ابراهیم بن عباس میگوید:
من هرگز ندیدم کسی سؤالی از حضرت رضا علیه السلام بکند و او جواب آن را نداند. هیچکس را داناتر از امام هشتم ندیدم. مامون او را با سوالات مختلف امتحان می کرد و او همه آنها را پاسخ می گفت. کلام و جوابش همیشه برخاسته از آیات قرآن کریم بود.
امام رضا علیه السلام هر سه روز یک بار قرآن را دوره می کرد و می فرمود:« اگر بخواهم، در کمتر از سه روز هم ختم قرآن میکنم، ولی در هر آیهای که میخوانم تفکر و تامل میکنم و به شأن نزول آن میاندیشم.»
منابع:
بحار الانوار، ج 49، ص 90، ح 3. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 180.
پی نوشت :
1- مسندالرضا، ج1، کتاب التفسیر ص 307
2- همان، باب فضل القرآن، ص 309
3- همان
4- سوره نساء، آیه 174
5- مسند الامام الرضا (ع)، باب فضل القرآن، ص 309
6- مسند الامام الرضا (ع)، ج1، کتاب التفسیر ص 309
7- یونس، آیه 35، مسند الامام الرضا (ع)، ج 1 کتاب الامامه، ص 100
8- مسند الامام الرضا(ع)، ج 1، کتاب الامامه، ص 98
9- مسند الامام الرضا(ع)، ج1، کتاب الامامه، ص 98
10- مسند الامام الرضا (ع)، جلد 2، کتاب الاحتجاجات، ص 75
نویسنده: عبدا... امامی
مرحوم شیخ طوسى رضوان اللّه تعالى علیه در کتاب رجال خود آورده است : در یکى از روزها، عدّه اى از دوستان امام رضا علیه السلام در منزل آن حضرت گرد یکدیگر جمع شده بودند و یونس بن عبدالرّحمن نیز که از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصیّت هاى ارزنده بود، در جمع ایشان حضور داشت .
هنگامى که آنان مشغول صحبت و مذاکره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند.
امام علیه السلام ، به یونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هیچ گونه عکس العملى از خود نشان ندهى ؛ مگر آن که به تو اجازه داده شود.
آن گاه اجازه فرمود و اهالى بصره وارد شدند و بر علیه یونس ، به سخن چینى و ناسزاگوئى آغاز کردند.
و در این بین حضرت رضا علیه السلام سر مبارک خود را پائین انداخته بود و هیچ سخنى نمى فرمود؛ و نیز عکس العملى ننمود تا آن که بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد حضرت خارج گشتند.
بعد از آن ، حضرت اجازه فرمود تا یونس از اتاق بیرون آید.
یونس با حالتى غمگین و چشمى گریان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت :
یاابن رسول اللّه ! من فدایت گردم ، با چنین افرادى من معاشرت دارم ، در حالى که نمى دانستم درباره من چنین خواهند گفت ؛ و چنین نسبت هایى را به من مى دهند.
امام رضا علیه السلام با ملاطفت ، یونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى یونس ! غمگین مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگویند، این گونه مسائل و صحبت ها اهمیّتى ندارد، زمانى که امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هیچ جاى نگرانى و ناراحتى وچود ندارد.
اى یونس ! سعى کن ، همیشه با مردم به مقدار کمال و معرفت آن ها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آن ها بیان نمائى .
و از طرح و بیان آن مطالب و مسائلى که نمى فهمند و درک نمى کنند، خوددارى کن .
اى یونس ! هنگامى که تو دُرّ گرانبهائى را در دست خویش دارى و مردم بگویند که سنگ یا کلوخى در دست تو است ؛ و یا آن که سنگى در دست تو باشد و مردم بگویند که درّ گرانبهائى در دست دارى ، چنین گفتارى چه تاثیرى در اعتقادات و افکار تو خواهد داشت ؟ و آیا از چنین افکار و گفتار مردم ، سود و یا زیانى بر تو وارد مى شود؟! یونس با فرمایشات حضرت آرامش یافت و اظهار داشت : خیر، سخنان ایشان هیچ اهمیّتى برایم ندارد.
امام رضا علیه السلام مجدّدا او را مخاطب قرار داد و فرمود:
اى یونس ! غمگین مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگویند، این گونه مسائل و صحبت ها اهمیّتى ندارد، زمانى که امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هیچ جاى نگرانى و ناراحتى وچود ندارد.اى یونس ! سعى کن ، همیشه با مردم به مقدار کمال و معرفت آن ها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آن ها بیان نمائى .
اى یونس ، بنابر این چنانچه راه صحیح را شناخته، همچنین حقیقت را درک کرده باشى؛ و نیز امامت از تو راضى باشد، نباید افکار و گفتار مردم در روحیّه ، اعتقادات و افکار تو کمترین تاثیرى داشته باشد؛ مردم هر چه مى خواهند، بگویند.(1)
اگر توبه نمایند، نجات یابند؟!
روزى یکى از منافقین به حضرت ابوالحسن ، امام رضا علیه السلام عرضه داشت : بعضى از شیعیان و دوستان شما خمر (شراب مست کننده ) مى نوشند؟!
امام علیه السلام فرمود: سپاس خداوند حکیم را، که آن ها در هر حالتى که باشند، هدایت شده ؛ و در اعتقادات صحیح خود ثابت و مستقیم مى باشند.
سپس یکى دیگر از همان منافقین که در مجلس حضور داشت ، به امام علیه السلام گفت : بعضى از شیعیان و دوستان شما نبیذ مى نوشند؟!
حضرت فرمود: بعضى از اصحاب رسول اللّه صلى الله علیه و آله نیز چنین بودند.منافق گفت : منظورم از نبیذ، آب عسل نیست ؛ بلکه منظورم شراب مست کننده است .
ناگاه حضرت با شنیدن این سخن ، عرق بر چهره مبارک حضرت ظاهر شد و فرمود: خداوند کریم تر از آن است که در قلب بنده مؤمن علاقه به خمر و محبّت ما اهل بیت رسالت را کنار هم قرار دهد و هرگز چنین نخواهد بود.
سپس حضرت لحظه اى سکوت نمود؛ و آن گاه اظهار داشت :
اگر کسى چنین کند؛ و نسبت به آن علاقه نداشته باشد و از کرده خویش پشیمان گردد، در روز قیامت مواجه خواهد شد با پروردگارى مهربان و دلسوز، با پیغمبرى عطوف و دل رحم ، با امام و رهبرى که کنار حوض کوثر مى باشد؛ و دیگر بزرگانى که براى شفاعت و نجات او آمده اند. ولیکن تو و امثال تو در عذاب دردناک و سوزانِ برهوت گرفتار خواهید بود.(2)
پی نوشت ها:
1. بحارالا نوار: ج 2، ص 65، ح 5، به نقل از کتاب رجال کشّى .
2. بحارالا نوار: ج 27، ص 314، ح 12، به نقل از مشارق الا نوار: ص 246
منبع:تبیان( چهل داستان و چهل حدیث،از امام رضا علیه السلام عبداللّه صالحى
در سخنانی که از امام رضا علیهالسلام بازگفتهاند، اشارات فراوانی به آیات شریف قرآن رفته است. بسیاری از این روایات گویای جایگاه بلند این کتاب آسمانی است و در شمار فراوانی از آنها نیز با بیان شیوای امام، رازی از هزاران رمز و راز قرآنی گشوده شده است.
ما در این جا از میان این روایات پرشمار، گوهرهایی ناب را برگرفتهایم، و آنها را به ترتیب سورههای قرآنی تقدیم شما بازدیدکنندگان پایگاه امام رضا علیهالسلام میکنیم.
1
ریّان بن صلت گوید: از امام رضا(ع) در بارهی قرآن پرسیدم،
فرمود:قرآن سخن خداست؛
از آن فراتر نروید
و راه رستگارى را در چیزى جز آن مجویید
که گمراه میشوید.
