امام حسین(ع) از دیدگاه اندیشمندان جهان

آنطون بارا (اندیشمند مسیحی)

اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینى براى او بیرقى بر می‌افراشتیم و در هر روستایى، براى او منبرى برپا می‌کردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا می‌خواندیم.

عظمت قیام، اوج فداکارى و ویژگی‌هاى دیگر امام حسین(ع) و یارانش، سبب شده که نویسندگان و اندیشمندان بزرگ جهان، در بارة این نهضت و حماسه‌آفرینان عاشورا اظهار نظرهاى بسیارى داشته، حتى برخى از نویسندگان غیرمسلمان دربارة این واقعه کتاب بنویسند. اکنون به برخى از این دیدگاه‌ها اشاره می‌کنیم.

جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحی)

وقتى یزید، مردم را تشویق به قتل امام حسین(ع) و مأمور به خون‌ریزى تشویق می‌‌کرد، آن‌ها می‌گفتند: چه مبلغى به ما می‌دهی؟ امّا انصارحسین(ع) به او گفتند: ما با تو هستیم و اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می‌خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.

تاملاس توندون (رئیس سابق کنگرة ملّى هندوستان)

این فداکاری‌هاى عالى از قبیل شهادت امام حسین(ع)، سطح فکر آدمى را ارتقاء بخشیده، و شایسته است خاطرة آن همیشه باقى بماند و یادآورى شود.

فردریک جِمس

درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگرى این است که در دنیا، اصول ابدى عدالت و ترحم و محبّت وجود دارد که تغییر‌ناپذیرند و همچنین می‌رساند که هر گاه کسى براى این صفات مقاومت کند و در راه آن پافشارى کند، آن اصول همیشه در دنیا باقى و پایدار خواهد ماند.

بنت الشاطى (نویسندة معروف مصری)

زینب،خواهر حسین‌بن على، لذّت پیروزى را در کام ابن زیاد و بنی‌امیه خراب کرد و در جام پیروزى آنان قطرات زهر ریخت. در همة حوادث سیاسى پس از عاشورا همچون قیام مختار و عبدالله بن زبیر و سقوط دولت امویان و برپایى حکومت عباسیان و ریشه دواندن مذهب تشیع، زینب ـ قهرمان کربلا ـ نقش برانگیزاننده داشت.

عباس محمود عقّاد (نویسنده و ادیب مصری)

جنبش حسین، یکى از بی‌نظیرترین جنبش‌هاى تاریخى است که تاکنون در زمینة دعوت‌هاى دینى یا نهضت‌هاى سیاسى پایدار گشته است... دولت اموى پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعى، دوام نیاورد و از شهادت حسین تا انقراض آنان بیش از شصت و اندى سال نگذشت.

چارلز دیکنز (نویسنده معروف انگلیسی)

اگر منظور حسین، جنگ در راه خواسته‌هاى دنیایى بود، من نمی‌فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می‌کند که او فقط به خاطر اسلام فداکارى خویش را انجام داد.

محمد على جناح (رهبر بزرگ پاکستان)

هیچ نمونه‌اى از شجاعت بهتر از این که حسین از لحاظ فداکارى و شهامت نشان داد، در عالم پیدا نمی‌شود. به عقیدة من، تمام مسلمانان باید از این شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربانى کرد، پیروى کنند.

ل. م. بوید

در طول قرون، افراد بشر همیشه جرئت و پردلى، عظمت روح و بزرگى قلب و شهامت روانى را دوست داشته‌اند و به خاطر همین‌هاست که آزادى و عدالت ‌هرگز به نیروى ظلم و فساد تسلیم نمی‌شود. شهامت و این بود عظمت امام حسین و من مسرورم که با کسانى که این فداکارى عظیم را از جان و دل ثنا می‌گویند، شرکت کرده‌ام، هر چند که 1300 سال از آن تاریخ گذشته است.

مهاتما گاندى (رهبر بزرگ هندوستان)

من زندگى امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خوانده‌ام و توجّه کافى به صفحات کربلا کرده‌ام بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین پیروى کند. 2

توماس کارلایل (دانشمند انگلیسی)

بهترین درسى که از تراژدى کربلا می‌گیریم، این است که حسین و یارانش به خدا ایمان استوار داشتند. آن‌ها با عمل خود روشن کردند که تفوّق عددى در جایى که حق و باطل روبه‌رو می‌شوند، اهمیت ندارد و پیروزى حسین با وجود اقلیتى که داشت، باعث شگفتى من است.3

توماس ماساریک

اگر چه کشیشان ما هم از ذکر مصایب حضرت مسیح، مردم را متأثّر می‌سازند، ولى آن شور و هیجانى که در پیروان حسین یافت می‌شود، در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب، این باشد که مصایب مسیح در برابر مصایب حسین، پر کاهى است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.4

پروفسور ادوارد براون خاورشناس انگلیسى

حتى غیر مسلمانان نیز نمی‌توانند پاکى روحى را که این جنگ اسلامى تحت لواى آن انجام گرفت، انکار کنند. 5

واشنگتن ایرونیگ (تاریخ‌نگار امریکایی)

در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روى ریگ‌هاى تفتیدة عراق، روح حسین فنا ناپذیر است. اى پهلوان و اى نمونة شجاعت و اى شهسوار من، اى حسین.6

موریس دوکبرا

اگر مورّخان ما حقیقت روز (عاشورا) را می‌دانستند و درک می‌کردند که عاشورا چه روزى است، این عزادارى را مجنونانه نمی‌پنداشتند، زیرا پیروان حسین به واسطة عزادارى حسین می‌دانند که پستى و زیر دستى و استعمار و استثمار را نباید قبول کنند و شعار پیشرو و آقاى آن‌ها، تن به ظلم و ستم ندادن بود.7

بروکلمان کارل (خاورشناس و پژوهشگر آلمانی)

شهادت حسین علاوه بر نتایج و اثرات سیاسى، موجب تحکیم و اشاعة مذهب8 شیعه گردید و این مذهب، مرکز و مظهر تمایلات ضدّ غرب شد.

