرى و کشف الاسرار و جمعى از علماى بزرگ اعتقاد دارند که این سوره در مدینه نازل شده و طبرسى صاحب مجمع البیان و گروهى دیگر نیز آنرا فرود آمده در مکه میدانند.
مونته مترجم معروف فرانسوى قرآن و گروهى دیگر از قبیل او، عقیده دارند که اگر این سوره را مکى بدانیم باید آنرا از نوع سورههاى دوره دوم مکه فرض کنیم و اگر آنرا مدنى بدانیم باید نزول آنرا درست پیش از جنگ(بدر) فرض کنیم.
کلمهى «حج» در لغت به معناى قصد و آهنگ انجام کارى است، ولى در شریعت اسلامى به مراسم خاصّى که هر ساله در مکّه برگزار مىگردد گفته مىشود. حدود سیزده آیه از این سوره (از آیه 25 تا 37) در بارهى کعبه و تاریخ آن و آثار سیاسى و اجتماعى حج سخن مىگوید.
البته در این سوره دعوت پیامبران الهى نسبت به اقوام بسیارى مطرح گردیده و سرنوشت آنها نیز بیان شده است.
فضیلت سوره حج
در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مىخوانیم:
«من قرء سورة الحج اعطى من الاجر کحجة حجها، و عمرة اعتمرها، بعدد من حج و اعتمر فیما مضى و فیما بقى»: هر کس سوره حج را بخواند، خداوند به تعداد کسانى که در گذشته و آینده حج و عمره به جا آوردند، به او پاداش حج و عمره مىدهد.(تفسیر مجمع البیان)
و نیز ابن بابویه به سندهاى خود از حضرت صادق (علیه السلام) روایت نموده که ایشان فرمودند: هر کس سه روز یک بار این سوره را بخواند، از سال خارج نمیشود، مگر اینکه بزیارت خانه خدا برود و اگر در سفر بمیرد، اهل بهشت خواهد بود.
راوى گوید: عرض کردم پس اگر خواننده مخالف باشد؟! فرمود: بعضی عقوبتى که در او است تخفیف می یابد. (ثواب الاعمال، باب ثواب قرائة سورة الحج، ص 135)
بدون شک این ثواب و فضیلت عظیم تنها براى تلاوت لفظى نیست، بلکه تلاوت مورد نظر تلاوتى است اندیشهساز، و اندیشهاى است عملپرور.
در حقیقت کسى که این سوره و محتواى آن را از مبدا و معاد گرفته، تا دستورات عبادى و اخلاقى، و مسائل مربوط به جهاد و مبارزه با ستمگران را در اعماق جان خود قرار دهد و برنامه عملى خود سازد، پیوندى با تمام مؤمنان گذشته و آینده از نظر معنوى و روحانى پیدا مىکند، پیوندى که او را در اعمال آنها شریک، و آنها را نیز در اعمال او شریک و سهیم مىسازد، بى آنکه از پاداش آنان چیزى کاسته شود و حلقه اتصالى خواهد بود بین همه افراد با ایمان در تمام قرون و اعصار.
با این اوصاف شرایط ثواب و پاداشى که در حدیث فوق آمده عجیب به نظر نمىرسد.
سجده همه موجودات در پیشگاه خدا
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ وَ کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ (حج18)
آیا ندیدى که سجده مىکنند براى خدا تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند و همچنین خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان، و بسیارى از مردم، اما بسیارى ابا دارند و فرمان عذاب در باره آنها حتمى است، و هر کسى را خدا خوار کند کسى او را گرامى نخواهد داشت، خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام مىدهد.
از آنجا که در آیات گذشته (قبل از این آیه) سخن از مبدء و معاد بود، آیه مورد بحث با طرح مساله توحید و خداشناسى، حلقه مبدا و معاد را تکمیل مىکند و پیامبر(ص) را مخاطب قرار داده، مىگوید:" آیا ندیدى تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند براى خدا سجده مىکنند، خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان"؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ)
"و نیز بسیارى از مردم براى او سجده مىکنند، در حالى که بسیارى دیگر ابا دارند و مستحق عذابند." (وَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ وَ کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ)
سپس اضافه مىکند: "اینها نزد پروردگار بىارزشند و هر کس را خدا بى ارزش سازد هیچ کس نمىتواند او را گرامى دارد و مشمول سعادت و ثواب کند."(وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ)
آرى "خداوند هر کارى را بخواهد و مصلحت بداند انجام مىدهد" مؤمنان را گرامى و منکران را خوار مىسازد.(إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ)
نکتههای آیه
1- این سجود همگانى چگونه است؟
در قرآن مجید در آیات مختلف سخن از "سجود" عمومى موجودات جهان و همچنین "تسبیح" و" حمد" و" صلاة" (نماز) به میان آمده است و تاکید شده که این عبادات چهارگانه مخصوص انسانها نیست، بلکه حتى موجودات ظاهرا بیجان نیز در آن شرکت دارند.
