شمه ای از فضائل و مناقب امام سجاد علیه السلام

در روز چهار شعبان، 38 سال پس از هجرت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرزندی پاک از سلاله فاطمه زهرا علیها السلام در مدینة النبی به دنیا آمد و چشم شیعیان را روشن نمود . نام او «علی » بود که بعدها به «زین العابدین » و «سجاد» مشهور گشت . دو سال پس از تولد او، جدش امیر مؤمنان علی علیه السلام در محراب عبادت، به شهادت رسید و پس از آن به مدت ده سال، شاهد حوادث دوران امامت عمویش امام حسن علیه السلام بود . از سال پنجاه هجری، به مدت یازده سال در دوران پر فراز و نشیب امامت پدرش حسین بن علی علیهما السلام که با قدرت طلبی معاویه و پسرش یزید مصادف بود، در کنار او قرار داشت و پس از آن، در محرم الحرام سال 61 هجری پس از قیام و شهادت پدر بزرگوارش در حادثه کربلا، امامت و زعامت جامعه اسلامی را عهده دار شد(1). این دوران که 34 سال به طول انجامید، با حکومت عده ای از حاکمان مقارن بود که عبارتند از:

1- یزید بن معاویه (61- 64 ه . ق)

2- عبد الله بن زبیر (61- 73 که به صورت مستقل حاکم مکه بود)

3- معاویة بن یزید (چند ماه از سال 64)

4- مروان بن حکم (نه ماه از سال 65)

5- عبد الملک بن مروان (65- 86)

6- ولید بن عبد الملک (86- 96)

آن امام همام، در سال 94 یا 95 هجری در مدینه منوره رحلت نمود و در قبرستان بقیع در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه السلام به خاک سپرده شد (2).

دوران امامت آن حضرت، با یکی از سیاه ترین ادوار تاریخ اسلام همراه بود . بعد از حادثه دل خراش عاشورا و پس از انعکاس این خبر در سراسر کشور اسلامی، رعب و وحشت شدیدی بر جامعه حکم فرما شد و برای مردم مسلم گردید که یزید، پس از کشتن فرزند رسول خدا، که از قداست و عظمت بالایی برخوردار بود و به اسیری بردن زن و فرزندان او، از هیچ ظلم و جنایتی دریغ نخواهد کرد .

از دیگر حوادث تلخ این دوران، (واقعه حره) بود که بنا به نقل اکثر مورخین، لشکریان یزید، به فرماندهی مسلم بن عقبة، برای سرکوب مردم مدینه که در مقابل ظلم و جور حکومت بنی امیه به مخالفت پرداخته بودند، عازم آن شهر شدند و پس از حمله به مدینه، به دستور یزید، سه روز جان و مال و آبروی مردم مدینه مباح شد، از این رو عده زیادی از مردم بی گناه به قتل رسیدند (3) و حدود هزاران زن بی شوهر، باردار شدند (4).

پس از آن واقعه، لشکریان یزید برای سرکوب عبد الله بن زبیر که در مقابل یزید، به مخالفت پرداخته بود عازم مکه شدند و پس از محاصره آن شهر، خانه خدا و حرم امن الهی را با منجنیق، سنگ باران کردند و بر آن آتش گشودند به طوری که پرده ها، و سقف آن که از چوب ساخته شده بود در آتش سوخت (5).

در این ایام، شیعیان در خفا و تقیه روزگار سختی را سپری می کردند و جرات هیچ گونه اظهار محبت به اهل بیت علیهم السلام را نداشتند و اگر چنین کاری می کردند، مورد شکنجه و آزار قرار می گرفتند و یا حتی به قتل می رسیدند، چنان که «یحیی بن ام طویل » از یاران با وفای امام سجاد علیه السلام به جرم دوستی و پیروی از اهل بیت علیهم السلام دستگیر، و دست ها و پاهای او قطع شد و سپس به شهادت رسید (6) ، همچنین در زمان حاکمیت عبد الملک مروان، حدود 120 هزار نفر از مردم بی گناه که بسیاری از آن ها شیعیان اهل بیت علیهم السلام بودند به دست حجاج بن یوسف که مردی سفاک و بی رحم بود، به قتل رسیدند (7).

قله های رفیع فضیلت

معرفت و شناخت تمام جنبه های شخصیتی ائمه علیهم السلام برای ما انسان های عادی و محدود در عالم طبیعت غیر ممکن است، چرا که آن انوار قدسیه در بالاترین مراتب و بلندترین قله های فضیلت و کمال قرار داشته و غالب انسان ها توان رسیدن به آن قله های رفیع را ندارند و از درک آن عاجزند . امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند: «ولا یرقی الی الطیر; و مرغان [بلند پرواز اندیشه ها ] نمی توانند به [بلندای ارزش ] من پرواز کنند . (8) »

عبد العزیز بن مسلم، یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام نقل می کند که ما در شهر «مرو» بودیم، روز جمعه در مسجد جامع آن شهر اجتماع کرده بودیم که از امامت سخن به میان آمد، پس از آن بر امام وارد شدم و در این رابطه از ایشان سؤال کردم، آن حضرت تبسمی کردند و فرمودند: «الامام واحد دهره، لا یدانیه احد ولا یعادله عالم ولایوجد منه بدل ولا له مثل ولا نظیر; امام یکتای زمان خویش است که احدی [در فضیلت] به او نزدیک نمی شود (به او نمی رسد) و هیچ دانشمندی با او برابری نمی کند و بدیل و مثل و نظیری ندارد .»

و در ادامه فرمودند: «فمن ذا الذی یبلغ معرفة الامام او یمکنه اختیاره، هیهات هیهات ضلت العقول; کیست که بتواند به حد شناخت امام برسد و یا بتواند او را برگزیند، هرگز، هرگز، عقول [از درک امام و شناخت او] عاجزند . (9) »

فضائل و مناقب امام سجاد علیه السلام

بدیهی است که ما هرگز نمی توانیم مقام و منزلت واقعی امام سجاد علیه السلام را درک کنیم و تمام فضائل و مناقب او را به رشته تحریر در آوریم، ولی با غور در سیره رفتار آن حضرت، می توانیم گوشه ای از فضائل و منقبت های اخلاقی آن امام همام را برگیریم و وجود خود را از بوی خوش آن عطر آگین سازیم، از این رو شمه ای از آن ها را به اختصار بیان می نماییم .

علم

از فضائل و مناقب بارز ائمه علیهم السلام علم گسترده آن ها است که از آن به «علم لدنی » تعبیر می شود، علمی که از منبع فیض و ذات حق سرچشمه می گیرد . امام باقر علیه السلام می فرماید: «ان لله عزوجل علمین: علم لا یعلمه الا هو وعلم علمه ملائکته ورسله فما علمه ملائکته ورسله فنحن نعلمه (10); خداوند دو گونه علم دارد، یکی علمی که مخصوص اوست و دیگری علمی که به ملائکه و رسولانش تعلیم کرده است و ما (ائمه) از این علم که به ملائکه و رسولان آموخته است، بهره مندیم .»

از این رو یکی از ویژگی های ممتاز آن حضرت، احاطه علمی ایشان به اصول اعتقادی و احکام اسلامی بود، به گونه ای که در مقابل هر سؤالی که از او می شد، پاسخی دقیق و اعجاب انگیز، بیان می نمود . این ویژگی منحصر به فرد، دانشمندان دیگر مذاهب را به تحسین و اعجاب واداشته بود، چنان که زهری، از علمای دربار عبدالملک مروان که از مخالفین اهل بیت علیه السلام به شمار می رفت، درباره امام سجاد علیه السلام می گوید: «ما رایت احدا کان افقه منه (11); احدی را فقیه تر و دانشمندتر از علی بن الحسین علیهما السلام ندیدم .»

ولی جای بسی تعجب و تاسف است که چگونه آن حضرت با آن مقام و عظمت علمی، مورد بی مهری و بی توجهی مردم و حتی دانشمندان و عالمان قرار می گرفت و لذا در زمره شاگردان ایشان فقط نام معدود کسانی همچون: جابربن عبدالله انصاری، ابوحمزه ثمالی، یحیی بن ام طویل و محمد بن جبیر بن مطعم، دیده می شود (12).

برگی از کتاب علم امام علیه السلام

کتاب شریف صحیفه سجادیه که حاوی ادعیه و مناجات های چهارمین پیشوای شیعیان است، یکی از بزرگترین و مهمترین گنجینه های حقایق و اسرار الهی به شمار می رود، به همین خاطر به القابی چون «انجیل اهل بیت » و «زبور آل محمد» و «اخت القرآن »(13) مشهور گشته است و نظر به اهمیت و عظمت این کتاب، شرح های زیادی بر آن نوشته شده که صاحب کتاب «الذریعة » ، چهل و هفت شرح را نام برده است (14).

در سال 1353 ش آیت الله نجفی رحمه الله نسخه ای از صحیفه سجادیه را برای طنطاوی (مفتی اسکندریه) به مصر فرستاد، وی پس از تشکر از دریافت این هدیه گران بها، در پاسخ چنین نوشت: «این از محرومیت ما است که تا کنون بر این اثر گران بهای جاوید، که از مواریث نبوت است، دست نیافته بودیم، من هر چه در آن می نگرم آن را از گفتار مخلوق برتر و از کلام خالق پایین تر می یابم . (15) »

دانشمندان و علمای بزرگ، پس از عمری تلاش و تعلیم و تعلم برای بیان کردن یا نوشتن مطلبی، زمان زیادی را به مطالعه و کنکاش می پردازند، ولی امام سجاد علیه السلام این مضامین بلند و مطالب عالی را در وقت مناجات با خالق خویش و در هنگامی که تمام توجه اش به معبود، معطوف بوده، نجوا می کرده است، و این نیست مگر جوششی از چشمه علم لدنی آن امام معصوم .

علاوه بر صحیفه سجادیه، رساله گران بهایی از آن حضرت به یادگار مانده که همچون پرتویی از نور، روشنی بخش راه انسان هاست . در این اثر جاوید که «رسالة الحقوق » نام دارد، 51 حق و وظیفه برای انسان بیان شده که از حقوق خداوند بر انسان و سپس حقوق اعضاء و جوارح شروع و به حقوق اهل ذمه ختم شده است (16).

کثرت عبادت

از مهم ترین عواملی که انسان را به سوی انجام عبادات بیشتر فرا می خواند، چشیدن طعم شیرین عبادت است و اگر انسان به مرتبه ای از کمال برسد که حلاوت عبادت را در اعماق وجود خود حس کند، هرگز وقت خود را در امور دیگر صرف نخواهد کرد، از این رو باید یکی از خواسته های ما از درگاه خداوند، این باشد که: «واذقنی حلاوة ذکرک; [پروردگارا] حلاوت و شیرینی یادت را به من بچشان .»

طبیعی است که امام سجاد علیه السلام با آن مقام بلند معنوی و غرق بودن در اقیانوس بی کران یاد خداوند و لبریز بودن وجود او از حلاوت ذکر حق، بیشتر وقت خود را به عبادت بپردازد . امام محمد باقر علیه السلام درباره عبادت پدر خود می فرماید: «بلغ من العبادة ما لم یبلغه احد وقد اصفر لونه من السهر ورمضت عیناه من البکاء ودبرت جبهته من السجود و ورمت قدماه من القیام فی الصلاة (17); به حدی عبادت کرده بود که دیگران به آن حد عبادت نمی کنند و از شب زنده داری رنگش زرد گشته بود و از گریه چشمانش سرخ شده بود و از سجده پیشانی اش برجسته شده بود و از ایستادن برای نماز، پاهایش ورم کرده بود .»

این ویژگی امام سجاد علیه السلام چنان برجسته بود که علمای دیگر مذاهب زبان به تحسین او گشوده اند، چنان که مالک بن انس (رئیس مذهب مالکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت) می گوید: «ولقد بلغنی انه کان یصلی فی کل یوم ولیلة الف رکعة الی ان مات(18); به من خبر رسیده که علی بن الحسین علیهما السلام در شبانه روز، هزار رکعت نماز می خواند و این کار تا زمان وفات او ادامه داشت .»

هم چنین ابن ابی الحدید می گوید: «وکان الغایة فی العبادة (19); [علی بن حسین علیهما السلام] نهایت در عبادت کردن بود .» به همین خاطر آن حضرت به «زین العابدین » یعنی زینت عبادت کنندگان، مشهور گشت (20).

خشوع در عبادت

امام زین العابدین، به خاطر معرفت کامل و عشق وافری که به معبود خویش داشت، و مقام الوهیت را به خوبی درک نموده بود، در هنگام امور عبادی به پروردگار خود توجه کامل پیدا می نمود و نسبت به تمام امور اطراف خود بی توجه می گشت، آن چنان قلب او سرشار از یاد و ذکر خدا می شد که فضای دل را بر دیگر مخلوقات تنگ می نمود . ابو نعیم اصفهانی از علمای اهل سنت نقل می کند که: «کان علی بن الحسین اذا فرغ من وضوء الصلاة وصار بین وضوئه وصلاته اخذته رعدة ونفضة، فقیل فی ذلک، فقال: ویحکم اتدرون الی من اقوم ومن ارید اناجی (21); همواره پس از وضو گرفتن و قبل از اقامه نماز، علی بن الحسین را لرزه ای فرا می گرفت، از ایشان درباره این حالت سؤال شد، امام علیه السلام فرمودند: وای بر شما! آیا می دانید که به درگاه چه کسی می ایستم و با چه کسی می خواهم مناجات کنم؟»

همچنین ابی نوح انصاری نقل می کند، روزی در خانه ای بودیم که علی بن الحسین هم در آن جا حضور داشت و در حال عبادت کردن بود و به سجده رفته بود، ناگهان خانه دچار حریق شد، دوبار به آن حضرت گفتند: «یابن رسول الله! النار; ای پسر رسول خدا! آتش » ، ولی امام علیه السلام سر از سجده برنداشت تا آن که آتش خاموش شد، آن گاه به ایشان گفته شد: «ما الذی الهاک عنها; چه چیزی تو را از آتش غافل ساخت؟» آن حضرت در جواب فرمودند: «الهتنی عنها النار الاخری (22); آتش آخرت مرا از آن غافل ساخت .»

سیادت و عظمت

حاکمان بنی امیه و تمام کسانی که از اهل بیت علیهم السلام بغض و کینه ای به دل داشتند، تمام سعی و تلاششان این بود که با تبلیغات سوء بر علیه این خاندان، آنان را به انزوا کشانده و محبت مردم را نسبت به آنان کم کنند و نور ولایت را خاموش سازند «یریدون لیطفؤوا نور الله بافواههم والله متم نوره ولوکره المشرکون » (23); «آن ها می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خداوند نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند .»

ولی با همه این دسیسه ها و نیرنگ ها و تبلیغات سوء، این خاندان در بین مردم مقام و منزلت والایی داشتند و مورد احترام و تکریم واقع می شدند .

نقل شده که هشام بن عبدالملک از حکام بنی امیه، برای انجام فریضه حج عازم مکه شد، به هنگام طواف، وقتی می خواست حجر الاسود را استلام کند، به خاطر ازدحام جمعیت، موفق به این کار نشد، سپس منبری را در کنار حرم گذاشتند و هشام بر روی آن نشست و لشکریان دور او را گرفتند، در همین موقع امام سجاد علیه السلام وارد شد، در حالی که عبایی بر دوش مبارکش بود ; «احسن الناس وجها واطیبهم رائحة، بین عینیه سجادة; زیباترین مردم از نظر صورت و خوشبوترین مردم بود و در بین دو چشمش (محل سجده) علامت سجده نمایان بود .»

امام علیه السلام در حال طواف هنگامی که نزدیک حجر الاسود رسید، مردم به خاطر هیبت او و به نشانه تجلیل و احترام، کنار رفتند تا ایشان حجر الاسود را استلام کنند . هشام، از این موضوع خشمگین شد . یکی از اطرافیان هشام، پرسید: این شخص کیست که مردم این گونه احترامش می کنند؟ فرزدق (شاعر معروف عرب) که آن حضرت را شناخته بود گفت: من او را می شناسم و بالبداهة شروع به خواندن اشعاری نمود و ابیات زیادی را در فضائل امام علیه السلام بیان نمود که به چند بیت از آن اشاره می کنیم:

هذا الذی تعرف البطحاء وطاته

والبیت یعرفه والحل والحرم

هذا بن خیر عباد الله کلهم

هذا التقی النقی الطاهر العلم

اذا راته قریش قال قائلها

الی مکارم هذا ینتهی الکرم

«این کسی است که بطحاء (نام مکانی در مکه معظمه) جای پایش را می شناسد و خانه کعبه و حرم و بیرون حرم با او آشناست .

این شخص، پسر بهترین تمام بندگان است و پرهیزگار، برگزیده، پاکیزه، نشانه و راهنما است .

هنگامی که قریش او را ببینند، گوینده آن ها می گوید: کرم و جود، به مکارم او ختم می شود .»

در این هنگام، هشام به شدت عصبانی شد و دستور داد فرزدق را در مکانی به نام «عسفان » بین مکه و مدینه، زندانی کنند (24).

