نگاهی به اعمال عبادی وعرفانی ماه مبارک رمضان
پیامبراکرم(ص) در عظمت و شرافت این ماه عزیز، در خطبه معروف خویش فرمود: «ایها الناس! انه قد أقبل الیکم شهر الله بالبرکة و الرّحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ایامه افضل الأیام، و لیالیه أفضل اللیالی، و ساعاته افضل الساعات، و هو شهر دعیتم فیه الی ضیافة اللّه، و جعلتم فیه من اهل کرامة الله...؛ (1) یعنی: مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش گناهان نزدیک است؛ ماهی که نزد خدا برترین ماه ها، روزهایش برترین روزها، شب هایش بهترین شب ها و ساعت های آن بهترین ساعت ها است؛ ماهی که در آن به میهمانی خدا دعوت شدید و شما را در این ماه از کسانی قرار داده اند که شایسته کرامت خدا هستند...»(2) عبدالله بن عباس از پیامبراکرم(ص) درباره فضیلت ماه رمضان و فواید بی شمار آن برای امت اسلام، روایتی نقل کرده است، که انسان را به شگفتی وامی دارد. آن حضرت در فرازی از این حدیث شریف فرمود: «و ان لله تعالی فی آخر کلّ یوم من شهر رمضان عند الافطار ألف ألف عتیق من النّار، فاذا کانت لیلة الجمعة و یوم الجمعة، أعتق فی کلّ ساعة منهما ألف ألف عتیق من النّار، و کلّهم قد استوجبوا العذاب، فاذا کان فی آخر یوم من شهر رمضان أعتق الله فی ذلک الیوم بعدد ما أعتق من اوّل الشّهر الی آخره؛(3) خداوند متعال در آخر هر روز از ماه رمضان، به هنگام افطار یک میلیون نفر را و در شب جمعه و روز جمعه (در این ماه شریف) در هر ساعت، یک میلیون نفر را که همگی سزاوار آتش جهنم اند، از آتش آزاد می کند و هنگامی که آخرین روز ماه رمضان فرا رسد، در أن روز به تعداد کسانی که از اول تا أخر ماه رمضان آزاد کرده است، بندگان گناهکار خویش را از آتش جهنم آزاد می کند.» امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) در حدیثی فرمود: نگویید رمضان؛ زیرا نمی دانید رمضان چیست؛ و اگر کسی گفت، باید برای کفاره آن، صدقه دهد و روزه بگیرد. بلکه همانطوری که خداوند متعال فرموده است بگویید: ماه رمضان.(4) فضیلت و موقعیت ماه مبارک رمضان، بیش از آن مقداری است که ما بتوانیم در این مقال بیان کنیم و بدین جهت به همین مقدار بسنده کرده و در این جا تنها به برخی از اعمال عبادی و عرفانی آن اشاره می کنیم:
الف ـ پیش از ورود به ماه مبارکرمضان:
آمادگی ورود به ماه خدا و پیدا کردن لیاقت و صلاحیت روحی و روانی جهت حضور در ضیافت الهی در این ماه عزیز، بسیار مهم وقابل توجه است و مؤمنان و عارفان نباید ازآن غافل بمانند. در این باب توصیه و تذکرهایی از سوی معصومین و اولیای ما وارد شده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم: 1ـ باید روح وروان خود را با دعا، استغفار، تلاوت قرآن کریم، توبه و انابه پذیرای این مهمانی بزرگ بنماییم. عبدالسلام بن صالح هروی، معروف به ابا صلت گفت: در