(التوحید223)
2
ابوحیّون از امام رضا(ع) نقل میکند که فرمود:هر کس آیات متشابه قرآن را به محکمات بازگرداند،
راه راست را یافته است
... در روایات ما نیز همچون قرآن، محکم و متشابه هست،
تنها به متشابهات چنگ مزنید
و آنها را به محکمات برگردانید
و گرنه راه را گم میکنید.
(عیون الاخبار1:290)
3
پدر محمد بن موسى رازى گوید: امام رضا(ع) روزى از قرآن یاد کرد و شیوهی استدلال و چگونگى بیان آیات و معجزات نظم قرآنى را بااهمیّت شمرد و فرمود:قرآن ریسمان محکم خداوند
و رشتهی استوار او
و راه درستى است که به بهشت میانجامد
و از دوزخ رهایى میبخشد
.. و از آن جا که براى زمانى خاص پدید نیامده است،
در گذر روزگاران کهنه نمیشود
و به خواندنِ فراوان، برآیند خود را از دست نمیدهد،
بلکه حجّت و برهان همهی نسلها است..
باطل را به پس و پیش آن راهى نیست
و فرستادهاى از جانب خداى دانا و ستوده است.
(عیون الاخبار2:69)
1
اسماعیل بن مهران از قول امام رضا(ع) گوید:نزدیکى بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم خداوند،
بیش از نزدیکى سیاهى چشم به سفیدى آن است.
(تفسیرعیاشى1:21)
2
سلیمان جعفرى گوید: از امام رضا(ع) پرسیدند:
بزرگترین آیه کتاب خدا کدام است؟
فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم
(تفسیرعیاشى1:21)
3
حسن بن على بن فضّال در بارهی بسم الله از امام رضا(ع) پرسید،
امام فرمود:هنگامی که کسى میگوید: بسم الله،
گویا نشان و علامتى از نشانهاى خداوند عزّوجلّ را بر خود مینهد
... و آن نشان پرستش و بندگى است.
(التوحید229)
آیهی 7 خَتَمَ الُله عَلى قُلُوبِهِم و عَلى سَمعهم
ابراهیم بن ابى محمود گوید: تفسیر این آیه را پرسیدم که میفرماید:
... خداوند بر دلهاى ایشان و بر شنوایى آنان مُهر و ختم نهاده است..
فرمود:«ختم» آن است که به کیفر کفر ورزیدن،
بر دل کافران مهر زنند،
همان گونه که خداوند در جاى دیگر میفرماید:
بلکه خدا به سبب کفرشان، بر دلهایشان مهر نهاده و در نتیجه، جز شمارى اندک از ایشان ایمان نمیآورند.
(سوره نساء155)
ابراهیم بن محمود ادامه میدهد که از امام پرسیدم:
آیا خداوند بندگانش را مجبور به گناه میکند؟
فرمود:به آنان اختیار عطا میکند
و ایشان را مهلت میدهد
تا توبه کنند و بازگردند.
پرسیدم: آیا خدا آنان را به کارى وامیدارد که توان آن را ندارند؟
فرمود:چگونه چنین چیزى ممکن است؟
در حالى که خود میفرماید:
و پروردگار تو بر بندگان ستم نمیورزد...
و ادامه داد:پدرم موسى بن جعفر(ع) از امام صادق(ع) نقل فرمود که
هر کس بپندارد خداوند بندگان را به گناه وامیدارد
یا آنان را به کارى فراتر از توانشان تکلیف میکند،
ذبیحهی او را نخورید،
گواهیاش را نپذیرید،
در وراى او نماز مگذارید
و چیزى از زکات به او نپردازید.
(عیون الاخبار1:424)
آیهی 15 اللهُ یَستهزئُ بِهِم
حسن بن على بن فضّال تفسیر این آیات را از امام رضا(ع) پرسید
خداوند آنان را استهزاء میکند... آنان مکر میکنند وخدا هم مکر مینماید.. سوره آل عمران 54)
آنها با خدا نیرنگ میکنند، و خدا نیز با آنان چنین میکند.. سوره نساء142)
امام فرمود:خداوند کسى را ریشخند نمیکند،
و اهل فریب و نیرنگ نیست،
بلکه پاداش ریشخندکنندگان و فریبکاران و نیرنگ بازان را میدهد.
پروردگار از آن چه ستمکاران میگویند منزّه است.
(التوحید163)
آیهی 17 وَ تَرَکَهم فی ظُلُمات لایُبصِرون
ابراهیم بن ابى محمود گوید: از امام رضا(ع) در بارهی تفسیر این آیه پرسیدم که
... و آنان را در میان تاریکىهایى که نمیبینند ترک و رهایشان کرد...
امام فرمود:خداوند متعال را،
برخلاف بندگان،
به رها کردن و (ترک) وصف نمیکنند،
امّا هنگامی که خداوند بداند
که آنان از کفر و گمراهى دست نمیشویند،
یارى و لطف خود را از آنان برمیدارد
و آنان را به اختیار خود مینهد.
(عیون الاخبار1:424)
آیهی 188 وَ لاتَأکُلوا اَموالَکم بَینَکم بالباطِل وَ تُدلُوا بها اِلى الحُکّام
حسن بن على گوید: ابوالاسود نامهاى براى امام رضا(ع) نوشت و از ایشان در بارهی تفسیر این آیه پرسید که
... اموالتان را میان خود به ناروا مخورید، و آن را به حکّام مدهید...
من پاسخ حضرت را دیدم که به خط خود چنین نوشته بود:
مراد از (حکّام) قاضیان هستند...
و در زیر آن افزوده بود:اگر کسى بداند که قاضى ستمکار است
و بهناحق حکم رانده،
در گرفتن حکمی که به نفع او صادر کرده است
عذرى ندارد.
(تفسیرعیاشى:85)
آیهی 229 الطّلاقُ مَرّتان فَاِمساک بِمَعروف اَو تَسریح بِاِحسان
ابوالقاسم فارسى در بارهی این آیه از امام رضا(ع) پرسید که خداوند میفرماید:
طلاق دوبار است. پس از آن یا (امساک به معروف) بخوبى نگاه داشتن، یا (تسریح به احسان) بشایستگى آزاد کردن...
امام فرمود:«امساک به معروف» آن است که
از آزار و اذیّت زن خوددارى ورزد
و نفقهی او را بپردازد
و «تسریح به احسان» آن است که
بر پایهی دستور قرآنى
او را طلاق دهد.
(تفسیرعیاشى1:117)
آیهی 260 وَ اِذ قالَ ابراهیمُ ربّ اَرِنی کیف تُحیی الموتى قال اَوَلَم تُؤمن قال بَلى وَ لکن لِیَطمَئنّ قَلبی
صفوان بن یحیى از امام رضا(ع) پرسید:
... هنگامی که ابراهیم از خداوند خواست تا به او نشان دهد که مردگان را چگونه زنده میسازد، خدا فرمود: مگر ایمان نیاوردهاى؟ ابراهیم گفت: چرا، امّا میخواهم دلم اطمینان یابد... مگر در دل ابراهیم تردیدى بود؟
امام رضا(ع) فرمود:هرگز!
او یقین داشت،
امّا از خدا میخواست که
یقینش را فزونى بخشد.
(المحاسن247)
آیهی 18 شَهِدالله انّه لا اِلهَ اِلاّ هو و الملئکة و اُولُواالعِلمِ قائما بالقِسط
مرزبان قمی از امام رضا(ع) در بارهی این آیه پرسید:
خدا که همواره به عدل قیام دارد، گواهى میدهد که جز او معبودى نیست، و فرشتگان و دانشوران نیز همین شهادت را میدهند...
فرمود:
مقصود امام است.