با توجه به آنچه در آیه مورد بحث آمده موجودات عالم داراى دو گونه سجودند،"سجود تکوینى" و "سجود تشریعى."
خضوع و تسلیم بى قید و شرط آنها در برابر اراده حق و قوانین آفرینش و نظام حاکم بر این جهان همان سجود تکوینى آنها است که تمام ذرات موجودات را شامل مىشود، حتى سلولهاى مغز فرعونها و نمرودها و منکران لجوج، و تمام ذرات وجود آنها مشمول این سجود تکوینى هستند.
به گفته جمعى از محققان تمامى ذرات جهان داراى نوعى درک و شعورند، و به موازات آن در عالم خود، حمد و تسبیح خدا مىگویند، و سجود و صلات دارند. و اگر این نوع درک و شعور را نپذیریم لا اقل تسلیم و خضوع آنها در برابر همه نظامات هستى به هیچوجه قابل انکار نیست.
اما "سجود تشریعى" همان نهایت خضوعى است که از صاحبان عقل و شعور و درک و معرفت در برابر پروردگار تحقق مىیابد.
در اینجا این سؤال پیش مىآید که اگر برنامه سجود عمومى موجودات همه انسانها را در بر مىگیرد چرا در آیه فوق به گروهى از انسانها تخصیص داده شده است؟.
اما با توجه به اینکه "سجده" در این آیه در یک مفهوم جامع میان "تشریع" و "تکوین" استعمال شده پاسخ این سؤال روشن مىشود، زیرا سجده در مورد خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان، تکوینیش منظور است، اما در مورد انسانها تشریعى است که بسیارى آن را انجام مىدهند و گروهى سرپیچى کرده و مصداق" کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ" هستند.
2- آیا سجود فرشتگان تشریعى است؟
بى شک در جمله" یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ" فرشتگان داخلند، ولى آیا سجده آنها تکوینى است یا تشریعى؟
با توجه به اینکه آنها داراى عقل و شعور و معرفت و ارادهاند، سجود آنها جنبه تشریعى دارد یعنى عبادت و خضوعى است که با اراده و اختیار انجام مىگیرد قرآن در باره فرشتگان مىگوید: لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ: " آنها هیچیک از فرمانهاى الهى را عصیان نمىکنند و آنچه را که او دستور داده انجام مىدهند" (تحریم- 6).
نوشته آمنه اسفندیاری – گروه دین و اندیشه تبیان
منابع:
1- تفسیر نور، ج 8
2- تفسیر اثنی عشری، ج 9
3- ترجمه رهنما، ج 2
4- ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج 16
5- تفسیر نمونه، ج 14
تلاوت چیست؟
مسلمانان نسبت به کتاب الهى ، داراى سه وظیفه مهم هستند :
1 ـ قرائت قرآن
2 ـ فهم قرآن
3 ـ عمل به قرآن
و این سه وظیفه از آیه 121 سوره بقره و آیاتى مشابه آن به طور صریح استفاده مى شود:
« الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ؛ کسانى که کتاب [ آسمانى ] به آنان داده ایم ، آن را به طورى که شایسته آن است [ با تدبّر و به قصد عمل کردن ] مى خوانند ; آنانند که به آن ایمان مى آورند و کسانى که به آن کفر می ورزند آنانند که زیانکارند. »
شناخت قرآن
بسیار واضح و روشن است که قرآن شاهدی زنده بر پیامبری رسول اکرم (ص) و نیز قوی ترین برهان بر حقانیت او و دلیل همیشگی و حجّت جاودانه به شمار می آید و برای یک مسلمان مهم ترین سرمایه معنوی است که با ارج نهادن و فراگیری و عمل به آن از هر بیگانه ای بی نیاز خواهند بود و هیچ گاه دست به سوی دیگران دراز نخواهند کرد.