اثر گذارى قیام عاشورا بر جنبش‌هاى آزادی‌بخش جهان

قیام کربلا به صورت یک حادثه هر چند جانکاه در دل تاریخ مدفون نگشت و دیرى نپائید که به یک حماسة جاویدان تبدیل شد. قیام حسینى به صورت قیام و انقلابى الگو آفرین و تاریخ ساز درآمد و الهام بخش جنبش‌هاى گوناگون در تاریخ گردید.

یکى از دستاوردهاى مهمّ قیام کربلا، تبیین شیوه‌اى اصولى و بسیار مؤثّر در مبارزه با حکومت‌هاى سلطه‌گر و زورمدار بوده است. حادثة کربلا، یک قیام اسوه و یک سیرة عام براى تئورى انقلاب و یک پیام انقلابى ـ تاریخى است که براى هر عصرى، پیام ویژه‌اى دارد. بر اساس ویژگی‌هاى شاخص نهضت امام حسین(ع)، میان جنبش‌هاى اسلامى در سراسر جهان اسلام، پیوند به وجود آمد و موج بیدارى و انقلاب، مناطق وسیعى از جهان اسلام مانند مصر، سوریه، لبنان، عراق، ترکیه، افغانستان، پاکستان، الجزایر، تونس، مراکش، حجاز، اندونزى، هندوستان و ایران را در بر گرفت.

در بیشتر کشورهاى اسلامى، ویژگى مردمى بودن روحانیت، رسالت رهبرى حرکت‌ها و جنبش‌ها را بر دوش رهبران دینى نهاد. «شاه ولی‌الله دهلوی» و فرزندش، «سید احمد خان هندی»، «سید جمال الدّین اسدآبادی»، «اقبال لاهوری»، «محمّد على جناح»، «شیخ محمد عبده»، «شیخ عبدالرّحمان کواکبی»، «حسن البنا» و امام خمینی(ره)، نمونه‌هایى برجستة مبارزه بر ضدّ استکبار و طاغوت بر اساس نظام هدفمند انقلاب حسین بودند.

پی‌نوشت‌ها:

1. فرهنگ عاشورا، صص 279 ـ 283، به نقل از: کتاب درسى که حسین به انسان‌ها آموخت، عبدالکریم هاشمی‌نژاد، ص 447؛ رهبر آزادگان و منابع دیگر.

2. بر شطى از حماسه و حضور، ص 283، به نقل از مجلة بصائر، ش 7 و 8، ویژه‌نامة محرّم، ص 25.

3. همان، ص 447.

4. همان، ص 451

5. همان.

6. همان.

7. همان.

8. همان.

9. همان.

 

حضرت علی اصغر (علیه السلام)


یکى از فرزندان امام حسین‏ (ع) که شیر خوار بود و از تشنگى ، روز عاشورا بى تاب‏ شده بود . امام ، خطاب به دشمن فرمود : از یاران و فرزندانم ، کسى جز این کودک نمانده ‏است . نمی ببینید که چگونه از تشنگى بى تاب است؟ در « نفس المهموم » آمده است که‏ فرمود : « ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل‏ » در حال گفتگو بود که تیرى از کمان حرمله ‏آمد و گوش تا گوش حلقوم على اصغر (ع) را درید . امام حسین ‏(ع‏) خون گلوى او را گرفت و به آسمان پاشید . 1

در کتابهاى مقتل ، هم از « على اصغر (ع) » یاد شده ، هم از طفل رضیع (کودک‏ شیرخوار) و در این که دو کودک بوده یا هر دو یکى است ، اختلاف است.

در زیارت ناحیه مقدسه، درباره این کودک شهید ، آمده است : « السلام على عبد الله بن ‏الحسین ، الطفل الرضیع ، المرمى الصریع ، المشحط دما ، المصعد دمه فى السماء ، المذبوح‏ بالسهم فى حجر ابیه ، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الاسدى » 2

و در یکى از زیارتنامه‏ هاى ‏عاشورا آمده است : « و على ولدک على الاصغر الذى فجعت به » از این کودک ، با عنوان هاى‏ شیرخواره ، شش ماهه ، باب الحوایج ، طفل رضیع و ... یاد می ‏شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمى است که در ارتباط با او آورده می ‏شود .

طفل شش ماهه تبسم نکند پس چه کند ... آنکه بر مرگ زند خنده، على اصغر توست

على اصغر، یعنى درخشان ترین چهره کربلا ، بزرگ ترین سند مظلومیت و معتبرترین ‏زاویه شهادت ... . چشم تاریخ ، هیچ وزنه ‏اى را در تاریخ شهادت ، به چنین سنگینى ندیده‏ است . 3 على اصغر را باب الحوائج می ‏دانند ، گر چه طفل رضیع و کودک کوچک است ، امّا مقامش نزد خدا والاست . 4

در گلخانه شهادت را می گشاید کلید کوچک ما

در بیان شهادت حضرت علی اصغر (ع)
پس حضرت بر در خیمه آمد و به جناب زینب سلام الله علیه فرمود کودک صغیرم را به من سپارید تا او را وداع کنم ، پس آن کودک معصوم را گرفت و صورت به نزد او برد تا او را ببوسد که حرمله بن کامل اسدی لعین تیری انداخت و بر گلوی آن طفل رسید و او را شهید کرد . و به این مصیبت اشاره کرده شاعر در این شعر :

فَقَبَّلَ مِنْهُ قَبْلهُ السَّهْمُ مَنْحَراً ... وَ مُنْعَطِفِ اَهْوی لِتَقْبیلِ طِفْلِهِ

پس آن کودک را به خواهر داد ، زینب سلام الله علیه او را گرفت و حضرت امام حسین علیه السلام کف های خود را زیر خون گرفت همین که پر شد به جانب آسمان افکند و فرمود سهل است بر من هر مصیبتی که بر من نازل شود زیرا که خدا نگران است .