آخرین جمعه ماه شعبان برمولایم امام رضا(ع) وارد شدم و آن حضرت درباره ورود به این ماه و آمادگی درک آن، به من چنین فرمود: یا اباالصلت انّ شعبان قد مضی اکثره و هذا آخر جمعة فیه، فتدارک فیما بقی تقصیرک فیما مضی منه، و علیک بالاقبال علی مایعنیک، و اکثر من الدعاء والاستغفار و تلاوة القرآن، و تب الی اللّه من ذنوبک، لیقبل شهر رمضان الیک و انت مخلص للّه عزّوجلّ، ولا تدعن امانة فی عنقک الا ادیتها، وفی قلبک حقدا علی مؤمن الا نزعته، ولا ذنباً انت مرتکبته الا اقلعت عنه، واتق الله و توکل علیه فی سرک امرک و علانیتک " ومن یتوکل علی اللّه فهو حسبه ان اللّه بالغ امره قد جعل لکل شی ء قدرا "(5) و اکثر من ان تقول فیما بقی من هذا الشهر:"اللهم ان تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بقی منه " فان اللّه تبارک و تعالی یعتق فی هذا الشهر رقابا من النار لحرمة شهر رمضان(6) ای ابا صلت! بیشتر شعبان گذشت و این آخرین جمعه آن است؛ کوتاهی گذشته خود را در این ماه جبران کن، بسیار دعا و استغفار کن و خیلی قرآن بخوان؛ و از گناهانت توبه کن، تا وقتی ماه رمضان می آید مخلص برای خدا باشی و هیچ امانتی بگردنت نباشد مگر این که آن را رد کنی و هیچ کینه ای از مؤمنی در دلت نباشد مگر این که آن را از بین ببری و از هر گناهی که انجام می دهی، دست برداری، تقوای خدارا پیشه کن و در نهان و آشکارت به او توکل کن " و کسی که به خدا توکل کند برای او کافی خواهد بود " و در باقی مانده این ماه، این دعا را زیاد تکرار کن: " خدایا ! اگر در این مدت که از شعبان گذشته، مارا نبخشیده ای، در مدتی که از آن مانده است مارا بیامرز" زیرا خداوند متعال به احترام ماه رمضان، در این ماه افراد زیادی را از آتش رها می کند.(7) از امام علی بن ابی طالب(ع) نیز روایت شده است: علیکم فی شهر رمضان بالاستغفار والدعاء، اما الدعاء فیدفع عنکم البلاء، واما الاستغفار فیمحو ذنوبکم.(8) 2ـ وصل شعبان به رمضان می توان با روزه گرفتن آخرین روزهای ماه شعبان، این ماه را به ماه رمضان وصل و ثواب روزه هردو ماه را دریافت کرد. از امام جعفر صادق (ع) روایت شد: من صام ثلاثه ایام من آخر شعبان و وصلها بشهر رمضان، کتب اللّه له شهرین متتابعین؛(9)هرکه سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و آن را به روزه ماه رمضان وصل نماید، خداوند متعال ثواب دوماه روزه پشت سرهم (هردو ماه شعبان و رمضان) را برای وی منظور می نماید. 3ـ خواندن دعاهای وارده سید بن طاووس (ره) در اقبال الاعمال گفت: ما از طرق متعدد به این روایت دسترسی پیدا کردیم که امام صادق(ع) در آخرین شب ماه شعبان و در شب اول ماه رمضان، این دعا را می خواند: اللهم انّ هذا الشهر المبارک، الذی انزلت فیه القرآن، وجعلته هدی للناس و بیّنات من الهدی والفرقان قد حضر، فسلمنا فیه و سلمنا منه، و سلمه لنا و تسلمه منا، فی یسر منک و عافیه...