رسالت قرآن در معاشرت

بسم الله الرحمن الرحیم

خطاب‌های قرآنی در قالب جمع، اداء شده است که مردم را به اجتماع فرا می‌خواند و جامعه را مسئول می‌شمارد، در برخورد‌های اجتماعی آداب و سننی را تعلیم می‌دهد که با کرامت انسان هماهنگ بوده و با احسن تقویم بودن بشر مناسب باشد، لذا تمام اوصاف رنج آور و جدائی زا را نکوهش کرده و تمام فضائل مهربار و وصل آور را ستوده است، و تأثیر اختلاف‌های نژادی و بومی و زمانی و اقلیمی و نظائر آن را فقط در محدوده‌ی ابزار شناسائی یکدیگر امضاء می‌کند نه فخر بر همدیگر و تنها مباهات را در نفی فخرفروشی، و ترک مباهات و دورکردن بزهکاری جاه‌طلبی، و زدودن غبار کبر و دود سیاه دیوان سالاری و سائر معاصی می‌داند.
ادب برخورد با دیگران را نه تنها در قلمرو برادران اسلامی لازم می‌شمارد و با دستور: «اَنّما الْمؤمنُونَ اخوه»
[1] آئین برادری و برابری را در بین مسلمین زنده می‌کند، بلکه برابر با دعوت جهان شمول بودنش، اساس صفاء و صمیمت انسانی را در بین تمام جوامع بشری سودمند می‌شمارد، و مادامی‌ که شخص یا گروهی خیال خام خانمان سوز فتنه را در سر نمی‌پروراند، و هوس سرد ستم‌گری را در دل سان نمی‌دهد، باید با همه‌ی آنها با معیار قسط و عدل عمل شود و احترام متقابل را با گرامی‌داشت عدل و داد همه جانبه حفظ نمود، «لا یِنْهاکُمُ الله عَنِّ الَّذین لَمْ یُقاتلُوکُمْ فِی الدّینِ وَ لَمْ یُخرجوکُم مِنْ دیارَکُمْ اَنْ تبرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ اِنَّ الله یُحبُّ المُقْسِطینَ». «اِنَّما یَنْهاکُمُ الله عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ اَخْرَجُوکُم مِنْ دیارِکُمْ وَ ظاهَروا عَلی اِخراجِکُمْ اَنْ تَولُّوهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُم فَاُولئِکَ هُمُ الظّالمُونَ»[2].
و از آنجا که انسان با «احسن تقویم»
[3] خلق شد و شایسته‌ی پرورش موجودی این چنین همانا برخوردی احسن است. لذا فرمود: « قُلْ لعبادِی یَقُولُوا الّتی هیَ اَحسنُ اِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزِِغُ بینَهُمْ»[4] ـ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً»[5]، و منظور از گفتن یا گفتار، خصوص برخورد لفظی نیست بلکه مطلق رفتار و معاشرت می‌باشد.
گر چه دفع هرگونه حمله به مرز اسلامی و دور کردن هر قسم دشمنی و سرکوب هر نوع تهاجم دشمن بیگانه لازم است، لیکن اگر در داخله‌ی حوزه‌ی اسلام اختلاف و دشمنی راه یافت نباید برادر مسلمان را که بظاهر دشمن شمرده شد از پا در آورد و او را از بین برد، بلکه لازم است دشمنی با وی را دفع کرد نه، دشمن را، دفع دشمن دشوار نیست، از بین بردن دشمنی و روی کار آوردن مجدّد دوستی، هنر فرزانگان صالح است، «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنه‌ی وَ لا السَّیِّئه‌ی اِدفَعْ بِالَّتی هیَ احسَنُ فاِذا الَّذی بینَکَ وَ بَینهُ عَداوه‌ی کَاَنّهُ ولیٌّ حمیمٌ»
[6].
بنابراین منطقه‌ی اسلامی همانند محدوده‌ی خانواده است که در مدار مهر و محور محبت می‌گردد که همواره صلای، «و عاشرُوهنّ بِالْمَعروفِ» طنین افکن بوده، و جدائی و وصل آنها در گرو احسان و لطف خواهد بود، «فاِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ اَوْ تسریحٌ باِحسانٍ»، و گرامیداشت بزرگ‌سالان به دستور «وَ امّا یّبْلُغَنّ عِندَکَ الکِبَرَ اَحَدُهُما اَو کِلاهُما فَلا تَقُل لَهُما اُفٍ و لا تَنْهَرَهُما و قُل لَهُما قولاً کَریماً» هماره اجراء می‌شود، چه اینکه نوار مهر بزرگ‌سالان همواره بر دور زندگی خردسالان می‌گردد و آنها را مشمول عاطفه عاقلانه قرار می‌دهد.
ادب معاشرت حقوقی درجامعه‌ی انسانی از نظر قرآن کریم بر اساس قسط متساوی و عدل متقابل است، لذا در عین امر به داد، از تحمّل بی داد نهی می‌نماید، و در متن نهی از ظلم نهی از پذیرش ظلم مطرح است و اهمیّت به این مطلب از متون آیات قرآن کریم استنباط می‌شود، زیرا برخی از آیات، پیام همه‌ی پیامبران را قیام به قسط و عدل می‌داند: «لَقَدْ اَرسَلْنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ و اَنْزَلنا معَهُمُ الْکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بالْقِسطِ»
[7] و بعضی از آیات بر این تأکید دارد که بدون تجهیز کامل و آمادگی نهائی، اجراء عدل میسّر نخواهد بود، لذا قائم بودن کافی نیست بلکه قوّام بودن لازم است: «یا اَیُّهَا الدّین آمنوُوا کُونُوا قوّامین لله شُهَداءَ بالقِسْطِ»[8]، «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمنُوا کُونُوا قوّامینَ بِالقِسْطِ شُهَداء لله»[9] و طائفه‌ی دیگر از آیات که در جناح سلب سخن می‌گوید و در قبال امر به عدل از ظلم نهی می‌کند، فرق بین سلطه‌گری و سلطه‌پذیری را روا نمی‌دارد و ستم‌پذیری را همانند ستمگری مذموم می‌شمارد و از هر دو نهی می‌نماید. «لا تُظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»[10].
قرآن کریم تفاوت استعدادها را زمینه‌ی آزمون و وسیله توزیع عادلانه کارهای اجتماعی و تسخیر متقابل افراد جامعه می‌داند، و هر گونه تحقیر و هتک حیثیت یا بهروری رایگان و انتفاع یک جانبه را مطرود می‌شمارد: «هُوَ الّذی جَعَلَکُمْ خَلائفَ الاَرضِ و رفَعَ بَعضَکُم فَوقَ بَْعضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فی ما آتاکُمْ اِنَّ ربُّکَ سَریعُ العِقاب وِ اِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحیمٌ»
[11]، «اَهُمْ یَقسِمُونَ رَحْمَهَ رَبَّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَینَهُم مَعیشَتَهُم فِی الحیوه الدُّنیا وَ رَفَعْنا بَعْضٌَُم فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْریاً وَ رحْمَتُ رَبُِکَ خَیْرٌ ممّا یَجمَعُونَ»[12]. با آیات یاد شده روشن می‌شود که هر گونه بخشش‌های الهی آزمون بندگان خداست نه گرامی‌ داشتن کسانی که آنها را دارند و تحقیر کسانی که آنها را ندارند، و هدف آن تقسیم عادلانه وظائف اجتماعی است و آیه‌ی: «یا اِیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قومٌ مِنْ قومٍ عَسی اَنْ یَکُونُوا خیراًً مِنهُمْ و لا نَساءٌ مِن نساءٍ عَسی اَنْ یکُنَّ خیراً مِنْهُنَّ»[13] جلو هر گونه تحقیر و فخر فروشی را گرفته، و حفظ احترام متقابل را بر همگان لازم می‌داند تا معاشرت جامعه را در پرتو تأمین کرامت، زمینه‌ی پیدایش مدینه‌ی فاضله را فراهم نماید.
حسن معاشرت هر شهروند در مدینه‌ی فاضله برابر مسئولیت اوست، لذا وظیفه‌ی مسئولان مهم جامعه در این باره بیش از دیگران می‌باشد، چه اینکه به موسی کلیم و هارون علیهما السلام دستور رسید که با گفتار نرم تبلیغ دین را آغاز کنید: «قُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعلَّهُ یَتَذکّرُ اَوْ یَخْشی»
[14] گر چه سرانجام فرعون با سوء اختیار خود به کام دریا فرو رفت و پیروان متعصّب او نیز به همراهش غرق شدند:«فَغَشِیَهُمْ مِنَ الیمِّ ما غَشِیَهُمْ»[15] و همچنین به پیامبر اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ فرمان مهربانی و تواضع در برخورد و نرمش در رفتار داده شد: «فیما رَحْمَهِ مِنَ الله لِنْتَ لَهُم و لَوْ کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلْبِ لَا نْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»[16] و جریان مشورت که ضمن گرامی داشتن آراء دیگران وسیله‌ی خوبی برای وحدت جامعه و جذب نیروی کارآمد و ایجاد هماهنگی بین صاحب نظران و پختگی تصمیم نهائی است، در همین راستا می‌باشد که نبی اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ به آن مأمور شد، چه اینکه سیره‌ی آن حضرت بنابر توصیه‌ی خدای سبحان بال گشودن و فروتنی نسبت به مؤمنان بوده است: « وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ المُؤمنینَ»[17] گر چه موضع‌گیری قاطعانه‌ی آن حضرت در برابر طاغیان و اعلام انزجار آن رهبر الهی از تبهکاران سنّت فراموش نشدنی اسلام است: «فَاِنْ عَصَوْکَ فقُلْ اِنّی یَری ممّا تُعْمَلُونَ»[18].
بال گشودن در قرآن کریم گاهی همراه با اظهار کوچکی و فرمانبرداری است، مانند آنچه فرزند در ساحت پدر یا مادر بزرگوارش انجام می‌دهد: « وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ»
[19] و گاهی نشان رأفت و ترحم و کوچک نوازی است، مانند آنچه که رهبر الهی به آن مأمور شده است.
از رسالت‌های اساسی قرآن در بهبود ادب معاشرت همانا بنیانگذاری جامعه‌ی برین و متمدن راستین بوده و دستور حسن ظن به چنین اجتماعی صادر کردن است، گر چه در جامعه‌ی تباه وظیفه‌ی اوّلی خوش گمانی نیست، لیکن در جامعه‌ی صالح دستور نخست گمان خوب نسبت به دیگران داشتن است: «اِجْتَنبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنَّ اِنَّ بَعْضَ الظَّنَّ اثمٌ»
[20]. [1] . سوره‌ی حجرات، آیه‌ی 10؛ همانا مؤمنان برادران همند. [2] . سوره‌ی ممتحنه، آیات 9ـ8؛ خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی‌کند، چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد، شما را تنها از دوستی و رابطه با کسانی نهی می‌کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه‌ی دوستی داشته باشد ظالم و ستمگر است. [3] . سوره‌ی تین، آیه‌ی 4؛ بهترین صورت و نظام. [4] . سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 53؛ به بندگانم بگو سخنی بگویند که بهترین باشد چرا که شیطان میان آن‌ها فتنه و فساد می‌کند. [5] . سوره‌ی بقره، آیه‌ی 83؛ به مردم نیک بگویید. [6] . سوره‌ی فصلت، آیه‌ی 34؛ هرگز نیکی و بدی یکسان نیست بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه همان کس که میان تو و او دشمنی است، گوئی دوستی گرم و صمیمی است. [7] . سوره‌ی حدید، آیه‌ی 25؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان (شناسان حق از باطل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند. [8] . سوره‌ی مائده، آیه‌ی 8؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید همواره برای خدا قیام کنید و از روی عدالت گواهی دهید. [9] . سوره‌ی نساء، آیه‌ی 135؛ ای اهل ایمان کاملاً قیام به عدالت کنید برای خدا شهادت دهید. [10] . سوره‌ی بقره، آیه‌ی 279؛ نه ستم می‌کنید و نه بر شما ستم وارد می‌شود. [11] . سوره‌ی انعام، آیه 165؛ و او کسی است که شما را جانشینان در زمین ساخت، و درجات بعض از شما را بالاتر از بعضی دیگر قرار داده، تا شما را به وسیله آن چه در اختیارتان قرار داده بیازماید، به یقین پروردگار تو سریع العقاب و آمرزنده‌ی مهربان است. [12] . سوره‌ی زخرف، آیه‌ی 32؛ آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما معیشت آنها را در زندگی دنیا بین‌شان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی دیگر برتری دادیم تا یکدیگر را مسخّر کرده (و با هم تعاون نمایند). [13] . سوره‌ی حجرات، آیه‌ی 11. [14] . سوره‌ی طه، آیه‌ی 44. [15] . سوره‌ی طه، آیه‌ی 78. [16] . سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 159. [17] . سوره‌ی شعراء، آیه 216. [18] . سوره‌ی شعراء، آیه 215؛ اگر نافرمانیت کردند بگو من از آنچه شما انجام می‌دهید بیزارم. [19] . سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 25؛ بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر. [20] . سوره‌ی حجرات، آیه‌ی 12؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از بسیاری از گمان‌ها اجتناب کنید که بعضی از گمان‌ها گناه است.