سبط ابن جوزی در تذکره از هشام بن محمد کلبی نقل کرده که چون حضرت امام حسین علیه السلام دید که لشکر در کشتن او اصرار دارند قرآن مجید را برداشت و آن را از هم گشود و بر سر گذاشت و در میان لشکر ندا کرد :

بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ کِتابُ الله وَجَدّدی مُحَمّّدٌ رَسُولُ اللهِ صَلّی الله عَلَیْه و الِهِ .

ای قوم برای چه خون مرا حلال می‌دانید آیا من پسر دختر پیغمبر شما نیستم ؟ آیا به شما نرسید قول جدم در حق من و برادرم حسن علیه السلام . ( هذانِ سَیّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ. )

در این هنگام که با آن قوم احتجاج می‌نمود ناگاه نظرش افتاد به طفلی از اولاد خود که از شدت تشنگی می‌گریست حضرت آن کودک را بر دست گرفت و فرمود :

یا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذا الطّفْلَ.

ای لشکر اگر بر من رحم نمی‌کنید پس بر این طفل رحم کنید .

پس مردی از ایشان تیری به جانب آن طفل افکند و او را مذبوح نمود . امام حسین علیه السلام شروع کرد به گریستن و گفت ای خدا حکم کن بین ما و بین قومی که خواندند ما را که یاری کنند بر ما پس کشتند ما را ؛ پس ندائی از هوا آمد که بگذار او را یا حسین که از برای او مرضع یعنی دایه‌ایست در بهشت.

در کتاب احتجاج مسطور است که حضرت از اسب فرود آمد و با نیام شمشیر گودی در زمین کند و آن کودک را به خون خویش آلوده کرد پس او را دفن نمود .

طبری از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام روایت کرده که تیری آمد رسید بر گلوی پسری از آن حضرت که در کنار او بود پس آن حضرت مسح می‌کرد خون را بر او و می‌گفت : اَلَلّهَمَّ احْکُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْم دَعَوْنا لِیَنْصُرُونا فَقَتَلُونا.

----------------------------------------

پاورقی ها

1-معالى السبطین،ج 1،ص 423.

2-بحار الانوار،ج 45،ص 66.

3-اولین دانشگاه و آخرین پیامبر،شهید پاک نژاد،ج 2،ص 42.

4ـفرهنگ عاشورا،جواد محدّثی.

منبع : اولین سایت تخصصی حضرت امام حسین و حضرت علی اصغر علیهما السلام

 

قران خواندن سر بریده امام حسین(ع) بر سر نیزه

آیا مدارک معتبری دال بر قران خواندن سر بریده امام حسین(ع) بر سر نیزه وجود دارد؟

پاسخ :

این که سر امام حسین علیه السلام بر سر نیزه قرآن خوانده است ، از ضروریات تاریخ است که هم علمای شیعه و هم علمای اهل سنت آن را به سند صحیح نقل کرده‌اند ؛ از جمله شیخ مفید رحمت الله علیه در کتاب شریف و معتبر الإرشاد می‌نویسد :

عن زید بن أرقم أنه قال : مر به علی وهو على رمح وأنا فی غرفة ، فلما حاذانی سمعته یقرأ : ( أم حسبت أن أصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا ) فقف - والله - شعری ونادیت : رأسک والله - یا ابن رسول الله - أعجب وأعجب .

الإرشاد - الشیخ المفید - ج 2 - ص 117 - 118

و نیز مرحوم محمد بن سلیمان الکوفی می‌نویسد :

[ حدثنا ] أبو أحمد قال : سمعت محمد بن مهدی یحدث عن عبد الله بن داهر الرازی عن أبیه عن الأعمش : عن المنهال بن عمرو قال : رأیت رأس الحسین بن علی على الرمح وهو یتلو هذه الآیة : * ( أم حسبت أن أصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا ) * [ 9 / الکهف : : 18 ] فقال رجل من عرض الناس : رأسک یا ابن رسول الله أعجب ؟ .

مناقب الإمام أمیر المؤمنین (ع) - محمد بن سلیمان الکوفی - ج 2 - ص 267 .

همچنین ابن حمزه طوسی می‌نویسد :

عن المنهال بن عمرو ، قال : أنا والله رأیت رأس الحسین صلوات الله علیه على قناة یقرأ القرآن بلسان ذلق ذرب یقرأ سورة الکهف حتى بلغ : * ( أم حسبت أن أصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا ) * فقال رجل : ورأسک - والله - أعجب یا ابن رسول الله من العجب . 274 / 2 –

وعنه ، قال : أدخل رأس الحسین صلوات الله علیه دمشق على قناة ، فمر برجل یقرأ سورة الکهف وقد بلغ هذه الآیة * ( أم حسبت أن أصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا ) * فأنطق الله تعالى الرأس ، فقال : أمری أعجب من أمر أصحاب الکهف والرقیم .

الثاقب فی المناقب - ابن حمزة الطوسی - ص 333 .

و قطب الدین راوندی نیز می‌نویسد :

عن المنهال بن عمرو قال : أنا والله رأیت رأس الحسین علیه السلام حین حمل وأنا بدمشق ، وبین یدیه رجل یقرأ الکهف ، حتى بلغ قوله : ( أم حسبت أن أصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا ) ، فأنطق الله الرأس بلسان ذرب ذلق ، فقال : أعجب من أصحاب الکهف قتلی وحملی .