(تفسیر عیاشى1:166)
آیهی 125 هذا یُمدِدکم ربّکم بخمسَة آلاف منَ المَلئکة مسوّمین
اسماعیل بن همّام گوید: امام رضا(ع) در بارهی واژهی (مسوّمین) فرمود:منظور آن دستارها و عمامههایى است
که پیامبر(ص) بر سر میگذاشت
و دو سوى آن را روى سینه و پشت خود میانداخت.
(تفسیر عیاشى1:196)
آیهی 163 هُم درَجات عندَاللهِ
اسماعیل بن همّام گوید: امام رضا(ع) این آیه را یاد کرد که میفرماید:
... ایشان را نزد خداوند درجاتى است...
و فرمود:درجه،
فاصلهی میان زمین و آسمان است.
(تفسیر عیاشى1:205)
آیهی 200 یا ایّها الّذینَ آمَنُوا اصبِروا و صابِروا و رابِطوا
حسین بن خالد گوید: امام رضا(ع) این سخن خداى متعال را که میفرماید:
... اى کسانى که ایمان آورده اید! صبر کنید و ایستادگى ورزید و مرزها را پاسدارى کنید...
چنین تفسیر فرمود:در روز رستاخیز،
منادى بانگ برمیدارد که
صابران کجایند؟
... گروهى از مردم برمیخیزند.
سپس فریاد میزند:
متصبّران کجایند؟
... آن هنگام نیز گروهى دیگر میایستند.
حسین می پرسد: فدایت شوم! اینان کیستند؟
فرمود:
صابران که بر انجام واجبات شکیبایى میکنند
و متصبّران که از گناهان میپرهیزند.
(تفسیر على بن ابراهیم118)
آیهی 31 اِن تَجتنِبوا کَبائرَ ما تُنهَون عنهُ نُکفّر عنکم سَیّئاتِکم..
عباس بن هلال گوید: امام رضا(ع) این آیه را تفسیر میکرد که
...اگر از گناهان بزرگى که از آنها نهى شدهاید دورى گزینید، بدیهاى شما را از شما میزداییم
و گناهان بزرگ را چنین برشمرد:بتپرستى،
میگسارى،
آدمکشى،
آزار دادن پدر و مادر،
اتهام زدن به زنان پاکدامن،
گریز از جنگ،
و خوردن مال یتیم.
( تفسیر عیاشى1:238)
آیهی 31 اِن تَجتنِبوا کَبائرَ ما تُنهَون عنهُ نُکفّر عنکم سَیّئاتِکم..
محمد بن فُضیل میگوید که امام رضا(ع) در بارهی این آیه فرمود:هر کس از گناهانى که خدا بدانها وعدهی آتش داده است، بپرهیزد،
اگر مؤمن باشد
خدا بدیهاى او را از وى میزداید.
(ثواب الاعمال158)
آیهی 33 و لِکُلٍ جَعلنا موالىَ ممّا ترَک الوالِدان و الاقرَبون و الَذین عقدَت اَیمانُکم..
حسن بن محبوب گوید: در نامهاى از امام رضا(ع) در بارهی این آیه پرسیدم که میفرماید:
و از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان و کسانى که شما با آنان پیمان بسته اید، بر جاى گذاشته اند، براى هریک وارثانى قرار دادیم.
امام پاسخ داد:مقصود از آنان
امامان هستند
که خداوند بر آنان از شما پیمان گرفته است.
(تفسیر عیاشى1:240)
آیهی 58 اِنّ اللهَ یَأمُرُکم اَن تُؤدّوا الاماناتِ اِلى اهلِها.
محمد بن فُضیل گوید: امام رضا(ع) در بارهی این آیه که
... خدا به شما فرمان میدهد که سپرده ها را به صاحبان آنها بازگردانید..
فرمود:آنان،
امامان از خاندان پیامبر هستند
که هر یک امامت را به امام پس از خود میسپارند
و آن را به دیگران نمیدهند
و از اهلش نیز دریغ نمیدارند.
(تفسیر عیاشى1:240)
آیهی 59 یا ایّها الذینَ آمنوُا َطیعُوا اللهَ و اَطیعوا الرّسولَ و اولی الامرِ منکُم.
ابان گوید: نزد امام رضا(ع) رفتم و پرسیدم: معنى این آیه چیست که میفرماید:
اى کسانى که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را نیز پیروى کنید..
فرمود:
منظور على بن ابیطالب است.
آن گاه سکوت فرمود و چون سکوت وى به درازا کشید، پرسیدم: پس از وى کیست؟
فرمود:
حسن
و مدّتى سکوت کرد. پرسیدم: پس از او چه کسى؟
فرمود:
حسین.
گفتم: پس از او؟
فرمود:
على بن الحسین
و خاموش ماند...
و به همین سان، پس از نام بردن هر امام سکوت میفرمود و من میپرسیدم،
تا آن که یکایک، همهی امامان را نام برد.
(تفسیر عیاشى1:251)
آیهی 140 اَن اِذا سَمِعتم آیات الله یُکفر بها و یُستَهزَئ بها فلا تقعُدوا مَعَهم حتّى یخوضوا فی حَدیث غیره اِنَّکم اِذاً مِثلٌهم.
محمد بن فُضیل گوید: امام رضا(ع) در تبیین این آیه
... هر گاه شنیدید آیات خدا مورد انکار و ریشخند قرار میگیرد با آنان منشینید تا به سخنى جز آن درآیند، چرا که در این صورت شما هم مثل آنان خواهید بود..
فرمود:هر گاه شنیدى که
کسى حق را انکار میکند
و آن را دروغ میشمارد
و اهل حق را دشنام میدهد،
از نزد او برخیز
و دیگر با او همنشین مشو.
(تفسیر عیاشى1:282)
آیهی 33 انّما جزآء الّذین یُحاربون الله و رسوله وَ یَسعَون فی الارضِ فساداً اَن یُقَتّلوا اَو یُصلّبوا او تُقَطّع ایدیهم و ارجُلُهم مِن خِلاف او یُنفوا مِن الارض.
ابو اسحاق مدائنى گوید نزد امام رضا(ع) بودم که فردى آمد و گفت: قربانت شوم! خداوند متعال میفرماید:
سزاى کسانى که با خدا و پیامبر او میجنگند و در زمین به فساد میکوشند جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند... معنى این سخن چیست؟
امام فرمود:
خدا چنین فرموده است.
پرسید: قربانت گردم، اگر چه کارى را انجام داد سزاوار یکى از این چهار کیفر است؟
امام فرمود:اگر با خدا و رسولش از سر نبرد درآمد
و کسى را کشت،
... او را میکشند.
اگر کسى را کشت
و اموال او را هم ربود،
... او را میکشند و بر دار میآویزند.
اگر اموال کسى را ربود
ولى او را نکشت،
... دست و پایش را میبرند.
اگر با خدا و رسول جنگید
و فساد پیشه کرد،
ولى کسى را نکشت
و مال کسى را نستاند،
... او را تبعید میکنند.
پرسید: قربانت گردم! تبعیدش چگونه است؟
امام فرمود:او را از شهرى که کارهاى ناشایست را در آن انجام داده است
به شهرى دیگر میفرستند
و به مردم آن دیار مینویسند
که او تبعیدى است،
با او همخور و همنوش و همسر نشوید.
اگر از آن شهر به جایى دیگر رفت،
براى آنان نیز چنین مینویسند،
تا یک سال، که او شرمگنانه توبه کند.
پرسید: اگر خواست از سرزمین اسلام بیرون رود و در دیار مشرکان زندگى کند، چه باید کرد؟
امام فرمود:اگر خواست به سرزمین شرک برود،
گردنش را میزنند.
( تفسیر عیاشى1:317)
آیهی 64 بَل یَداهُ مَبسُوطَتانِ
هشام بن مشرقى گوید: امام رضا(ع) فرمود:خداوند آن گونه که خود را وصف میکند،
یگانه است
و بینیاز
و نور ...