با انس به قرآن انسان هیچگاه احساس تنهائی نخواهد نمود و مسیر زندگی را آن گونه که شایسته است خواهد شناخت و با عمل به اصول و قوانین فردی و اجتماعی به سعادت دنیا و آخرت دست پیدا خواهد نمود ؛ زیرا قرآن در هر شرایطی راهنما و راهگشا زندگی انسان خواهد بود .
پیامبر اکرم (ص) همواره مسلمانان را به فراگیری ، تلاوت و ژرف نگری قرآن فرا می خواندند و می فرمود : "هرگاه بلاها و شدت ها مانند پاره های شب تاریک در هم آمیخت و شما را فرو پوشید به قرآن چنگ زنید و به آن پناه برید، زیرا قرآن شفیعی است درباره کسانی که به آن عمل کرده باشند.1
اولین و مهم ترین مسئولیت ما نسبت به قرآن شناخت مفاهیم قرآن است و باید به ابعاد مختلف فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی، عقیدتی، تجاری و اقتصادی آن آشنائی لازم را پیدا کنیم .
از اینرو است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "برای هر چیزی پایه ای است و پایه و زیربنای اسلام فهم دین یعنی قرآن است . زیرا یک انسان آگاه در برابر شیطان و موانع کمال از هزار عابد محکم تر است . "2
اگر بنا باشد که در موقع تلاوت قرآن ، هیچ نوع درک و فهمی از قرآن نداشته باشیم و فقط به قرائت و تلاوت اکتفا کنیم ، به تعبیر پیامبر اکرم (ص) " چنین فردی مانند کسی است که در شب ظلمانی ، چراغ را پشت سر خود قرار داده و در بیابان پرفراز و نشیب حرکت کند . آیا یک چنین انسانی چراغ برایش سودی دارد؟ آیا او با چنان موقعیتی به مقصد می رسد؟ "3
پس باید از این مرحله گذر کرد و در این مرحله توقف نداشت و به تلاوت صرف فخر و افتخار نکرد ، زیرا قرآن کتاب حیات و زندگی است و باید آنرا بکار برد و در تمام شئوون زندگی به آن عمل کرد .
آداب و شئونات قرآن
این طور نیست که جایگاه قرآن منحصر به سفره ی عقد و فیلم برداری ، بالای سر مسافر و... باشد ، بلکه قرآن شئونات والایی دارد ، به طوری که بشر در هر مسئله که بن بستی می رسد ، می تواند قرآن را رهنمای خود قرار داده و چراغ راه خود کند.
قرآن در هر مسئلهای که بشر به آن نیاز دارد ، حرف تازه دارد ، این وظیفه ی ما است که آنها رافراگیریم و عمل کنیم .
چرا هنگام قرائت قرآن به خداوند پناه می بریم؟
« فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ » 4
در ابتدای قرائت قرآن به خدا پناه می بریم تا خداوند ما را از کج فهمی ها و انحرافاتی که در راه تأمل در قرآن به وسیله ی شیطان پدیدار می شود ، محفوظ باشیم .
تا می توانیم ، قرآن بخوانیم
«فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ؛ هرآنچه می توانید قرآن بخوانید. » 5
امام حسین علیه السلام در دعای عرفه می فرماید: «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ ؛ کسی که تو را پیدا کند ،چه چیز را گم کرده و هر آن کس که تو را گم کند ،به دنبال چه چیزی است !»6
در یک جمله می توان گفت :هرآنچه بخواهیم ، در لسان قرآن یافت شدنی است .
یادگیری و یادهی قرآن
قرآن عالم ربانی را این گونه معرفی می کند : « وَ لکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ »7
عالم ربّانی کسی است که سر وکارش با وحی و قرآن و تدریس آن باشد.
قال على (ع) : « تعلموا القرآن فانه احسن الحدیث و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب ؛ قرآن را فرا بگیرید که برترین کلام است. و در آن بیندیشید که بهار قلبهاست. "8
در قرآن تفکّر وتدبر کنیم
از دیگر وظایف ما در برابر قرآن تدبر در معناى آن است و خداوند نیزفلسفه نزول قرآن را بر همین محور بیان فرموده است : «کتاب انزلناها مبارکاً لیدبروا آیاته و لیتذکروا اولوالالباب ؛ قرآن کتاب مبارکى است که ما آن را نازل کردیم تا همه در آیاتش اندیشه کنند و دانایان ازآن پندگیرند....»9
تدبر در قرآن از امور لازم و ضرورى است وچون در راستاى درک معناى قرآن می باشد ، زمنیه را براى عمل به آن فراهم مىسازد .