الخرائج والجرائح - قطب الدین الراوندی - ج 2 - ص 577 .

و ابن شهر آشوب می‌نویسد :

روى أبو مخنف عن الشعبی انه صلب رأس الحسین بالصیارف فی الکوفة فتنحنح الرأس وقرأ سورة الکهف إلى قوله : ( انهم فتیة آمنوا بربهم وزدناهم هدى فلم یزدهم إلا ضلالا ) . وفی أثر انهم لما صلبوا رأسه على الشجرة سمع منه : ( وسیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون ) . وسمع أیضا صوته بدمشق یقول : لا قوة إلا بالله . وسمع أیضا یقرأ : ( ان أصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا ) ، فقال زید بن أرقم : أمرک أعجب یا ابن رسول الله .

مناقب آل أبی طالب - ابن شهر آشوب - ج 3 - ص 218 .

و علی بن یونس عاملی می‌نویسد :

قرأ رجل عند رأسه بدمشق ( أم حسبت أن أصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا ) فأنطق الله الرأس بلسان عربی : أعجب من أهل الکهف قتلی وحملی .

الصراط المستقیم - علی بن یونس العاملی - ج 2 - ص 179 

و سید هاشم البحرانی نیز می‌نویسد :

فوقفوا بباب بنی خزیمة ساعة من النهار ، والرأس على قناة طویلة ، فتلا سورة الکهف ، إلى أن بلغ فی قراءته إلى قوله تعالى : * ( أم حسبت أن أصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا ) * . قال سهل : والله إن قراءته أعجب الأشیاء .

مدینة المعاجز - السید هاشم البحرانی - ج 4 - ص 123

مرحوم علامۀ مجلسی رحمت الله علیه در کتاب شریف بحار الأنوار ، بابی را به همین مطلب اختصاص داده است .

بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 45 - ص 121 

و از علمای اهل سنت ، ابن عساکر در  کتاب تاریخ مدینه دمشق می‌نویسد :

نا الأعمش نا سلمة بن کهیل قال رأیت رأس الحسین بن علی رضی الله عنهما على القناة وهو یقول " فسیکفیکهم الله وهو السمیع العلیم .

تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 22 - ص 117 – 118 . 

و محقق کتاب در پاورقی آن می‌نویسد :

وزید بعدها فی م : قال أبو الحسن العسقلانی : فقلت لعلی بن هارون انک سمعته من محمد بن أحمد المصری ، قال : الله انی سمعته منه ، قال الأنصاری فقلت لمحمد بن أحمد : الله انک سمعته من صالح ؟ قال : الله إنی سمعته منه ، قال جریر بن محمد : فقلت لصالح : الله انک سمعته من معاذ بن أسد ؟ قال : الله انی سمعته منه ، قال معاذ بن أسد : فقلت للفضل : الله انک سمته من الأعمش ؟ فقال : الله انی سمعته منه ، قال الأعمش : فقلت لسلمة بن کهیل : الله انک سمعته منه ؟ قال : الله انی سمعته منه بباب الفرادیس بدمشق ؟ مثل لی ولا شبه لی ، وهو یقول : ( فسیکفیکهم الله وهو السمیع العلیم ) .

و همچنین ابن عساکر در جائی دیگر از همین کتاب می‌نویسد :

عن المنهال بن عمرو قال أنا والله رأیت رأس الحسین بن علی حین حمل وأنا بدمشق وبین یدی الرأس رجل یقرأ سورة الکهف حتى بلغ قوله تعالى " أم حسبت أن أصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا " قال فأنطق الله الرأس بلسان ذرب فقال أعجب من أصحاب الکهف قتلی وحمل .

تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 60 - ص 369 – 370 .

بنابراین ، با این همه مدارک معتبری که در این باره وجود دارد ، شکی در صحت خبر قرآّن خواندن سر مبارک امام حسین علیه السلام باقی نمی‌ماند .

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)

هدیه امام حسین(ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر

به نقل از  آیت الله اراکی فرمود:

شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت

پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟

با لبخند گفت

خیر

سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟

گفت
نه

با تعجب پرسیدم

پس راز این مقام چیست؟

جواب داد

هدیه مولایم حسین است!

گفتم چطور؟

با اشک گفت

آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت

به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم
منبع: کتاب آخرین گفتارها
 

نمونه هایی از اشعار امام حسین علیه السلام

 



در این متن گزیده برخی از سروده های امام حسین علیه السلام را مرور می کنیم.توصیف فانی بودن همه چیز
سرانجام، همه آنچه در آن هستیم و بدان می پردازیم از به هم پیوستگی رو به پراکندگی و گسستگی می نهد و هرآنچه از حلال و حرام که گرد کردیم عاقبت یا در بین فرزندانمان تقسیم خواهد شد یا در میان افرادی که پیش از مرگ آنها را شایسته پشیزی نمی دیدیم. همه دوستان و آشنایان پس از یک دهه ما را فراموش خواهند کرد، درحالی که بدن ما نیز در آن موقع به صورت استخوان های پوسیده در خواهد آمد. گویی از روی دوستی و مهربانی با همدیگر زندگی نکرده ایم و آنان هرگز چنین یار موافقی نداشته اند.
تشویق به تقوا
ای کسی که فریفته دنیا شده ای، برای چه کسی این همه اموال فراهم می آوری؟ به زودی از دنیا رخت برخواهی بست، در حالی که پس از تو همسرت با اموال به ارث مانده تو تنها خواهد ماند و وصیِ تو را به فراموشی خواهد سپرد، بدون آن که به توصیه های تو وفا کرده باشد و کار آشفته تو را سامان بخشیده باشد. به تحقیق گناهان بسیاری در طول زمان مرتکب شدی که بر اثر آن راه های بیداری و نجات بر تو بسته شد. اکنون تو به غیر از پرهیزگاری هیچ پناه و پشتیبان و هیچ فریادرسی نداری.
درمان گناهان
با مداوا هر دردی را درمان می کنی در صورتی که برای بیماری گناهت هیچ درمانی وجود ندارد، به جز زاری خالصانه به درگاه خداوند رحمان همراه با خواست هراسمندانه و یقینی از روی امید. به جز شب زنده داری طولانی در طلب عفو آن هم در پس پرده قیرگون شب و اظهار پشیمانی در تمام اوقات از گناه [چاره ای نداری]. باشد که فردای قیامت گرامی باشی و شادمانه به مقام رستگاری برسی.
در وصف حضرت عباس
امام حسین علیه السلام پس از شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در حالی که از شدت ناراحتی می گریستند اشعاری به این مضمون می خواندند:

ای برادر، ای نور چشم من، ای پاره قلب من، تو برای من تکیه گاه و پشتیبان استواری بودی. ای فرزند پدرم تو همواره برادرت را به نیکی ها سفارش می کردی تا آن گاه که خداوند متعال شربت گوارای شهادت را قسمت تو کرد. ای ماه تابان من تو در همه گرفتاری ها پشتیبان من بودی. پس از تو زندگانی برای ما گوارا نیست. به زودی در بهشت الهی گردهم جمع خواهیم شد. همانا شکوه ها و دشواری ها و تنگناها را فقط به خداوند باز می گوییم.
اشعار امام حسین علیه السلام در منزل صفاح
وقتی امام حسین علیه السلام با فرزدق در منزل صفاح دیدار کردند، فرزدق از شهادت مسلم بن عقیل خبر داد. امام حسین علیه السلام پس از سخنانی این اشعار را بر زبان جاری ساختند:

دنیا هر قدر هم زیبا باشد، پاداش الهی زیباتر و بزرگ تر از آن است. اگر بدن ها برای مردن آفریده شده اند پس کشته شدن با شمشیر در راه خدا بهتر است. اگر روزی ها تقسیم شده است و به هرکس هر اندازه که مقدّر شده می رسد، پس کم کردن حرص در طلب روزی زیباتر است. اگر انسان اموال را در دنیا باقی می گذارد و می رود، چرا انسان آزاده به آن بخل بورزد. سلام خدا بر شما ای خاندان پیامبر، گویا می بینم که شما به زودی کوچ خواهید کرد. اگر نتیجه رفتار و اعمال انسان ها روزی به خودشان باز خواهد گشت، چه بهتر است که انسان خوش خلق و نیک سیرت باشد.
در توصیف حرّ بن یزید ریاحی
وقتی حرّ در مبارزه با لشکریان به زمین افتاد دوستان او جنازه اش را به طرف خیمه های امام حسین علیه السلام آوردند. او هنوز مختصر رمقی داشت. امام حسین علیه السلام در حالی که با دست مبارکشان صورت او را نوازش می کردند، این اشعار را زمزمه می فرمودند:

چه نیکو آزاده ای است حرّ بن ریاح که توانست تیزی نیزه های دشمنان را صبورانه تحمل نماید. چه آزاده خوبی است که با حسین پیمان بست و در این راه سحرگاه جان خود را تقدیم کرد. به تحقیق رستگار شدند آنهایی که حسین را یاری کردند. آنها با هدایت شدن و اصلاح خودشان به رستگاری بزرگی دست یافتند.
در توحید و ستایش خداوند
او خدایی است که ما را هیچ معبود حقی جز او نیست. او بس مهربان و صاحب منّت و رحمت بر خلایق است. از راه اخلاص و حمد و شکر با قلب و زبان به یگانگی او ایمان دارم. عمر خود را بدون آن که از آفت ها آن را حفظ کنم با سهل انگاری به پایان بردم. اکنون عاجزانه از او درخواست دارم که از من راضی شود؛ چون ندانسته در پی آرزوهای دنیا رفته به خود ستم روا کردم. از گناه و تقصیر و سهل انگاری ها به سوی او بر می گردم و از همه کوتاهی هایی که انجام داده ام توبه می کنم.
در یاد کرد قبر و قیامت
دنیازده خوش خیال به زودی از کاخ های آراسته دنیا به خانه خاک سپرده خواهد شد. در آن جا تنها و جدا از دیگران در حالی که رنگ پریدگی تنهایی و غربت او را فرا گرفته است رها می شود. هراس قیامت دشوارترین کاری است که انسان در موقع فرا خوانده شدن به حساب رسی روز جزا دچار آن می شود. انسان هرکردار و نیک و بدی که انجام داده است در روز قیامت نامه عمل خود مشاهده خواهد کرد. اگر خردمند باشیم هنگام توشه گیری و بهره برداری از قسمت باقی مانده جوانی فرا رسیده است.
ضرورت شتاب کردن در توبه
بر تو لازم است که خود را از هوای نفس در امان نگه داری؛ چرا که هیچ چیز لذّت بخش تر از سامان یابی و خوب شدن نیست. صبحگاهان به گونه ای آماده مرگ باش که گویی تا شب زنده نخواهی ماند. چه بسیار شب رو تن درستی که میان ما بود و نوحه گرانش پیش از بامداد خبر مرگ او را فریاد زدند. پیش از مرگ شتاب کن و در آن کوش که از گناهان بزرگی که کرده ای توبه کنی. صاحب وقار آن نیست که از اصلاح دوری گزیند بلکه باوقار کسی است که همواره برای رستگاری مهیا باشد.
ترغیب به زهد
بدانید رقابت صحیح تنها در زهد و بی رغبتی به دنیاست و در غیر این کار هیچ گونه رقابت و مسابقه شایسته نیست. تمام چیزهای که انسان از دنیا به دست آورده است از ریشه نابودشدنی است و تنها کار نیک است که در نزد خداوند متعال ماندگار است. طولی نمی کشد که پشیمانی انیس تو خواهد شد و آن گاه که از دنیا رانده می شوی آه سرد حسرت خواهی کشید. آیا می دانی که آن روز چه روز سختی است؟ بیندیش تا به این باور دست پیدا کنی که آن روز روز جدایی است؛ آن چنان جدایی که همانندی برای آن نیست؛ زیرا دیگر امیدی به دیدار دیگر در بین نخواهد بود.
انحطاط انسان
برای انسان این ننگ بس است که ببینی از منزلت والای انسانیّت به پستی سقوط و تباهی فرود آمده باشد.