آن گاه فرمود:
... بلکه هر دو دست او گشاده است.
با دست خود به دستان جضرت اشاره کردم و پرسیدم: آیا او دستى این گونه دارد؟
فرمود:
اگر چنین بود که از آفریدگان به شمار میرفت.
(تفسیر عیاشى1:330)
آیهی 67 یا ایّها الرّسول بلّغ ما اُنزِلَ الَیک مِن ربّک واِن لم تفعَل فما بلّغتَ رسالته واللهُ یَعصِمُک مِن الناس
سهل بن قاسم نوشجانى نقل میکند که کسى به امام رضا(ع) گفت: اى فرزند رسول خدا! از عروة بن زبیر چنین بازگفته اند که پیامبر(ص) در تقیّه درگذشت.
امام فرمود:
از هنگامی که این آیه نازل شد... ای پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن،
و اگر نکنى، پیامش را نرسانده اى،
و خدا تو را از گزند مردم نگاه میدارد..پیامبر(ص) هر گونه تقیّه را به کنار نهاد
و فرمان خدا را ابلاغ فرمود،
و قریش هم هر چه خواستند انجام دادند.
ولى پیش از نازل شدن این آیه
شاید پیامبر تقیه میکرده است.
(عیون الاخبار2:130)
آیهی 106 یا ایّها الذین آمنوا شهادة بینکم اذا حَضر اَحدکم الموت حینَ الوصیّة اثنان ذوا عدل منکم او آخران مِن غیرکم.
فُضیل بن ابى الحسن تفسیر این آیه را از امام رضا(ع) پرسید که:
... اى کسانى که ایمان آوردید! هنگامی که یکى از شما را مرگ در رسید، باید از میان خود دو عادل را در موقع وصیّت به شهادت میان خود فراخوانید، یا اگر در سفر بودید و ...دو تن از غیر خود را.
امام فرمود:دو تن از شما؛ یعنى دو مسلمان،
و دو تن از غیر شما؛ یعنى از اهل کتاب،
و اگر از اهل کتاب یافت نشد، از مجوس.
زیرا پیامبر(ص) فرمود:
با آنان به سان اهل کتاب رفتار کنید...
(تفسیر عیاشى1:349)
آیهی 111 و اِذ اَوحیتُ الى الحواریّین اَن آمِِنوا بی و برسولی قالوا آمنّا..
حسن بن على بن فضّال گوید: از امام رضا(ع) پرسیدم که چرا حواریّون را بدین نام خواندهاند؟
فرمود:مردم بر این باورند که
این نامگذارى از آن جهت بوده
که آنان رختشوى بودند
و جامهها را از آلودگى میپیراستند
و این اسم از واژهی نان سفید (خُبز حوار) گرفته شده است،
امّا ما معتقدیم که آنان را از این رو (حوارى) گفتهاند که
دلى پاک داشتند
و با پند و اندرز زنگار گناه را از دیگران میزدودند.
پرسیدم چرا آنان را (نصارا) خوانده اند؟
فرمود:چون از روستایى در سرزمین شام به نام (ناصره) بودند
که مریم و عیسى پس از بازگشت از مصر
در آن اقامت گزیدند.
(علل الشرایع1:76)
آیهی 59 و ما تَسقُط مِن ورَقة اِلاّ یَعلَمُها و لا حبّة فی ظُلُمات الارض و لا رَطب و لا یابِس الاّ فی کتاب مُبین
حسین بن خالد گوید: تفسیر این آیه را از امام رضا(ع) پرسیدم که
... و هیچ برگى فرو نمیافتد مگر این که آن را میداند و هیچ دانه اى در تاریکیهاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست جز این که در کتابى روشن است.
فرمود:ورقه (برگ) جنینى است که از مادر سقط شود و به هنگام سقط فریادى برنیاورد.
حبّه (دانه) جنینى است که در شکم مادر است و پیش از موعد سقط شود و به هنگام سقط بانگ برآورد.
رَطب (دانه) مُضغه است یعنى همان جنینى که در رحم جاى گرفته و هنوز اندامش شکل نیافته است.
یابِس (خشک) جنینى است که به کمال رسیده و همهی پیکر او سامان گرفته است.
... و کتاب مبین،
یعنى امام آشکار.
(تفسیر عیاشى1:361)
آیهی 96 وَ جَعَل اللّیلَ سَکَنا
على بن بنت الیاس گوید:
از امام رضا(ع) شنیدم که فرمود:
... خداوند شب را براى آرامش قرار داده،و زنان را نیز مایهی آرامش نهاده،
و ازدواج در شب
و اطعام مردم
سنّت است.
(تفسیر عیاشى1:368)
آیهی 98 و هو الّذی اَنشأکم مِن نَفس واحِدة فمُستَقرّ و مُستودَع
محمّد بن فُضیل در بارهی این آیه که میفرماید:
.. و او همان کسى است که شما را از یک تن پدید آورد، پس قرارگاه(مستقرّ) و محل امانتى (مستودع) مقرّر کرد،
از امام رضا(ع) چنین نقل میکند:.. آن ایمانى که مستقرّ باشد
تا روز رستاخیز میماند،
و آن چه امانى است،
خداوند آن را پیش فرا رسیدن مرگ
میستاند.
(تفسیرعیاشى1:368)
آیهی 98 و هو الّذی اَنشأکم مِن نَفس واحِدة فمُستَقرّ و مُستودَع
احمد بن محمّد گوید:
امام رضا(ع) نزد بنیزریق ایستاد
و با صداى بلند مرا فرا خواند،
پاسخ که دادم، فرمود:پیامبر خدا(ص) که رحلت فرمود،
مردم کوشیدند که نور خدا را خاموش سازند،
امّا خداوند نور خویش را با امیرالمؤمنین تداوم بخشید.
ابوالحسن(ع) که درگذشت،
ابن ابیحمزة و یارانش تلاش کردند
که نور خدا را فرو نشانند،
امّا خدا خواست که نورش همچنین بتابد.
اهل حق
هرگاه کسى بدانان وارد شود خرسند میشوند
و آن گاه که فردى از میان آنان برود نگران نیستند،
زیرا به امر خویش یقین دارند...
امّا اهل باطل
اگر کسى به آنان افزوده شود شادمان میشوند
و هنگامى که کسى از آنان بمیرد بر فقدان او فریاد برمیآورند،
چون در کار خود تردید دارند...
خداوند میفرماید:
فمستقرّ و مستَودَعامام صادق(ع) فرموده است:
مستقرّ آن است که ثبوت دارد
و مستودع آن است که امانتى است.
(تفسیر عیاشى1:372)
آیهی 103
لا تُدرکه الابصار و هو یُدرِک الابصار و هو اللّطیف الخَبیر /span>
فضل بن سهل ذوالریاستین از امام رضا(ع) پرسید:
جانم فدایت!
ما را از این اختلاف نظر مردم در بارهی رؤیت آگاه ساز
که برخى میگویند: خداوند میبیند
و بعضى میگویند: نمىبیند.
امام فرمود:این ابوعبّاس!
هر کس خدا را به چیزى جز آن چه خود را بدان توصیف کرده، وصف کند،
بر او دروغ بسته است.
خداوند گفته است:
... چشمها او را درنمییابند و اوست که دیدگان را درمییابد و او لطیف آگاه است.این دیدگان همین چشمها نیست،
دیدهاى که در نهان است
و وهم ما را بدان راهى نیست
و چگونگى آن به درک نمیگنجد.
(تفسیر عیاشى1:372)
آیهی 103 لا تُدرکه الابصار و هو یُدرِک الابصار و هو اللّطیف الخَبیر
اشعث بن حاتم گوید:
از امام رضا(ع) پیرامون توحید پرسیدم،
امام فرمود:
آیا قرآن نخواندهاى؟
پاسخ دادم: چرا.
فرمود:
این آیه را بخوان که
چشمها او را درنمییابند و اوست که دیدگان را درمییابد و او لطیف آگاه است..