رسالت قرآن ـ آیت الله جوادی آملی

ویژگیهای انقلاب اسلامی

یکی از وقایع مهم و شگفت انگیز تاریخ معاصر ایران که نقش گسترده ای در تغییر مناسبات سیاسی جهان داشت، پدیده انقلاب اسلامی ایران در نیمه دوم قرن بیستم بود. اهمیت انقلاب اسلامی ایران در سطح جهان باعث شد تا پژوهشگران و نظریه پردازان عالم سیاست، متفکران علوم سیاسی، متخصصان تحولات اجتماعی، فرهنگ شناسان، دین شناسان، جامعه شناسان و بازیگران صحنه های سیاست جهانی، هر یک به تحلیل و تفسیر این پدیده بپردازند و عوامل پیدایش و نتایج آن را مورد بررسی قرار دهند. انتشار صدها کتاب و مقاله در زمینه ی انقلاب اسلامی ایران گویای همین واقعیت است.
انقلاب اسلامی ایران هم از نظر پیدایش، هم از نظر انگیزه و هم در کیفیت مبارزه در مقایسه با دیگر انقلاب های جهان تمایز اساسی دارد.(1) تمایزی که آگاهی از آن کمک مؤثری در شناخت توانایی های فرهنگی و سیاسی جامعه ایران دارد و بهره برداری از آن درجهت اصلاحات اساسی در کشور دارای اهمیت بسیار است. برای واضح تر شدن این تمایز و اهمیت آن به برخی از ویژگی های مهم انقلاب اسلامی ایران اشاره می کنیم:
الف- مذهبی بودن: این انقلاب هنگامی اتفاق افتاد که انجام انقلاب با ماهیت مذهبی به دلیل فرهنگ سیاسی حاکم بر جهان ناممکن می نمود. اندیشه های لائیک و سکولار، اندیشه های فراگیر جهان سیاست بود. جهان دراین عصر با وجود اینکه عصر «تقابل ایدئولوژِ ی ها» نامیده شد ولی این وفاق و وحدت نظریه وجود داشت که مذهب نمی تواند و نباید در سیاست دخالت نماید. این تفکر محصول نوگرایی اروپا بود که بعدها به کشورهای جهان سوم نیز سرایت کرد. در ابتدا، اکثر حرکت های اصلاح طلبانه در جهان قبل و بعد از جنگ جهانی اول تحت تأثیر ناسیونالیسم و لیبرالیسم غربی بود. جنبش های سیاسی در آمریکای جنوبی، شاخ آفریقا و آفریقای مرکزی و خاور میانه همه از این دست بودند.
مطرح شدن اندیشه ی مارکسیسم و طرح جنایات استعمارگران غربی و استثمار صنعتی امپریالیسم غرب در کشورهای جهان سوم از یک سو و پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه و به دنبال آن انقلاب سرخ چین از سوی دیگر باعث شد تا بسیاری از ملت ها برای رهایی خود متوجه مارکسیسم، مارکسیسم لنینیسم و مائوئیسم شوند با این تفاوت که جریان نو با مذهب ضدیت داشت و با شعار «دین افیون توده هاست» به میدان آمده و ماتریالیسم و مادی گری را شعار خود ساخته بود. این چنین جهان به دو قطب شرق و غرب تقسیم شد. نظام های محافظه کار، خواستار حفظ وضع موجود، متمایل به بلوک غرب و کشورها و نهضت های ترقی خواه و تحت ستم، به بلوک شرق متوجه شدند.
اما در جهان اسلام، ظلم و ستم دولت عثمانی و ناتوانی شیوه ها و دسیسه های استعمار غرب، دست به دست هم داد و اندیشه سیاسی و قدیمی خلافت اسلامی را از کار انداخت. تلاش های نوگرایانه و اصلاح طلبانه سید جمال الدین اسد آبادی در جهت مبارزه با استعمار انگلیس و طرح بازگرداندن وحدت به مسلمانان وتلاش شاگردان او چون محمد عبده، رشید رضا، عبدالرحمن کواکبی وعبدالرازق کم کم بی فروغ می گشت.
مخالفت با حضور مذهب در جریان های سیاسی - اجتماعی منحصر به تفکرات حاکم در غرب نبود بلکه این روند به جهان اسلام نیز سرایت کرد. همان بلایی که سقوط کلیسا بر دیانت سیاسی مسیحی وارد کرد، سقوط حکومت عثمانی در جهان اسلام بر مسلمانان اهل سنت وارد نمود. یأس و ناامیدی از اصلاحات به طریق مذهبی باعث شد تا گرایش های سیاسی ناسیونالیستی و مارکسیستی در بین مسلمانان رشد کند. شکست اعراب از اسرائیل جدایی نیروها از حرکت اسلامی را تشدید کرد. جنبش مذهبی اهل سنت که روزگاری الهام بخش حرکت های مذهبی - سیاسی شیعه بود، در زمان انقلاب اسلامی ایران به ضعیف ترین حد خود رسیده بود.
در ایران تفکر سیاسی مغرب زمین نقش مهمی در تحولات قبل و بعد از نهضت مشروطه داشت. بسیاری از روشنفکران به دلیل فقدان فکر بومی متحول، در این دوران متأثر از فرهنگ غرب بودند. اساس مبارزات سیاسی پس از مشروطه در ایران، غالبا مبتنی بر این فرهنگ بود اما کم کم یاس از کارآیی جنبش ناسیونالیستی و لیبرالی، بخش زیادی از نیروهای جوان مبارز را به مارکسیسم متمایل ساخت. بخشی از گروه های مسلمان مبارز نیر علی رغم تضاد شدید ایدئولوژیک بین اسلام و مارکسیسم به جریان های چپ مارکسیستی روی آوردند. برای مثال درسال 54 کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق رسما تغییر ایدئولوژی داد و آیه ی قرآن را از آرم سازمان حذف نمود.
ماده گرایی در بسیاری از نوشته ها و سخنرانی ها حتی تفاسیر قرآن موج می زد. نشریات گروه فرقان نمودی کامل از این ماده گرایی بود. شهید مطهری در کتاب «علل گرایش به مادی گرای» به بررسی علل و دلایل این نوع گرایشها پرداخته و می نویسد:
امروز کم و بیش این چنین در مغز جوانان فرو رفته است که یا باید خداپرست بود و مسالمت جو و یا عافیت طلب و ساکت و ساکن و بی تفاوت و یا باید ماتریالیست بود و پرخاشگر و دشمن استعمار و استثمار و استبداد.(2)
شهید مطهری پس از اظهار تعجب از این وضعیت، یکی از عوامل مهم را پیشوایان دروغین دین می داند:
این سنگر از طرف خداپرستان آنگاه خالی شد که در مدعیان پیشوایی دینی، روح عافیت طلبی پدید آمده و به عبارت صحیح تر، این پدیده از آن وقت رخ داد که مردمی عافیت طلب و اهل زندگی روزمره و به تعبیر خود دین، اهل دنیا به جای پیامبران و پیشوایان دینی نشستند و مردم به غلط اینها را که روحیه ای بر ضد روحیه ی پیامبران و امامان و تربیت شدگان واقعی آنها داشتند و اگر تشابهی در کار بود اندکی در قیافه و لباس بود، نماینده و مظهر و جانشین آنها دانستند.(3)
اینها مفاهیم دینی را آن چنان توجیه کرده و می کنند که تکلیفی برای خودشان ایجاد و ایجاب نکند و باعافیت طلبی کوچک ترین تضاد و تصادمی نداشته باشد، دانسته یا ندانسته مفاهیمی را تغییر دادند و علیه خود دین بکار بردند.(4)
ایشان عامل دوم را تفسیر غلط از اسلام و خالی شدن مفاهیم دینی از حماسه و مبارزه دانسته و بی توجهی جوانان به اسلام را ناشی از همین تفسیر غلط از اسلام می داند و می نویسد:
فکر دینی ما باید اصلاح شود. تفکر ما درباره دین غلط است، غلط. به جرأت می گویم از چهار مسئله فروع، آن هم در عبادات، چند تایی هم از معاملات، از اینها که بگذریم دیگر فکر درستی درباره ی اسلام نداریم... ما مسلمان هایی هستیم که فکرمان درباره ی اسلام غلط است... دین تریاک اجتماع است اما کدام دین؟ آن معجونی که ما امروز ساخته ایم.(5) باید اعتراف کنم که مفاهیم دینی در عصر ما از هر گونه حماسه ای تهی گشته است.(6)
بنابراین اوضاع جهانی، منطقه ای و کشوری که شرایط ناشایست عینی از حرکت مذهبی را فراهم نموده بود از یک سو، و از سوی دیگر، ذهنیت نادرست بسیاری از جوانان انقلابی که دین را فاقد گزاره های پرشور و انقلابی می دانست، احتمال انجام یک انقلاب مذهبی را در کشور ما بعید می نمایاند.
ب- رهبری کارآمد: یکی دیگر از ویژگی های شگفت انقلاب اسلامی ایران رهبری مؤثر و کارآمد آن بود. امام خمینی رهبری با اخلاص، متقی، قاطع و مردم دوست بود. او سیاستمداری آگاه و مردم شناسی بی نظیر بود که صراحت بیان و شجاعتی فوق العاده داشت. ساده زیستی و سازش ناپذیری از دیگر ویژگی های ایشان بود. امام با احیای اسلام اصیل و نشان دادن روح عدالت طلبی و حماسی آن، جانی تازه در جسم بی رمق اسلام و مسلمانان دمید. او بر خلاف دیگر انقلاب ها، بدون داشتن سازمان سیاسی و نیروهای نظامی و پارتیزانی، تنها با اتکاء به خداو نیروهای مردمی بر بزرگ ترین قدرت نظامی و تسلیحاتی منطقه پیروز شد. امام خمینی ایدئولوگ انقلاب بود و با طرد ارزش های ناصواب به ارائه ارزش های جدید پرداخت. او با طرح استراتژی و تبیین تاکتیک های لازم، انقلاب را تا پیروزی و سرنگونی نظام شاهنشاهی هدایت نمود. امام نه تنها رهبری دوران انقلاب را برعهده داشت بلکه در تکوین ساختار نظام اسلامی نیز نقش برجسته ای برعهده داشت.