همواره بر کارهای ناشایست حریص، امّا بر کارهای شایسته و خوب سست و بی میل است.

با اشاره دست، از بالای تخت قدرتش به همه زیردستان امر و نهی می کند.

باورش این است که چنگ و ساز و دف سبب عبور از پل صراط است.

حقیقت این است که این چنین انسانی تیره بخت و از روی عجز گمراه شده و دلِ پر از هوا و هوس او از شاه رگ حیات ابدی بریده شده است.
درس های عاشورا
فداکاری در راه مکتب
امام حسین علیه السلام با عمل خود به انسان های مؤمن آموخت هنگامی که اساس مکتب با خطر مواجه می شود، باید در راه حفظ آن از هیچ گونه فداکاری دریغ نورزند. امام حسین علیه السلام وقتی دید زمام جامعه اسلامی به دست فردی مثل یزید افتاده است که به صورت علنی احکام الهی را زیر پا می گذارد قیام کرد و مردم را هم برای مبارزه با یزید فرا خواند و در این راه از جان و مال و فرزندان و یارانش گذشت و اجازه نداد که مرد فاسقی چون یزید احکام الهی را پایمال سازد و فرمود: «ای شمشیرها، اگر دین محمّد صلی الله علیه و آله وسلم جز با قتل من حفظ نمی شود، مرا در بر گیرید». بدین ترتیب عمل آن حضرت الگویی شد برای تمام انسان های مومن که در مواقع به خطر افتادن ارزش های الهی با سرمشق گرفتن از عمل کرد امام حسین علیه السلام در برابر طاغوت ها قیام کرده، جلو تعدی آنها را بگیرند و از این طریق ارزش های دینی را در طول قرون متمادی از خطرها حفظ کنند.
آزاده زندگی کردن
یکی از درس های مهم نهضت عاشورا برای همه انسان ها این بود که صرف نظر از هر عقیده ای که دارند، سعی کنند در زندگی آزاده باشند و تن به هیچ گونه خواری ندهند و تسلیم ستم هیچ ستمگری نشوند. آری، آن هنگام که مرد ستمگری چون یزید او را به بیعت با خود فرا خواند، در جواب او فرمود: «هرگز دست ذلّت به شما نمی دهم و هم چون برده ها تسلیم شما نمی شوم» و بارها جمله «مَوتٌ فی عزٍّ خیرٌ مِن حیاةٍ فی ذُلٍّ؛ مرگ با عزت بهتر از زندگی ذلیلانه است»، را بر زبان جاری ساخته، انسان ها رابه آزادگی دعوت کرد. در کربلا وقتی آن حضرت را بین مرگ و بیعت با ستمگری چون یزید مخیّر ساختند، فرمودند: «این گروه ستم پیشه مرا به انتخاب یکی از دو چیز یعنی جنگ و پذیرش ذلت مجبور کردند. امّا محال است که من به ذلّت تن دهم».
لزوم احیای امر به معروف و نهی از منکر
امام حسین علیه السلام ضمن تبیین این حقیقت که حاکمیّت یزید بزرگ ترین منکر اجتماعی است و در چنین اوضاعی وظیفه انسان آزاده و با تقوا امر به معروف و نهی از منکر است، در نامه ای که به افراد سرشناس کوفه فرستادند این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را گوش زد کردند که می فرمایند: «هر مسلمانی سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال می شمارد و پیمان الهی را در هم می شکند و با سنّت رسول خدا مخالفت می کند و در برابر چنین سلطانی با عمل یا گفتار مخالفت نکند، بر خداوند سزاوار است که چنین کسی را داخل آتش جهنم سازد». حضرت در ادامه فرمودند: «آگاه باشید به درستی که اینان (یزیدیان) پیروی از خدا را ترک و تبعیّت از شیطان را بر خود واجب کرده اند. فساد را رواج داده، حدود الهی را تعطیل کرده اند... حلال را حرام و اوامر و نواهی الهی را دگرگون کرده اند. من سزاوارترین شخصی هستم که به این اوضاع اعتراض کنم... و در وصیّتی که به برادرشان محمد حنفیه نوشته اند تصریح دارند: «من برای خودخواهی یا خوشگذرانی و فساد قیام نکرده ام؛ بلکه می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و سیره جدم و راه و روش پدرم را احیا کنم». بر این اساس یکی از درس های مهمّ عاشورا ضرورت احیای دو تکلیف بزرگ الهی، یعنی امر به معروف و نهی از منکر، است.
بردباری
در جای جای حماسه عاشورا شکیبایی در رفتارها و گفتارهای حماسه آفرینان عاشورا به چشم می خورد. امام حسین علیه السلام وقتی از مکه عازم عراق می شدند در ضمن خطبه ای فرمودند: «رضای الهی رضایت ما اهل بیت است. بر امتحان ها و بلاهای او صبر می کنیم، او نیز پاداش صابران را به ما عطا می کند» و در یکی از منازل بین راه به همراهانشان فرمودند: «ای مردم هر کدام از شما تحمّل تیزی شمشیر و ضربت نیزه ها را دارد با ما بماند وگرنه برگردد» و در طول این سفر هم خود امام حسین علیه السلام و هم یاران باوفایش در مقابل تمام حوادثِ تلخ شکیبایی را پیشه خود ساختند و به همه انسان در طول تاریخ درس بردباری در راه هدف آموختند. امام حسین در روز عاشورا در اوج نبرد با دشمن به یاران خود فرمودند: «ای بزرگ زادگان و آزادمردان، بردباری را پیشه خود سازید. مرگ پلی است که شما را از سختی ها به سوی بهشت و نعمت های ابدی عبور می دهد».
وفاداری
وفا و عمل به پیمان و ایستادگی بر سر عهد از ویژگی های امام حسین علیه السلام و اصحاب وفادار آن حضرت است. آن حضرت شب عاشورا در توصیف اصحاب خود فرمودند: «هیچ اصحابی وفادارتر و صادق تر از یاران خود نمی شناسم» در توصیف وفاداری خود آن حضرت در زیارت نامه ایشان می خوانیم: «اَشْهدُ انّکَ قد... وَفَیْتَ و اَوفَیتَ؛ شهادت می دهم که تو به عهدی که با خداوند بسته بودی وفا کردی». یکی از صحنه های بزرگ تجلی وفاداری یاران امام حسین علیه السلام برخورد حضرت ابوالفضل علیه السلام با امان نامه ای است که شمر برای آن حضرت و برادرانش آورد. ایشان با ردّ آن می گوید: «من هرگز از دینم دست بر نمی دارم و تا جان در بدن دارم از امام و پیشوایم حسین حمایت می کنم». لذا در زیارت نامه اش وارد شده: «شهادت می دهم که تو به بیعتی که با امام حسین علیه السلام بسته بودی وفا کردی و دعوتش را اجابت نمودی و از دستوراتش اطاعت کردی».
پایبندی به نماز
از جمله درس های مهمّ نهضت عاشورا لزوم پایبندی به نماز و پاسداری از آن است. امام حسین علیه السلام به مسئله اقامه نماز و ترویج فرهنگ آن اهتمام زیادی می فرمودند. در عصر تاسوعا وقتی لشکر عمر سعد تصمیم گرفت که جنگ با امام حسین علیه السلام را آغاز کند، آن حضرت برادرش حضرت ابوالفضل را مأمور ساخت تا از دشمن یک شب مهلت بگیرد و علّت درخواست مهلت را این گونه بیان فرمود: «امشب را به ما مهلت دهند تا به نماز و دعا و استغفار مشغول شویم؛ زیرا خدا می داند که من نماز و دعا و قرآن را دوست می دارم».