من خواندم.
پرسید:
دیدگان یعنى چه؟
گفتم: همین چشمان.
فرمود:خیر!
مقصود (اوهام) است.
یعنى وهمها چگونگى او را درنمییابند
و او هر فهمى را درک میکند.
(المحاسن 239)
آیهی 125 فَمَن یُرد اَن یَهدِیَه یَشرَح صَدرَهُ للاسلامِ و من یُرِد اَن یُضِلّهُ یَجعَل صَدرهُ ضیّقاً حرَجاً کانّما یصَّعَّدُ الى السمآء..
حمدان بن سلیمان نیشابورى از امام رضا(ع) پیرامون این آیه پرسید که میفرماید:
. پس کسى را که خدا بخواهد او را هدایت نماید دلش را به پذیرش اسلام میگشاید و هر که را بخواهد گمراه کند، دلش را سخت تنگ میگرداند چنان که گویى بهزحمت در آسمان بالا میرود...
امام فرمود:هر کس را که خداوند بخواهد
با ایمان آوردن،
به بهشت و سراى کرامت آخرت
رهنمون شود،
او را سینه اى فراخ میدهد
تا به فرمان خدا تسلیم باشد
و بدو اعتماد ورزد
و به وعدهی پاداش الهى اطمینان کند.
و هر کس را که بخواهد
به دلیل کفر ورزیدن و نافرمانى در دنیا،
او را از بهشت خویش دور سازد،
سینه اش را سخت تنگ میکند
به گونه اى که حتّى در کفر خود تردید دارد
و از باورهاى خویش نگران و سرگردان است،
چندان که گویا به آسمان فرا میشود...
این گونه است که
خداوند ناپاکى را در کسانى قرار میدهد
که ایمان نمیآورند.
(معانى الاخبار 145)
آیهی 141 وَ آتوا حقّه یَومَ حصادِه و لاتُسرفوا
احمد بن محمّد چنین گوید که
اگر کسى با دو دست خود صدقه میداد،
امام رضا(ع) آن را از نمونههاى اسراف میشمرد
و یک بار فرمود:اگر پدرم امام کاظم(ع) چنین صحنهاى را میدید
که یکى از خدمتگزاران با دو دست خود صدقه میدهد،
بانگ برمیداشت که
با یک دست و مشتمشت به او صدقه دهید...
و اگر خواستید از خوشهی گندم به او عطا کنید،
آن را خوشهخوشه بدهید.
(تفسیر عیاشى:379)
آیهی 141 وَ آتوا حقّه یَومَ حصادِه و لاتُسرفوا
حسن بن على گوید:
از امام رضا(ع) دربارهی این آیه پرسیدم که
... و حقّ (بینوایان از) آن را در روز بهرهبردارى از آن بدهید!
امام فرمود:یک مشت و دو مشت
به کسى داده میشود
که در آن جا حاضر باشد.
(تفسیر عیاشى1:377)
آیهی 141 وَ آتوا حقّه یَومَ حصادِه و لاتُسرفوا
سعد بن سعد از امام رضا(ع) پرسید که
اگر کسى محصول خود را برداشت میکرد
و بینوایان در آن جا نبودند،
چه کند؟
امام فرمود:
وظیفه اى ندارد.
(تفسیر على بن ابراهیم 206)
آیهی 41 وَ اعلَموا اَنّما غنِمتم مِن شیئ فاِنّ للهِ خُمُسَهُ و لِلرَسول و لِذی القُربى و الیَتامی و المَساکین...
بزنطى این آیه را نزد امام رضا(ع) خواند
... و بدانید که هر چیزى را به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و براى پیامبر و براى خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و درماندگان است...
و پرسید: اگر شمار یکى از این گروهها بیشتر باشد و شمار دیگرى کمتر، چه باید کرد؟
امام فرمود:
این امر به تشخیص امام است، آیا ندیده اى که پیامبر(ص) چگونه رفتار میکرد...؟ آن گونه که خود تشخیص میداد. امام نیز همین سان است.
(مسندالرضا1:335)
آیهی 60 اِنّما الصَدَقاتُ للفُقَراء و المَساکینَ...
احمد بن محمّد بن ابىنصر نقل میکند که از امام رضا(ع) پرسیدم که
اگر کسى سهمی از مال خود را وصیّت کند . ما ندانیم که مقصود او چه اندازه بوده است، باید چه کنیم؟
فرمود:
سهام هشت بخش است، از همین رو، پیامبر(ص) آن را چنین تقسیم میکرد.
سپس امام این آیه را خواند:
...صدقات تنها به تهیدستان، بینوایان، متصدّیان گردآورى و پخش آن، و کسانى که دلشان به دست آورده میشود، و در راه آزادى بردگان، و وامداران، و در راه خدا و در راه مانده اختصاص دارد.... به هر یک از این هشت مورد یک سهم گفته میشود.
(تفسیر عیاشى1:90)
آیهی 67 نَسُوا اللهَ فَنَسیَهُم...
عبدالعزیز بن مسلم گوید: پیرامون این آیه از امام رضا(ع) پرسیدم: ... خدا را فراموش کردند، پس خدا هم فراموششان کرد.
فرمود:
خداوند متعال فراموشى و اشتباه ندارد، این آفریدگان هستند که فراموش میکنند و اشتباه مینمایند. آیا این آیه را نشنیدهاى که میفرماید: ... و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده است (مریم64)بلکه خداوند در کیفر کسانى که او و روز رستاخیز را از یاد برده باشند، آنان را از یاد خودشان میبَرَد. همان گونه که در جاى دیگرى میفرماید: و به سان کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا آنان را از یاد خودشان بُرد و آنان گناهکارند(حشر19) و در جاى دیگر میفرماید: پس امروز ما آنان را از یاد میبریم همان گونه که آنان این روز دیدار را فراموش کردند (اعراف 51)... یعنى ما آنان را به خود وامیگذاریم همان سان که آنان آمادگى براى رویارویى با این روز را وا نهادند.
(عیون الاخبار1:125)
آیهی 80 تا 84 استغفَرتَ لَهُم اَو لا تستَغفِر لَهم اِن تَستَغفر لَهُم سبعینَ مرّة فَلَن یَغفِرَ اللهُ لَهم....
عبّاس بن هلال از امام رضا(ع) باز میگوید که
خداوند متعال به حضرت محمّد(ص) فرمود: اگر هفتاد بار براى ایشان آمرزش بخواهى خدا آنان را نخواهد آمرزید... پیامبر براى آنان یکصد بار آمرزش خواست تا خدا آنان را ببخشاید، سپس خداوند این آیه را فرو فرستاد که چه براى آنان آمرزش بخواهى و چه نخواهى (یکسان است)
و سپس فرمود: و هرگز بر مرده اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نایست... از آن پس بود که پیامبر(ص) براى آنان آمرزش نخواست و بر گور ایشان نایستاد.
(تفسیر عیاشى1:100)
آیهی 94 وَسَیَرَى اللهُ عمَلَکُم و رَسُولُهُ.
محمّد بن فُضیل گوید: از امام رضا(ع) از تفسیر این آیه پرسیدم که... و بزودى خدا و رسولش عمل شما را خواهند دید.
امام فرمود:
هر بامداد، رفتار نیکان و بدکاران امّت پیامبر(ص) بر وى نمایان میشود، پس پرهیز داشته باشید.
(تفسیر عیّاشى 1:109)
آیهی 119 یا ایّها الّذین آمنوا اتّقوا اللهَ و کونوا مَعَ الصّادقین.
ابن ابى نصر از امام رضا(ع) درباره این آیه از امام رضا(ع) پرسید که...اى کسانى که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و با صادقان(راستان) باشید. امام در پاسخ فرمود:
صادقان یعنى امامان و کسانى که در پیروى از ایشان راستین هستند.