تواضع

چهارمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، در میان مردم از جایگاه والایی برخوردار بود و فضائل اخلاقی، موقعیت علمی و قرابتی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، سبب شده بود که عامه و خاصه او را احترام و تعظیم کنند، ولی با وجود چنین برخوردی از طرف مردم، تواضع و فروتنی یکی از ویژگی های ممتاز اخلاقی آن حضرت به شمار می رفت، به حدی که در پاره ای از اوقات مورد اعتراض برخی از مسلمانان واقع می شد، برای نمونه روزی امام علیه السلام وارد مسجد شد و پس از عبور از میان توده مردم، در کنار «زیدبن اسلم » نشست . در این هنگام، نافع بن جبیر لب به اعتراض گشود و به آن حضرت عرض کرد: «غفر الله لک، انت سید الناس، تاتی تتخطی حتی تجلس مع هذا العبد; مغفرت و رحمت خدا بر تو باد، تو سید و سرور مردم هستی، پس چرا این گونه می روی تا در کنار این عبد بنشینی؟» حضرت فرمودند: «العلم یبتغی ویؤتی ویطلب من حیث کان (25); علم و دانش باید جستجو شود و داده شود و طلب می شود از هر جائی که باشد .»

آری، مردان بزرگ همیشه در اوج عظمت و بزرگی، فروتنی و تواضع را سیره خود قرار می دهند و خود را در مقابل عظمت پروردگار جهانیان کوچک و ناچیز می بینند، از این رو هرگز به خود اجازه نمی دهند که با دیگر بندگان با کبر و غرور رفتار کنند .

امام سجاد علیه السلام در رفتار با مردم آن چنان متواضع بودند که برخی اوقات سعی می کردند در میان مردم ناشناخته باشند تا بتوانند متواضعانه با مردم برخورد نمایند و به آن ها خدمت کنند . امام صادق علیه السلام می فرمایند: امام سجاد علیه السلام هنگامی که مسافرت می نمود با قافله ای حرکت می کرد که او را نمی شناختند و با اهل کاروان شرط می کرد که در طول سفر خدمت گذار آنان باشد . روزی بر همین منوال مسافرت نمود، از قضا مردی که امام را از قبل می شناخت، آن حضرت را مشاهده کرد، نزد کاروانیان رفت و به آنان گفت: آیا می دانید او کیست؟ گفتند: خیر، گفت: او علی بن الحسین علیهما السلام است، آن ها با شنیدن این سخن باسرعت به طرف امام علیه السلام رفتند و دست و پای او را بوسیدند و عرض کردند: ای پسر رسول خدا! آیا می خواهی که آتش جهنم ما را فرا بگیرد؟ اگر از جانب ما به شما بی احترامی صورت می گرفت، آیا تا ابد هلاک نمی شدیم؟ امام علیه السلام فرمود: روزی با گروهی مسافرت نمودم که آنان مرا می شناختند و به خاطر قرابتی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله داشتم مرا بیش از حد مورد احترام قرار دادند، و چون ترسیدم شما نیز چنین کنید، خود را معرفی نکردم (26).

دستگیری از ستمدیدگان و نیازمندان

امام زین العالدین علیه السلام همان طور که در عبادت های فردی زبان زد عام و خاص بود، در عبادات اجتماعی نیز، همه را به حیرت واداشته و خدمت به خلق، به خصوص دستگیری و دلجویی از نیازمندان را زینت بخش رفتار خود قرار داده بود، از این رو بسیاری از مورخین، با عبارت های گوناگون این موضوع را نقل کرده اند (27).

آن حضرت نسبت به بهبود وضع زندگی فقراء و محرومین، اهتمام فراوانی داشت و چنان بر این کار مداومت می ورزید که آثار حمل طعام برای فقرا، بر روی جسم مبارکشان باقی مانده بود، به گونه ای که نقل شده: «لما مات علی بن الحسین فغسلوه جعلوا ینظرون الی آثار سواد بظهره، فقالوا: ما هذا؟ فقیل: کان یحمل جرب الدقیق لیلا علی ظهره یعطیه فقراء المدینة; هنگامی که علی بن الحسین رحلت نمود و مسلمانان بدن مبارکش را غسل می دادند، آثار سیاهی و کبودی را بر پشت آن حضرت مشاهده نمودند، پرسیدند: این آثار برای چیست؟ جواب داده شد که این اثر حمل کیسه های پر از طعام است که آن حضرت به فقراء مدینه اعطا می نمودند . (28) »

همچنین سفیان بن عیینة می گوید: زهری، شبی سرد و بارانی، علی بن الحسین را مشاهده نمود که بر دوش خود چیزی راحمل می کرد، پرسید: ای فرزند رسول خدا، این چیست؟ امام علیه السلام فرمود: «ارید سفرا اعد له زادا، احمله الی موضع حریز; عازم سفری هستم و برای آن سفر زاد و توشه فراهم می کنم وبه جای امنی منتقل می سازم .» زهری عرض کرد: بگذارید غلام من آن را حمل کند، امام علیه السلام قبول نکردند، زهری عرض کرد: پس بگذارید من آن را حمل کنم و شما رااز حمل آن راحت نمایم . آن حضرت فرمود: من خود را از حمل چیزی که باعث نجاتم در سفر می شود، راحت نمی کنم .

پس از گذشت چند روز، زهری آن حضرت رامشاهده نمود و گفت: ای فرزند رسول خدا از آن سفری که بیان فرمودید اثری نمی بینم . امام علیه السلام فرمود: «بلی یا زهری لیس ما ظننت ولکنه الموت وله کنت استعد، انما الاستعداد للموت، تجنب الحرام وبذل الندی فی الخیر (29); آری ای زهری، آن سفری که تو گمان می کنی نیست، بلکه منظور من از سفر، سفر مرگ است که برای آن آماده می شوم، همانا آماده شدن برای مرگ، دوری جستن از حرام و بذل و بخشش چیزهای خوب در راه خیر است .»

امام علیه السلام و اصلاح جامعه

امامان معصوم علیهم السلام همانند پیامبران الهی، هر کدام بر حسب شرائط زمان خود، به گونه ای خاص، از کیان اسلام دفاع کرده و اصول و مبانی اعتقادی و احکام الهی را تبلیغ نموده اند .

در ابتدای این نوشتار، موقعیت تاریخی و شرایط ویژه زمان امام سجاد علیه السلام به اجمال بیان شد و روشن گردید که خلفای بنی امیه آشکارا قوانین اسلامی را زیر پا می گذاشتند و از هر گونه ظلم و ستم و اشاعه فحشا دریغ نمی کردند . این اوضاع سیاسی و جو فرهنگی، شیوه های مبارزاتی خاصی را می طلبید، از این رو آن حضرت، برای پیشبرد اهداف الهی و گسترش معارف اسلامی و مقابله باظلم و فساد دستگاه حکومتی بنی امیه، که در حال سرایت به تمام جامعه اسلامی بود، از شیوه های خاصی استفاده می کردند که در ادامه به سه نمونه از آن ها اشاره می کنیم .

1- زنده نگه داشتن یاد عاشورا

در زمان حکومت خلفای بنی امیه، جامعه اسلامی چنان از مسیر خود منحرف شده بود که سنت های رسول خدا صلی الله علیه و آله علنا ترک، و بدعت های زیادی در دین گذاشته می شد و کسانی چون یزید، که همه فرقه های اسلامی بر فاسق بودن او اتفاق نظر دارند و ترک نماز و شرب خمر را به او نسبت می دهند (30) ، در راس حاکمیت اسلامی قرار گرفتند، از این رو امام حسین علیه السلام با هدف مبارزه با ظلم و فساد عمال بنی امیه و احیاء سنت امر به معروف و نهی از منکر و باز گرداندن جامعه اسلامی به مسیر مستقیم، آن حماسه بزرگ تاریخ را رقم زد و با اهداء خون خود، نهال نوپای اسلام را زنده نگه داشت .

پس از واقعه جانسوز عاشورا، امام سجاد علیه السلام در هنگام اسارت در کوفه و شام، بدون هیچ ترس و واهمه ای از دستگاه جبار بنی امیه، با خطبه های آتشین خود به روشنگری جامعه نسبت به چنین واقعه اسفباری پرداخت و مردم را از عواقب شوم آن، آگاه ساخت . پس از آن نیز از هر فرصتی برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و بیان نمودن آن قیام عظیم، استفاده می نمود . به عنوان نمونه آن حضرت در موقعیت های مختلف به یاد مظلومیت پدر و فرزندان و یاران با وفایش می گریست . از جمله در روایتی نقل شده که آن حضرت، هر زمان ظرف آبی را برای نوشیدن برمی داشت می گریست، از ایشان درباره علت این کار سؤال شد، فرمودند: «وکیف لا ابکی وقد منع ابی من الماء الذی کان مطلقا للسباع والوحوش (31); چگونه گریه نکنم در حالی که آب برای استفاده وحوش و درندگان آزاد بود، ولی پدرم از آن منع شد .»

بدون شک چنین کارهایی از طرف امام، اثر و نتیجه سیاسی مثبتی داشت; چون یادآوری مکرر فاجعه کربلا نمی گذاشت که ظلم و جنایت حکومت اموی از خاطره ها فراموش شود و از طرفی در افکار عمومی برای حکام اموی بسیار گران تمام می شد و مشروعیت آنان را زیر سؤال می برد .

2- پند و ارشاد امت

روش دیگر امام علیه السلام در حفظ کیان اسلام و تبلیغ معارف الهی و مبارزه با ظلم و فساد، همان روش عمومی اولیاء الهی و ائمه اطهار علیهم السلام بود، یعنی از راه موعظه و پند و ارشاد، مردم را با اندیشه های ناب اسلام، آشنا می نمود و همچون پدری دلسوز و مهربان، آنان را از گرفتار شدن در گرداب ظلمت و تباهی، بر حذر می داشت و همچون خورشیدی فروزان راه هدایت و رستگاری را بر مردم روشن می نمود . برخی از این مواعظ و بیانات، سخنانی است که هر روز جمعه در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله ایراد می فرمود (32). همچنین سخنان و مواعظ دیگری که آن حضرت در جمع شیعیان و پیروان خاص خود ایراد می کردند، از طریق یارانی چون ابو حمزه ثمالی نقل شده است .

علاوه بر این، امام علیه السلام به صورت حضوری یا در قالب نامه، فقها و محدثان و قضات درباری را مورد وعظ و پند قرار می دادند و آنان را به پیروی از حق، دعوت می نمودند . برای نمونه امام علیه السلام در نامه ای دلسوزانه به زهری از محدثان و فقیهان دربار عبد الملک بن مروان، او را از عاقبت کارش آگاه ساخت و از او خواست که از گمراهی دست کشیده و راه راست را در پیش گیرد . در فرازی از این نامه امام سجاد علیه السلام چنین می فرماید: «احذر فقد نبئت وبادر فقد اجلت انک تعامل من لا یجهل وان الذی یحفظ علیک لا یغفل، تجهز، فقد دنا منک سفر بعید وداو ذنبک فقد دخله سقم شدید (33); بر حذر باش که به تو اعلام [خطر] شد و گام بردار و عمل کن که به تو مهلت داده شده، به درستی که با کسی معامله می کنی که نادان و جاهل نیست و آن کسی که حساب اعمال تو را نگه می دارد از تو غافل نمی شود، پس آماده سفر باش که سفری دور در پیش داری و گناهت را درمان کن که ت سخت بیمار شده است .»

امام علیه السلام با این شیوه حکیمانه، ضمن این که مردم را موعظه و نصیحت می کرد و تفکرات اصیل اسلامی را به آنان منتقل می نمود، از آن به عنوان شیوه ای سیاسی برای مقابله با ظلم و ستم دستگاه حاکم استفاده می نمود، و در عین حال ساسیت حکومت را بر نمی انگیخت . در نتیجه، آن حضرت می توانست در یک فضای مناسب، اهداف و آرمان های والای خود را عملی سازد .

3- اصلاح در قالب دعا

هر چه از حاکمیت خلفای بنی امیه می گذشت، انحطاط جامعه بیشتر می شد و اهل بیت علیهم السلام که کفو قرآن بودند، (34)مورد بی توجهی و بی مهری بیشتری قرار می گرفتند . آنان بر منبرها لعن می شدند (35) و حکام بنی امیه مورد ستایش قرار می گرفتند . کار به جایی رسیده بود که در جامعه ای که جهاد و شهادت و علم و تقوا ارزش بود، خنیاگران و آوازه خوان ها ارزش پیدا کردند، چنان که یکی از آوازه خوان های مشهور زن، وقتی وارد مکه شد، آن چنان مورد استقبال قرار گرفت که در مورد هیچ مفتی و فقیه و محدثی سابقه نداشت (36).

در چنین جامعه ای و با در نظر گرفتن محدودیت و فشار سیاسی، امام سجاد علیه السلام دعا و نیایش را به عنوان راه کاری مناسب برای مقابله با چنین وضعیتی انتخاب نمود و با این روش حکیمانه، جامعه ای را که در حالت رکود اخلاقی بود، تحرکی دوباره بخشید و نور ایمان را در دل های تیره و تار آنان زنده کرد . امام علیه السلام در این دعاها گذشته از مسائل اعتقادی و اخلاقی، به دو جنبه خاص توجه و اهتمام ویژه می ورزید:

الف: امامت: امام سجاد علیه السلام در بسیاری از ادعیه، به حق مسلم اهل بیت علیهم السلام که توسط بنی امیه غصب شده بود، تصریح می نمودند تا از این طریق مردم را از این موضوع آگاه سازند که حاکمان و جانشینان واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله چه کسانی هستند . آن حضرت در فرازی از صحیفه سجادیه می فرمایند: «اللهم ان هذا المقام لخلفائک واصفیائک وموضع امنائک فی الدرجة الرفیعة التی اختصصتهم بها قد ابتزوها . . . حتی عاد صفوتک وخلفائک مغلوبین مقهورین مبتزین (37); خداوندا! مقام خلافت برای خلفای توست و برگزیدگان از خلقت و جایگاه امانت های تو در درجات عالیه که تو آن مقام را به آن ها اختصاص دادی، ولی دیگران از آن ها گرفتند . . . تا جایی که برگزیدگان و خلفای تو در مقابل ستم ستمکاران، مغلوب و مقهور شده و حقشان از بین رفته است .»

ب) بیان فضیلت اهل بیت علیهم السلام: آن حضرت در مقابل تبلیغات سوء دستگاه حاکم بر ضد اهل بیت علیهم السلام در موارد متعددی، صلوات بر محمد صلی الله علیه و آله و آل او را با دیگر ادعیه، همراه می ساختند، تا از این طریق، علاوه بر این که اهل بیت علیهم السلام را جانشینان واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی کنند، فضائل و مقام و منزلت والای آنان را نیز بیان نمایند . ایشان در ضمن یکی از ادعیه می فرمایند: «وصل علی محمد و آله الطیبین الطاهرین الاخیار الانجبین (38); [خداوندا! درود رست بر محمد صلی الله علیه و آله و آل او که انسان های نیکو سرشت و پاکیزه و بزرگوار و نجیب هستند .»

پی نوشت ها:

1) ر . ک: ارشاد شیخ مفید، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ص 253; بحار الانوار، مجلسی، المکتبة الاسلامیه، ج 46، ص 12 .

2) ارشاد شیخ مفید، همان، ص 254; بحار الانوار، همان .

3) تاریخ طبری، مطبعة الاستقامة، ج 4، ص 374; مروج الذهب، مسعودی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج 3، ص 82; الکامل، ابن اثیر، دار صادر، ج 4، ص 111 .

4) البدایة و النهایة، ابن کثیر، دار الکتب العلمیة، ج 8، ص 224 .

5) همان، ص 228; الکامل، ابن اثیر، دار احیاء التراث العربی، ج 2، ص 602; مروج الذهب، مسعودی، همان، ص 84; تاریخ طبری، همان، ص 383 .

6) اختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، شیخ طوسی، دانشگاه مشهد، ص 123 .

7) مروج الذهب، مسعودی، دار الاندلس، ج 3، ص 166، الوافی بالوفیات، ابن صفدی، النشرات الاسلامیه، ج 11، ص 308; تاریخ اسلام، ذهبی، دارالکتاب العربی، حوادث سنه 81- 100 .

8) نهج البلاغه، خطبه 3 .

9) اصول کافی، کلینی، دار الاضواء، ج 1، ص 198 .

10) همان، ص 256 .

11) سیر اعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، ج 4، ص 389 .

12) فی رحاب ائمة اهل بیت، محسن امین عاملی، دار التعارف، ج 3، ص 213 .

13) الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، المکتبة الاسلامیة، ج 15، ص 18 .

14) همان، ج 13، ص 345- 359 .

15) سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، مؤسسه امام صادق علیه السلام، ص 271 به نقل از صحیفه سجادیه، ترجمه سید صدر الدین بلاغی، (مقدمه) ص 37 .

16) الامالی، شیخ صدوق، مجلس 59، ص 301- 306; الخصال، شیخ صدوق، باب خمسین و مافوقه، ص 564- 570; تحف العقول، حرانی، دارالکتب الاسلامیه، ص 255 .