ظهر عاشورا وقتی عمرو بن کعب به حضرت عرض کرد: هنگام نماز است، امام علیه السلام فرمود: «نماز را به یاد ما انداختی، خداوند تو را از جمله نمازگزارانی که به یاد خدایند قرار دهد. از دشمن بخواهید دست از جنگ بردارد تا نماز به جای آوریم».
نترسیدن از مرگ
امام حسین علیه السلام در روزگاری که ارزش های اصیل اسلامی نظیر شهادت طلبی، در نتیجه حاکمیّت یزیدیان به فراموشی سپرده می شد، آنها را از نو در جامعه زنده کردند و عشق به شهادت را به مانند فرهنگی حیات بخش در نهاد انسان های مؤمن و آزاد جانشین ترس از مرگ ساختند.

نقل شده است وقتی در شب عاشورا امام حسین علیه السلام به اصحاب و برادران و فرزندان خود فرمودند: «فردا همه شما کشته خواهید شد»، قاسم بن حسن علیه السلام ـ که جوان کم سن و سالی بودند ـ نگران بودند که نکند فیض بزرگ شهادت به لحاظ کمی سن شامل حال او نشود. لذا از آن حضرت سؤال کرد حتی من هم؟ امام حسین علیه السلام برای امتحان از حضرت قاسم پرسیدند: «مرگ را چگونه می بینی؟» این نوجوان پاک سرشت در جواب فرمودند: «مرگ در ذائقه من شیرین تر از عسل است».
جوان مردی و فرزانگی
در تمام صحنه های نهضت عاشورا و نیز در رفتار امام حسین علیه السلام صداقت و جوان مردی موج می زند. نمونه بارز آن برخورد امام با حر و سپاهیان اوست. در مسیر کربلا در منطقه «شراف» وقتی حرّ با لشکریانش جلو کاروان امام حسین علیه السلام را گرفت، با وجود این که لشکریان حرّ جان او و اصحابش را تهدید می کردند، وقتی امام حسین احساس کردند که آنها تشنه اند به همراهان خود دستور دادند همه آنها را سیراب کنند؛ حتی آن حضرت با دست خود مشک آب را در دهان بعضی از سربازان حرّ قرار می دادند.
ادب و بزرگواری
از درس های مهمّ و ماندگار عاشورا ادب و بزرگواری است که در رفتار تک تک همراهان امام حسین علیه السلام در طول این سفر به چشم می خورد؛ برای مثال وقتی حرّ متوجّه کار نادرست خود شد، با ادب وصف ناپذیری به خدمت امام علیه السلام رسید و از آن حضرت طلب گذشت کرد. هم چنین در گفتار حضرت عباس علیه السلام می بینیم که ایشان همواره از امام حسین علیه السلام که برادرشان بود با عنوان «سیّدی و مولای» یاد می کرد. هم چنین وقتی رفتار حضرت زینب علیه السلام را مشاهده می کنیم ادب و بزرگواری را در اوج خود می بینیم. آری او دو پسر خود را در رکاب برادر، فدای اسلام کرد، ولی نه تنها در موقع انتقال جنازه فرزندانش از خیمه بیرون نیامد، بلکه از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام یک بار هم کلمه ای درباره فرزندانش بر زبان نراند و همیشه یاد و نام سالار شهیدان را گرامی می داشت و از این طریق درس ادب و بزرگواری می آموخت.
ظلم ستیزی
امام حسین علیه السلام با قیام خود در برابر یزیدیان، به انسان ها درس ظلم ستیزی و عدم سکوت و تسلیم در برابر زورمندان و ستمگران دادند و به آنها آموختند اگر قادر به کوتاه کردن دست ستمگران نیستند، دست کم سکوت نکنند و از طریق افشاگری به رسوا کردن طاغوت ها بپردازند. لذا آن حضرت به محض این که خبردار شدند که یزید به عنوان خلیفه مسلمانان زمام امور جامعه اسلامی را در دست گرفته است شروع به مخالفت با او کردند و سپس با هدف هدایت مردم به افشای یزید پرداختند. از جمله می فرمودند: «یزید مرد فاسقی است. شراب می نوشد، انسان های بی گناه را به قتل می رساند و به صورت علنی مرتکب فسق و فجور می شود».
دلاوری