شیوه مبارزه ی امام ساده و دور از پیچیدگی و سیاسی کاری های معمول بود. او تنها با استفاده از نبوغ و جاذبیت خویش و تکیه بر شعارها و معیارهای روشن اسلامی و قاطعیت خاص خود انقلاب را رهبری نمود. امام ابتدا موانعی را که بر سر راه مبارزه بود مرتفع نمود و با توجه به ناخرسندی مشترک عمومی مردم، وحدت لازم را برای مبارزات همگانی فراهم ساخت. او هدف اصلی را مبارزه و حمله ی بی امان به کانون فساد یعنی سلطنت قرار داد و با طرح عدم مشروعیت نظام شاهنشاهی آن را بی اعتبار نمود.(7) امام با اعلام هدف نهایی که بر قراری حکومت دین سالار مردمی بود به بسیج ملت پرداخت و علی رغم فشارها و تلاش ها برای به سازش کشاندن مبارزه، به کمک توده های مردم انقلاب را به پیروزی رسانید. او در دورانی که شاه توانسته بود رهبران مخالف سیاسی را سرکوب یا مطیع سازد، یک تنه قدبرافراشت و همه را به حرکت در آورد و زبان گویای مردم، احزاب و گروه های سیاسی شد.
شهید مطهری در بازگشت از دیدار امام در پاریس، درباره شخصیت امام می گوید: ایشان را شخصیتی دیدم که به هدفش ایمان دارد.دنیا اگر جمع بشود نمی تواند او را از هدفش منصرف کند... به راهی که انتخاب کرده ایمان دارد. امکان ندارد بتوان او را از این راه منصرف کرد... احدی مثل ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد... بالاخره بالاتر از همه او برای خدا قیام کرده و خدای متعال هم قلبی قوی به او عنایت کرده است که اصلا تزلزل و ترس ر آن راه ندارد...(8)
یراوندا آبراهامیان در مورد شخصیت امام می نویسند:
در دهه ای که به داشتن سیاستمدارانی بدگمان، سست عنصر، فاسد، بدبین و ناسازگار معروف بود، وی همچون فردی درستکار، مبارز، پویا، ثابت قدم و مهم تر از همه فاسدناپذیر پای به میدان گذاشت در جامعه ای که رهبران سیاسی آن هزار چهره و اهل زد و بند و خویشاوندپرستی اصلاح ناپذیر بودند همچون مردان خدا که نه در جستجوی قدرت ظاهری بلکه در پی اقتدار معنوی هستند عمل می کرد.(9)
درهمین مورد «میشل فوکو» فیلسوف مشهور فرانسوی و مبتکر نظریه پست مدرنیسم می نویسد:
شخصیت آیت الله خمینی پهلو به پهلوی افسانه می زند. هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی، حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشورش نمی تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند.(10)
ج- مشارکت مردمی: یکی از مشخصه های انقلاب اسلامی که اکثر تحلیل گران و متخصصین تحولات اجتماعی را متحیر نمود این واقعیت بود که چگونه در ایران به ناگهان تقریباً شاهنشاهی شدند. چنین امری در انقلابهای دیگر بی سابقه بود. برای مثال درانقلاب کبیر فرانسه که در سال 1789 به پیروزی رسید مردم نقش قاطعی در سقوط رژیم «بوربونها» نداشتند. گروهی از محققین مانند «گیزو» و «ژوره» انقلاب فرانسه را به بورژوازی منتسب می کنند که در آن زمان حدود 1/5% جمعیت کشور فرانسه بودند. برخی دیگر مانند «ماتیز» این انقلاب را نتیجه شورش طبقه اشراف و نجبا می دانند که حدود 1% جمعیت فرانسه را تشکیل می دادند. در سقوط رژیم «بوربونها» در انقلاب فرانسه حتی یک نفر هم کشته نشد.(11)
در روسیه نظام سیاسی «رومانوفها» در اثر شکست های پی در پی در جنگ جهانی اول و مشکلات و بحران های اقتصادی آن چنان ضعیف و شکننده شده بود که با اولین حرکت کارگران کارخانه ها در شهر «پتروگراد» و عدم تمکین سربازان پادگان این شهر برای سرکوبی قیام کارگران و پیوستن سربازان به کارگران معترض، رژیم 300ساله «رومانوفها» با استعفای نیکلای دوم سقوط کرد. تروتسکی از رهبران انقلاب روسیه در این مورد می گوید: اغراق نیست اگر بگوئیم که انقلاب فوریه توسط پتروگراد تحقق یافت وبقیه مملکت از آن تبعیت و پیروی کردند ومبارزه در جای دیگر به جز پتروگراد تحقق یافت و بقیه مملکت از آن تبعیت و پیروی کردند و مبارزه در جای دیگر به جز پتروگراد نبود... انقلاب با حرکت و ابتکار و قدرت یک شهر صورت گرفت که حداکثر 1/75 جمعیت کشور را تشکیل می داد. تمام کشور در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت.(12) تعداد کشته شدگان در این دگرگونی و انقلاب 1400 نفر بود. اما در ایران بجز عده معدودی که وابستگی نزدیک به رژیم شاه داشتند و یا منافع آنان با موجودیت رژیم به هم گره خورده بود دیگر اقشار و طبقات جامعه ازفقیر و غنی، شهری و روستائی، فارس و ترک، کردو لر، مسلمان و غیرمسلمان زن و مرد، پیر وجوان گوئی روحی واحد یافته بودند. تبلور عینی این همبستگی را می توان در روزهای عید فطر، تاسوعا و عاشورای 1357 در تهران و دیگر شهرهای ایران سراغ گرفت. این اراده جمعی برای مفسران و تحلیل گران سیاسی قابل هضم نبود و به قول «میشل فوکو» چنین اراده ای «مانند خدا یا روح، شاید هرگز به چشم دیده نشود اما در تهران و در تمام ایران چنین اراده جمعی مشاهده شد.»(13)
د- سرعت پیروزی: انقلاب اسلامی ایران با چنان سرعتی تحقق یافت که برای هیچ یک از دست اندرکاران و تحلیل گران سیاسی قابل پیش بینی نبود. شاه در آذر ماه سال 1356 یعنی حدود یک سال قبل از پیروزی انقلاب در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه افسری با اطمینان و غرور اعلام نمود:
کسی نمی تواند مرا سرنگون کند.من از حمایت کارگران، کشاورزان و بخش وسیعی از مردم عادی و روشنفکران، به علاوه از پشتیبانی بی چون و چرای نیروهای مسلح هفتصد هزار نفری ایران برخوردارم.(14)
یک ماه بعد «کارتر» در سفر خود به تهران، از ایران به عنوان «جزیره ثبات» یاد کرد و در این امر به شاه ایران تبریک گفت.(15) سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در شهریور 57 گزارش داد:
«ایران نه تنها در یک موقعیت انقلابی قرار ندارد بلکه حتی آثار و علائمی از نزدیک بودن انقلاب هم در آن به چشم نمی خورد.»(16)
سازمان تحلیل اطلاعات دفاعی آمریکا یک ماه بعد اعلام می کند:
«انتظار می رود شاه در ده سال آینده نیز همچنان به صورت فعال در قدرت بماند.»(17)
برژنیسکی مشاور امنیتی کارتر بعد از پیروزی انقلاب می گوید: بحران ایران در سراسر سال در حال رشد و نما کردن بود اما آمریکا آن را آن طور که باید نشناخت. سازمان اطلاعاتی آمریکا تا سقوط 1978 تداوم حیات سیاسی را در ایران پیش بینی می کرد. (18) این اعتقاد که شاه در داخل مملکت با قدرت حکومت می کند و مخالف جدی ندارد، در محافل سیاسی بین المللی مسلم بود و این باور نسبت به مخالفین مذهبی حادتر بود. بسیاری از ایرانیان حتی کسانی که به مسائل سیاسی آسیا بودند در محافل خصوصی می گفتند: یک روحانی مسن که نه تشکیلاتی دارد و نه ارتش و سازمان نظامی و هیچ قدرت خارجی نیز از او حمایت نمی کند، چگونه می تواند با رژیمی تا دندان مسلح و دارای سازمان های متعدد نظامی همچون ارتش، ژاندارمری، شهربانی، گارد جاویدان و ساواک مخوف با شبکه وسیع تبلیغاتی چون رادیو و تلویزیون و مطبوعات مقابله کند؟!
نویسنده که خود در متن جریان انقلاب بود و حوادث آن را تعقیب می کرد به خوبی به یاد دارد که شبی مفسر رادیو
B.B.C
به دنبال تحلیل از گروه های اپوزسیون ایران و بیان ناتوانی همه آنها در مقابله با رژیم شاه گفت: اما نیروهای مذهبی ایران، آنها نیروی خطرناک و قابل توجهی برای رژیم شاه ایران محسوب نمی شوند.
حتی رهبران انقلاب نیز تحقق پیروزی انقلاب را با چنین سرعتی پیش بینی نمی کردند. عدم آمادگی رهبران انقلاب برای اداره حکومت و عدم پیش بینی نهادهای جدید انقلاب و بیان عباراتی چون «انقلاب زودرس» یا «انقلاب سزارین شده» در سخنرانی ها، گویای این واقعیت است که آنها هم فکر نمی کردند که رژیم شاه تا این حد پوشالی و پوسیده باشد.
شناخت و فهم عمیق این انقلاب و مبانی آن، به خصوص برای نسلهای بعد از انقلاب از جهت های گوناگون ضروری است. ضرورت این موضوع برای نسل تحصیل کرده جوان، بویژه دانشجویان که پرسشگری و آرمان خواهی خصیصه ی آنها و پاسداری از سنن علمی، فرهنگی و سیاسی جامعه در کنار تعلیم و پژوهش وظیفه ی آنها و مدیریت و سیاست گزاری کشور آینده ی آنهاست، بیشتر قابل درک است؛ چرا که شناخت وضع موجود و انجام تعهدات و مسؤولیت های اجتماعی و سیاسی در حال و آینده در کشور فقط در پناه تحلیلی آگاهانه و پژوهشگرانه از انقلاب و عوامل مؤثر در آن امکان پذیر است. ما در مطالعه جامعه شناسانه از انقلاب اسلامی ایران در صدد هستیم که عوامل و نیروهایی که انقلاب اسلامی ایران را به وجود آوردند بشناسیم و مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم لذا این نوشتار سعی در تبیین چیستی و چرایی «انقلاب» و چگونه به وجود آمدن انقلاب اسلامی در ایران دارد.