(10) 4ـ زیارت امام حسین(ع) براساس روایات متعدد، زیارت حضرت اباعبد الله الحسین(ع) در این ماه عظیم ثواب فراوانی دارد. از جمله در روایتی از امام جعفر صادق(ع) آمده است: زیارت امام حسین(ع) در یکی از شب های اول، پانزده و آخر ماه رمضان، موجب عفو و ریزش گناهان انسان می گردد و ثواب حج و عمره را برای وی در پی خواهد داشت.(11) و در حدیثی دیگر فرمود: من زار قبر الحسین(ع) فی شهر رمضان و مات فی الطریق، لم یعرض و لم یحاسب و یقال له: ادخل الجنه آمنا؛(12) هرکه قبر اباعبدالله الحسین(ع) را در ماه رمضان زیارت کند و در این راه بمیرد (در روز قیامت) جلویش گرفته نمی شود و از او بازخواست نمی گردد و به وی گفته می شود: با کمال امنیت و آرامش وارد بهشت شوید. 5 ـ شناخت هلال رمضان یکی از وظایف مؤمنان و روزه گیران شناخت هلال رمضان است، تا روز بعد را به عنوان اولین روز ماه مبارک رمضان روزه بگیرند. برای شناخت هلال رمضان، راه های فنی و روایی مختلفی وجود دارد که در این بحث، جای پرداختن به آن ها نیست. برخی از علما و دانشمندان شیعه، از جمله سید بن طاووس(ره) در الاقبال و شیخ کلینی(ره) در الکافی به بعضی از آن ها اشاره کرده اند.(13) 6ـ دعای رؤیت هلال از سنت های رایج مؤمنان در آخرین دقایق آخرین روز ماه شعبان، رؤیت هلال رمضان و خواندن دعای مأثوره است. در این باره دعاهای زیادی وارد شده است. از جمله این دعاء که از رسول خدا(ص) روایت شده است: اللهم اهله علینا بالامن والایمان، والسلامة والاسلام، والعافیة المجلله ودفع الاسقام، والرزق الواسع، والعون علی الصلاة والصیام والقیام و تلاوة القرآن . اللهم سلمنا لشهر رمضان، و تسلمه منا و سلمنا فیه، حتی ینقضی عنا شهر رمضان، و قد عفوت عنا و غفرت لنا و رحمتنا.(14)
ب ـ اعمال مشترک ماه مبارکرمضان
1ـ خواندن دعا و مناجات دعاها و مناجات فراوانی ازامامان معصوم(ع) در این ماه وارد شده است که به طور مشترک در تمامی این ماه می توان خواند. مانند دعای: اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام...، پس از هر نماز واجب؛ دعای: یا علی یا عظیم، یا غفور یا رحیم...؛ پس از هر نماز واجب؛ دعای: اللهم ادخل علی اهل القبور السّرور...، پس از هر نماز واجب و دعای: اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت فتقبل منی، به هنگام افطار.(15) 2ـ خواندن قرآن ماه رمضان، ماه نزول قرآن است. بدین لحاظ سفارش فراوان در خواندن قرآن و تدبر وتفکر در آن شده است و چه خوب است که مؤمنان در هرچند روز، و حتی در هرروز یک ختم قرآن نمایند. امام محمد باقر(ع) در روایتی فرمود:لکل شی ء ربیع، و ربیع القرآن شهر رمضان؛(16) برای هرچیزی بهار است، و بهار قرآن ماه رمضان می باشد. برخی از ائمه اطهار(ع) در این ماه، چهل ختم قرآن و حتی گاهی زیادتر از آن انجام می دادند.