(کافى1:208)
آیهی 58 قل بِفَضلِ اللهِ و برحمَتِه فبِذلِکَ فلیَفرَحوا هو خَیر مِمّا یَجمَعون.
محمّد بن فضل این أیه را نزد امام رضا(ع) خواند که.. بگو به فضل و رحمت خداست که مؤمنان باید شاد شوند.
امام فرمود:
همراهى با ولایت محمّد و آل محمّد علیهم السلام، برتر از هر آن چیزى است که دیگران از دنیاى خود میاندوزند.
(کافى1:423)
آیههای 90 و 91 آلآنَ و قَد عَصَیتَ قبلُ و کُنتَ مِنَ المُفسِدین. فالیَومَ نُنَجّیکَ ببَدَنُکَ لِتَکونَ لِمَن خلفَکَ آیةً.
ابراهیم بن محمّد همدانى گوید:
از امام رضا(ع) پرسیدم:
چرا خداوند فرعون را غرق کرد، در حالى که او ایمان آورده و به یگانگى خداوند اعتراف کرده بود؟
امام فرمود:
او هنگامی که گرفتارى را دید، ایمان آورد، و این پذیرفته نیست. این حکم خداست که بر گذشتگان و آیندگان چنین روا داشته: ... پس چون سختى عذاب ما را دیدند، گفتند:فقط به خدا ایمان آوردیم و اینک بدان چه با او شریک میکردیم کافریم. و هنگامی که عذاب ما را دیدند، دیگر ایمانشان برى آنان سودى ندارد. (مؤمن84) و فرموده است: روزى که پاره اى از نشانه هاى پروردگارت پدید آید، کسى که پیشتر ایمان نیاورده یا خیرى در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمیبخشد. (انعام158) فرعون نیز این گونه بود .. وقتى که در آستانه غرق شدن قرار گرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودى جز آن که بنىاسرائیل به او گرویده اند، نیست و من از تسلیم شدگانم. پس به او گفته شد: اکنون؟ در حالى که پیش از این نافرمانى میکردى و از تباهکاران بودى؟ پس امروز تو را با زره خودت به بلندى میافکنیم تا براى آنان که از پىِ تو میآیند عبرتى باشد... و فرعون از سر تا پا در لباسى آهنین بود. هنگامی که غرق شد خداوند او را از آب بیرون افکند تا براى آیندگان درسى باشد و او را ببینند که با آن جامه هاى سنگین آهنى اینک در بلندى قرار گرفته است، در حالى که طبیعت جسم سنگین آن است که در آب فرو رود و بالا نیاید. این خود نشانه اى است. دلیل غرق فرعون را در جاى دیگرى نیز میتوان یافت، زیرا او هنگامی که در آٍستانه مرگ بود، به خدا متوسّل نشد بلکه موسى را یاد کرد و خدا چنین وحى کرد که: اى موسى! تو که فرعون را نیافریدى، پس نمیتوانى او را رهایى بخشى! اما اگر از من خواسته بود او را نجات میدادم.
(علل الشرایع1:55)
آیهی 7 و هُوَ الّذی خلقَ السّماواتِ و الارضَ فی سِتّة ایّام و کان عرشُهُ عَلى الماء لیَبلُوَکم ایّکم احسنُ عملاً..
اباصلت هروى گوید:
مأمون از امام رضا(ع) تفسیر این آیه را پرسید که ... و اوست کسى که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید.
امام در پاسخ فرمود:خداوند متعال عرش و آب و فرشتگان را پیش از آسمانها و زمین آفریده بود.
پس استدلال فرشتگان براى وجود خداى عزّوجلّ، آفرینش خودشان و عرش و آب بود.
آنگاه خدا عرش را بر آب قرار داد تا قدرت خویش را به فرشتگان بنمایاند و آنان بدانند که او بر هر کارى تواناست.
پس از آن، با قدرت، عرش را برداشت
و آن را بالاتر از آسمانهاى هفتگانه نهاد،
و در حالى که خود بر عرش بود، با این که مىتوانست آسمانها و زمین را در چشمبرهمزدنى خلق کند، آنها را در شش روز بیافرید،
تا آفرینش تدریجى آنها را به فرشتگان نشان دهد
و آنان براى وجود خداى متعال، به خلقت مرحله به مرحله استدلال کنند.
خداوند عرش را براى نیاز خویش نیافرید؛
چون او را به عرش و دیگر آفریدهها احتیاجى نیست
و به بودنِ بر فراز عرش وصف نمىشود؛
زیرا جسم نیست...
خداوند بسیار برتر از آن است که به ویژگىهاى مخلوقات توصیف گردد.
امّا این که فرمود:
...تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید... خداوند متعال آنان را بیافرید تا با تکلیف اطاعت و بندگى، انسانها را بیازماید،
نه این که خلقت خود را امتحان و تجربه کند؛
زیرا او همواره به همه چیز داناست.
مأمون گفت: اى ابوالحسن! خدا بر تو آسان فرماید که بر من آسان کردى!
(التوحید320)
آیهی 34 وَ لاینفعُکم نُصحی إن أردتُ أن أنصَحَ لکم إن کان الهُا یُرید أن یُغویَکم
ابن ابی نصر بزنطی از قول امام رضا (ع) گوید: امام این آیه را تلاوت فرمود که ... اگر خدا خواسته باشد شما را گمراه سازد، پند من شما را سودی نبخشد، و آن گاه افزود:
امر با خدا است، هدایت میکند و گمراه میسازد.
(تفسیر عیاشی 2: 143)
آیهی 93 وَ ارتَقبُوا إنّی مَعََکم رقیب
محمد بن فضیل گوید: از امام رضا (ع) پیرامون انتظار فرج پرسیدم؛ فرمود:
آیا نمیدانی که انتظار فرج، خود بخشی از فرج است، آنگاه افزود:
خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
و شما منتظر باشید؛ من هم منتظرم
آیهی 20 و شروه بثَمن بَخس دراهمَ معدودة«
احمد بن محمد بن ابینصر گوید:
در بارهی این آیه که .. و او را به بهایی اندک فروختند؛ درهمی چند، امام رضا (ع) فرمود:
این مبلغ بیست درهم بود؛ و آن ارزش سگ شکاری باشد که اگر کشته شود، بهایش بیست درهم است.
(تفسیر علی بن ابراهیم 318)
آیهی 33 ربِّ السّجنُ أحبّ إلیّ ممّا یدعونَنی إلیه
عباس بن هلال گوید:
امام رضا(ع) فرمود:زندانبان به یوسف گفت: من تو را دوست دارم.
یوسف گفت: هر چه تا کنون به من رسیده، جز از راه دوستی به من نرسیده است؛
خالهی من مرا دوست داشت، پس مرا دزدید.
پدرم مرا دوست داشت، برادرانم به من رشک بردند.
همسر عزیز مصر مرا دوست داشت، پس مرا به زندان انداخت.
امام افزود:یوسف در زندان به خدا شکایت برد و گفت:
ای پروردگارم!
به چه دلیل سزاوار زندان شدم؟
پس خدا به او وحی فرستاد که تو خود آن را برگزیدی، آن گاه که گفتی:
پروردگارا! زندان برای من دوستداشتنیتر از آن چیزی است که آنان مرا بدان میخوانند.
چرا نگفتی: عافیت برای من دوستداشتنیتر از آن چیزی است که آنان مرا بدان میخوانند.
(تفسیر علی بن ابراهیم 330)
آیهی 55 اجعَلنی علی خزائن الأرض إنّی حفیظ علیم
حسن بن موسی از اطرافیان خود نقل میکند که یکی از یاران ما در حالی که گویا بر امام اعتراض میکرد از حضرت پرسید:
خدا تو را اصلاح کند؛ تو چگونه به این جایگاه خود در نزد مأمون رسیدی؟
امام به او فرمود:ای مرد!