- وصیتنامه امام خمینی: شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلاب ها جداست. هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام. صحیفه ی انقلاب، وصیتنامه امام خمینی، سازمان چاپ و انتشارات 1369، ص 7.
2- مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ص 120.
3- مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ص 123.
4- مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ص 123.
5- مرتضی مطهری، ده گفتار، انتشارات صدرا، ص 150 - 147.
6- مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ص 120.
7- صحیفه نور، ج2، ص 257، 267، 268، 274 و...
8- شهید مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، دفتر نشر اسلامی، ص 17 و 18.
9- یراوند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص 655.
10- میشل فوکو، ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟ ترجمه حسین معصومی همدانی، ص 64.
11- منوچهر محمدی، انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلاب فرانسه و روسیه، چاپ دوم، تهران، مؤلف، 1374، ص 119 - 901.
12- منوچهر محمدی، انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلاب فرانسه و روسیه، ص 128.
13- کلوبربر، پیربلامنبع:بنیان های انقلاب اسلامی ایران منبع:بنیان های انقلاب اسلامی ایران نشه، «ایران انقلاب بنام خدا» ترجمه قاسم صنعوی، انتشارات سحاب، ص 255.
14- روزنامه رستاخیز 14 آذر ماه 1356.
15- ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ترجمه محمود شرقی، انتشارات هفته، ص 96.
16- انقلاب اسلامی و ریشه های آن، مجموعه مقالات، صادق زیبا کلام، معاونت امور اساتید دروس معارف اسلامی، مقایسه تطبیقی پیرامون نظریه های مختلف، ص 86.
17- همان ص 87.
18- برژنیسکی، اسرار سقوط شاه، ترجمه حمید احمدی، تهران، جامی، ص 21.