17) مناقب ابن شهر آشوب، دار الاضواء، ج 4، ص 162 .

18) تهذیب الکمال، المزی، مؤسسة الرسالة، ج 20، ص 390; سیر اعلام النبلاء، همان، ص 392 .

18) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار احیاء التراث العربی، ج 1، ص 27 .

20) تهذیب الکمال، همان; سیر اعلام النبلاء، همان; حلیة الاولیاء، ابو نعیم اصفهانی، دار الفکر، ج 3، ص 135 .

21) حلیة الاولیاء، همان، ص 133 .

22) تهذیب الکمال، همان، ص 389; بحار الانوار، مجلسی، همان، ص 80; مناقب ابن شهر آشوب، همان، ص 163; تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دار الفکر، ج 41، ص 377 .

23) صف/8 .

24) تهذیب الکمال، همان، ص 400; سیر اعلام النبلاء، همان، ص 398; مناقب ابن شهر آشوب، همان، ص 183; حلیة الاولیاء، همان، ص 139 .

25) الطبقات الکبری، ابن سعد، دار صادر، ج 5، ص 216; سیر اعلام النبلاء، همان، ص 388; حلیة الاولیاء، همان، ص 138 .

26) بحار الانوار، همان، ص 69 .

27) سیر اعلام النبلاء، همان، ص 393; بحار الانوار، همان، ص 66; تهذیب الکمال، همان، ص 392 .

28) حلیة الاولیاء، همان، ص 136; مناقب ابن شهر آشوب، همان، ص 167; بحار الانوار، همان .

29) مناقب ابن شهر آشوب، همان، ص 166; بحار الانوار، همان .

30) ر . ک: مروج الذهب، همان، ص 79; الکامل، ابن اثیر، همان، ص 127; البدایة و النهایة، همان، ص 232; مجمع الزوائد هیثمی، دار الکتاب العربی، ج 5، ص 241; مسند ابویعلی، دار المامون، ج 2، ص 176 .

31) بحار الانوار، همان، ص 109 .

32) تحف العقول، همان، ص 252 .

33) همان، ص 276 .

34) احادیث زیادی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این جا نقل شده است: از جمله حدیث ثقلین که اکثر کتب روائی شیعه و سنی آن را نقل کرده اند مثل: کنز العمال، فاضل هندی، مؤسسة الرساله، ج 1، ص 380; صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج 4، ص 1873; اسد الغابة، ابن اثیر، ج 2، ص 12 .

35) معجم البلدان، یاقوت بن عبد الله الحموی، دار احیاء التراث العربی، ج 3، ص 192 .

36) الاغانی، ابو الفرج اصفهانی، دار احیاء التراث العربی، ج 8، ص 225 .

37) صحیفه سجادیه، دعای 48 .

38) همان، دعای 6 . 

 

منابع مقاله:

ماهنامه مبلغان، شماره 34، تقوی - صادقی؛

فاطمه (س) تجلی کمال

بسم الله الرحمن الرحیم

همانا ما کوثر را به تو اعطا کردیم پس برای پرودگارت نماز بخوان وقربانی کن . سوره مبارکه کوثر آیه 2-1

خداوند از خشم فاطمه خشمگین و به سبب خشنودی او خشنود می شود، فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است آن کس که با او دوستی ورزد با من دوستی ورزیده است. فاطمه قلب و روح من است، فاطمه بانوی زنان دو جهان است. پیامبر اکرم (ص)

حضرت فاطمه زهرا (س) روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت ، در مکه بدنیا آمد ، ایشان وارث صفات بارز مادر گرامیشان خدیجه بود . در بخشش و بلند نظری وحسن تربیت وارث مادر بزرگوارش ودر سجایای ملکوتی وارث پدر بزرگوارش بود.

*فاطمه (س) در نگاه حضرت مهدی (س)

حضرت مهدی (عج ) که جهان را با ظهور و احکام نورانی خود متحول می کند و عدالت را در تمام زمین حاکم می گرداند فرموده اند که : دختر رسول خدا برای من سرمشق و الگوی نیکویی است . حضرت مهدی (عج ) حضرت فاطمه زهرا را الگو و اسوه خود در رفتار و برنامه حکومتی خود می داند .

فاطمه (س) در اندیشه امام خمینی رحمه الله علیه

حضرت امام خمینی (ره) از فرزندان حضرت زهرا(س) است و در مکتب او پرورش یافته و عمر شریف خویش را در اهداف والای اسلام واهل بیت(ع) سپری نموده است. هم زمانی میلاد امام خمینی و میلاد فاطمه زهرا(س) بر اهمیت این مناسبت، دو چندان، افزوده است. حضرت امام در برخی از پیام ها و سخنرانی های خود به ترسیم و توصیف شخصیت جاودانه فاطمه زهرا(س) پرداخته اند، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که آنچه بیان کرده اند تنها اشاره به بخشی از فضایل بی پایان و وصف ناشدنی زهرای مرضیه(س) است، که تبیین همه آن، اصولا از قدرت بشر خارج است.

اینک سخنان حضرت امام را تحت عناوینی چند ، به شما خواننده گرامی تقدیم می داریم:

1 - فاطمه)س) مایه افتخار

دردنیایی که درآن زندگی می کنیم، از گذشته تا حال، انسان ها برحسب دیدگاه خود از جهان و انسان و زندگی، به اشیاء یا اشخاصی افتخار می کرده اند و آنها را مایه فخر و مباهات خود دانسته اند، اما حضرت امام، فاطمه زهرا( س) را مایه افتخار می دانند.

الف( افتخار جهان هستی

روز پر افتخار ولادت زنی است که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است.

"زنی که عالم به او افتخار دارد."

ب) افتخار خاندان وحی

"زنی که افتخار خاندان وحی، و چون خورشیدی بر تارک اسلام می درخشد."

"تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا(ص) به این مولود شریف است."

ج) افتخار پیروان او

"برای زن ها کمال افتخار است که روزتولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسؤولیت."

-2فاطمه (س) تجلی کمال است.

" تمام هویت انسانی در او جلوه گر است. "

" تمام ابعادی که برای زن و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا(س) جلوه کرده و بوده است. "

"یک انسان به تمام معنی انسان، تمام نسخه انسانیت ، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، ... تمام حیثیت زن، تمام شخصیت زن ، فردا[ روز میلاد] موجود شد."

"تمام هویت های کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام، در این زن است."

-3 مقامات معنوی حضرت زهرا(س(

الف) " نور او قبل از خلقت بشر آفریده شده است."

"اصولاً رسول اکرم(ص) و ائمه) علیهم السلام) طبق روایاتی که داریم قبل از این عالم ، انواری بوده اند در ظل عرش... و مقاماتی دارند الی ماشاءالله... چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا(س) هم هست.

ب) موجودی ملکوتی و جبروتی

"او [ فاطمه زهرا] موجود ملکوتی است که در عالم انسان ظاهر شده است، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شد است."

" معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های ملکی و ناسوتی همه در این موجود است."

ج) مجمع اوصاف انبیاء(ع)

"فردا [ روز ولادت فاطمه زهرا[ همچون زنی متولد می شود که تمام خاصه های انبیاء در اوست."

د) تسبیحات فاطمه زهرا بهترین تعقیبات نماز

"و ازجمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره (س) است که رسول خدا(ص) ، آن را به فاطمه (س) عطا فرمود. از حضرت صادق (ع) مرویست که این تسبیحات در هر روز، در تعقیبات هر نمازی پیش من محبوب تر است ازهزار رکعت نماز در هر روز.

و) مراوده با جبرئیل، بالاترین فضیلت زهرا(س)

"من راجع به حضرت صدیقه (س) خودم را قاصر می دانم ذکری بکنم، فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است که حضرت صادق (ع) می فرماید:

فاطمه (س) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد.

ظاهر روایت این است که در این 75 روز ، مراوده ای بوده است یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی اینطور وارد شده باشد... مساله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست ، خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به این که قضیه ی تنزل جبرئیل ، به واسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است، او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبه پایین، یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسایل را بگو... تا تناسب مابین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا، و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیاء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است... در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند، با این که آنها هم فضایل بزرگی است، این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم... و این از فضایلی است که مختص حضرت صدیقه (س) است. "

سخنانی گوهربار در مورد مادر:

بهشت زیر قدمهای مادران است . پیامبر اکرم «ص»

حق مادرت بر تو این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس حمل نمی کند و از میوه دلش آن به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی دهد . امام سجاد «ع»

خداوند به سپاسگزاری از خود پدر و مادر فرمان داده است از پدر و مادرش سپاس گزاری نکند ، خداوند را سپاس نگفته است . امام رضا «ع»

ما به انسان سفارش کردیم که به پدر ومادرش نیکی کند ، مادرش او را با رنج حمل کرد وبا رنج بر زمین نهاد . سوره مبارکه احقاف ، آیه  15

هوای آلوده به گناه

از نظر امام سجاد (علیه السلام) تیره شدن آسمان تنها به دلیل مسائل طبیعی نیست بلکه اعمال انسان ها نیز می تواند در این تیرگی دخالت داشته باشد. از نظر ایشان برخی گناهان باعث تیره شدن آسمان می شود که عبارت اند از:

1.جادوگری و سحر
2.پیشگویی کاهنانه (منظور این نیست که حتماً یک کاهن این پیشگویی را انجام دهد، منظور این است که کسی روش آنها را به کار ببندد.)
3.پیش بینی آینده با صورت های فلکی و ایمان به این پیش گویی.
4.تکذیب قضا و قدر الهی
5.عاق والدین

منبع: وسائل الشیعه، ص 520.

به مناسبت سالگرد شهادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا، سلام اللّه علیها

  تربیت فاطمی

 

قال علیهاالسلام:

«خَیْرُ لِلْنِّساءِ اَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ؛

چه نیکو است برای زنان که مردان [نامحرم] را نبینند و مردان [نامحرم] هم آنان را نبینند.»

فاطمه زهرا(س) درّ یکدانه صدف رسالت و برترین، عالم ترین، فاضل ترین و محبوب ترین زن از ابتدای خلقت تا انتهای آن است. نه هیچ زنی بلکه هیچ مردی جز پدرش رسول خدا(ص) و همسرش علی بن ابی طالب(ع) و فرزندان معصومش(ع) که همگی نور واحدند، از پیشینیان به مقامی که او نایل شد، رسیده بود و نه هیچ زن و مردی از پسینیان در این مقام متعالی به او ملحق خواهد گشت. گرچه در بین ذریه آن حضرت و پیروان دین اسلام زنان و مردان بزرگی پا به عرصه وجود گذاشته و خواهند گذاشت، مردانی همچون ابوالفضل العباس فرزند امیر مؤمنان، احمد بن موسی فرزند امام کاظم(ع)، عبدالعظیم حسنی نواده امام مجتبی(ع) و ... و زنان باشخصیت و عظیمی همچون دخترش زینب کبرا، و نواده اش فاطمه معصومه و ... که در عظمت شأن بی نظیرند، ولی مقام و مرتبه حضرت زهرا با هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست.

حضرتش تربیت شده خانه وحی و تعلیم یافته مستقیم مکتب نبوی بود. همچون همسرش علی بن ابی طالب(ع) از اوان کودکی در دامن پدرش رسول خدا پرورش یافت و حضرت پیامبر با توجه به استعداد و ظرفیت علمی فوق العاده دخت بزرگوارش، در طول عمر خویش هیچ لحظه ای از پرورش وی غافل نشد و او را به بالاترین مقامی که انسان توان رسیدن به آن را دارد، رساند به طوری که به بیان خود حضرت، اگر پسرعمویش نبود، در نوع انسان از آدم تا بقیه افراد نسل او برای حضرت زهرا، کفو و هم شأنی یافت نمی شد.(1)

سخن، رفتار و سیره این بانوی مکرّم مانند سخن، رفتار و سیره پدر، همسر و فرزندان معصومش حجّت و معیار حقانیت شد و جز حق از او صادر نگشت و او اسوه و الگوی همه مؤمنان و حجتی بر همه خلایق گشت تا رهپویان راهش به سعادت رسند و مخالفان و گمراهان در مواجهه با وی، بر بی عذری خود اعتراف ورزند و حجت بر آنان تمام باشد.

کلام نورانی

خاتم پیامبران(ص)، روزی در جمع مسلمانان سؤال کرد: مرا خبر دهید که بهترین چیز برای زنان کدام است؟ [بسیاری از حاضران جواب هایی دادند که مورد تأیید قرار نگرفت تا اینکه] حضرت زهرا(س) فرمودند: بهترین چیز برای زنان آن است که مردی را نبینند و مردی هم آنان را نبیند.

جواب صحیح فاطمه زهرا(س) پس از ناتوانی حاضران، چنان پیامبر(ص) را به وجد آورد که فرمود:

فاطمه پاره تن من است.(2)

به مناسبت یادکرد سالروز شهادت آن بانوی مکرّم به بیان نکاتی در باره این سخن منسوب به حضرت می پردازیم.

اول: این روایت از لحاظ سندی به طور مرسل نقل گردیده و سلسله راویان آن معلوم نیست. در ضمن در کتب اربعه حدیثی نیز ثبت نشده است.

علامه مجلسی علاوه بر نقل فوق از مصباح الانوار، این حدیث را به شرح زیر از کشف الغمه اربلی به نقل از اخبار فاطمه(س) از ابن بابویه به طور مرسل نقل کرده است:

امام علی(ع) فرمود: روزی در محضر رسول خدا بودیم و حضرت از ما سؤال کرد: مرا خبر دهید که بهترین چیز برای زنان کدام است؟ [جواب های ما مورد قبول واقع نشد] و از دادن جواب [صحیح[ عاجز شدیم. جمع متفرق شد [بدون اینکه جواب روشن گردد] و من به خانه آمدم و جریان را به فاطمه(س) خبر دادم. ایشان فرمود: «لکن من می دانم: خیر للنساء ان لا یَرین الرجالَ و لا یراهنّ الرجالُ»؛ با شنیدن این جواب به محضر رسول خدا بازگشتم و جواب را به سمع حضرتش رساندم.

حضرت فرمود: تو در جمع و نزد من که بودی جواب را نمی دانستی، چه کسی تو را از جواب آگاه کرد؟ گفتم: فاطمه. حضرت متعجب و شادمان فرمود: فاطمه پاره تن من است.(3)

این نقل اخیر ابهاماتی دارد از جمله اینکه چگونه امام علی(ع) که درِ عِلم رسول خداست، جواب را نمی دانست؟ روایت، ظهور در این دارد که حضرت هم جواب را نمی دانست. دیگر اینکه چگونه حضرت از همان اول جواب را به فاطمه(س) مستند نکرد تا مورد سؤال خدا واقع نشود که جواب را از چه کسی گرفته ای؟

البته ممکن است روایت نقل به معنا باشد و این ابهام ها ناشی از نقل به معنا و برداشت راوی باشد و او به دقت مطلب را نرسانده باشد. در ضمن روایت اول که از مصباح الانوار نقل شده این ابهام ها را ندارد مگر اینکه آن را خلاصه این روایت بدانیم.

دوم: این روایت از هیچ حکم الزامی بر فعل یا ترک خبر نمی دهد بلکه ناظر به فضیلتی استحبابی است و فقیهان شیعه چون معتقد به آسان گیری در دلایل مستحبات هستند، از نقّادی آن چشم پوشیده اند.

سوم: در مورد روایات معصومین علیهم السلام اصل بر این است که تا بتوان برای روایات معنای صحیح پیدا کرد و از کنار گذاشتن آنها خودداری نمود حتی اگر دو یا چند روایت به ظاهر متعارض باشند، تا حد ممکن آنها را متلائم با هم معنا می کنند و اگر جمع معنایی آنها ممکن نبود به ترجیح یکی می پردازند و در صورت نبودن وجه ترجیح، در باره هر دو روایت سکوت می کنند و علم آن را به خود امامان وا می گذارند.

چهارم: به نظر می رسد این حدیث پیام متعالی، صحیح و بلندی دارد که حفظ حریم و دوری از اختلاط و روابط فسادزاست و این پیام در احادیث فراوان دیگری تکرار شده است. خلاصه اینکه، سخن مذکور از چنان جلا و درخششی برخوردار است که به صادر شدن آن از زهرای مرضیه(س) اطمینان می بخشد.

پنجم: خیریت و افضلیت مطرح شده در این حدیث، نسبی و غالبی است یعنی در غالب اوقات و در بیشتر برخوردها و فعالیت ها بهتر است زن طوری رفتار و عمل کند که با مردی مواجه نشود و مردی هم با او مواجه نگردد. در بسیاری از حیطه های اجتماعی، آموزشی، خدماتی، سیاسی و اداری، زن می تواند و شایسته است از اختلاط، هم نشینی و گفتگوهای صمیمی با مردان خودداری ورزد و از این موارد غیر ضروری، فسادخیز و فتنه انگیز اجتناب ورزد. اما مواردی هست که مواجه شدن زن با مرد و سخن گفتن و ... لازم و ضروری است مانند میدان کسب علم زنان از مردانی که هم رتبه علمی آنان در بین زنان یافت نمی شود و بالعکس، یا مواجه شدن برای امر به معروف، نهی از منکر، تواصی به حق، تواصی به صبر و ... ترک چنین مواردی نه تنها خیریت و افضلیت ندارد بلکه مذموم است و از شمول حدیث خارج می باشد.