قال على (ع) : « تدبروا آیات القرآن و اعتبروا به فانه ابلغ العرابه ؛در آیات قرآن تدبر کنید و از آن عبرت بگیرید که همانا برترین و شیواترین کلام عرب است .»10
مسئله تدبرنکردن در آیات ، حکایت کسانى رادارد که خداوند درباره آنها مىفرماید : « افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها ؛ آیا درآیات قرآن اندیشه نمى کنندیا بردلهایشان مهر(جهل و نفاق) زده اند. »11
عمل به قرآن
اصل برجسته و هدف غایى نزول قرآن و تعلم و قرائت وتدبر در آن ، همه و همه براى عمل است ؛ چنانکه خداوند مىفرماید : « هذا الکتاب انزلناه مبارکاً فاتبعوه ؛ این کتاب را مبارک نازل نمودیم پس، از آن تبعیت نمائید..».12
امام صادق (ع) درباره نتیجه کار کسانی که قرآن را بدون عمل و تدبر ، تنها تلاوت می کنند ، مىفرماید : « رب تالى القرآن و القرآن یلعنه ؛ چه بسا تلاوت کننده قرآن که قرآن لعنتش مىکند .»13
وقتى از حضرت سئوال شد :آنان چه کسانی هستند ؟ حضرت فرمود :« کسانى که قرآن را مىخوانند اما به آن عمل نمىکنند .»
به تعبیر امام صادق (ع) قرائت قرآن بدون عمل بمثابه تمسخر نسبت به آیات آن است ، چنانکه مىفرماید: « من قراء القرآن من هذه الامه ثم دخل النار فهو ممن کان یتخذ بآیات الله هزوا ؛کسى که قرآن رابخواندولى به آن عمل نکندبه آتش دوزخ دچار خواهد شد چرا که گوئى در دنیا به تمسخر قرآن مشغول بوده است. »14
هویت ما وابسته به رشته ی الهی بودن است
قرآن می فرماید: « قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ؛ ای اهل کتاب! (ای یهودیها و مسیحی ها!) شما به خودی خود ، هیچ نیستید ،مگر آنکه کتاب آسمانی را محور و راهنمای خود قرار دهید .»15
ودر جای دیگر می فرماید :« وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم ؛ اگر کتب الهی را محور کارهای خود قرار دهید ، آن وقت است که از هر طرف نعماتی است که به سوی شما روانه خواهد شد ! »16
تنها کافی است که نخ شناسایی خود را فراموش و رها نکنید ، درست مثل نخ اسکناس که ارزش اسکناس به همان نخ باریک است .
کلام قرآن را باور کنیم
لازم به ذکر نیست که انس با قرآن و ارتباط مستمر با این کتاب آسمانی لازمه زندگی و دستمایه نیل به سعادت برای هر مسلمان واقعی در دنیا و آخرت است، چرا که همانا تنها نسخه نجات دهنده بشریت و تغذیهکننده معنوی روح انسانها و نجات دهنده آنها از انحطاط و سرگردانی امروز و هر روز دنیا، قرآن کریم است. و اگر این باور در دل هرکدام از ما نهادینه گشته و با عمق وجود آن را قبول کنیم، بیشک در پی عمل به دستورات این کتاب انسانساز برآمده و زندگی خویش را براساس آموزههای آسمانی آن بنا خواهیم کرد.