نویسنده:محمد نصر اصفهانی -علی نصر اصفهانی

شفاعت و شکایت قرآن در قیامت

درروایات و احادیث زیادی قضیه قرآن و شفاعت کردن آن از اهل خود و قرائت کنندگان وارد است.در حدیث آمده است:
مؤمنی که قرآن را در حال جوانی قرائت کند.قرآن با گوشت و خون او در آمیزد و خداوند او را با سفرای نیکوکار قرار دهد و قرآن در قیامت پناه اوست و در محضر حق گوید:خداوندا هرعاملی اجر عملش را گرفت غیر ازعامل به من؛پس بهترین عطایای خود را به او برسان.پس خدای تعالی به او بپوشاند دو حله از حله های بهشتی و بر سر او تاج کرامت نهد.پس خطاب شود :آیا راضی شدی ؟قرآن عرض کند :من امید بیشتر داشتم .پس امن و امان را به دست راست او دهند و خلد را به چپ،پس داخل بهشت شود وبه او گفته شود قرائت کن و مرتبه ای بالا بیا!پس به قران خطاب شود :آیا او را به مقام مطلوب اش رساندیم و تو راضی شدی؟عرض کند:آری.(1)

درجای دیگر از حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله آمده است:«ان القرآن شافع مشفع؛(2)قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعت پذیرفته می شود.»
نکته دیگر اینکه حتی شفاعت حافظان و حاملان قرآن در مورد اعضای خانواده اش پذیرفته می شود.هم چنان که رسول اکرم صل الله علیه و آله فرمودند:
هر که قرآن بخواند تا حفظ شود ،خداوند او را به بهشت داخل خواهد کرد و شفاعتش را درباره ده تن از خانواده اش که آتش بر آن ها واجب شده ،می پذیرد.(3)
ودرجای دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
قرآن را فرا بگیرید که قرآن در روز قیامت نزد صاحبش ،یعنی کسی که آن را یاد گرفته و بدان کار بسته ،در چهره جوانی نیکو روی رنگ برگشته می آید،پس بدو می گوید:من بودم آنکه تو را در شب بیدار نگاه می داشتم ودر
روزها تو را تشنگی می دادم و آب دهانت را خشک می ساختم و اشکت را روان می کردم.تا هر کجا باشی من با توأم .هر بازرگانی در پی تجارت خویش است و من امروز برای تو در پی بازرگانی و سودا گری ام.مژده دریاب!که برای تو کرامتی از خدای عز وجل خواهد بود.پس تاجی آورند و بر سرش نهند و امان به دست راست او عطا شود و جاودانی در بهشت ها به دست چپ او وبه دوحله خلعت پوشانده شود ،سپس بدو گفته شود:بخوان قرآن را و بالا برو!پس هربار که آیه ای را قرائت کرد درجه ای بالا رود و پدر و مادرش اگر مؤمن باشند به دو حله خلعت پوشانده شوند .پس از آن به آنان گویند این،پاداش شما که به فرزند خود قرآن آموختید.(4)

شکایت قرآن در روز قیامت

متأسفانه در بسیاری از جوامع مسلمان قرآن در زندگی آنان غایب و مهجور است.تا آنجا که حتی بسیاری ،تلاوت و قرائت آن را هم به درستی نمی دانند ،تا چه رسد به مراحل بالاتر آن اعم از ترجمه ،تفسیر ،تدبر و عمل به آن!
در کافی از امام صادق (ع)روایت شده است که فرمود:
سه چیز است که به درگاه خدا عزو جل شکایت می کند :مسجد ویرانی که اهلش در آن نماز نمی خوانند؛دانایی میان نادان ها و مصحفی که آویخته است و گرد بدان نشسته و آن را نمی خوانند.(5)
شهید مطهری درباره مهجوریت قرآن چنین می گوید:
ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنا نیست؟چرا در مدرسه ها قرآن یاد نمی گیرند .حتی به دانشگاه هم که می روند از خواندن قرآن عاجزند ؟
البته جای تأسف است که این طور است.باید از خودمان بپرسیم ما تاکنون چه اقدامی در این راه کرده ایم ؟آیا با همین فقه و شرعیات و قرآن که در مدارس است توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایی کامل داشته باشد؟!عجبا!که خود نسل قدیم قرآن را متروک و مهجور کرده ،آن وقت از نسل جدید گله دارد که چرا با قرآن آشنا نیست.قرآن در میان خود ما مهجور است و توقع داریم نسل جدید به قرآن نچسبد.اگر کسی علمش علم قرآن باشد .یعنی در قرآن زیاد تدبر کرده باشد ،تفسیرقرآن را کاملاًبداند ،این آدم چقدر در میان ما احترام دارد؟هیچ!ولی اگر کسی «کفایه»آخوند ملا کاظم خراسانی را بداند یک شخص محترم و با شخصیتی شمرده می شود .پس قرآن در میان خود ما مهجور است و درنتیجه همین اعراض از قرآن است که به این بدبختی و نکبت گرفتار شده ایم .ما مشمول شکایت رسول خدا صلی الله علیه و اله هستیم که به خدا شکایت می کند:«یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجوراً؛پروردگارا قوم من این قرآن را مهجور ساختند...»(فرقان:30)عجیب است که در حساس ترین نقاط دینی ما اگر کسی عمر خود را صرف قرآن کند،به هزارسختی و مشکل دچارشود.از نان،اززندگی و از شخصیت و احترام و از همه چیز می افتد،ولی اگر عمر خود را صرف کتاب هایی از قبیل کفایه بکند،صاحب همه چیز می شود .در نتیجه ،هزارها نفر پیدا می شوند که کفایه را «چهارلا»بلدند،یعنی خودش را بلدند ،رد کفایه را هم بلدند .رّد ردّ او را هم بلدند ،ردّ ردّ او را هم بلدند!ولی دو نفر پیدا نمی شود که قرآن را به درستی بداند !از هر کسی درباره یک آیه قرآن سؤال شود،می گوید:باید به تفاسیر مراجعه شود.عجب تر اینکه این نسل که با قرآن این طور عمل کرده ،از نسل جدید توقع دارد که قرآن را بخواند و قرآن را بفهمد و به آن عمل کند!اگر نسل کهن از قرآن منحرف نشده بود ،قطعاً نسل جدید منحرف نمی شد ..!بالاخره ما کاری کرده ایم که مشمول نفرین پیغمبر صل الله علیه و اله و قرآن شده ایم.رسول خدا صل الله علیه و آله درباره قرآن فرمود:«انه شافع مشفع و ما حل مصدق؛(6)یعنی قرآن در نزد خدا و در پیشگاه حقیقت وساطت می کند و پذیرفته می شود و نسبت به بعضی که به او جفا کرده اند سعایت می کند و مورد قبول واقع می شود.»(7)
پس وظیفه ما است که قرآن ،این کلام خداوند سبحان را از مهجوریت درآوریم و آن را پیشاپیش خود قرار دهیم و در زیر سایه آن به هدف نهایی خلقت انسان که همان سعادت و کمال است ،برسیم.

پی نوشتها:

1-اصول کافی ،ج2،ص603.
2-بحارالانوار،ج2،ص20.
3-مجمع البیان،ج1،ص45.
4-انسان و قرآن،ص81-82.
5-اصول کافی ،ج2،ص426.
6-کافی،ج2،ص599.
7-استاد مطهری ،کتاب ده گفتار.