(17) 3ـ ذکر استغفار و گفتن "لا اله الا الله" و صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد(ص).(18) 4ـ صدقه دادن و افطار دهی به روزه داران، اگر چه به چند دانه خرما و یا شربتی از آب باشد. پیامبر اکرم(ص) در روایتی فرمود: من فطر فی هذا الشهر مؤمنا صائماً، کان له بذلک عند اللّه عزّو جلّ عتق رقبة مؤمنة، و مغفرة لما مضی من ذنوبه. فقیل: یا رسول اللّه لیس کلنا نقدر ان نفطر صائما؟ فقال: انّ اللّه تبارک و تعالی کریم یعطی هذا الثواب منکم من لم یقدر الاّ علی مذقة من لبن یفطر بها صائماً، او شربة من ماء عذب، او تمیرات لایقدر علی اکثر من ذلک.(19) 5 ـ خواندن نمازهای مستحبی ماه رمضان، فرصت مناسبی برای نماز و راز و نیاز بامعبود محبوب است، به ویژه قضای نمازهای واجب فراموش شده و یا ترک شده. هم چنین بجا آوردن نمازهای مستحبی فراوانی که برای این ماه تعیین شده است. مانند خواندن هزار رکعت نماز در مجموع این ماه شریف. بدین گونه که در دهه اول و دهه دوم در هر شبی بیست رکعت خوانده شود، که هر دو رکعت به یک سلام باشد؛ که هشت رکعت آن را پس از نماز مغرب و دوازده رکعت آن را پس از نماز عشاء به جا آورد. در دهه سوم، در هر شبی سی رکعت، به مانند شب های دهه اول و دهه دوم، که مجموع آن ها، هفتصد رکعت می گردد و باقی مانده را که سیصد رکعت می باشد در سه شب قدر، و هر شبی یکصد رکعت به جا آورد.(20) گفتنی است، که این نماز، غیر از نمازهای مستحبی معمولی، مانند غفیله و نافله است، که آن ها نیز به جای خویش اقامه گردند. 6ـ صله رحم و دیدار از والدین و فامیلان نزدیک و زیارت برادران مؤمن. 7ـ زیارت معصومین(ع)، به ویژه امیرمؤمنان(ع) و امام حسین(ع).(21) 8 ـ اعتکاف در تمام ایام ماه مبارک رمضان، به خصوص در دهه سوم این ماه شریف، اعتکاف در مساجد از سنت می باشد.(22) به هر روی، این ماه، ماه عبادت و بندگی در درگاه خدای سبحان است وبزرگان و پیشوایان معصوم ما برای آن اهمیت ویژه ای قایل بوده و حساب خاصی برای آن باز می نمودند. در روایتی ازامام صادق (ع) آمده است: کان علی بن الحسین(ع) اذا کان شهر رمضان لم یتکلم الّا بالدعاء، والتسبیح، والاستغفار، والتکبیر فاذا افطر قال: اللهم ان شئت ان تفعل فعلت؛(23) امام زین العابدین(ع) سیره اش به این بود هرگاه ماه رمضان می رسید، سخنی نمی گفت مگر به دعاء، تسبیح، استغفار و تکبیر. همین که وقت افطار می رسید می گفت: خدایا اگر بخواهی (چیزی را) انجام دهی می دهی. آنان که معصوم و پاک و پاکیزه سرشت بودند چنین رفتار و کرداری داشتند، ماها که جایزالخطا و پرونده اعمالمان سنگین و تیره است، باید بیشتر به فکر خود بوده و از فیوضات ارزشمند این ماه شریف بهره فراوان تری ببریم ولذا هرچه می توانیم باید تلاش و کوشش کنیم و ذخیره ای از این ماه برای آخرت خویش تهیه کرده و خود را از گمراهی و ارتکاب به معصیت دور نگه داریم.