کدام برترند؟ پیامبر یا وصی؟
او گفت: البته که پیامبر.
فرمود:
کدام برترند؟ مسلمان یا مشرک؟
او گفت: البته که مسلمان.
فرمود:
عزیز مصر مشرک بود و یوسف پیامبر؛ اما مأمون مسلمان است و من هم وصی؛ یوسف پیامبر از عزیز خواست که به او مسئولیت دهد و فرمود: مرا بر خزانههای زمین بگمار که من حافظ و دانایم.
در حالی که من مجبور بدین امر شدهام.
امام همچنین در بارهی این آیه فرمود:
حفیظ یعنی آن چه را در اختیار دارم حفظ میکنم و به هر زبانی آگاهی دارم
(عیون اخبار الرضا 2:138)
آیهی 55 اجعَلنی علی خزائن الأرض إنّی حفیظ علیم
ریان بن صلت گوید:
نزد امام رضا (ع) رفتم و عرض کردم:
ای پسر رسول خدا! مردم میگویند:
شما با این که اظهار زهد و پارسایی در دنیا میکنید، ولایتعهدی را پذیرفتهاید!
امام فرمود:خدا میداند که من این کار را خوش نداشتم، اما آنگاه که میان پذیرش این امر و کشته شدن مخیّر گشتم، پذیرش آن را بر مرگ ترجیح دادم.
وای بر آن مردم!
آیا نمیدانند یوسف که پیامبر و فرستادهی خدا بود، هنگامی که ضرورت، او را به پذیرش مسئولیت خزانههای عزیز وادار کرد، خود فرمود: مرا بر خزانههای زمین بگمار که من حافظ و دانایم.مرا نیز ضرورت به این امر واداشته، البته با اکراه و اجبار و پس از آن که دانستم اگر نپذیرفت، نابود خواهم شد.
افزون بر این؛ من بدین امر وارد نشدم؛ جز مانند ورود کسی که از آن بیرون آید
شکایت تنها به درگاه خدا باید برد و او است که یاری از او باید جست
(عیون اخبار الرضا 2:138)
آیهی 77 إن یسرق فقد سرق أخ لَه من قبل، فأسرّها یوسُف فی نفسه و لمیبدها لهم
اسماعیل بن همام گوید:
امام رضا(ع) پیرامون این آیه که ... اگر او سرقت کند، پیش از آن نیز برادر او نیز سرقت کرده است. پس یوسف آن را در دل خویش پنهان داشت و آن را برای ایشان آشکار نکرد... فرمود:اسحاق پیامبر کمربندی داشت که انبیا و بزرگان آن را از هم به ارث میبردند؛ آن کمربند در اختیار عمهی یوسف بود و یوسف نزد عمهی خویش زندگی میکرد که یوسف را بسیار دوست میداشت. پدرش نزد وی فرستاد که یوسف را به من بازگردان و نزد من فرست. عمه کسی فرستاد که بگذار امشب یوسف نزد من بماند تا او را ببویم، آن گاه فردا خواهمش فرستاد.
بامدادان کمربند را به کمر یوسف بست و لباس بر او پوشانید و وی را گسیل داشت و گفت: کمربند دزدیده شده و آن را نزد یوسف یافتهام.
و در آن روزگار چنین بود که اگر کسی چیزی میدزدید، او را نزد مالباخته میفرستادند؛ این گونه بود که او یوسف را گرفت و نزد خود نگه داشت.
(تفسیر عیاشی 2: 185)
آیهی 43 قل کفی بالله شهیداً بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب
احمدبن عمر از امام رضا علیهالسلام نقل میکند که
امام در بارهی این آیه که: بگو میان و تو، خداوند به عنوان شاهد کافی است و آن کس که علم کتاب نزد او است، فرمود: منظور علی علیه السلام است.
(بصائرالدرجات 216)
آیهی 12 هو الذی یریکم البرق خوفاً و طمعاً
علی بن حسن بن فضال از پدرش از امام رضا علیهالسلام آورده که
امام پیرامون آیهی و او است که آذرخش را به شما نشان داد تا ترس باشد و طمع فرمود: ترس برای مسافر و طمع برای مقیم
(معانی الاخبار 374)
آیهی 44 لها سبعة ابواب لکلّ باب منهم جزء مقسوم
احمد بن محمد بن ابینصر گوید: از امام رضا علیهالسلام در بارهی جزء و جزء شیء پرسیدند،
فرمود: هفت تا است، خداوند فرماید: دوزخ هفت در دارد؛ و بر هر در آن جماعتی گمارده شدهاند.
(تفسیر عیاشی 2:243)
لها سبعة ابواب لکلّ باب منهم جزء مقسوم
اسماعیل بن همام کوفی گوید: امام رضا علیهالسلام در بارهی مردی که نسبت به جزئی از مال خود وصیت کرده باشد، فرمود: منظور یک جزء از هفت جزء (یک هفتم)است؛خداوند در کتاب خود فرماید: دوزخ هفت در دارد؛ و بر هر در آن جماعتی گمارده شدهاند.
(تفسیر عیاشی 2:243)
آیهی 85 فاصفح الصفح الجمیل
علی بن حسن بن فضال از پدرش نقل میکند که امام رضا علیهالسلام در بارهی آیهی درگذر با گذری زیبا فرمود: بخشش بدون سرزنش.
ادعیه آن حضرت در ثناء الهى و درخواست حوائج از او در تسبیح و تنزیه خداوند در تسبیح و تنزیه خداوند در روز سوم ماه
در مورد بدست آوردن اخلاق نیکو و کارهاى پسندیده
در حاجتهاى جامعى براى دنیا و آخرت
دعاوها علیهاالسلام فى تسبیح الله سبحانه
سُبْحانَ ذِى الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنیفِ، سُبْحانَ ذِىالْجَلالِ الباذِخِ الْعَظیمِ، سُبْحانَ ذِىالْمُلْکِ الْفاخِرِ الْقَدیمِ، سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَالْجَمالَ، سُبْحانَ مَنْ تَرَدَّى بِالنُّورِ وَالْوَقارِ، سُبْحانَ مَنْ یَرى اَثَرَ النَّمْلِ فِی الصَّفاءِ، سُبْحانَ مَنْ یَرى وَقْعَ الطَّیْرِ فِی الْهَواءِ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هکَذا وَ لاهکَذا غَیْرُهُ. و فی روایة:
سُبْحانَ ذِىالْجَلالِ الباذِخِ الْعَظیمِ، سُبْحانَ ذِىالْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنیفِ، سُبْحانَ ذِىالْمُلْکِ الْفاخِرِ الْقَدیمِ، سُبْحانَ ذِىالْبَهْجَةِ وَالْجَمالِ، سُبْحانَ مَنْ تَرَدّى بِالنُّورِ وَالْوَقارِ، سُبْحانَ مَنْ یَرى اَثَرَالنَّمْلِ فِی الصَّفا وَ وَقْعَ الطَّیْرِ فِی الْهَواءِ.
دعاى آن حضرت در تسبیح و تنزیه خداوند
پاک و منزّه است خداوند صاحب عزّت و سربلندى و سرافرازى، پاک و منزّه است خداوند صاحب جلالت و بزرگی، پاک و منزّه است خداوند صاحب فرمانروایى با افتخار و ازلى، پاک و منزّه است آنکه لباس خرّمى و زیبایى بر خود پوشانیده است، پاک و منزّه است آنکه خود را با نور و وقار مستور ساخته است، پاک و منزّه است آنکه جاى پاى مورچه را روى سنگ سخت مىبیند، پاک و منزّه است آنکه گذر پرنده را در هوا مىنگرد، پاک و منزّه است آنکه این چنین است و کسى همانند او نیست.