منبع:کتاب انس با قرآن

حق زن در جامعه سیاسى اسلامی

برخى نسبت به نقش عمومی زن راه را به اشتباه رفته اند. کسانى که تمامی مسؤولیتهاى زن را در نقش «مادر بودن» خلاصه میکنند. نقش عمومی او را نمیپذیرند. البته این انحراف در سایر جنبه هاى اجتماعى نیز به خوبى نمودار است چنان که گاه گروهى از مردم تمامی فعالیت خود را تنها در یک زمینه متمرکز میکنند و از وظایف اجتماعى خود بسیار فاصله میگیرند والبته این مشکل سابقه اى دیرینه دارد چنانکه امروز نیز شاهدیم که برخى میگویند علماء بزرگ دینى نباید در مسائل سیاسى دخالت کنند. چرا که وظیفه آنها تنها در مسائل دینى خلاصه میشود!

درست است که وظیفه علماء دین تحقیق و بررسى مسائل دینى است اما رسالت انسانى آنها در جهت گیریهاى سیاسى ، چگونه میتواند فراموش شود؟! اگر نقش آنان تنها در یک جنبه خلاصه شود بى تردید جنبه هاى انسانى آنها در زندگى اجتماعى از میان میرود به همین ترتیب اگر محدوده وظایف زن را نیز خلاصه کنیم نقش انسانى او زیر سؤال خواهد رفت اما ما هرگز نقش انسانى او در زندگى اجتماعى را کوچک نمی شماریم .لذا براین عقیده ایم که در دیدگاه اسلامی همانند سایر ادیان تمامی مردم به برپایى عدل و داد فرا خوانده شده اند و این بدین معنا است که تمامی مردم در حد توان خود باید در این زمینه تلاش کنند.

هر انسانى داراى توانایی هاى ویژه اى است که در سایه آن میتواند در یکى از ابعاد اقتصادى، سیاسى و یا اجتماعى به برپایى عدالت کمک کند. بر چنین فردى واجب است که در راستاى تخصص خود گام بردارد و گره اى از زندگى انسان و یا جامعه اسلامی، باز کند.

از آنچه گفته شد روشن میشود که نمیتوان نقش زن را در زندگى اجتماعى نادیده گرفت اما در چگونگى شرکت زن در مسائل اجتماعى نظریات گوناگونى ابراز شده است. آیا زن میتواند به عنوان اهرمی در خدمت عدالت قرار گیرد؟ و آیا در این زمینه نقش به خصوصى دارد؟ و آیا اسلام  چنین نقشى را براى زن جایز شمرده است؟

به نظر ما، اسلام چنین نقشى را براى زن تحریم نکرده است، زیرا تمامی افرادى که با نقش زن در بعد اجتماعى مخالفند. به مسائل اخلاقى متوسل میشوند آنان در این عقیده اند که شرکت زن در کار و یا مسائل اجتماعى موجب انحطاط اخلاقى او میشود و هر عملى که فساد اخلاقى او را به دنبال داشته باشد در نگرش اسلامی حرام است. 

کسانى که تمامی مسؤولیتهاى زن را در نقش «مادر بودن» خلاصه میکنند، نقش عمومی او را نمی پذیرند. البته این انحراف در سایر جنبه هاى اجتماعى نیز به خوبى نمودار است. 

 

تهیه و تنظیم:مینا طراویان

چهل حدیث نماز

چهل حدیث نماز،

مقدمه

برای مقدمه چهل حدیث نماز سخنی کاملتر و عمیق تر و جالبتر از مطالبی که در ابتداء باب نماز توضیح المسائل حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آمده بود به نظر نرسید لذا آن را برگزیدیم به امید آنکه همه عاشقان اهل بیت (ع) و آن عارف بزرگوار از کلمات درربار آنان توشه ای فراوان بردارند.

نماز مهمترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول می شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی شود. و همان طور که اگر انسان شبانه روزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمی ماند نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد. مانند کسی است که نماز نمی خواند، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است . روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجودش را کاملا به جای نیاورد، حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالی که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است. پس انسان باید مواظب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند و اگر انسان در موقع نماز کاملا به این مطلب توجه کند، از خود بی خبر می شود، چنانکه در حال نماز تیر را از پای مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی که مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات بلکه هر معصیتی را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایی که ثواب نماز را کم می کند و به جا نیاورد، مثلا در حال خواب آلودگی و خودداری از بول به نماز نایستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند و نیز کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند به جا آورد، مثلا انگشتری عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.» (1).

مقدمه را با نقل حدیث زیبایی (2) از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به پایان می بریم:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

امت من چهار گروه هستند:

1 گروهی نماز می خوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند «ویل» برای آنهاست، و «ویل» نام یکی از طبقات زیرین جهنم است، خداوند فرمود: (فویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون) ماعون 4 و 5

پس «ویل» برای نمازگزاران است، آنهایی که در نمازشان سهل انگارند.

2 گروهی گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند، پس «غی» مال آنهاست، و «غی» نام یکی از طبقات پایین جهنم است. خداوند متعال فرمود: (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا) .

سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند، و اینها به زودی در «غی» افکنده خواهند شد.

3 گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند، «سقر» برای آنهاست، «سقر» هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود: (ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین) مدثر .42

(اهل بهشت از اهل جهنم سئوال می کنند) چه چیزی شما را به «سقر» کشاند؟ در جواب می گویند : ما از نمازگزاران نبودیم.

4 گروهی همیشه نماز می خوانند، و در نمازشان خشوع دارند. خداوند متعال فرمود: (قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون)

مؤمنون.1 و .2

مؤمنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند. (3)

امیدواریم خداوند متعال همه ما را از گروه چهارم قرار دهد.

و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر.

(عنکبوت، 45)

نماز را بپادار، که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز می دارد و یاد خدا بزرگتر است.

فصل اول:

جایگاه نماز در اسلام

حدیث اول

اهمیت نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

اول ما افترض الله علی امتی الصلوات الخمس، و اول ما یرفع من اعمالهم الصلوات الخمس، و اول ما یسألون عنه الصلوات الخمس.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

نخستین چیزی که خداوند بر امت من واجب کرد نمازهای پنجگانه است، و نخستین عملی که از آنان بالا برده می شود، و از آنان سؤال می شود همان نماز است.

کنز العمال، ج 7، ح 18859

حدیث دوم

نماز و پایه های دین

عن ابی جعفر علیه السلام قال:

بنی الاسلام علی خمسة اشیاء:

علی الصلاة، و الزکوة و الحج و الصوم و الولایة.

امام باقر علیه السلام فرمود:

اسلام بر پنج چیز بنا شده است:

نماز، زکات، حج، روزه و ولایت اهل بیت علیهم السلام.

بحار، ج 82، ص .234

حدیث سوم

مثل نماز

عن ابی جعفر علیه السلام قال:

الصلاة عمود الدین، مثلها کمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاوتاد الاطناب، و اذا مال العمود و انکسر لم یثبت وتد و لا طنب.

امام باقر علیه السلام فرمود:

نماز ستون دین است، مثل آن همانند ستون خیمه است که وقتی استوار باشد میخها و طنابها پا برجاست، و هرگاه ستون آن کج و شکسته شود هیچکدام از آنها استوار نمی مانند.

بحار، ج 82، ص 218

حدیث چهارم

نماز موجب رستگاری

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

خمس صلوات من حافظ علیهن کانت له نورا و برهانا و نجاة یوم القیامة.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که بر نمازهای پنجگانه محافظت و مراقبت نماید این نمازها برای او در قیامت، نور و وسیله نجات او خواهد بود.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18862

حدیث پنجم

نماز و نورانیت قلب

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

صلاة الرجل نور فی قلبه فمن شاء منکم فلینور قلبه.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز هر کس، نوری در دل اوست، پس هر کس خواست، قلبش را نورانی کند.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18973

حدیث ششم

نماز ملاک قبولی اعمال

قال الصادق علیه السلام:

اول ما یحاسب به العبد الصلاة، فان قبلت قبل سائر عمله، و اذا ردت رد علیه سائر عمله .

امام صادق علیه السلام فرمود:

نخستین چیزی که از بنده حسابرسی می شود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته می شود، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد.

وسائل الشیعه، ج 3، ص 22

حدیث هفتم

نماز و روش انبیاء

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

الصلاة من شرایع الدین، و فیها مرضاة الرب عز و جل، فهی منهاج الانبیاء.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز از آداب (اولیه) دین است، و آن مایه خشنودی خدا، و راه و روش پیامبران الهی است .