امام حسین علیه السلام در راه هدفی که داشت از هیچ پیشامدی بیم به دل راه نداد هیچ مانعی او را از پیکار با دشمنان مأیوس نساخت. در نبرد با نیروهای نظامی یزید چون شیر خروشید. نقل کرده اند که در روز عاشورا هر لحظه بیش از پیش چهره مبارکش برافروخته تر می شد و با تمام وجود به مبارزه می پرداخت و در ضمن رجزهایی که می خواند به دشمن اعلام می کرد: «هرگز سر تسلیم در برابر خواسته های شما فرود نمی آورم و به خدا قسم با شما دست بیعت نخواهم داد و هرگز از جنگ با شما نمی گریزم». تا لحظه ای که جان در بدن داشت کسی را یارای نزدیک شدن به خیمه های او نبود. وقتی با دلاوری و یک تنه به لشکریان یزید حمله می کرد، انبوهی از افرادِ تا دندان مسلح از ترس پا به فرار می گذاشتند.
درس امام شناسی
حضرت امام حسین علیه السلام خطاب به مردم کوفه می نویسد: «به جانم سوگند، امام و پیشوای مردم کسی است که بر اساس قرآن حکم کند و به قسط قیام کند و از دین حق پیروی نماید و در راه خدا، خویشتن دار باشد». آن حضرت با این پیام به رهبریِ طاغوت هایی که بر خلاف قرآن و حق و عدالت رفتار می کنند و همواره اسیر خواهش های نفسانی خود هستند خط بطلان کشیدند و به جهانیان اعلام کردند که هرگز حاضر به قبول چنین پیشوایانی نشوند؛ چرا که آنها مردم را به سوی گم راهی می کشانند و از خیر دنیا و آخرت محروم می سازند.
حفظ مقدسات اسلامی
در ماجرای عاشورا گرچه تمام رفتارهای امام حسین علیه السلام و یاران غیورش با هدف حفظ اساس دین و احکام الهی تحقق پیدا می کرد، امّا در عین حال تک تک موضع گیری های آن حضرت و همراهانشان بر اهمیّت موضوع یا حکم خاصی را تأکید می کرد که می تواند برای پیروان امام حسین علیه السلام بسیار آموزنده باشد؛ به عنوان مثال از آن جا که در فرهنگ اسلامی مکه و بیت اللّه الحرام از احترام و منزلت بسیار والایی برخوردار است، وقتی امام حسین علیه السلام احساس می کنند که ماموران مخفی یزید ممکن است او را در کنار خانه خدا ترور کنند و بدین وسیله قداست حَرَم الهی شکسته شود، فورا از مکه خارج می شوند و می فرمایند: «به خدا سوگند، اگر در خارج از مکه کشته شوم خیلی بهتر از آن است که در داخل مکه در کنار کعبه کشته شوم». امام خمینی رحمه الله در این باره می فرمایند: «سیدالشهدا در مکه نماند که مبادا به ساحت قدسی مکه جسارت بشود».
درس حفظ عفاف و پاسداری از حجاب
از درس های مهمّ عاشورا پاسداری از حجاب است که برای بانوان جامعه اسلامی بسیار آموزنده و در عین حال هشداردهنده است. وقتی در عصر عاشورا لشکریان بی شرم یزید خیمه ها را آتش زدند و از غارت لباس های خانواده شهدا و حرم اهل بیت علیه السلام نیز چشم پوشی نکردند، بُعد دیگری از رسالت زنان قهرمان کربلا، یعنی حفظ عفاف و حجاب نمود بیشتری پیدا کرد. بانوان هریک به گونه ای در این باره به انجام وظیفه می پرداختند. نقل می کنند وقتی که مردم گرد آمده بود که اسرای اهل بیت را تماشا کنند، ام کلثوم خطاب به آنها فرمود: «ای مردم! آیا شرم نمی کنید برای تماشای اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که پوشش مناسبی ندارند جمع شده اید؟» حضرت زینب علیهاالسلام در کاخ یزید خطاب به او می فرمایند: «یَابنَ الطُلَقاءِ، آیا این کار تو که زنان و کنیزانت را در جای امن و دور از چشم مردم قرار داده ای و دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را با پوشش نامناسب در شهرها می گردانی، که همه به آن ها نگاه کنند عادلانه است؟!»
درس توحید
در یک کلام حادثه کربلا کتابی سرشار از معارف اسلامی، و اصلی ترین درس آن درس توحید است. در رفتار سیدالشهدا و یاران بزرگوارش توحید عملی به زیبایی تمام جلوه گر شده است. آنان اثبات کردند که اگر امر بین رضای خداوند و رضای غیر خدا دایر شود، به آسانی از هرچه غیر خداست چشم می پوشند و در سایه رضای او قرار می گیرند. این است درس جاوید تاریخ عاشورا برای همه موحدان عالم.
منبع :گلبرگ ، فروردین 1381، ویژه نامه محرم