توجه به این نکته دقیق لازم است که کسب علم در این سطح و یا امر به معروف و نهی از منکر در آن مرتبه، از قدرت و توان همه زنان بلکه مردان خارج است [و قدرت هم شرط وجوب می باشد] و فقط بعضی زنان هستند که به این درجه از شاگردی یا استادی می رسند و یا دارای قدرت امر به معروف و نهی از منکر هستند و برای این تعداد کم، چون انجام وظیفه ملازم با مواجه شدن با مردان بیگانه و در منظر آنان واقع شدن است، این دیدن و دیده شدن عیب نیست و ترک آن فضیلت نمی باشد. فضیلت برای این عده حضور در اجتماع و مواجه با آن مردان برای افاده و استفاده یا امر به معروف و نهی از منکر است.

مثال این افضلیت غالبی را در مورد «سکوت» می بینیم. در روایات برای سکوت فضیلت بسیار شمرده شده و افراد بدان ترغیب گشته اند از جمله:

حضرت داوود به فرزندش سلیمان(ع) فرمود: فرزندم، اگر کلام از نقره باشد، شایسته است سکوت را طلا بدانی.(4)

امام باقر(ع) فرمود: شیعیان ما [از بس در تداوم سکوت محافظت دارند، به گمان مردم] لال هستند.(5)

و امام علی(ع) فرمود: هر گاه عقل کامل گردد، سخن کم می گردد.(6)

معلوم است که سکوت در مقایسه با سخن گفتن بیهوده و لغو یا غیبت، تهمت و سخن چینی [که از گناهان کبیره هستند] بسیار افضلیت دارد و غالب انسان ها هم یا از امور بیهوده و بی ارزش سخن می گویند یا سخن آنان غیبت و تهمت و ... است. بنابراین سکوت برای غالب انسان ها افضل است و روایات مذکور، ناظر به این حکم غالبی است اما اگر افرادی بتوانند نیکو و بجا سخن بگویند و سخن آنان حکمت، علم، امر به معروف، نهی از منکر و ... باشد، چنین سخن گفتن البته بهتر از سکوت است و چنین افراد توانمندی نباید با استناد به احادیث فضیلت سکوت، از سخن گفتن خودداری ورزند بلکه برای آنان سخن گفتن خیر و فضیلت است و سکوت، گناه و معصیت و دیگران هم باید به این مرتبه از توان صعود کنند تا کلام آنان از سکوت شان برتر شود.

امام سجاد(ع) فرمود: سکوت و کلام هر دو آفاتی دارند و اگر از آفت به دور باشند، کلام از سکوت، افضل است زیرا خداوند انبیا و جانشینان را مأموریت به سکوت نداده بلکه آنان مأمور به سخن گفتن می باشند و کسی با سکوت [از حق[ مستحق بهشت نمی شود، به ولایت خدا نمی رسد و از جهنم نجات نمی یابد. همه اینها در گرو سخن گفتن است و اصولاً ماه [سکوت] با خورشید [کلام حق] قابل مقایسه نیست. شما حتی فضیلت سکوت را با کلام بیان می کنید ولی نمی توان فضیلت کلام را با سکوت بیان کرد.(7)

سخن حضرت زهرا(س) در مورد فضیلت خودداری زن از دیدن مردان و دیده شدن توسط آنان ناظر به دیدن و دیده شدن غالب افراد است که دیدارها و ملاقات هایشان با شائبه های گناه و فساد همراه است و بهتر آن است که حتی الامکان از این ملاقات ها و نشست و برخاست ها و گفتگوها احتراز شود؛ اما اگر زنانی محترمانه و با حرمت و کرامت در اجتماعی ظاهر شوند و به انجام اعمال صالح و مفید اجتماعی بپردازند، گرچه لازمه چنین حضوری دیدن و دیده شدن توسط مردان بیگانه است، اما این حضور بهتر از خودداری از آن است.

دختران شعیب با عفت و پاکدامنی مورد تصریح خداوند، چوپانی می کردند و در اجتماع با مردان مواجه می شدند ولی حریم نگه می داشتند و از اختلاط و نشست و برخاست و گفتگوهای غیر ضروری و هوس آلود اجتناب داشتند.

زنان پیامبر(ص) با مردان دیگر مواجه می شدند و قرآن آنان را نهی نکرد بلکه آداب و رفتار محترمانه را به آنان آموخت و آنان را از برج گونه ظاهر شدن و به ناز و کرشمه سخن گفتن نهی کرد و نه از مطلق خارج شدن از خانه و سخن گفتن با مرد نامحرم.

صحابه بزرگواری همچون سلمان فارسی، ابوذر غفاری و جابر بن عبداللّه انصاری خدمت حضرت زهرا(س) می رسیدند و از ایشان علم می آموختند و حتی سلمان در کارهای منزل به حضرت یاری می رساند.

با توجه به مجموع ادله و روایات و سنت و سیره معصومان بخصوص سیره خود حضرت زهرا(س)، اسلام دعوت کننده به رعایت حریم و عفت و حیا در اجتماع توسط عموم و بخصوص زنان است و حضور عفیفانه و محترمانه زن را بر پرده نشینی و عزلت گزینی زن ترجیح می دهد و زن و مرد را در برابر خدا، خود و اجتماع مسئول دانسته و به کسب علم و کمال و تعالی اجتماعی فرا خوانده است و این هدف و غایت جز با حضور صحیح، محترمانه، عفیفانه و حریم دار زنان محقق نمی شود.

امروز بعد از گذشت ربع قرن از انقلاب اسلامی و با توجه به روشنگری های امام خمینی«قدس سره» و اصحاب ایشان، در زمینه لزوم و جواز و رجحان حضور اجتماعی زن، شک و تردیدی نمانده است.

ششم: نکته تربیتی این حدیث از اهمیت بسزایی بخصوص برای امروز جامعه اسلامی برخوردار است. حضرت می خواهد به این نکته توجه دهد که نشست و برخاست های غیر ضروری و هوس آمیز، سخن گفتن و خوش و بش های بی حساب و غلط در بین زنان و مردان، اجتماع را فاسد می کند و پرهیز از آن لازم و ضروری است و چون در غالب این نشست و برخاست ها و خوش و بش ها زمام امر به دست زن است و مرد طالب و خواستار است که از ایجاد آن ابتدائا ناتوان می باشد، پس باید زنان را نسبت به آن هشدار داد و آنان را آگاه ساخت که بهترین چیز برای خود آنان احتراز از این گونه امور می باشد.

آنچه اجتماع ما را امروز به شدت آزار می دهد و منشأ بسیاری ناهنجاری ها و فسادهاست، حضور لجام گسیخته و ولنگار زن در اجتماع است. آرمان انقلاب، ترویج حیا و عفاف در روابط اجتماعی زن و مرد بود. رژیم منحط شاهنشاهی حضور اجتماعی عروسک وار، مهیّج و هوس انگیز زن را در رأس برنامه های خود داشت و انقلاب اسلامی نه برای منع حضور زن بلکه برای تصحیح آن اقدام کرد و حضور عفیفانه زن را مطلوب شمرد. حضوری که از چشم چرانی، لذت جویی، روابط خارج از ضابطه و ولنگاری غربی مآب در آن خبری نباشد ولی امروز می بینیم این شائبه های شیطانی در اجتماع فراوان شده است و آفات و پیامدهای منفی آن مشهود همگان می باشد.

کلام زهرای اطهر(س) رهنمون به سوی عفت و حیا و پوشش است. اگر زنان از اختلاط های بیجا و غیر ضروری و فسادانگیز با مردان بپرهیزند و به آنان هم اجازه چنین اختلاط هایی را ندهند، اگر در محیط کار بنا را بر رعایت حریم عفت، پوشیدگی، حیا و پاکدامنی بگذارند و روابط را بر مبنای انجام وظیفه دینی و انسانی و اجتماعی قرار دهند و جز در حد لازم و مفید و صحیح با هم برخورد و ارتباط نداشته باشند، اگر امر به معروف و نهی از منکر، سفارش به حق و صبر، همیاری و همکاری در انجام عمل صالح و سبقت جویی به سوی رضای خدا چارچوب ارتباط های اجتماعی مردان و زنان باشد، در این صورت حضور اجتماعی زن، عمل صالح و انسان ساز خواهد بود و در غیر این صورت، حضورش جز وزر و وبال خود و اجتماعش نیست و عواقب ناگواری به دنبال خواهد داشت. ما باید امروز هم حضور زن را مشابه حضور وی در دوران انقلاب و دفاع مقدس و عرصه خدمت رسانی بخواهیم و برای همرنگ شدن حضور امروز وی با حضور دوران انقلاب و دفاع مقدس و جهاد سازندگی کوشش کنیم.

اگر امروز که فعالیت و حضور اجتماعی زن در اوج است و از جانب عموم منفی تلقی نمی شود، زنان و دختران جوان جامعه به مفهوم صحیح این کلام نورانی توجه کنند و بر حفظ حریم عفت و حیا در حضور اجتماعی خویش پای بفشرند، برکات بی شمار این کلام را شاهد خواهیم بود و بسیاری از نابسامانی ها، فسادها و ولنگاری های خانمانسوز، عفت بربادده و هویت سوز رخت خواهند بست.

در آخر مناسب است با کلامی از پیامبر گرامی(ص) سخن را به پایان بریم:

«هر کس با زن نامحرمی به حرام مصافحه کند، روز قیامت با دستان بسته به آتش انداخته می شود و هر کس با زن نامحرمی شوخی کند و به لذت سخن بگوید، در قبال هر کلمه هزار سال در جهنم زندانی گردد و زن نیز اگر در این سخن گفتن و مصافحه به رضایت با مرد همراه گردد و به مرد اجازه دهد که وی را ببوسد، بدنش را لمس کند و با او شوخی نماید، گناه او نیز همسان مرد است.»(8)

امید است در سالگرد شهادت آن بانوی مکرّم، زنان و مردان جامعه اسلامی بخصوص قشر جوان، حضور اجتماعی خود را از شائبه های هوا و هوس و فساد پاک کنند و از روح قدسی و مبارک آن بانوی بزرگ و جهان، نور حیات و بالندگی بگیرند.

1 بحارالانوار، ج43، ص92.

2 همان، ج100، ص238 به نقل از مصباح الانوار.

3 همان، ج43، ص54 به نقل از کشف الغمه.

4 همان، ج68، ص278.

5 همان، ص285.

6 همان، ص290.

7 همان، ص68.

8 همان، ج7، ص214.

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از نگاه معصومین(ع)

از نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
سلمان فارسی می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد، در بهشت در کنار من خواهد بود و هر کس او را دشمن بدارد، در آتش جهنم خواهد بود. ای سلمان! دوستی فاطمه در صد جایگاه به حال انسان سودمند است که راحت ترین این جایگاه ها، عبارت است از مرگ و قبر و میزان و سنجش [اعمال] و محشر و [پل] صراط و حساب رسی. هر کس دخترم فاطمه از او راضی باشد، من هم از او خشنود می گردم و هر کس من از او خشنود باشم، خداوند از او خرسند خواهد بود. هر کس فاطمه از او خشمگین باشد، من بر او خشم می گیرم و هر کس من بر او خشم گیرم، خداوند بر او غضب می کند. ای سلمان! وای بر کسی که به فاطمه و به فرزندان و شیعیانش ظلم کند.
r اگر همه خوبی ها و فضیلت ها در شخصیتی جمع گردد، آن شخص فاطمه است بلکه او بزرگ تر از این توصیف هاست. به درستی که دخترم فاطمه در بزرگواری و کرامت، بهترین فرد بر روی زمین است.
r جُمَیع می گوید: همراه با عمه ام به نزد یکی از همسران پیغمبر رفتیم. از او پرسیدند: چه کسی نزد پیامبر از همه محبوب تر بود؟ گفت: فاطمه علیهاالسلام . پرسیدند: از مردان چه کسی؟ گفت: همسر فاطمه.
آخرین وصیت پیامبر
پیامبر گرامی اسلام در لحظات آخر عمر شریفش، در کنار وصیت های دیگر خود به امیرمؤمنان علیه السلام ، بر وجود فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز تأکید کرد. امام کاظم علیه السلام می فرماید: به پدرم گفتم: پس از رفتن فرشتگان از حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چه اتفاقی افتاد؟ فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در این هنگام علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را طلبید و به ام سلمه فرمود: کنار در بایست و نگذار کسی نزدیک بیاید. سپس آن حضرت با یک دست، دست فاطمه را گرفت و مدت طولانی بر سینه گذاشت و با دست دیگرش دست علی علیه السلام را بر سینه نهاد. همه آنها گریه کردند. پس از آن، دست فاطمه علیهاالسلام را در دست علی علیه السلام قرار داد و به علی علیه السلام فرمود: «ای ابا الحسن! این (فاطمه) امانت خدا و رسولش محمد نزد توست. حق خدا و امر مرا در مورد فاطمه رعایت کن که چنین خواهی کرد. ای علی! سوگند به خدا فاطمه سرور زنان بهشت از پیشینیان و آیندگان است. سوگند به خدا این همان مریم کبراست. سوگند به خدا همواره آنچه از خدا برای فاطمه و شما خواستم، خواسته هایم را اجابت کرد. ای علی! آنچه را در شأن فاطمه سفارش کردم انجام بده. من اموری را به فاطمه سفارش کردم که جبرئیل به آن امر کرده بود».
بهترین خانه ها
دو نفر از یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می گویند: پیغمبر آیه 36 سوره نور را قرائت کرد: «خانه هایی که خدا رخصت داده (قدر و منزلت) آنها والایی یابد و نامش در آنها یاد شود». مردی برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! اینها کدام خانه هاست؟ فرمود: «خانه پیامبران». دیگری برخاست و با اشاره به خانه علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام گفت: ای رسول خدا! آیا این خانه هم جزو آنهاست؟ فرمود: «آری، از بهترین آنهاست».
نام فاطمه علیهاالسلام
بیشتر امامان معصوم به سبب احترام و علاقه ای که به مادرشان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام داشتند، نام یکی از دختران خود را به یاد آن حضرت، فاطمه می گذاشتند. امیرمؤمنان علی علیه السلام ، امام حسن مجتبی علیه السلام ، امام سجاد علیه السلام ، امام جعفر صادق علیه السلام و امام جواد علیه السلام ، یک دختر خود را فاطمه نامیدند. امام حسین علیه السلام و امام موسی کاظم علیه السلام نیز یکی از دختران خود را فاطمه کبرا و دختر دیگر را فاطمه صغرا نام نهادند.
از نگاه امام علی علیه السلام
برترین بانو
امام علی علیه السلام نه فقط در زمان حیات حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بلکه پس از شهادت آن حضرت نیز نام ایشان را به بزرگی یاد می کرد و وجود حضرت را مایه افتخار خود می دانست. آن حضرت در یکی از نامه های خود در پاسخ به معاویه چنین می نویسد: «شما چگونه با ما برابرید، در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از ما و دروغگوی رسوا (ابوجهل) از شما؛ حمزه از ما و ابوسفیان از شما؛ دو سرور جوانان اهل بهشت از ما و کودکان در آتش افکنده از شما؛ و بهترین زنان جهان (حضرت زهرا علیهاالسلام ) از ما و زن هیزم کش دوزخیان (همسر ابولهب و عمه معاویه) از شماست».
احترام به فرزندان فاطمه علیهاالسلام
امیرمؤمنان علی علیه السلام به سبب احترامی که برای حضرت فاطمه علیهاالسلام قائل بود، پس از بازگشت از جنگ صفین، در وصیتی درباره اموال شخصی خود، فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام را سرپرست تعیین فرمود و نوشت: «سرپرستی این اموال به عهده فرزندم حسن بن علی است.... اگر برای او حادثه ای رخ داد و حسین زنده بود، سرپرستی آن را پس از برادرش به عهده گیرد و کار او را تداوم بخشد. پسران فاطمه (امام حسن و حسین علیهماالسلام ) از این اموال به همان مقدار سهم دارند که دیگر پسران علی خواهند داشت. من سرپرستیِ اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم تا خشنودی خدا و نزدیک شدن به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و بزرگداشت حرمت او و احترام پیوند خویشاوندی ایشان را فراهم آورم».
غربت فاطمه علیهاالسلام در دعای علی علیه السلام
کَفْعَمی، از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن نهم است. او کتاب دعایی به نام مصباح دارد که آن را از 240 منبع گرد آورده است. او می گوید: این کتاب را از منابع مورد اعتماد گرد آورده ام، چنانچه گذشت زمان، در اعتبار آن تأثیر نمی گذارد و از آن نمی کاهد. وی در این کتاب ارزشمند، دعایی از امیرمؤمنان علیه السلام آورده که حضرت در بخشی از این دعای باعظمت، مظلومیت حضرت زهرا علیهاالسلام را در قالب مناجات و دعا بازگو می کند.
از نگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
سخنانی که با یاد حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بر زبان فرزندان آن حضرت جاری شده است، نشان از بزرگی شخصیت ایشان دارد و آن بزرگواران، یکی از افتخارات خود را فرزندی حضرت زهرا علیهاالسلام می دانستند. زیاد، یکی از فرمانداران ستمگر معاویه، اهانت ها و گستاخی های بی شرمانه ای به ساحت مقدس امام حسن مجتبی علیه السلام روا می داشت، ولی آن حضرت در پاسخ، فقط خود را فرزند زهرای پاک معرفی می کرد و زیاد را فرزند مادر بدکارش می دانست.
برخورد با دشمنان فاطمه علیهاالسلام
امام حسن مجتبی علیه السلام در زمان های گوناگون، با استدلال های محکم ،دشمنان مادرش، حضرت زهرا علیهاالسلام را رسوا می کرد. آن حضرت خطاب به مغیرة بن شعبه فرمود: «تو بودی که فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را مجروح کردی. تو برای تحقیر رسول خدا و مخالفت با فرمان او، مرتکب این جنایت شدی؛ در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده بود: ای فاطمه! «تو سرور زنان اهل بهشتی».
از نگاه امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام از کودکی به مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام علاقه فراوانی داشت و در کنار او آرام می گرفت. حضرت زهرا علیهاالسلام نیز در لحظات آخر عمر شریف خود، ضمن سفارش به امام علی علیه السلام برای رسیدگی به همه فرزندانش، امام حسین علیه السلام را مخصوص و جداگانه نام برد. امام حسین علیه السلام نیز پیش از خاکسپاری مادرش، خود را به پیکر پاک او انداخت و با چشمانی اشک آلود نجوا کرد: «وای بر ما! ناراحتی ما برای فقدان جدمان محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و مادرمان فاطمه زهرا علیهاالسلام هیچ گاه خاموش و برطرف نخواهد شد». امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید:«ناگهان ندایی آسمانی به گوش رسید که امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را از روی فاطمه علیهاالسلام بردار که به خدا سوگند فرشتگان آسمان ها را به گریه درآوردند».
رجز حماسی
یکی از پرشورترین یادآوری های امام حسین علیه السلام از مادر عزیزش، در لحظه بسیار حساس و سرنوشت ساز حرکت به سوی کربلاست. حضرت در آن هنگام، با زیباترین و شایسته ترین کلمات، پاکی، عصمت و بزرگی مادر خود، حضرت زهرا علیهاالسلام را بیان می دارد. آن حضرت همچنین در روز عاشورا که هر کسی بار رجزخوانی، افتخارات خود را بیان می کرد، افتخار خود را حضرت فاطمه علیهاالسلام دانست و فرمود: «فاطمه علیهاالسلام مادر من است که از سلاله رسول خداست».
از نگاه امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیه السلام در روایات خود، مظلومیت مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام را برای یارانش بازگو می فرمود و آنان را از ناگواری های آن حضرت آگاه می کرد. آن حضرت، از جمله راویان خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به شمار می آید. امام سجاد علیه السلام در خطبه آتشینی که مجلس یزید را بر هم زد، فاطمه زهرا علیهاالسلام را مایه مباهات خود معرفی کرد و فرمود: «سرور بانوان جهان، فاطمه بتول علیهاالسلام از ماست».
از نگاه امام محمد باقر علیه السلام
طلب شفا به نام زهرا علیهاالسلام
امام باقر علیه السلام هنگامی که در بستر بیماری می افتاد، آبی خنک می طلبید. سپس جرعه ای چند از آن می نوشید و بعد با صدای بلند و از ته دل، مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام را صدا می زد و می فرمود: «ای فاطمه! ای دختر محمد صلی الله علیه و آله ». علامه مجلسی می گوید: شاید آن حضرت با این ندا می خواست با واسطه قرار دادن حضرت زهرا علیهاالسلام از خدا شفا بگیرد.
نوشاخه نبوت
امام باقر علیه السلام درباره مقام معنوی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: «درخت نبوت، درختی است که ریشه آن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، شاخه آن امیرمؤمنان علیه السلام ، نوشاخه آن فاطمه علیهاالسلام میوه های آن حسن و حسین علیهماالسلام هستند. این درخت، کلید حکمت، معدن معرفت، جایگاه رسالت، مکان آمد و شد فرشتگان، موضع سرّ الهی و امانتی است که بر آسمان ها و زمین عرضه شده است».
از نگاه امام صادق علیه السلام
سَکونی، از یاران امام صادق علیه السلام نزد حضرت رفته و از دختر دار شدن خود، ایشان را با خبر کرد. وی می گوید: امام به من فرمود: چه نامی برایش انتخاب کرده ای؟ عرض کردم: فاطمه. آن گاه امام آه عمیقی از ته دل کشید و سه بار این نام را به یاد مادرش تکرار کرد و بعد به من فرمود: «حال که چنین نامی بر دخترت نهاده ای، مبادا او را بزنی. نام او نامی عزیز و محترم است. تو نیز همواره احترام نامش را داشته باش».
سوختن شمع
بانوی دو عالم، حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، تمام غم ها و دردها را در حمایت از ساحت مقدس ولایت به جان خرید و همچون شمعی در اندک زمان سوخت و آب شد. امام صادق علیه السلام در توصیف حال غم انگیز آن حضرت بعد از فراغ پدر گرامی اش چنین می فرماید: «بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، حضرت زهرا علیهاالسلام مدام در بستر افتاده بود. جسم ایشان ضعیف و ناتوان گشته و گوشت بدنشان آب شده بود».
دعای آزادی
بَشّار مَکاری، از یاران امام صادق علیه السلام می گوید: در کوفه به حضور حضرت رسیدم. طَبَقی از خرما نزد ایشان بود. فرمود: بیا و بخور. عرض کردم گوارا باد! قربانت گردم، در راه حادثه ای دیدم و گریه گلویم را گرفت. حضرت فرمود: چه حادثه ای دیده ای؟ گفتم: یکی از گماشتگان حکومت را دیدم که بر سر زنی می زد و او را به سوی زندان می برد و آن زن با صدای بلند می گفت: به خدا و رسولش پناه می برم. امام فرمود: چرا آن زن را می زد؟ عرض کردم: از مردم شنیدم که می گفتند پای آن زن لغزید و به زمین افتاد و گفت: «ای فاطمه! خدا ظالمان بر تو را از رحمت خود دور سازد.» گماشتگان حکومت دستگیرش کردند و زدند. امام صادق علیه السلام به محض شنیدن این سخن گریه کرد؛ به گونه ای که دستمال و محاسن شریفش از اشک تَر شد، سپس فرمود: «ای بشّار! با هم به مسجد سهله برویم و برای نجات آن بانو دعا کنیم و از خدا بخواهیم او را حفظ کند».
از نگاه امام کاظم علیه السلام
امام کاظم علیه السلام از پدرش روایت کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در حال احتضار، انصار را خواست و به آنان فرمود: «ای گروه انصار! وقت جدایی فرا رسید. بدانید که درِ خانه فاطمه علیهاالسلام ، درِ خانه من و خانه او، خانه من است. هر که حرمت او را هتک کند، به خدا بی احترامی کرده است». عیسی از یاران امام کاظم علیه السلام می گوید: آن حضرت در این هنگام بقیه سخنش را قطع کرد و بسیار گریست و سه بار فرمود: «به خداقسم حرمت خدا را حفظ نکردند». امام کاظم علیهاالسلام در روایت دیگری فرمود: «فاطمه علیهاالسلام ، صدیقه شهیده است».
از نگاه امام رضا علیه السلام
دو نفر از یاران امام رضا علیه السلام می گویند: نزد آن حضرت رفتیم. ایشان در سجده بود و سجده اش طول کشید. هنگامی که سرش را بلند کرد، گفتیم: چرا سجده را طولانی کردید؟ فرمود: «هر که این دعا را در سجده شکر بخواند، همچون مجاهدان روز بدر در کنار رسول خدا پاداش دارد». گفتیم: آن دعا چیست؟ حضرت دعایی را خواند و در بخشی از آن، مظلومیت مادرش، حضرت زهرا علیهاالسلام را نیز بیان کرد.
سوگند به مادر
یکی از فضلای حوزه که مشکل بزرگی برایش پیش آمده بود، برای زیارت و توسل به امام رضا علیه السلام عازم حرم ایشان می شود. از قضا به علامه طباطبایی رحمه الله برمی خورد که ایشان هم قصد حرم کرده بودند. بی درنگ به طرفش می رود و با چشمی پر اشک و دلی پرسوز، از ایشان می خواهد دعایی به او بیاموزد که حاجتش روا شود. علامه می گوید: «وقتی وارد حرم می شوی، یکی از مؤثرترین و بهترین دعاها این است که حضرت را به مادرش زهرا علیهاالسلام قسم بدهی که حاجتت را از خدا بخواهد. چون حضرت به مادرش زهرا علیهاالسلام علاقه فراوانی دارد، سوگند دادن به مادرش بسیار مؤثر خواهد افتاد».
از نگاه امام جواد علیه السلام
نیابت از حضرت فاطمه علیهاالسلام
یکی از یاران امام جواد علیه السلام می گوید: به حضرت عرض کردم: تصمیم گرفته بودم به نیابت از شما و پدرتان طواف کنم. ولی به من گفتند: به نیابت از اوصیا طواف نمی کنند. حضرت فرمود: هر چه می توانی طواف کن، جایز است. سه سال بعد دوباره به حضرت عرض کردم: پیش تر از شما درباره طواف به نیابت شما و پدرتان اجازه گرفتم و طواف بسیار کردم. سپس چیزی بر دلم افتاد و به آن عمل کردم. پرسید: چه بود؟ گفتم: یک روز از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم طواف کردم. حضرت سه بار فرمود: درود خدا بر پیامبر. سپس روز دوم به نیابت از امیرمؤمنان علی علیه السلام ، روز سوم امام حسن علیه السلام ، روز چهارم امام حسین علیه السلام تا روز نهم به نیابت از پدرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و روز دهم به نیابت از شما سَرورم. اینان کسانی اند که به ولایتشان معتقدم. حضرت فرمود: در این صورت به دینی معتقدی که خدا، جز آن را از بندگانش نمی پذیرد. عرض کردم: گاهی هم از سوی مادرتان حضرت فاطمه علیهاالسلام طواف کرده ام. گاهی هم نه. حضرت فرمود: این را بیشتر انجام بده. این برترین کاری است که انجام می دهی، ان شاء اللّه.
زیارت روزانه
قلب امام نهم حضرت جواد علیه السلام از مهر و محبت مادرش حضرت زهرا علیهاالسلام لبریز بود. آن حضرت هر روز ظهر در مدینه به مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می رفت و بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درود می فرستاد و مشام جان خویش را از یاد جد بزرگوارش معطر می ساخت. سپس به سراغ خانه مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام می رفت که در همان نزدیکی قبر پیامبر بود و در نهایت ادب و احترام، ابتدا کفش ها را از پا در می آورد و آن گاه با دلی سرشار از شور و اشتیاق، وارد آن خانه کوچک و نورانی می شد و در آنجا به نماز و دعا می پرداخت.
برتری حضرت زهرا علیهاالسلام