بحار، ج 82، 231

حدیث هشتم

نماز پرچم اسلام

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

علم الاسلام الصلاة، فمن فرغ لها قلبه و حافظ علیها بحدها و وقتها و سننها فهو مؤمن .

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز، پرچم اسلام است، مؤمن واقعی، کسی است که دل به آن دهد و مراقب حدود و آداب و وقت آن باشد.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18870

حدیث نهم

نماز و کارآئی آن

قال الصادق علیه السلام:

ان ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ علی الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا رسول الله فی تلک الحالة العظیمة.

امام صادق علیه السلام فرمود:

فرشته مرگ، شیطان را از کسی که مراقب نماز است دور می کند، و شهادت بر وحدانیت خدا، و رسالت پیامبر را در هنگام هولناک مرگ به او تلقین می کند.

وسائل الشیعه، ج 3، ص 19

حدیث دهم

نماز و فرزندان

قال الباقر علیه السلام:

انا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمس سنین، فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین.

امام باقر علیه السلام فرمود:

هنگامی که فرزندان ما پنج ساله شدند دستور می دهیم نماز بخوانند، پس شما هم وقتی فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند آنها را به نماز دستور دهید.

وسائل الشیعه، ج 3، ص 12

فصل دوم:

اهمیت و فضیلت نماز

حدیث یازدهم

ارزش نماز

قال الصادق علیه السلام:

صلاة فریضة خیر من عشرین حجة و حجة خیر من بیت مملو ذهبا یتصدق منه حتی یفنی او حتی لا یبقی منه شی ء.

امام صادق علیه السلام فرمود:

یک نماز واجب از بیست حج بهتر است، و یک حج از صدقه دادن خانه ای پر از طلا بهتر است، آنگونه که آن را صدقه دهند تا آنکه چیزی در آن نماند.

بحار، ج 82، 227

حدیث دوازدهم

برتری نماز

قال امیرالمؤمنین علیه السلام:

اوصیکم بالصلاة و حفظها، فانها خیر العمل و هی عمود دینکم.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم چونکه نماز برترین عمل و ستون دین شماست .

بحار، ج 82، ص 209

حدیث سیزدهم

اهمیت نماز

قال النبی صلی الله علیه و آله:

ما من صلاة یحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس (ایها الناس) قوموا الی نیرانکم التی اوقدتموها علی ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

هیچ گاه وقت نماز نمی رسد مگر اینکه فرشته ای در میان مردم ندا می دهد که: ای مردم بپاخیزید و با نماز خود آتشهائی را که برافروخته اید خاموش کنید.

بحار، ج 82، ص 209

حدیث چهاردهم

برکات نماز

قال علی علیه السلام:

ان الانسان اذا کان فی الصلاة فان جسده و ثیابه و کل شی ء حوله یسبح.

علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود:

هنگامی که انسان مشغول نماز است بدن و لباس و هر چه پیرامون اوست خدا را تسبیح می گویند .

بحار، ج 82، ص 213

حدیث پانزدهم

جایگاه نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

موضع الصلاة من الدین کموضع الرأس من الجسد.

رسول گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:

جایگاه نماز در دین همانند سر است نسبت به بدن.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18972

حدیث شانزدهم

نماز و پاکی روح

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

مثل الصلوات الخمس کمثل نهر جار عذب علی باب احدکم یغتسل فیه کل یوم خمس مرات فما یبقی ذلک من الدنس.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

نمازهای پنجگانه همانند نهر آب گوارائی جلوی درب خانه شماست چنانکه کسی هر روز خود را پنج بار در آن بشوید هیچگونه چرکی باقی نماند. (یعنی کسی هم که شبانه روز نمازهای پنجگانه را بخواند از آلودگیهای روحی پاک می شود) .

کنز العمال، ج 7، حدیث 18931

حدیث هفدهم

نماز و پیمان خداوند

عن رسول الله صلی الله علیه و آله:

قال الله تعالی: افترضت علی امتک خمس صلوات و عهدت عندی عهدا انه من حافظ علیهن لوقتهن ادخلته الجنة، و من لم یحافظ علیهن فلا عهد له عندی.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

خداوند متعال فرمود: [ای پیامبر] بر امت تو نمازهای پنجگانه را واجب کردم و با خود پیمان بستم که هر کس مراقب آن نمازها و وقت آنها باشد او را به بهشت داخل کنم و کسی که مراقب آنها نباشد من تعهدی نسبت به او ندارم.

کنز العمال، ج 7، ح 18872

حدیث هیجدهم

نماز و یاد خدا

عن الباقر علیه السلام قال:

ذکر الله لأهل الصلاة اکبر من ذکرهم ایاه، الا تری انه یقول: اذکرونی اذکرکم. (4)

امام باقر علیه السلام فرمود:

یاد خدا برای نماز خوانها بالاتر از یاد آنها از خدا است. آیا نمی بینی که خداوند می فرماید :

«مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.»

بحار، ج 82، ص 199

حدیث نوزدهم

نماز و رحمت خدا

قال علی علیه السلام:

اذا قام الرجل الی الصلاة اقبل الیه ابلیس ینظر الیه حسدا لما یری من رحمة الله التی تغشاه.

امام علی علیه السلام فرمود:

هرگاه کسی به نماز می ایستد، شیطان حسودانه به او می نگرد، بخاطر آنکه می بیند رحمت خدا او را فرا گرفته است.

بحار، ج 82، ص 207

حدیث بیستم

نماز و ترک گناه

روی ان فتی من الانصار کان یصلی الصلاة مع رسول الله و یرتکب الفواحش، فوصف ذلک لرسول الله صلی الله علیه و آله فقال: ان صلاته تنهاه یوما ما، فلم یلبث ان تاب.

روایت شده که جوانی از انصار با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز می خواند و مرتکب گناه هم می شد، این موضوع برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بیان شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نمازش روزی او را از گناهان باز خواهد داشت، سپس طولی نکشید که توبه کرد.

بحار، ج 82، ص 198

فصل سوم:

اهمیت وقت نماز

حدیث بیست و یکم

چگونه و چه وقت نماز بخوانیم؟

قال الصادق علیه السلام:

اذا صلیت صلاة فریضة فصل لوقتها صلاة مودع تخاف الا تعود الیها.

امام صادق علیه السلام فرمود:

وقتی نماز واجب می خوانی آنرا در وقت خودش چنان بخوان که گویا دیگر هرگز به نماز موفق نمی شوی.

محجة البیضاء، ج 1، ص 350

حدیث بیست و دوم

اهمیت وقت نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

قال الله عز و جل: ان لعبدی علی عهدا ان اقام الصلوة لوقتها ان لا اعذبه، و ان ادخله الجنة بغیر حساب.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

خداوند متعال می فرماید: من تعهدی نسبت به بنده ام دارم که اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نکنم و بی حساب او را به بهشت ببرم.

کنز العمال، ج 7، حدیث 19036

حدیث بیست و سوم

پیامبر صلی الله علیه و آله و نماز اول وقت

عن عائشة قالت:

کان رسول الله صلی الله علیه و آله یحدثنا و نحدثه فاذا حضرت الصلوة فکانه لم یعرفنا و لم نعرفه اشتغالا بعظمة الله.

از عایشه نقل شده:

بارها اتفاق افتاد که پیامبر صلی الله علیه و آله با ما مشغول صحبت بود، هنگامی که وقت نماز می رسید مشغول و متوجه عظمت خدا می شد گویا هرگز ما را نمی شناسند و ما هم او را نمی شناسیم.

محجة البیضاء، ج 1، ص 350

حدیث بیست و چهارم

نماز در وقت

قال الصادق علیه السلام:

ان العبد اذا صلی الصلاة لوقتها، و حافظ علیها ارتفعت بیضاء نقیة، تقول: حفظتنی حفظک الله، و اذا لم یصلها لوقتها، و لم یحافظ علیها رجعت علیه سوداء مظلمة، تقول: ضیعتنی ضیعک الله.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هنگامی که بنده ای سر وقت به نماز بایستد و مراقب آن باشد بصورت پاره ای نور سفید بالا می رود و می گوید: تو مرا حفظ کردی خدا تو را حفظ کند، ولی وقتی نماز را در وقتش نخواند و مراقب آن نباشد آن نماز بصورت لکه سیاه و تاریکی بر می گردد و می گوید: مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع نماید.

محجة البیضاء، ج 1، ص 340

حدیث بیست و پنجم

محبوبیت نماز در وقت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

احب الأعمال الی الله الصلاة لوقتها، ثم بر الوالدین، ثم الجهاد فی سبیل الله.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

محبوبترین کارها نزد خدا عبارتست از: نماز در وقت، سپس نیکی به پدر و مادر، بعد جهاد در راه خدا.