ج ـ اعمال لیالی قدر
شب های قدر (نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان) شب های بزرگ و شریف سال است و در تمامی سال، شبی به عظمت و فضیلت آن ها نمی رسد و عمل عبادی در این شب، بهتر از عمل در هزار ماه است و در چنین شبی قرآن کریم بر پیامبراکرم(ص) نازل گردید و قلب شریف آن حضرت با انوار آیات الهی منور گردید. هم چنین در شب قدر، تقدیر امور سال از سوی پروردگار متعال انجام می گیرد و فرشتگان و روح (که اعظم فرشتگان است) در این شب به اذن پروردگار متعال بر زمین نازل شوند و به محضر امام زمان(ع) مشرف شده و آن چه برای هر کسی مقدر شده است، بر امام زمان(ع) عرضه می کنند. سوره قدر (نود و هفتمین سوره قرآن مجید) در خصوص همین شب نازل گردید. به هر روی، أعمال و عبادات شب های قدر بر دو دسته اند: دسته اول: اعمالی که به طور مشترک، در هر سه شب انجام می گیرند. دسته دوم: اعمال مخصوص هر یک از سه شب قدر. اما اعمال مشترک لیالی قدر عبارتند از: 1ـ غسل بهتر است مقارن غروب آفتاب روز قبل، این غسل را انجام دهد و با همان، نماز مغرب شب نوزدهم را به جای آورد. 2ـ نماز شب قدر این نماز دو رکعت است، که در هر رکعت پس از حمد، هفت بار سوره توحید را قرائت کند و پس از سلام، هفتاد بار بگوید: استغفراللّه و اتوب الیه 3ـ قرآن به سر نمودن و خدا را به معصومین(ع) سوگند دادن 4ـ زیارت مخصوص امام حسین(ع) 5 ـ شب زنده داری(احیاء) 6ـ صد رکعت نماز، به پنجاه سلام، که در هر رکعت پس از حمد، ده بار سوره توحید را قرائت کند 7ـ خواندن دعای جوشن کبیر 8ـ خواندن دعاهای وارده دیگر اما اعمال مخصوص هریک از سه شب قدر:
الف ـ شب نوزدهم ماه رمضان
اعمال عبادی این شب بزرگ، عبارتند از: 1ـ صد بار استغفار 2ـ صد بار لعن بر قاتلان امیرمؤمنان(ع) (اللهم العن قتلة امیرالمؤمنین) 3ـ خواندن دعای: اَللهم اجعل فیما تقضی و تقدّر... 4ـ خواندن دعاهای مأثوره دیگر.
ب ـ شب بیست و یکم ماه رمضان، دومین شبقدر
فضیلت شب بیست و یکم ماه رمضان از فضیلت شب نوزدهم ماه رمضان زیادتر است.اعمال مشترکه ای که در آن جا ذکر کرده ایم، برای شب بیست و یکم نیز جاری است. از روایات متعدد به دست می آید، که شب قدر، یکی از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است. از باب نمونه، به این دو روایت توجه فرمایید: 1ـ عن حمران قال: سئلت أبا عبدالله(ع) عن لیلة القدر، قال: هی فی اِحدی و عشرین و ثلاث و عشرین. 2ـ عن عبدالواحد بن المختار الانصاری قال: قلت لابی جعفر(ع): أخبرنی عن لیلة القدر، قال: التمسها فی لیلة اِحدی و عشرین و ثلاث و عشرین، فقلت: أفردهالی، فقال: و ما علیک أن تجتهد فی لیلتین. به هر روی، اعمال این شب عظیم عبارتند از: 1ـ آغاز اعتکاف در مسجد. 2ـ رفتن به سوی مرقد مطهر اباعبدالله الحسین(ع) و شب زنده داری در آن مکان شریف. 3ـ خواندن این دعا در هر شب از دهه آخر ماه رمضان: اعوذ بجلال وجهک الکریم ان ینقضی عنی... 4ـ خواندن این دعا: اشهد ان لا اله الّا اللّه وحده لا شریک له، و اشهد انّ محمّداً عبده و رسوله و اشهد انّ الجنة حق و... 5 ـ خواندن این دعا، پس از هر فرائض و نوافل: اللهم أدّعنا حقّ ما مضی... 6ـ خواندن این دعا در هر شب از دهه آخر ماه رمضان: اللهم انّک قلت فی کتابک المنزل شهر رمضان... 7ـ خواندن دعای: یا مولج اللیل فی النهار و مولج النهار فی اللیل... 8 ـ خواندن دعای: لا اله الا الله مدبر الامور،و مصرف الدهور و...
ج ـ شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان:سومین شب قدر.