یاد حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام هیچ گاه در دل مبارک حضرت جواد الائمه علیه السلام فراموش نمی شد؛ به گونه ای که در ازدواج آن حضرت، این احترام وی به مادرش و برتر دانستن او از همه زنان عالم بیشتر نمایان می شود. امام جواد علیه السلام داماد خلیفه وقت، مأمون عباسی شده بود. به این سبب در وصلت با ام فضل، دختر خلیفه، انتظار می رفت هزاران درهم و دینار مهریه دختر خلیفه شود، ولی ایشان به دلیل علاقه و احترام فراوانی که برای مادرش قائل بود، حاضر نشد مهریه همسرش بیش از پانصد درهم، مساوی مهریه حضرت زهرا علیهاالسلام تعیین گردد.
از نگاه امام حسن عسکری و امام زمان(عج)
حجت بر امامان
پیشوایان معصوم علیهم السلام الگویی برای دیگر مردم هستند، ولی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام با داشتن فضیلت های بیکران، حجت و الگویی برای امامان بوده است. امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: «ما حجت های خدا بر بندگان هستیم و جدّه ما حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام حجت بر ماست».
امام زمان(عج) نیز در روایتی فرمود: «دختر رسول خدا علیهاالسلام برای من الگو و سرمشقی نیکوست».
خطبه حضرت فاطمه علیهاالسلام
خطبه در یک نگاه
خطبه فدکیه حضرت زهرا علیهاالسلام آن چنان متین، منظم و فصیح است که برخی گمان کرده اند به نوشته ای از پیش طراحی شده بیشتر شبیه است تا یک سخنرانی ناگهانی. ابن ابی الحدید معتزلی، در شرح نهج البلاغه، با ذکر سندی می نویسد:
عبد اللّه بن احمد از پدرش نقل می کند که در نزد زید شهید، پسر امام سجاد علیه السلام خطبه فدکیه حضرت زهرا علیهاالسلام را نقل کردم و به وی گفتم: برخی گمان می کنند این خطبه ساختگی بوده و آن را فاطمه زهرا علیهاالسلام ایراد نکرد، بلکه از آن ابی العیناء است ؛ زیرا این کلام، منظم، معیّن و یکنواخت است. زید گفت: من دیدم که بزرگان آل ابی طالب از پدرانشان آن را روایت می کنند و به فرزندان خویش یاد می دهند. بزرگان شیعه نیز آن را درس می دادند، پیش از آنکه حتی جدّ ابوالعینا پا به عرصه وجود گذارد.
خطبه ای ماندگار
خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه، از چنان عظمتی برخوردار بود که بیش از 24 نفر از شخصیت های قرن اول هجری همچون امیرمؤمنان علیه السلام ، حضرت زینب علیهاالسلام ، امام سجاد علیه السلام ، ابن عباس، جابر بن عبدالله انصاری و اَنَس بن مالک، از یاران پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم آن را نقل کرده اند. در قرن دوم نیز بزرگانی مانند امام باقر علیه السلام ، امام صادق علیه السلام ، زید پسر امام سجاد علیه السلام ، مُفَضّل، ابی نصر بَزَنْطی و دیگر یاران امامان آن را روایت کرده اند. این خطبه شریف در بیش از شصت کتاب مهم شیعه و اهل سنت آمده است و عالمانی همچون شیخ صدوق در علل الشرایع، سید بن طاووس در طرائف، طبرسی در احتجاج و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه آن را نقل کرده اند. تاکنون، افزون بر 112 جلد کتاب درباره این خطبه و محتوای آن نوشته شده است. محدث بزرگ، علامه مجلسی می نویسد: «این خطبه، از خطبه های مشهوری است که شیعه و سنی آن را با سندهای گوناگون نقل کرده اند».
خطبه از نگام مقام معظم رهبری
خطبه پر محتوای حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه، چنان عالی بود که همه بزرگان آن را ستوده اند. مقام معظم رهبری در این باره می فرماید: «آن خطبه ای که فاطمه زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده است، خطبه ای است که به گفته علامه مجلسی، بزرگان، فُصَحا، بُلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات این خطبه را معنا کنند. این سخن فاطمه زهرا علیهاالسلام ، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج البلاغه و در حد سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام است. [آن خطبه] با بهترین و زیباترین عبارات و زبده ترین و گزیده ترین معانی [ایراد شده است]».
ستایش خدا
خطبه فدکیه حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه، دربردارنده حقایق فراوانی در توحید و معارف است. آن حضرت در بخشی از سخنان خود فرمود: «خدا را بر آنچه ارزانی داشت، سپاسگزارم و بر اندیشه نیکو که در دل نهاد، شاکرم و بر نعمت های فراگیرش ثنا می گویم. نعمت هایی که از چشمه لطفش جوشید و عطاهای فراوانی بخشید و احسانی که پیاپی پراکند. نعمت هایی که از شمار بیرون است و شکر و جبران آنها از توان افزون، و درک نهایتش نه در حد اندیشه ناموزون است. بندگان را برای فزونی نعمت ها و استمرار عطایا به شکر خویش فراخواند. برای تکمیل و فزون بخشی نعمت ها، خلایق را به کثرت ستایش واداشت. گواهی می دهم که معبودی جز او نیست و یکتایی است بی شریک. روح این گواهی، دوستی بی آلایش است که دل های مشتاقان با آن درآمیخته و آثارش در افکار پرتو افکن شده است. خدایی که دیدگان را توانایی دیدن، زبان را یارای بیان و گمان ها را قدرت بر ادراک او نیست».
حکمت آفرینش
حکمت آفرینش، پرسشی است که از دیرباز، اندیشمندان را به خود متوجه ساخته است. حضرت زهرا علیهاالسلام در بخشی از خطبه فدکیه به این مسئله اشاره می کند و می فرماید: «خدای متعالی، همه چیز را از هستی به نیستی درآورد و آنها را بدون وجود الگو و نمونه ای ایجاد کرد. با یَدِ قدرت خود، همه را بالندگی داد و با اراده اش، به آفرینش موجودات دست یازید؛ بی آنکه به آفرینش آنها نیازمند باشد و از این صورتگری طرفی ببندد. او می خواست حکمتش را آشکار سازد، مردم را به فرمانبرداری اش هشیار کند و بندگان را به عبودیتش رهنمون گرداند. پس آن گاه پاداش را در اطاعت و کیفر را در نافرمانی نهاد تا بندگان را از خشم و عذاب خود برهاند و به سوی بهشت و کانون رحمتش سوق دهد».
دومین پایه اسلام
نبوت، دومین بخش از اصول دین است. حضرت فاطمه علیهاالسلام در دومین بخش از خطبه خود در مسجد مدینه فرمود: «گواهی می دهم پدرم، بنده و فرستاده خداست. او را برگزید پیش از آنکه برای هدایت مردم بفرستد... و این در آن هنگام بود که بندگان در پسِ پرده نیستی و در پهنه بیابان عدم، سرگردان بودند... پروردگار، محمد صلی الله علیه و آله وسلم را برانگیخت تا فرمانش را کامل و حکمش را نافد کند و آنچه را مقدر ساخته بود، به انجام رساند، پیامبر دید که هر گروه آیینی را پذیرا گشته اند؛ دسته ای بر گرد آتش در طوافند و گروهی در برابر بت به عبادت مشغولند و همگان یاد خدایی را که می شناسند، از خاطر زدوده اند. پس خدا، به نور محمد صلی الله علیه و آله بساط ظلمت را برچید و دل ها را از تیرگیِ کفر رهانید و ابرهای تیره و تار را از مقابل دیدگان به یکسو فکند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای هدایت مردم به پا خاست و... آنان را به آیین پابرجای اسلام رهنمون شد و به راه راست فرا خواند».
قرآن در کلام فاطمه علیهاالسلام
قرآن، کتاب خداست و راه رسیدن به سعادت ابدی در آن به روشنی نمایان است. زهرای مرضیّه در این باره در خطبه فدکیه، خطاب به مردم می فرماید: «شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام، حاملان دین و احکام، امینان خداوند بر خویش و پیام آوران او به سوی امت ها هستید. حقی از سوی خداوند بر عهده دارید و پیمانی را که با او بسته اید، پذیرفته اید. آنچه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم پس ازخود در میان شما باقی گذاشته، کتاب گویایِ خداوند است که نور آن فروزان و شعاعش درخشان می باشد. قرآن کتابی است که دلایلش روشن، لطایف و دقایقش آشکار و ظواهرش نورانی است. پیروانش پرافتخارند و جهانیان بدیشان غبطه می خورند. کتابی که پیروی از آن، راهگشای رحمت الهی و شنونده اش، رستگارِ دو سراست. در پرتو آن، دلیل های روشن الهی را می توان دید و نیز تفسیر احکام و واجبات او را دریافت».
بستر بیماری
هنگامی که حضرت فاطمه علیهاالسلام به بستر بیماری افتاده بود، زنان مهاجر و انصار برای عیادت ایشان جمع شدند و به حضرت گفتند ای دختر رسول خدا! حالتان چگونه است؟ حضرت زهرا علیهاالسلام پس از ستایش خدا و درود بر رسولش، فرمود: «به خدا سوگند صبح کردم، در حالی که از دنیای شما بیزارم و بغض مردان شما در دلم جای گرفته است». سپس فضایل حضرت علی علیه السلام را بازگو کرد. زنان مهاجر و انصار، گفته های حضرت زهرا علیهاالسلام را به مردان خود منتقل کردند. گروهی از آنان برای عذر خواهی نزد حضرت آمدند، ولی فاطمه علیهاالسلام به آنان فرمود: «از من دور شوید که بعد از عذر خواهی غیر صادقانه شما، دیگر عذری باقی نمانده است و پس از این تقصیر و [گناه [شما، امری کارساز نیست.»
دعاهای فاطمه زهرا علیهاالسلام
دعای روز سوم هر ماه
حضرت زهرا علیهاالسلام در روز سوم هر ماه، خدای متعالی را این چنین ستایش می کرد: «پاک و منزه است کسی که با نیرو و قدرت، جهان را منّور ساخت. پاک و منزه است کسی که در آسمان های هفتگانه مستور شده است و از این رو چشمی او را نمی بیند. پاک و منزه است کسی که بندگان را با مرگ ذلیل ساخت و با زندگی جاویدان، خود را عزیز و گرامی نمود. پاک و منزه است کسی که جاودان است و هر چیز جز او فانی می گردد. پاک و منزه است کسی که ثنا و ستایش را ویژه خود قرار داده واز آن خشنود شده است. پاک و منزه است خداوند زنده دانا، پاک و منزه است خداوند بردبار و بزرگوار. پاک و منزه است خداوند قدرتمند و مقدس، پاک و منزه است خداوند برتر والا. پاک و منزه است خداوند و حمد و ستایش مخصوص اوست».
برای اخلاق نیکو
حضرت زهرا علیهاالسلام با خواندن دعای زیر، در به دست آوردن اخلاق نیکو و کارهای پسندیده کوشا بود: «پروردگارا! به حق آنکه غیب ها را می دانی و بر تمامی موجودات توانایی، مرا زنده بدار تا آن هنگام که می دانی زندگی برایم نیکوست، و بمیران تا آن زمان که خیر و نیکی ام را در مرگم می دانی. خداوندا! اخلاص و ترس از خودت را در هنگام خشنودی و غضب و میانه روی را در زمان بی نیازی و فقر از تو خواستارم. از تو نعمتی را می خواهم که پایانی ندارد.
بارالها! خشنودی به قضا و حکم تو را می خواهم و زندگی نیکو بعد از مرگ را از تو درخواست می کنم. نیز شوق ملاقات تو را، بدون آنکه پریشان حالی و رنجی در آن باشد خواستارم. پروردگارا! ما را به زینت ایمان مزیّن فرما و هدایتگرانی قرار ده که مشمول هدایت تو قرار گرفته باشیم».
خیر جامع دنیا و آخرت
حضرت زهرا علیهاالسلام درخواست های جامع خود را برای دنیا و آخرت چنین بیان می فرمود: «پروردگارا! تا آن گاه که مرا زنده می داری، به آنچه داده ای قانعم گردان و عیوبم را بپوشان و مرا سلامت دار، و آن زمان که مرا می میرانی، مرا بیامرز و مشمول رحمت خود قرار ده. بارالها! مرا بر آنچه برایم مقّدر ساخته ای به رنج نینداز و آنچه را برایم مقدّر کرده ای آسان گردان. پروردگارا! پدر و مادر و هر که بر من حقی دارد به بهترین وجه پاداش ده. خداوندا! مرا تنها در آنچه برای آن خلقم کرده ای مشغول دار. ای مهربان ترین».
حاجات مهم
حضرت زهرا علیهاالسلام برای برآورده شدن نیازها و کارهای مهم خود، این دعا را می خواند: «ای آنکه بر حاجت های نیازمندان قادری! ای آنکه اسرار می دانی! ای برطرف کننده مشکلِ آنان که دچار مشکل شده اند! ای گشاینده غم آنان که دچار غم و اندوهند! ای لطف کننده به پیرمرد و ای روزی دهنده طفل کوچک! ای آنکه نیازی به تفسیر ندارد! بر محمد و خاندانش درود فرست». امام زین العابدین علیه السلام درباره این دعا می گوید: پدرم در روز عاشورا به من فرمود:«فرزندم! دعایی را به تو یاد می دهم که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را از جبرئیل آموخته و به فاطمه علیهاالسلام یاد داده بود. این دعا را در وقت حاجت بخوان و نیازهای خود را در پایان آن بیان کن».
دعای حضرت در تعقیب نماز ظهر
r پاک و منزه است او که دارای عزّت والاست و مقامش بلند است. پاک و منزه است آنکه دارنده جلال و بزرگی است. پاک و منزه است همو که حکومت مطلق و جاوید برای اوست. حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به سبب نعمت هایش، به شناخت او و عمل برای او و توجه به سوی او و اطاعت اوامر او موفق گردیدم. او را سپاس می گزارم که مرا منکر آیات کتابش و متحیر در برابر کارش قرار نداد. او را ستایش می کنم که مرا به دین راستین هدایت نمود و مرا چنان کرد که چیزی جز او را نپرستم. خدایا! گفتار توبه کنندگان و عمل آنان، رستگاری مجاهدان و ثواب ایشان، یقین مؤمنان و توکّل آنان، و راحتی به هنگام مرگ و در امان بودن به هنگام حسابرسی را از تو خواستارم!
r خدایا! از تو می خواهم مرگ را بهترین غایبی که در انتظار او هستم و بهترین چیزی که به آن روبه رو می گردم قرار دهی. هنگام مرگ و زمانی که مرا در خود فرو می برد و آن گاه که آخرین نفس ها در سینه ام می تپد و هنگامی که جان بر لبانم می رسد و در آن حال که از دنیا می روم و در آن ساعتی که هیچ اختیاری از خود ندارم و هیچ نفع و ضرر و هیچ سختی و آسایشی را نمی توانم برای خود فراهم سازم، در آن هنگام، نسیمی از رحمت خود و بهره ای از خشنودی و رضای خود به من عطا فرمایی، و پیش از آنکه جانم را بگیری و روحم را قبض نمایی و فرشته مرگ را بر من مسلط سازی، مژده ای از کرامت خود به من ارزانی کنی؛ بشارتی که فقط تو بر آن توانایی. بشارتی که قلبم را مطئمن کند و جانم را خشنود سازد و دیدگانم را نورانی کند و چهره ام را مسرور سازد و رنگ رخسارم را درخشندگی و جانم را آرامش بخشد. مژده ای که تمام اعضای بدنم را آسوده کند.
r ای آنکه درهای اجابت را به روی دعا کنندگان باز گذاشته ای و موانع اجابت را برای امیدواران بر طرف ساخته ای، ای پوشاننده کارهای زشت و ای مداوا کننده قلب های مجروح و شکسته،... ای نهایت آرزوی من درمانده و مضطر و فقیر! مرا ببخشای و از من درگذر و جانم را از عواقب خطاها پاک گردان و آمادگی نیکو را برای مرگ به من ارزانی دار. ای بخشنده ترین بخشندگان و ای منتهای آرزوی حاجتمندان! تو مولای من هستی. حال که درهای دعا و نیایش را بر من گشودی، پس درهای قبول و اجابت را به روی من مبند. به رحمت بی کرانت، مرا از آتش دوزخ نجات ده و در غرفه های بهشت ساکن گردان. مرا سعادتمند و رستگار گردان و در زندگی سلامت عطا فرما. ای آنکه فضیلت و کمال و عزت و جلالت و بزرگی از آن توست، «یا ارحم الراحمین».
تعقیبات نماز عصر
r پاک و منزه است او که بر آنچه در قلب می گذرد آگاهی دارد. پاک و منزه است او که شماره گناهان را می داند. پاک و منزه است همو که هیچ امری در آسمان و زمین بر او پوشیده نیست. سپاس پروردگاری را سزاست که مرا آن گونه قرار نداد که به نعمت هایش کفر بورزم و فضل او را انکار کنم.... سپاس خداوندی را سزاست که حجت و برهانش بر تمامی انسان ها، همه فرمانبرداران و گناهکاران گسترده است. اگر شخص را مورد رحمت خود قرار دهد، از جود و بخشش اوست و اگر مجازات کند، در مقابل اعمالی است که خود آن شخص انجام داده است و او بر بندگانش ستم روا نمی دارد. سپاس شایسته خداوندی است که مقامش والا و برهانش روشن است. سپاس از آن خدایی است که از هر مخلوقی که او را حقیقتا پروردگار و برخوردار از یگانگی شناخت، مستور مانده است و کسی نتوانسته حقیقت وجود او را درک کند.
r خدایا! جایگاه مرا می بینی و کلام مرا می شنوی و بر کارهایم اشراف داری و بر آنچه در درون من می گذرد آگاهی، و هیچ یک از کارهایم از تو مخفی نیست. پس می دانی که نیازمند تو هستم و حاجت هایم را از تو می خواهم.... و من جز تو آمرزنده ای نمی یابم.... پروردگارا! هر چه را از سختی آن نگران هستم، آسان فرما و رنج آنچه را مرا به هراس افکنده، برطرف ساز.
r خدایا! خودبینی، ریا، تکبر، تجاوز از حق، حسد، ضعف، شک، سستی، ضرر، بیماری، مکر، نیرنگ، بلاها و فساد را از چشم و گوش و تمام اندامم دور ساز و مرا به آنچه دوست می داری و تو را خشنود می سازد راهنمایی کن، ای مهربان ترین.
r پروردگارا! مصیبت و گرفتاری مرا در دینم قرار مده و دنیای فانی را مهم ترین هدف و نهایت علمم نخواه. خدایا! دینم را که مهم ترین چیزم است و دنیایم را که راه به دست آوردن معاشم است و آخرتم را که سرانجامم به سوی آن است، اصلاح و نیکو گردان و زندگی ام را، راهی به سوی به دست آوردن هر خیر و برکت و مرگم را، راه رهایی از هر شر و بدی قرار ده.... بارالها! چشمانم را به رحمت تو دوخته ام و دستانم را به سوی جود و کرم تو دراز کرده ام. پس مرا محروم مکن آن گاه که از تو درخواست می کنم، و مرا عذاب منما آن هنگام که از تو طلب بخشایش دارم.
تعقیب نماز مغرب