کنز العمال، ج 7، حدیث 18897

فصل چهارم:

سهل انگاری در نماز و ترک آن

حدیث بیست و ششم

سبک شمردن نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

لیس منی من استخف بصلاته لا یرد علی الحوض لا و الله.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که نماز را سبک شمارد از من نیست و قسم بخدا او در حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد .

بحار، ج 82، ص 224

حدیث بیست و هفتم

تحقیر نماز

قال الصادق علیه السلام:

شفاعتنا لا تنال مستخفا بصلاته.

امام صادق علیه السلام فرمود:

شفاعت ما به کسی که نمازش را سبک بشمارد نمی رسد.

بحار، ج 82، ص 227

حدیث بیست و هشتم

تباه کردن نماز

قال النبی صلی الله علیه و آله:

لا تضیعوا صلاتکم فان من ضیع صلاته حشره الله مع قارون و فرعون و هامان.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

نمازتان را تباه نکنید، زیرا کسی که نمازش را تباه کند خدا او را با قارون و فرعون و هامان محشور کند.

بحار، ج 82، ص 202

حدیث بیست و نهم

نماز ناقص و پیامبر صلی الله علیه و آله

قال الباقر علیه السلام:

بینا رسول الله صلی الله علیه و آله جالس فی المسجد اذ دخل رجل فقام فصلی فلم یتم رکوعه و لا سجوده فقال صلی الله علیه و آله: نقر کنقر الغراب لئن مات هذا و هکذا صلاته لیموتن علی غیر دینی.

امام باقر علیه السلام فرمود:

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد نشسته بود مردی وارد شد و نماز خواند، ولی رکوع و سجود آنرا بطور کامل انجام نداد، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: همانند کلاغ نوک زد، اگر او بمیرد و نمازش چنین باشد با دین غیر دین من مرده است.

محجة البیضاء، ج 1، ص 340

حدیث سی ام

سهل انگاری در نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

الصلاة عماد الدین فمن ترک صلاته متعمدا فقد هدم دینه، و من ترک اوقاتها یدخل الویل، و الویل واد فی جهنم کما قال الله تعالی: ویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز ستون دین است، پس کسی که عمدا نمازش را ترک کند دینش را خراب کرده است و کسی که به اوقات نماز اهمیت ندهد داخل «ویل» خواهد شد و «ویل» محلی در جهنم است. خداوند در قرآن فرمود: «ویل جای کسانی است که در نمازشان سهل انگاری می کنند.» (5)

بحار، ج 82، ص 202

حدیث سی و یکم

نتیجه ترک نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

لا تترکن الصلوة متعمدا فانه من ترک الصلوة متعمدا فقد برئت منه ذمة الله و رسوله.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

نماز را عمدا ترک نکنید، چون کسی که آن را عمدا ترک نماید از قلمرو خدا و رسول او بیرون می رود.

کنز العمال، ج 7، ح 19096

حدیث سی و دوم

ترک نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

من ترک صلوة لا یرجوا ثوابها، و لا یخاف عقابها، فلا ابالی أیموت یهودیا او نصرانیا او مجوسیا.

رسول گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که نماز را ترک نماید در حالیکه نه امید به پاداش آن دارد، و نه از عذاب آن می ترسد، من هم اهمیت نمی دهم که او یهودی بمیرد یا نصرانی یا مجوسی.

بحار، ج 82، ص 202

حدیث سی و سوم

ترک نماز و کفر

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

من ترک صلاته حتی تفوته من غیر عذر، فقد حبط عمله، ثم قال: بین العبد و بین الکفر ترک الصلاة.

پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که نماز را بدون عذر بجا نیاورد تا وقتش بگذرد، اعمالش از بین می رود، سپس فرمود : فاصله بین بنده و کفر، ترک نماز است. (یعنی کسی که نماز را ترک کند کافر محسوب می شود) .

بحار، ج 82، ص 202

حدیث سی و چهارم

عاقبت ترک نماز

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

من ترک الصلاة متعمدا کتب اسمه علی باب النار ممن یدخلها.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که نماز را عمدا ترک کند بر درب جهنم، نامش از دوزخیان نوشته می شود.

کنز العمال، ج 7، ح 19090

فصل پنجم:

آداب و شرائط پذیرش نماز

حدیث سی و پنجم

نماز و شرائط پذیرش آن

قال الصادق علیه السلام:

قال الله تبارک و تعالی: انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتی، و یکف نفسه عن الشهوات من اجلی، و یقطع نهاره بذکری، و لا یتعاظم علی خلقی، و یطعم الجایع و یکسو العاری، و یرحم المصاب، و یؤوی الغریب.

امام صادق علیه السلام فرمود:

خداوند متعال فرمود: نماز کسی را می پذیرم که:

1 در مقابل عظمت من فروتنی کند. 2 از خواسته های نفسانی بخاطر من خود را دور کند . 3 روزش را با یاد من بپایان برد. 4 بر بندگانم بزرگی نفروشد. 5 به گرسنه غذا دهد. 6 برهنه را بپوشاند. 7 به مصیبت دیده مهربانی کند. 8 غریب را پناه دهد.

حدیث سی و ششم

میزان قبولی نماز

عن ابی عبد الله علیه السلام قال:

من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل، فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنکر؟ فبقدر ما منعته قبلت منه.

امام صادق علیه السلام فرمود:

کسی که دوست دارد بداند نمازش پذیرفته شده است یا نه؟ باید ببیند آیا نمازش او را از زشتیها و ناپاکی ها دور کرده است؟ پس به اندازه ای که دور کرده باشد همانقدر از نمازش پذیرفته شده است.

بحار، ج 82، ص 198

حدیث سی و هفتم

نماز و ولایت اهل بیت علیهم السلام

قال رجل لزین العابدین علیه السلام: ما سبب قبولها؟

قال علیه السلام:

ولایتنا و البرائة من اعدائنا.

مردی از امام زین العابدین علیه السلام سئوال کرد: ملاک پذیرش نماز چیست؟

امام علیه السلام در پاسخ فرمود:

ولایت ما و برائت از دشمنان ما.

بحار، ج 84، ص 245

حدیث سی و هشتم

نماز واجب و مستحب

قال الباقر علیه السلام:

ان العبد لیرفع له من صلاته نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها فما یرفع له الا ما اقبل علیها بقلبه و انما امروا بالنوافل لیتم لهم ما نقصوا من الفریضة.

امام باقر علیه السلام فرمود:

نمازی که بنده بجا می آورد، گاهی نصف و گاهی یک سوم و گاهی یک چهارم و گاهی یک پنجم آن بالا برده می شود، پس بالا برده نمی شود مگر آن نمازی که با توجه قلبی انجام گیرد . مردم مأمور به انجام نمازهای مستحب شده اند تا نقص نماز واجب آنها توسط مستحبات جبران شود.

الحقایق تألیف مرحوم فیض کاشانی، ص .219

حدیث سی و نهم

نماز با اذان و اقامه

قال ابوعبد الله علیه السلام:

من صلی باذان و اقامة صلی خلفه صفان من الملائکة، و من صلی باقامة بغیر اذان صلی خلفه صف واحد من الملائکة.

قلت له: و کم مقدار کل صف؟ فقال: اقله ما بین المشرق و المغرب، و اکثره ما بین السماء و الارض.

امام صادق علیه السلام فرمود:

کسی که با اذان و اقامه نماز بخواند دو صف از فرشتگان پشت سر او به نماز می ایستند، و کسی که با اقامه و بی اذان نماز بخواند یک صف پشت سرش نماز می گزارند. راوی سؤال کرد : مقدار هر صف چقدر است؟ امام فرمود: حداقل آن از مشرق تا مغرب و حداکثر آن بین زمین و آسمان است.

وسائل الشیعه، ج 4، ص 620

حدیث چهلم

نماز و دعا

قال ابو عبد الله علیه السلام:

ان الله فرض علیکم الصلوات الخمس فی افضل الساعات، فعلیکم بالدعاء فی ادبار الصلوات .

امام صادق علیه السلام فرمود:

خداوند نمازهای پنجگانه را در بهترین ساعتها بر شما واجب کرد. بنابراین پس از نمازها (که در بهترین وقتها انجام می گیرد) دعا کنید.

خصال، ج 1، ص 278

پی نوشتها

1 توضیح المسائل حضرت امام خمین (ره) ص 99

2 زیبایی این حدیث در این است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله این تقسیم بندی را از قرآن استفاده کرده و آیات مربوط به هر گروه را هم بیان فرموده است.

3 المواعظ العددیه، باب چهارم ص 122

4 بقره / 152

5 سوره ماعون / 4

نویسنده:شریفی، محمود