جفا چرا؟
با تمام این اوصاف جای این سوال گلایه آمیز وجود دارد که آیا با زینت ساختن این نسخه شفابخش بشریت و نگهداشتن آن در قالبهای زرین و برخورد زینتی با آن، به ساخت مبارک قرآن جفا نکردهایم؟! و حال آن که سخن خداوند با ما این است ؛ « و این کتابی است پربرکت که فرو فرستادیم تا از آن پیروی کنید و پرهیزگار باشید؛ باشد که رحمت خداوند شاملتان گردد .» 17
پیامبر اعظم(ص) نیز میفرماید: « با تلاوت قرآن خانههایتان را نورانی کنید ، همانا در خانهای که قرآن بسیار تلاوت میشود ، خیر فراوان وجود دارد و اهلش از آن بهره میبرند ».18
فرآوری : زهرا اجلال – گروه دین واندیشه تبیان
پی نوشت ها :
1- اصول کافی ، ج4 ، ص 398 ، حدیث 2
2- نهج الفصاحه ، حدیث 90
3- همان ،حدیث 4
4- نحل ،98
5- مزمل ،20
6- اقبال العمال ،ص 349
7- آل عمران ،79
ژول لابوم خاور شناس فرانسوی می نویسد:«تعلیمات ومواعظ قرآن تنها برای سران قوم عرب نبوده است.»نام برده درمقدمه فهرست قرآن می نویسد:«مردم ازهرنژاد وملتی که هستند،منصفانه باید موقعیت بشریت را ازنظرعلمی،قبل ازاسلام مورد مطالعه قرار دهند تا اعتراف کنند که علم و دانش خود را از قرآن،که دریای دانش بود ،گرفته واز آن نهرهایی ساختند.قرآن برای همیشه زنده است وهرکس از مردم جهان به قدر درک واستعداد خود از آن بهره بر می دارند». گوته ریاضی دان و شاعر معروف آلمانی در این باره می گوید: ما در ابتدا به علت وسوسه کشیشان و مخالفت آنها،از قرآن روی گردان بودیم،ولی طولی نکشید که این کتاب توجه مارا به خود جلب نمود و ما را دچار حیرت سخت تا آن جا که در برابر اصول و قوانین علمی و بزرگ آن سر تسلیم فرود آوردیم . این کتاب در مطابقت الفاظ با معانی آن،عظمت امتیازاتش آشکار می گردد،شأن و علو و برتری آن بیشتر جلوه گر می شود.من معتقدم که این کتاب به زودی اثر نجات بخش و عمیق خود را در سراسر گیتی به جای گذارده و بالاخره جهان مدار خواهد شد.(1) ژول لابوم خاور شناس فرانسوی می نویسد:«تعلیمات ومواعظ قرآن تنها برای سران قوم عرب نبوده است.»نام برده درمقدمه فهرست قرآن می نویسد:«مردم ازهرنژاد وملتی که هستند،منصفانه باید موقعیت بشریت را ازنظرعلمی،قبل ازاسلام مورد مطالعه قرار دهند تا اعتراف کنند که علم و دانش خود را از قرآن،که دریای دانش بود ،گرفته واز آن نهرهایی ساختند.قرآن برای همیشه زنده است وهرکس از مردم جهان به قدر درک واستعداد خود از آن بهره بر می دارند». دکتر گوستاولوبون مستشرق فرانسوی و وزیر فرهنگ وقت آن کشور در کتاب تمدن اسلام و غرب،می نویسد «مکتب اخلاق قرآن عالی ترین روش فضایل اخلاقی است.قرآن مردم را به صدقه واحسان وپیوست با خویشاوندان و دادن حقوق مستحقان ومراعات بیوه زنان و درماندگان واهتمام درامر آنها دعوت کرده و این ترتیب وآداب به مراتب بالاتر از انجیل وآداب آن است.» تولستوی اندیشمند ونویسنده مشهور روسی در کتابی به نام «حکم محمد»چنین می گوید:«هرکس بخواهد سادگی وبی پیرایه بودن اسلام را در مبنای حقایق روشن آشکار صادر واحکام آسان وساده برای عموم بیان شده است.در این کتاب آیات فراوانی است که به خوبی بر مقام عالی دین اسلام وپاکی روح آورنده آن گواهی می دهد».(2) بلرخاور شناس معروف می نویسد : «لغت قرآن ،فصیح ترین لغات عرب واسلوب بلاغت آن طوری است که افکار را به سوی خود جذب می کند.قرآن دارای مواعظی است آشکار و به زودی برای همیشه بی معارض خواهد بود.هر کس که از این کتاب به خوبی پیروی کند،زندگی آرام وگوارایی خواهد داشت.(3) ___________ 1-ابوعبدالله زنجانی ،کتاب تاریخ قرآن ،ص159؛قرآن و کتاب های آسمانی دیگر-عبدالکریم هاشمی نژاد -ص236. 2-قرآن وکتاب های آسمانی دیگر ،ص239. 3-همان ص241. |