r حمد و سپاس خداوندی را سزاست که ستایشگران از عهده ستایش او، شمارشگران از عهده شمارش نعمت های او، و تلاش کنندگان از عهده ادای حق او برنمی آیند، و جز او معبودی نیست. او اول و آخر است. او ظاهر و باطن است. او زنده می کند و می میراند. او برتر از همه و صاحب فضل است و بقای او ابدی است. حمد مخصوص خداوندی است که عالمان، عمق علم او را درک نکرده اند، جاهلان، حلم او را اندک نشمارند و ستایشگران، به مدح او دست نمی یابند و توصیف کنندگان، در توصیف او عاجز و مخلوقات از دست یافتن به کمالات او ناتوان هستند.... سپاس خداوندی را سزاست که از رازهای نهانی آگاه است و بر آنچه بر دل ها خطور می کند داناست و راه فراری از قدرت او وجود ندارد.
r پروردگارا! در حالی که به اجابتِ خواسته ام از طرف تو اطمینان دارم، حاجتم را از تو می خواهم و در حالی که می دانم سخنم را می شنوی، تو را می خوانم. پس دعایم را بشنو و امیدم را قطع مکن و مدح و ثنایم را رد منما و دعایم را بدون اجابت مگذار. به تحقیق من نیازمند رضای تو و محتاج بخشش تو هستم. حاجت هایم را از تو می خواهم و از رحمتت مأیوس نمی شوم و از غضب تو در هراسم.... خدایا! مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما. پرودگارا! مرا از فضل و رحمت خود محروم مکن.
تعقیب نماز عشاء
حمد مخصوص پروردگاری است که هر که او را یاد کند، فراموشش نمی کند و هر که او را بخواند، ناامیدش نمی سازد و هر که بر او توکل کند، او را کفایت می نماید....حمد از آن خداوندی است که بالا برنده درجات، نازل کننده آیات، گستراننده برکت ها، پوشاننده عیب ها، قبول کننده نیکی ها، بخشاینده لغزش ها، برطرف کننده رنج ها، فرو فرستنده برکات، اجابت کننده دعاها، زنده کننده مردگان و معبود همه ساکنان زمین و آسمان هاست.... خداوندا! از تو می خواهم به من یقین، هدایت، نور، علم و فهمی عنایت کنی تا به وسیله آنها احکام کتابت را برپا دارم، حلالت را روا و حرامت را ناروا دانم، واجباتت را انجام دهم و سنت پیامبرت محمد صلی الله علیه و آله را اقامه کنم.
دعا برای دوستان
حضرت زهرا علیهاالسلام در دعایی برای شیعیان این گونه می فرماید: «به نام خدای بخشاینده بخشایشگر. حمد به خدایی اختصاص دارد که حزن و اندوه را از ما زدود. به درستی که پروردگار ما بسیار غفور و شکرگزار است؛ کسی که از فضل و کرم خود در بهشتمان ساکن گردانید تا در آن رنجی به ما نرسد. پروردگارا! تو آرزوی من و بالاتر از آرزوی من هستی. از تو می خواهم دوستدارانم و دوستداران فرزندانم را در آتش عذاب نکنی».
توسل به صدیقه طاهره علیهاالسلام
زیارت حضرت
زیارت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، در روز سوم جمادی الثانی، سالروز شهادت آن حضرت مطلوب و مناسب است. مرحوم سید بن طاووس این زیارت را برای ایشان آورده است: «سلام بر تو ای برترین بانوی جهان، سلام بر تو ای مادر حجت های الهی بر مردم و سلام بر تو ای ستمدیده ای که از حق او جلوگیری کردند. خدایا! بر بنده ات و دختر پیامبرت و همسر وصی پیامبرت درود فرست ؛ درودی که منزلت و مقامی به او دهد، برتر از منزلت بندگان گرامی ات از اهل آسمان ها و زمین».
صلوات بر فاطمه علیهاالسلام
یکی از یاران امام حسن عسکری علیه السلام می گوید: از آن حضرت خواستم چگونگی صلوات بر پیامبر و اوصیای آن بزرگوار را بر من بیاموزد. حضرت در بخش صلوات بر فاطمه علیهاالسلام فرمود: «خدایا! بر صدیقه طاهره، فاطمه، آن بانوی پاکیزه، محبوب پیامبرت و مادر دوستان و برگزیدگانت درود فرست؛ بانویی که او را برگزیدی و بر زنان جهان برتری دادی. خدایا! انتقام او را از کسانی که به او ستم کردند و احترامش را سبک شمردند بگیر و خونخواه فرزندانش باش. خدایا! چنان که او را بدین مقام رساندی که مادر امامان راهنما و همسر پرچمدار محشر و گرامی در عالم بالا قرار دادی، بر او و بر مادرش (خدیجه) درود فرست؛ درودی که بدان آبروی محمد صلی الله علیه و آله وسلم را گرامی بداری، و دیده فرزندانش را روشن گردانی. خدایا! در این ساعت، بهترین سلام مرا به آنان برسان».
سوگواری بر حضرت زهرا علیهاالسلام از نگاه عارفان
عارفان و عالمان اخلاق، به سوگواری حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار اهمیت می دهند. میرزا جواد ملکی تبریزی، استاد اخلاق امام خمینی رحمه الله در این باره می نویسد: «صحیح این است که سوم جمادی الثانی، روز شهادت سرور بانوان جهان است. پس لازم است شیعیان وفادار، این روز را از روزهای اندوه و مصیبت قرار دهند. این روز برای بستگان آن حضرت، دومین مصیبت بعد از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بود. امیرالمؤمنین بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، هیچ روزی را مصیبت بارتر و ناگوارتر از این روز ندید. از دست دادن حضرت زهرا علیهاالسلام برای امیرالمؤمنین به اندازه ای سخت بود که بر او گریه می کرد و از جدایی آن حضرت شکایت می نمود و می فرمود: «جان من در میان آه زندانی است. کاش جانم با آه و اندوه ها خارج می گردید. بعد از تو خیری در زندگی نیست و گریه ام از ترس این است که زندگی ام طولانی شود».
عالمان اخلاق و عزاداری برای حضرت
مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی از اساتید بزرگ اخلاق می نویسد: حضرت زهرا علیهاالسلام ، محبوب و یگانه پدرش رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بود و پیامبر طوری با او رفتار می کرد که با هیچ کس چنین رفتاری را نداشت و می فرمود: «فاطمه پاره تن من است».
شیعیان در اظهار حزن و اندوه و اقامه مجالس سوگواری در روز وفات آن حضرت و ذکر مصیبت های او باید امیرالمومنین را سرمشق خود قرار دهند. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمود:«از دست دادن فاطمه بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، دلیل بر این است که هیچ دوستی جاویدان نمی ماند و بعد از فقدان آنان، زندگی چگونه گوارا خواهد بود. قسم یاد می کنم که این چیزی است که اصلاً امکان ندارد. انسان می خواهد دوستش نمیرد، ولی این محال است». این مطلب ساده ای نیست که کسی مانند امام علی علیه السلام چنین سخنانی بگوید. عقل از درک این کلمات ناتوان است و این عبارات، عظمت مقام زهرا علیهاالسلام و فضل او را نزد خدا می رساند. اگر فضیلت فاطمه در بالاترین درجه ای نبود که جزع نمودن برای او کار نیکویی بود، به هیچ وجه این جزع فراوان از امیرمؤمنان علیه السلام دیده نمی شد.
آزادی از اسارت
آیت الله میرزا محمد رضا فقیه کرمانی از بزرگان شیعه، زمانی از مرحوم سید یحیی واعظ یزدی برای تبلیغ و مبارزه با منحرفان کرمان دعوت کرد و سید یحیی مردم را به انحراف آنان متوجه ساخت، منحرفان تصمیم به قتل سید یحیی گرفتند و ایشان را به باغی در خارج از شهر بردند. سید در باغ احساس خطر کرد و دید کسی هم از وضع او باخبر نیست. توسلی به حضرت زهرا علیهاالسلام کرد و نماز استغاثه آن حضرت را خواند. ناگهان صدای تکبیر و فریاد مسلمان ها بلند شد. باغ را محاصره و سید را آزاد کردند و با احترام به همراه میرزا محمد کرمانی به شهر آوردند. بعد از جریان معلوم شد که حضرت فاطمه علیهاالسلام در خواب مرحوم کرمانی آمده و برای فرزندش تقاضای کمک کرده است.
گشودن قفل
یکی از بزرگان می گوید: در اوقات تحصیل در نجف اشرف، روزی در ماه مبارک رمضان افطاری تهیه دیدم و در حجره را قفل کردم و رفتم و که پس از نماز مغرب و عشا باز گردم. نماز را خواندم و به مدرسه بازگشتم. خواستم در حجره را باز کنم، دیدم کلید در جیبم نیست. هر چه جست وجو کردم، کلید را نیافتم. به واسطه شدت گرسنگی و نیافتن کلید، سخت ناراحت بودم. از مدرسه بیرون آمدم و متحیرانه در مسیر خود تا حرم قدم می زدم. ناگاه مرحوم سید مرتضی کشمیری را دیدم. علت ناراحتی ام را پرسید، مطلب را گفتم. با من به مدرسه آمد و فرمود: می گویند نام مادر موسی را اگر کسی بداند و به قفل بسته بخواند، آن قفل باز می شود، آیا جدّه ما، فاطمه علیهاالسلام کمتر از اوست؟ پس دست در قفل نهاد و فرمود: یا فاطمه الزهرا علیهاالسلام ، ناگهان دیدم قفل باز شد.
سوز امین ولایت
یکی از ویژگی های علامه امینی رحمه الله نویسنده کتاب ارزشمند الغدیر، محبت و ارادت کامل او به محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم بود. گریه ها و ناله های علامه در رثای اهل بیت علیهم السلام ، همگان را دگرگون می کرد. این حالت هنگامی بیشتر اوج می گرفت که از مصیبت فاطمه زهرا علیهاالسلام یاد می شد. در این حال چهره اش سرخ و گونه هایش افروخته می گشت. یکی از همراهانش می گوید: «علامه امینی رحمه الله در ایام عاشورا و فاطمیه، حالش متغیر می شد و با صدای بلند می گریست. کمتر کسی را دیدم که این گونه بگرید».
تضمین حضرت زهرا علیهاالسلام
مردان الهی که در مسیر خودسازی و تهذیب نفس گام برداشته اند و از طوبای برکت سلامت نفس و آرامش درون برخوردارند، بیماری را نیز برای خود خیر و نیکی می بینند. استاد بزرگ اخلاق، مرحوم آیت الله سید رضا بهاءالدینی رحمه الله که در اواخر عمر شریف خود از ناحیه پا در سختی و رنج به سر می برد، می فرمود: «چه خوب شد مریض شدم. این مریضی برای ما خیر بسیاری داشت.» آری، از جمله خیرات، تضمین حضرت زهرا علیهاالسلام بود. ایشان روزی فرموده بود: «اوایل نگران بودم که نکند خانواده برای بنده به زحمت بیفتد، ولی چندین نوبت مادرم حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: نگران نباش، باید صبر کنی، ما مواظب تو هستیم. فهمیدم که سختی و ناراحتی در پیش است و باید صبر کنم».
دهه فاطمیه
عالمانی که به راستی به درجات بالای علمی رسیده اند، خود معترف بودند که همه را به برکت عنایت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت او دارند. مفسر و فیلسوف معاصر، علامه طباطبایی می فرمود: «هر چه داریم از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم داریم و همه آبروی خود را از محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم کسب کرده ایم.» آن عالم بزرگ به سبب محبت فراون به حضرت زهرا علیهاالسلام و عرض ادب به محضر آن حضرت، هر ساله ایام فاطمیه، ده روز در خانه اش اقامه عزا می کرد و همه بستگان و اعضای خانواده، حتی آنهایی که در شهرهای دیگر سکونت داشتند، مقید بودند در مجلس شرکت کنند. علامه معمولاً به تهران که می رفت، کمتر دید و بازدید می کرد، ولی وقتی می گفتند در همسایگی یا فلان محل، مجلس روضه و توسل به حضرت زهرا علیهاالسلام است، فوری در آن حاضر می شد.
یا فاطمة اغیثینی
یکی از رزمندگان می گوید: در یک عملیات مهم و شبانه بر ضد دشمن بعثی، هنگام پیشروی، به میدان مین برخوردیم، این برخورد برای ما ناگهانی بود. شرایط بسیار سخت و جانکاه بود. بنا شد بچه ها داوطلبانه روی مین ها بروند. فرمانده ما که هر چه از خوبی ها و دلاوری ها و ایمان و عشقش به فاطمه زهرا علیهاالسلام بگویم، کم گفته ام، گفت: «بچه ها چند دقیقه ای صبر کنید، شاید راه دیگری هم باشد». او این را گفت و دو رکعت نماز خواند. دوستان او همه می دانستند که نماز توسل به فاطمه زهرا علیهاالسلام می خواند. پس از نماز سر بر مهر گذاشت و «یا فاطمه اغیثینی» گفت و با حالتی پر سوز حضرت فاطمه علیهاالسلام را به کمک طلبید. شبی فراموش نشدنی بود. هر کدام از بچه ها را که می دیدی، در گوشه ای اشک می ریخت و دعا می کرد. او آن چنان غرق در توسل بود که حضور هیچ کس را احساس نمی کرد. به دلمان افتاده بود خبری می شود. ناگهان سر از سجده برداشت و فریاد زد: «بچه ها بیایید، بی بی راه را نشان داد، بی بی راه را نشان داد».
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از نگاه حضرت امام خمینی رحمه الله
سیره عملی امام در سوگواری بر حضرت زهرا علیهاالسلام
حضرت امام خمینی رحمه الله از همان ایام جوانی، به حضرت زهرا علیهاالسلام علاقه ای خاص نشان می دادند و سه روز در فاطمیه دوم برای جدّه شان مجلس روضه می گرفتند. ایشان به ذکر مصیبت فاطمه زهرا علیهاالسلام حساسیت ویژه ای داشتند و هنگامی که از حضرت زهرا علیهاالسلام و سید الشهداء نام برده می شد، بیش از همه گریان می شدند.
یکی از شاگردان امام می گوید: «ایشان در مدتی که در نجف اشرف بودند، در تمام شب های شهادت معصومان علیهم السلام در منزلشان ذکر مصیبت داشتند و به مناسبت شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام این برنامه سه شب ادامه داشت. گریه کردن و اشک ریختن امام بدون استثنا در همه این جلسات وجود داشت».
حقیقت ناشناخته
عظمت و منزلت حضرت زهرا علیهاالسلام تا به حال موضوع بسیاری از گفته ها و نوشته ها قرار گرفته است، ولی کمتر بیانی است که به پایه سخنان والا و پر ارج ذرّیه زهرا علیهاالسلام ، امام خمینی رحمه الله برسد. حتی می توان گفت در میان تمام سخنان ژرف و فرموده های حکمت آموز حضرت امام راحل رحمه الله نیر کمتر سخنی است که بر ژرفنای بیان ایشان درباره صدیقه طاهره نزدیک شده باشد. ایشان درباره حضرت زهرا علیهاالسلام می فرماید: «او حرکت معنوی خود را با قدرت الهی، با دست غیبی و با تربیت رسول الله شروع، و تمامی مراحل معنوی را طی کرده است تا به مرتبه ای رسیده که دست همه از او کوتاه گشته است».
مقام رفیع فاطمه علیهاالسلام
عارف مهربان جماران، حضرت امام خمینی رحمه الله به هنگام سخن گفتن از مقام والای فاطمه زهرا علیهاالسلام ، در آسمان معرفت آن حضرت بسیار اوج می گرفت. با این حال، همواره معترف بود که اندیشه و زبان بشری، از فهم و بیان حتی گوشه ای از مقام والای معنوی آن حضرت ناتوان است.
ایشان می فرماید: «من راجع به حضرت صدیقه خودم را قاصر می دانم که ذکری بکنم». ایشان در جای دیگری درباره مقام بلند آن حضرت می فرماید: «زنی که هر کسی با بینشی، درباره او گفتاری دارد و با این حال کسی از عهده ستایش او برنیامده است ؛ چرا که احادیثی که از خاندان وحی رسیده، به اندازه فهم مستمعان بوده است. دریا را در کوزه ای نتوان گنجاند و دیگران هر چه گفته اند، به مقدار فهم خودشان بوده است، نه به اندازه مرتبت او. پس بهتر آنکه از این وادی شگفت درگذریم».
الگویی جاودانه
حضرت زهرا علیهاالسلام نه تنها برای زنان، بلکه برای همه عالم اسوه ای حسنه است. امام خمینی رحمه الله می فرماید: «الگو، حضرت زهراست.ما باید از این خاندان سرمشق بگیریم، بانوان ما از بانوانشان و مردان ما از مردانشان، بلکه همه ما، از همه آنها. آنها زندگی خودشان را برای طرفداری از مظلومان و احیای سنت الهی وقف کردند. ما باید تبعیت کنیم و زندگی خود را برای آنها قرار دهیم. کسی که تاریخ اسلام را می داند، می داند که هر یک از این خاندان در مقابل کسانی که می خواستند مستضعفان را از بین ببرند، قیام کردند». حضرت امام در سفارشی ارزشمند به بانوان چنین فرمود: «در تهذیب اخلاق خود و وادار کردن دوستانتان به تهذیب اخلاق کوشش کنید؛... آن طوری که حضرت زهرا علیهاالسلام بود. همه باید به او اقتدا کنیم و همه باید دستورمان را از اسلام به وسیله او و فرزندان او بگیریم. همان طوری که او بوده است، باشید و در علم و تقوا کوشش کنید».
ویژگی خاص فاطمه علیهاالسلام
امام صادق علیه السلام در روایتی می فرماید: «بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار اندوهگین و بی تاب بود. از این رو، جبرئیل هر روز تا هنگام شهادتش به نزد او می آمد و او را تسلی می داد و آن حضرت را از جایگاه پیغمبر و آنچه بر فرزندان او خواهد گذشت و اخبار آینده، باخبر می کرد و حضرت علی علیه السلام آنها را در صحیفه ای به نام مصحف فاطمه علیهاالسلام می نوشت».
حضرت امام خمینی رحمه الله با ذکر این روایت می فرماید: «گمان ندارم غیر از طبقه اول از انبیای عظام، درباره کسی این طور وارد شده باشد.... مسئله فرود آمدن جبرئیل، یک مسئله ساده ای نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی امکان دارد بیاید. یک تناسب کامل بین روح آن کسی که جبرئیل بر او وارد می شود و مقام جبرئیل که روح اعظم است لازم است.....من این شرافت و فضیلت را از همه فضایل عظیمی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند، بالاتر می دانم... این فضیلت از مختصات حضرت صدیقه است».
خورشید تابان
حضرت زهرا علیهاالسلام با کمالات معنوی بی نظیر و اخلاق نیکو و منش و رفتار پسندیده خود، گوی سبقت را از همگان ربود و با ویژگی های ارزشمند خویش، جاهلیت عرب را به انزوا کشید. حضرت زهرا علیهاالسلام زنی بود که به فرموده امام خمینی رحمه الله ، افتخار خاندان وحی است و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می درخشد؛ زنی که فضایل او، هم طراز فضایل بی نهایت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و خاندان عصمت و طهارت بود.
صحیفه فاطمیه، افتخار شیعیان