و در روایتى دیگر چنین نقل شده است:
پاک و منزّه است خداوند صاحب جلالت و بزرگى، پاک و منزّه است خداوند صاحب عزّت و سربلندى و سرافرازى، پاک و منزّه است صاحب فرمانروایى با افتخار و ازلى، پاک و منزّه است خداوند صاحب خرمى و زیبایى، پاک و منزّه است آنکه با نور و وقار خود را پوشانیده است، پاک و منزّه است آنکه جاى پاى مورچه را روى سنگ سخت، و گذر پرنده را در هوا مىبیند.
دعاؤها علیهاالسلام فی تسبیح اللّه سبحانه فی الیوم الثالث من الشهر
سُبْحانَ مَنِ اسْتَنارَ بِالْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ،
سُبْحانَ مَنِ احْتَجَبَ فِی سَبْعِ سَماواتٍ، فَلاعَیْنَ تَراهُ، سُبْحانَ مَنْ اَذَلَّ الْخَلائِقَ بِالْمَوْتِ، وَاَعَزَّ نَفْسَهُ بِالْحَیاةِ، سُبْحانَ مَنْ یَبْقى وَ یَفْنى کُلُّ شَیْءٍ سِواهُ.
سُبْحانَ مَنِ اسْتَخْلَصَ الْحَمْدَ لِنَفْسِهِ وَارْتَضاهُ، سُبْحانَ الْحَیِّ الْعَلیمِ، سُبْحانَ الْحَلیمِ الْکَریمِ، سُبْحانَ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ، سُبْحانَ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ، سُبْحانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ.
دعاؤها علیهاالسلام فی طلب مکارم الاخلاق و مرضیّ الافعال
اَللَّهُمَّ بِعِلْمِکَ الْغَیْبِ وَقُدْرَتِکَ عَلَی الْخَلْقِ، اَحْیِنی ما عَلِمْتَ الْحَیاةَ خَیْراً لی، وَ تَوَفَّنی اِذا کانَتِ الْوَفاةُ خَیْراً لی.
اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُکَ کَلِمَةَ الْإِخْلاصِ، وَ خَشْیَتَکَ فِی الرِّضا وَالْغَضَبِ، وَالْقَصْدَ فِی الْغِنی وَالْفَقْرِ.
دعاى آن حضرت در تسبیح و تنزیه خداوند در روز سوم ماه
پاک و منزّه است کسى که با نیرو و قدرت جهان را منوّر ساخت، پاک و منزّه است کسى که در آسمانهاى هفتگانه مستور شده، و از اینرو چشمى او را نمىبیند، پاک و منزّه است کسى که بندگان را با مرگ ذلیل ساخت، و با زندگى جاویدان خود را عزیز و گرامى نمود، پاک و منزّه است کسى که جاودان بوده و هر چیز جز او فانى مىگردد.
پاک و منزّه است کسى که حمد و ستایش را ویژه خود قرار داده، و از آن خشنود شده است، پاک و منزّه است خداوند زنده دانا، پاک و منزّه است خداوند بردبار و بزرگوار، پاک و منزّه است خداوند قدرتمند و مقدس، پاک و منزّه است خداوند برتر و والا، پاک و منزّه است خداوند، و حمد و ستایش مخصوص اوست.
دعاى آن حضرت در مورد بدست آوردن اخلاق نیکو و کارهاى پسندیده
پروردگارا! بحقّ آنکه غیبها را مىدانى، و بر تمامى موجودات قادر و توانائى، مرا زنده بدار تا آن هنگام که مىدانى زندگى برایم نیکوست، و بمیران تا آن زمان که خیر و نیکىام را در مرگم مىدانى.
خداوندا! اخلاص و ترس از خودت را در هنگام خشنودى و غضب، و میانهروى در زمان بىنیازى و فقر را از تو خواستارم.
وَ اَسْأَلُکَ نَعیماً لایَنْفَدُ، وَاَسْأَلُکَ قُرَّةَ عَیْنٍ لا تَنْقَطِعُ، وَاَسْأَلُکَ الرِّضا بِالْقَضاءِ، وَ اَسْأَلُکَ بَرْدَ الْعَیْشِ بَعْدَ الْمَوْتِ، وَاَسْأَلُکَ النَّظَرَ اِلی وَجْهِکَ، وَ الشَّوْقَ اِلی لِقائِکَ مِنْ غَیْرِ ضَرَّاءٍ مُضِرَّةٍ وَ لا فِتْنَةٍ مُظْلِمَةٍ.
اَللَّهُمَّ زَیِّنَّا بِزینَةِ الاْیمانِ، وَاجْعَلْنا هُداةً مَهْدیّینَ، یا رَبَّ الْعالَمینَ.
دعاؤها علیهاالسلام فی جوامع مطالب الدنیا والآخرة
اَللَّهُمَّ قَنِّعْنی بِما رَزَقْتَنی، وَ اسْتُرْنی وَ عافِنی اَبَداً ما اَبْقَیْتَنی، وَ اغْفِرْلی وَ ارْحَمْنی اِذا تَوَفَّیْتَنی، اَللَّهُمَّ لا تُعْیِنی فی طَلَبِ ما لَمْ تُقَدِّرْ لی، وَماقَدَّرْتَهُ فَاجْعَلْهُ مُیَسَّراً سَهْلاً.
اَللَّهُمَّ کافِ عَنّی والِدَىَّ، وَ کُلَّ مَنْ لَهُ نِعْمَةٌ عَلَیَّ خَیْرَ مُکافاةٍ، اَللَّهُمَّ فَرِّغْنی لِما خَلَقْتَنی لَهُ، وَ لا تَشْغَلْنی بِما تَکَفَّلْتَ لی بِهِ، وَلا تُعَذِّبْنی وَاَنَا اَسْتَغْفِرُکَ، وَلا تَحْرِمْنی وَ اَنَا اَسْأَلُکَ.
اَللَّهُمَّ ذَلِّلْ نَفْسی، وَ عَظِّمْ شَأْنَکَ فی نَفْسی، وَ اَلْهِمْنی طاعَتَکَ، وَ الْعَمَلَ بِما یُرْضیکَ، وَ التَّجَنُّبَ لِما یُسْخِطُکَ، یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
و از تو نعمتى را مىخواهم که پایانى ندارد، و نیز از تو جویا هستم آنچه مرا خشنود مىسازد و پایان نمىپذیرد، بارالها! خشنودى به قضاء و حکم تو را مىخواهم، و زندگى نیکو بعد از مرگ را از تو در خواست مىکنم، و نیز دیدار رویت و شوق به ملاقات تو، بدون آنکه پریشان حالى و رنجى در آن باشد یا در آشوبى فراگیر قرار گیرم، را خواستارم.
پروردگارا! ما را به زینت ایمان مزیّن فرما، و ما را هدایتگرانى قرار ده که مشمول هدایت تو قرار گرفته باشیم، اى پروردگار جهانیان.
دعاى آن حضرت در حاجتهاى جامعى براى دنیا و آخرت
پروردگارا! تا آنگاه که مرا زنده مىدارى، به آنچه دادهاى قانعم گردان، و عیوبم را بپوشان، و مرا سلامت دار، و آن زمان که مرا میمیرانى مرا بیامرز، و مشمول رحمتت قرار ده، بارالها! مرا بر آنچه برایم مقدّر ساختهاى به رنج نینداز، و آنچه برایم مقدّر نمودهاى را سهل و آسان گردان.
پروردگارا! پدر و مادر و هر که بر من حقى دارد را به بهترین وجه پاداش ده، خداوندا! مرا تنها در آنچه بجهت آن مرا خلق کردهاى مشغول نما، و در آنچه خود متکفّل آن برایم شدهاى مشغول نساز.
پروردگارا! نفسم را ذلیل، و مقامت را در نفسم افزون فرما، و طاعتت و عمل به آنچه مورد رضایت توست، و دورى از آنچه مورد غضب تو مىباشد، را بمن الهام کن، اى بهترین رحمکنندگان.
منبع:مرکزجهانی آل البیت (ع)