حضرت امام خمینی رحمه الله در وصیت نامه خود، مصحف حضرت زهرا علیهاالسلام را از افتخارات شیعه معرفی می کند و چنین می نویسد: «ما مفتخریم که ادعیه حیات بخش که آن را قرآن صاعد می خوانند، از ائمه معصومین ماست. مناجات شعبانیه امامان و دعای عرفه حسین بن علی و صحیفه سجادیه، این زبور آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ماست».
برترین تعقیبات نماز
حضرت امام خمینی رحمه الله تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام را از برترین تعقیبات نماز می دانست. ایشان در کتاب آداب الصلاة می نویسد: «از جمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به آن معظّمه تعلیم فرمود و آن افضل تعقیبات است. در حدیث است که اگر چیزی افضل از آن بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آن را به فاطمه علیهاالسلام می آموخت».
فرزندان معنوی کوثر
در نگاه حضرت امام خمینی رحمه الله ، شهیدان انقلاب اسلامی، فرزندان معنوی حضرت زهرا علیهاالسلام هستند. ایشان در پیامی چنین می نویسد: «قلم و بیان من عاجز است که... از حماسه ها، رشادت ها، خیرات و برکات فرزندان معنوی کوثر، حضرت فاطمه علیهاالسلام سخن بگوید که همه این ها از هنر اسلام و اهل بیت و از برکات پیروی امام عاشورا سرچشمه گرفته است».
حضرت زهرا علیهاالسلام از نگاه مقام معظم رهبری
r بعد از مقامات معنوی و مراتب روحانی فاطمه زهرا علیهاالسلام ـ که ما قادر نیستیم آنها را درست بفهمیم ـ خصوصیت عملی آن بزرگوار این بود که در همه شرایط، تسلیم محض حکم الهی و راه خدا بود. همین تسلیم محض بود که در طول تاریخ اسلام، از این بزرگوار یک مجاهد بی نظیر و یک پرچم مظلومیت و حقانیت به وجود آورد. تا امروز هم این پرچم برافراشته است و روز به روز مکانت آن موجود عالی قدر ـ که در بحبوحه جوانی، در عالی ترین مراتب فداکاری قدم گذاشت ـ افزوده شده و حقیقتاً مصداق «انا اعطیناک الکوثر»بوده است؛ همچنان که در روایات هست.
r فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، معمای ناگشوده ذهن بشر و معارف بشری است.... وقتی به صف اولیا نگاه می کنید، قله هایی وجود دارد که نسبت آن قله ها به بقیه انسان های بزرگ عالم معنا، یک نسبت غیر قابل تصور و فوق العاده عظیمی است... و یکی از اینها، فاطمه زهرا علیهاالسلام است. او را فقط با پیامبر و امیرمؤمنین می شود مقایسه کرد.
r در مقام تنزل وجود، آنجایی که عظمت های ملکوتی به واقعیت های عالم جسم و مُلک می پیوندد و این قالب های بشری، حاصل آن معنویت ها و روح ها می شود، آن وقت هر حرکت و اشاره و هر حرف از زبان آنها، یک سرمشق نورانی می شود.
این کافی نیست که ما بدانیم فاطمه زهرا علیهاالسلام در چه اوجی و با چه عظمتی در این عالَم بوده و در عالَم معنا و ملکوت خواهد بود. البته دانستنش برای ما یک معرفت است و اگر معرفت روشنی گیر کسی بیاید، خیلی قیمت دارد.... آن مقداری که ما درک می کنیم و می فهمیم، باید برای ما سرمشق حرکت و عمل باشد. باید هر حرف و کلمه و اشاره ای در زندگی این بزرگوار، برای ما یک سرمشق باشد. به محبت دورا دور و احساس محبت اکتفا نکنیم؛ این احساس را در زندگی پیاده نماییم.
r اگر الگوی زن امروز زینب علیهاالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام باشد، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیت ها و انتخاب بهترین کارها، ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر دوش انسان ها گذاشته است، همراه باشد.
r روز سوم جمادی الثانی، شهادت سیده زنان عالم، فاطمه زهرا علیهاالسلام است. من ازملت ایران درخواست می کنم که در این روز، مغازه ها و محل کسبشان را تعطیل کنند و به فاطمه زهرا علیهاالسلام احترام بگذارند. ان شاء الله این روز را تعطیل کنید تا بتوانیم از برکات فاطمه زهرا علیهاالسلام بهره مند شویم.
r خداوند با توجه به معرفت، خلوص، صبر و فداکاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، آن حضرت را مرکز فیوضات خود قرار داده است. ما که خود را محّب آن بانوی بزرگ اسلام می دانیم، باید در اطاعت، عبادت و جهاد، رهرو آن حضرت باشیم. ما محبت به آن حضرت را باید در عمل خود نشان دهیم.
r سعی کنید پیروان صادق حضرت فاطمه علیهاالسلام باشید.
r مادران ما اگر بخواهند پیروان صادق فاطمه علیهاالسلام باشند، باید در دامان خویش، یاران حسین علیه السلام و زینب علیهاالسلام را بپرورانند.
r عمده ترین رمز بقای اسلام، از طریق اولاد زهرا علیهاالسلام باقی ماند.
r خودسازی و تأثیر سازنده در محیط زندگی انسان ها، راهی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام پیمود و ما نیز به عنوان پیروان آن حضرت باید در همین راه حرکت کنیم.
r تا دنیا دنیاست، خورشید درخشان زهرای اطهر علیهاالسلام خواهد درخشید.
r فاطمه زهرا علیهاالسلام فرشته نجات انسان ها در طول تاریخ است.
جلوه های عرفانی و اخلاقی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام
مقام معنوی زهرا علیهاالسلام
جبرئیل از رسول الله صلی الله علیه و آله خواست سلام الهی را به فاطمه علیهاالسلام برساند. حضرت زهرا علیهاالسلام در جواب سلام الهی فرمود: «خداوند خود، سلام است و سلام از اوست و به سوی اوست».
یکی از عارفان در توضیح این عبارت حضرت چنین می گوید: با دقت در این سه جمله، می توان به شناخت والای آن حضرت در مورد حق تعالی پی برد؛ زیرا تا کسی به فنای خود راه نیافته و شهود توحیدی نداشته باشد، ممکن نیست مبادرت به این گونه جواب کند. از این رو، صدور این گونه کلمات، جز از معصوم ممکن نیست.
فاطمه علیهاالسلام لیلة القدر است
علامه حسن زاده آملی درباره کمالات حضرت زهرا علیهاالسلام می نویسد: امام صادق علیه السلام فرمود: «حضرت فاطمه علیهاالسلام لیلة القدر است». حدیث در تفسیر فرات کوفی ضمن سوره قدر روایت شده است. انسان نخستین بار از این حدیث به این مطلب منتقل می شود که قرآن در شب قدر نازل شده است و انسان کامل قرآن ناطق است، و حضرت فاطمه علیهاالسلام مادر یازده قرآن ناطق است. آن حضرت باید بدین مناسبت لیلة القدر باشد. علامه در جای دیگر می نویسد: حضرت فاطمه علیهاالسلام همان گونه که لیله القدر...است، اسمی از اسمای حُسنی و کلمه ای از کلمات عُلیای الهی است که خدای سبحان فرمود: «و لِلّه الاَْسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوُه بها» و حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «قسم به خدا، ما آن اسمای حسنای الهی هستیم که خدا عملی را از بندگانش بدون معرفت ما نمی پذیرد».
آثار بی اعتنایی به نماز
حضرت زهرا علیهاالسلام از پیغمبر پرسید: ای پدر! کسانی که نمازشان را سبک می شمارند، چه جزایی دارند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «خداوند آنان را به پانزده خصلت مبتلا می کند: شش خصلت در دنیا: اینکه خدا برکت را از عمر و روزی اش برمی دارد؛ سیمای صالحان را از چهره اش می زداید؛ به هر عملی که انجام می دهد پاداشی داده نمی شود؛ دعایش به آسمان نمی رود و مستجاب نمی شود؛ و برای او در دعای نیکان نصیبی نیست. سه خصلت هنگام مرگ: خوار، گرسنه و تشنه می میرد. سه خصلت در قبر: خداوند فرشته ای می گمارد تا او را در گورش آشفته سازد؛ قبرش را بر او تنگ می کند؛ و آنجا برایش تاریک است. سه خصلت در قیامت: خدا فرشته ای می گمارد تا او را با صورت به روی زمین بکشد، در حالی که مردم به او می نگرند؛ بازخواست سختی می شود؛ و خدا به او نظر نمی کند و پاکش نمی سازد و عذابی دردناک دارد».
بندگی شایسته
اعمال عبادی انسان فقط ثواب های فردی ندارد، بلکه در زندگی روزمره او نیز تأثیر می گذارد. حضرت زهرا علیهاالسلام درباره اثر اخلاقی نماز فرمود: «خداوند نماز را برای دور کردن (انسان ها) از کبر و خودبرتربینی واجب کرد».آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «هر کس خالص ترین عبادت هایش را به خدا تقدیم دارد، خدای متعالی نیز برترین مصلحت ها را بر او فرو می فرستد».
نماز فاطمه علیهاالسلام
نماز، مهم ترین جایگاهی است که عاشقان خدا هنگام اقامه آن، از هر چه غیر خداست دل می کَنند و با معبود خویش به مناجات می پردازند. حضرت زهرا علیهاالسلام که قلبش از محبت الهی لبریز بود، نفس هایش در نماز از ترس خدای متعالی به شماره می افتاد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز درباره آن حضرت فرمود:
«دخترم فاطمه سرور زنان جهان از آغاز تا پایان است. هرگاه در محرابش در پیشگاه پروردگار بزرگ و شکوهمندش می ایستد، نورش برای فرشتگان آسمان جلوه می نماید. به فرشتگانش می گوید: ای فرشتگان من! به فاطمه بنگرید که در پیشگاه من ایستاده و از ترس من عضلاتش می لرزد و با دلش به عبادت من روی آورده است. شما را گواه می گیرم که پیروانش را از آتش ایمن ساختم».
زیارت شهدا
زیارت قبور شهیدان، از مستحباتی است که بدان بسیار سفارش شده است؛ زیرا این کار باعث زنده نگه داشتن یاد آن عزیزان می شود. حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به این مسئله اهتمام فراوان داشت. امام صادق علیه السلام فرمود: «حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله ... هرگز خوشحال و خندان دیده نشد. او در هر هفته دو بار، در روزهای دوشنبه و پنجشنبه به زیارت قبور شهدا می رفت و می گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم این طرف بود و مشرکان آن طرف بودند». امام صادق علیه السلام در روایتی دیگر می فرماید: «حضرت فاطمه علیهاالسلام در کنار قبور شهیدان دعا می کرد و نماز می خواند تا اینکه از دنیا رفت». آن حضرت همچنین نزد قبر عموی پیامبر حمزه سید الشهداء می رفت و برای او رحمت و آمرزش می طلبید.
مصیبت های حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام
فراق مادر
شاید هیچ کدام از حوادث ناگوار کودکی حضرت زهرا علیهاالسلام ، به اندازه مرگ مادر برای آن حضرت غم انگیز نبود. او در فراق مادر چنان می سوخت و غمگین بود که خدا برای آرامش قلب کوچکش پیام تسلیت فرستاد. فاطمه علیهاالسلام دامان پدر را می گرفت و دور او می گشت و می پرسید: ای رسول خدا! مادرم کجاست؟ و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به وی پاسخی نمی داد تا اینکه جبرئیل آمد و عرض کرد: «یا رسول الله! پروردگارت امر می کند سلامش را به فاطمه برسانی و به او بگویی مادرش خدیجه اکنون در بهشت زیبا و پر طراوات خداست و همراه آسیه و مریم است». سپس فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: «پروردگار عالم منبع رحمت است و رحمت از اوست و همه رحمت ها به او برمی گردد».
روزهای سیاه
به راستی مصیبت های حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، فراتر از آن است که قابل توصیف باشد. خود آن حضرت، مصیبت هایش را در قالب شعری هنگام زیارت قبر پدرش پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم این گونه می فرمود: «چه خواهد شد اگر کسی که بوی تربت احمد به مشام او رسیده است، هرگز، بوی مُشک و عنبر به مشامش نرسد. مصیبت هایی که بر من وارد شد، اگر بر روزها وارد می شد، به شب بدل می گشت».
در عزای پدر
فضّه، خادمه وفادار حضرت زهرا علیهاالسلام می گوید: هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رحلت فرمود و حوادث پس از آن رخ داد، حضرت فاطمه علیهاالسلام هفت روز بر آن حضرت گریست و سپس روز هشتم نزدیک قبر ایشان آمد و ندا داد: «ای پدر! به راستی که اندوه من بر تو تازه شده. به خدا قسم دلم عاشق و مشتاق توست و به هیچ وجه از تو روی برنمی گرداند. هر روز اندوه هایم افزون می گردد و افسردگی و شکستگی ام از غم تو هرگز از من جدا نمی شود. به راستی هر کس با تو انس یافته، اگر در فراغت صبر و شکیبایی کند، واقعا سخت دل است. ای پدر! به واسطه رحلت تو، انوار دنیا از بین رفت و شکوفایی و زیبایی آن، که به حُسن تو شکوفا بود، افسرده شد و روزهای دنیا تیره گردید. پدر جان! تا ملاقات تو پیوسته بر تو عزادار خواهم ماند».
دو رکن علی علیه السلام
امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش فرمود: جابر بن عبدالله انصاری گفت: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه و آله سه روز قبل از رحلتش به علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: «سلام بر تو ای پدر دو ریحانه [و دو گل خوشبوی من]. تو را در مورد آن دو سفارش می کنم. به زودی دو رکن و پایه تو فرو می ریزند و بعد از من، خداوند جانشین من است،] و اگر من نیستم، خداوند هست]». هنگامی که رسول الله از دنیا رفت علی علیه السلام فرمود: این یکی از دو رکنی بود که رسول خدا خبر داده بود و وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام از دنیا رفت. فرمود: این رُکن دومی است که رسول الله صلی الله علیه و آله خبر داد.
آخرین سخنان فاطمه علیهاالسلام
حضرت زهرا علیهاالسلام در حال احتضار فرمود: سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خدا، خداوندا! مرا با پیامبرت قرار ده. خداوندا! مرا در رضوان و همسایگی و خانه ات که دارالسلام و ایمنی مطلق است قرار ده. سپس فرمود: آیا می بینید آنچه من می بینم؟ عرض شد چه می بینید؟ فرمود: این جمعیت های آسمان ها و این جبرئیل و این رسول خداست که می گوید: ای دختر عزیزم! بیا. آنچه در پیش روی توست، برایت بهتر است.
هاتف آسمانی
به راستی سخت ترین لحظات عمر امام علی علیه السلام وداع با فاطمه علیهاالسلام بود. آن حضرت آخرین دقایق را این گونه توصیف می کند: هنگامی که فاطمه را غسل دادم و کفن کردم، صدا زدم: ای ام کلثوم! ای زینب! ای فضّه! ای حسن! ای حسین! بیایید و با مادرتان وداع کنید که این زمان، زمان جدایی است و دیگر بار در بهشت با او ملاقات خواهید کرد. پس حسن و حسین علیهماالسلام آمدند، در حالی که می گفتند: «وای! ناراحتی ما به خاطر فقدان جدّمان محمد مصطفی و مادرمان فاطمه زهرا علیهاالسلام ، هیچ گاه از بین نخواهد رفت. ای مادر! هنگامی که با جدمان ملاقات کردی، سلام ما را به او برسان و بگو ما بعد از تو در دنیا یتیم شدیم». امیرمؤمنان علیه السلام می گوید: خدا را گواه می گیرم که فاطمه علیهاالسلام دست هایش را دراز کرد و آن دو را به آرامی به سینه چسباند و گریست و ناله کرد، ولی ناگهان هاتفی از آسمان سرداد: «این دو را از روی فاطمه بردار. به خدا سوگند ملائکه آسمان ها را به گریه درآوردند...».
علی علیه السلام در سوگ زهرا علیهاالسلام
امام کاظم علیه السلام از پدران بزرگوارش نقل می کند: هنگامی که حضرت زهرا علیهاالسلام وفات کرد، علی بن ابن طالب علیه السلام در رثای او چنین سرود: «سرانجام هر دوستی، جدایی است، این جدایی ها در مقابل مرگ، ناچیز است. از اینکه من هر روز یاری را از دست می دهم، می توان فهمید که هیچ دوستی پایدار نخواهد بود. به زودی از یاد من رویگردان می شوی و دوستی ام را فراموش می کنی و دوست دیگری جایگزین من می شود».
بوستان بهشتی
درباره محل قبر حضرت زهرا علیهاالسلام سه دیدگاه وجود دارد: 1. قبرستان بقیع؛ 2. خانه آن حضرت؛ و میان قبر و منبر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم . امام صادق علیه السلام می فرماید: «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «میان قبر و منبر من، باغی از باغ های بهشت است و منبر من بر دریچه ای از دریچه های بهشت قرار دارد». امام صادق علیه السلام در ادامه می افزاید: «زیرا قبر فاطمه علیهاالسلام میان قبر و منبر اوست و قبر او بوستانی از بوستان های بهشت است و دریچه ای از دریچه های بهشت به سوی آن باز می شود».
محل قبر
یکی از بزرگان درباره محل قبر حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام می گوید: «حق این است که قبر حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در بُقْعه رسول الله و در جوار آن حضرت (میان قبر و منبر) است، و آن محلی که در بقیع به نام فاطمه علیهاالسلام شهرت دارد، قبر فاطمه بنت اسد مادر امیرمؤمنان علی علیه السلام است». سید بن طاووس در کتاب خود می نویسد: یکی از یاران امام هادی علیه السلام در نامه ای به آن حضرت چنین نوشت: اگر صلاح می دانی، مرا از محل قبر مادرت فاطمه علیهاالسلام با خبر ساز؛ آیا در طیبه (کنار قبر پیامبر) است یا همان طور که مردم می گویند در بقیع؟ حضرت در پاسخ نوشت: «او در کنار جدم رسول خداست». همچنین امیرمؤمنان علیه السلام هنگام خاکسپاری حضرت فاطمه علیهاالسلام به صورت خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم چنین فرمود: «سلام بر تو ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! سلام از من و از دخترت که در کنارت آرام گرفته است». این کلام امام علی علیه السلام ، بر محل قبر حضرت فاطمه علیهاالسلام اشاره دارد.