گرچه وجود شب قدر در میان سه شب از ماه مبارک رمضان، یعنی شب های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم محتمل است، ولیکن احتمال دو شب آخری بیشتر است. هم چنین در بین دو شب آخر، شب بیست و سوم احتمالش بیشتر است. بلکه از برخی روایات و توصیه های پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) به اصحاب و خانواده خویش، به دست می آید که شب قدر، متعینا شب بیست و سوم ماه رمضان است. ضمره انصاری از پدرش روایت کرد، که وی از پیامبراکرم(ص) شنیده است که شب قدر، شب بیست و سوم است. هم چنین " زراره " از عبدالواحد بن مختار انصاری روایت کرد: سألت اباجعفر(ع) عن لیلة القدر، فقال: أخبرک و اللّه ثم لا أعمی علیک، هی اول لیلة من السّبع الآخر؛ از امام محمد باقر(ع) پرسیدم: شب قدر چه شبی است؟ آن حضرت فرمود: به خدا سوگند، تو را به آن خبر می دهم. پس فراموشت نشود و آن نخستین شب هفته آخر (ماه رمضان) است. زراره پس از نقل حدیث گفت: آن ماه رمضان، بیست و نه روز بود. بنابراین نخستین شب هفته آخر، همان شب بیست و سوم خواهد بود. اما از این که معصومین(ع) آن را بالخصوص تعیین نمی کردند، بدین جهت بود که مسلمانان از این ماه شریف، مخصوصا در این سه شب بزرگ رمضان، با شب زنده داری و عبادت زیاد، ثواب بیشتری نصیب خود نمایند. به هر روی این شب به مانند شب های قدر دیگر، أعمال مشترک و أعمال ویژه ای دارد، که اعمال مشترک آن ها را در شب نوزدهم بیان کردیم. اما اعمال ویژه این شب عبارتند از: 1ـ غسل. برید بن معاویه نقل کرد که امام صادق(ع) را دیدم که یک بار در سر شب و یک بار در آخر شب بیست و سوم ماه رمضان غسل نمود. 2ـ خواندن دعایی که در آثار علما و محدثین قدیم شیعه یافت شده است: اللهم اِن کانَ الشّک فی أنّ لیلة القدر فیها أو فیما تقدّمها واقع، فانه فیک وفی وحدانیک... 3ـ خواندن دعای روایت شده از رسول خدا(ص): َسبوح قدّوس رِبُّ الملائکة و الرّوح... 4ـ خواندن دعای دهه آخر ماه رمضان: َیا ربّ لیلة القدر و جاعلها خیرا من الف شهر... 5 ـ خواندن دعای: اللهم اِیاکَ تعمدت اللیلة بحاجتی و بک انزلت فقری... 6ـ خواندن دعای: اللهم اجعلنی من أوفر عبادک نصیبا من کل خیر... 7ـ خواندن دعای: اسألک مسألة المسکین المستکین، و ابتهل الیک... 8 ـ خواندن دعای: اللهم ِاِنی اسئلک سئوال المسکین المستکین، و ابتغی الیک... 9ـ خواندن دعای: اللهمِ اجعل فیما تقضی و فیما تقدّر من الامر المحتوم... 10 ـ قرائت سوره های عنکبوت، روم و دخان و هزار بار سوره قدر. 11ـ دعای امام حسن(ع) در شب قدر: یا باطنا فی ظهوره و یا ظاهرا فی بطونه... 12ـ زیارت امام حسین(ع). 13ـ دعا برای هدایت گمراهان و دعا برای استمرار و استحکام توفیق اهل توفیق و ایمان. 14ـ شب زنده داری و عبادت در مسجد. 15ـ خواندن و تکرار کردن دعای فرج آقا امام زمان(عج): اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن(ع)... 16ـ خواندن دعای: اللهم امدد فی عمری و اوسع فی رزقی...(24) از خداوند منان مسئلت می نماییم که ما و همه مومنان و پیروان مکتب اهل بیت(ع) را در این ماه عزیز و شریف، مهمان ضیافت و خوان گسترده خویش قرارداده و با بخشایش گناهان و خطایای ما، سعادت دنیا و آخرت را نصیبمان بفرماید و قلب نازنین مولا و سرورمان حضرت حجة بن الحسن(ارواحنا لمقدمه الفداه) را از ما خشنود و راضی بگرداند.
پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
1. الاقبال بالاعمال الحسنه (سید بن طاووس)، ج1، ص 26. 2. ترجمه المراقبات (میرزا جواد ملکی تبریزی)، ص 211؛ مفاتیح الجنان (شیخ عباس قمی)، فضیلت ماه رمضان. 3. الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 1، ص 24. 4. همان، ص 28. 5. سوره طلاق، آیه 36. 6. الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 1، ص 42. 7. ترجمه المراقبات، ص 190. 8. الکافی (شیخ کلینی)، ج 4، ص 88 ؛ الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 1، ص 69. 9. الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 1، ص 43. 10. همان، ص 43. 11. همان، ص 46. 12. کامل الزیارات - ابن قولویه - ص 546. 13. الکافی، ج 4 ص 78 ؛الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 1، ص 56. 14. الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 1، ص 62 ؛ الکافی، ج 4، ص 70؛ من لایحضره الفقیه - شیخ صدوق - ج 2،ص 96. 15. مفاتیح الجنان، اعمال مشترک ماه رمضان ؛ الاقبال بالاعمال الحسنه،ج 1، ص 246. 16. الکافی، ج 2، ص 630. 17. الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 1، ص 231. 18. مفاتیح الجنان، اعمال مشترک ماه رمضان ؛ترجمه المراقبات، ص 243. 19. الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 1، ص 38 ؛ترجمه المراقبات؛ ص 280؛ المحاسن - البرقی - ج 2،ص 396. 20. وقایع الایام ( شیخ عباس قمی)، ص 15؛ الاقبال بالاعمال الحسنه،ج 1،ص 46؛ ترجمه المراقبات، ص 267. 21. الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 1، ص 45. 22. همان، ص 230. 23. الصحیفه السجادیه (ابطحی)، ص 313. 24. نک: الکافی ( شیخ کلینی)، ج 2 ؛ الاقبال بالاعمال الحسنه (سید بن طاووس)، ج1، از ص 313 الی 387 ؛ مفاتیح الجنان (شیخ عباس قمی)، اعمال شب بیست و یکم ماه رمضان ؛ وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 38
پدید آورنده : حجة الاسلام سید تقی واردی ، |
مفهوم توکلتوکل، همان دل بستگی و اعتماد کامل به پروردگار است که پس از کمال معرفت حاصل می شود.زیرا که آدمی هر اندازه خدارا بهتر بشناسد و از قدرت و حکمت او بیشتر آگاه شود، توکل و دل بستگی او به آن ذات بی همتا بیشتر می شود. در معنای توکل وارد شده است که: روزی جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نازل شد. حضرت از او پرسید: ای جبرئیل! توکل چیست؟ گفت: اینکه بدانی آفریده ها ـ به تنهایی ـ قادر به رساندن ضرر و یا نفع به تو نیستند و نیز نمی توانند از پیش خود ـ و بدون اذن خدا ـ چیزی به تو عطا کنند و یا چیزی را از تو باز دارند.همچنین، توکل آن است که از آنچه در دست مردم است، مأیوس باشی. پس هر گاه بنده به چنین معرفتی دست یابد، کارش را تنها برای خدا انجام می دهد و جز خدا در کسی طمع نمی بندد. پس، این است معنای توکل. در تبیین بیشتر مفهوم توکل نیز آمده است: «توکل آن است که آدمی بداند تمامی اشیا، بدون اراده خداوند، بی تأثیر خواهند بود. نه طعام، بی اذن خداوند موجب سیری خواهد شد و نه آب، بی اجازه حق تعالی رفع عطش خواهد کرد و اینکه تا خداوند نخواهد، نه دواها شفابخش خواهند بود و نه سم ها کشنده و نه آتش سوزاننده».به قول حکیم نظامی گنجه ای:
اماباید دانست که توکل بدان معنا نیست که آدمی دست از تمام کارها بردارد و گوید: تمام کارها را با خدای گذاشتم، بلکه باید خود را در جریان کارها و اسباب ظاهری وارد کند، ولی در عین حال توکل و اعتماد اصلی او بر خدا باشد که آنچه او اراده کند، همان خواهد شد. اصلی ترین ثمره توکل، نجات ما از دل بستگی و اعتماد به عالم اسباب و سپس هدایت ما به سوی مسبب الاسباب، یعنی خداوند است تا در نتیجه، از سرگردانی و گمراهی برهیم و از خطرات روحی امان یابیم. به تعبیر مولوی:
تکیه بر عقل خود و فرهنگ خویشبودمان تا این بلا آمد به پیش چشم بند خلق جز اسباب نیستهر که لرزد بر سبب ز اصحاب نیست پیام متن:1. توکل ؛ یعنی اعتماد و تکیه بر خداوند و گسستن از غیر او. 2. توکل به همراه سعی و تلاش. جایگاه توکل، از منظر قرآن و روایاتدر قرآن کریم و روایت های اهل بیت علیهم السلام بارها از توکل بر خداوند سخن به میان آمده و به آثار و فایده های مهم حاصل از توکل انسان ها بر پروردگارشان، اشاره شده است. قرآن کریم وعده داده است: «آن که بر خدای خویش توکل کرد و او را تکیه گاه اصلی خویش در امور زندگی قرار داد، خداوند او را کفایت خواهد فرمود.» (نساء: 81) همچنین: «توکل کنندگان بر خدا، محبوب خداوند هستند.» (آل عمران: 156) و اینکه: «هر که بر خداوند توکل کند، خداوند ـ به تنهایی ـ او را بس است». (طلاق: 3) توکل بر خداوند، عامل افزایش مقاومت انسان در برابر مشکلات و حوادث سخت زندگی، نام برده شده است و از این رهگذر ـ در بیان ماجرای جنگ احد، آن گاه که مسلمانان ضربه سختی خوردند و دشمنان پس از ترک میدان جنگ، بار دیگر از نیمه راه بازگشتند تا ضربه نهایی را به مسلمانان بزنند ـ چنین اشاره شده است: عده ای به مسلمانان گفتند که دشمن به شما حمله ور شد است، از آنها بترسید. ولی این سخن ـ نه تنها موجب وحشت آنها نشد که ـ بر ایمان آنها افزود و گفتند: ما بر خدا توکل می کنیم و خدا ما را بس است. به همین جهت آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند، در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید. در روایت ها هم از توکل به عنوان «با فضیلت ترین اعمال» و «عامل بی نیازی و عزت» یاد شده است و اینکه «کسی که به خدا پناه آورد و بر او توکل کند، در این صورت به پناهگاهی استوار و امن روی آورده است». همچنین در حکایتی امام سجاد علیه السلام از زندگی خویش نقل می فرماید، که در آن سخن از دیدار آن حضرت است با فرشته ای که به صورت انسان بر آن حضرت تمثل یافته بود که وقتی آن حضرت در شرایط سخت روحی خویش ـ بعد از حادثه کربلا و حوادثی که پس از آن برای آن حضرت پیش آمد ـ با او دیدار کرد، از امام سجاد علیه السلام می پرسد: آیا کسی را دیده ای که بر خدا توکل کند، ولی خدا کارهایش را سر و سامان ندهد و عهده دار نشود؟ فرمود: نه. و آن گاه از مقابل دیدگان آن حضرت غایب می شود. مولوی که خود، از سیراب شدگان سرچشمه وحی است، با پیروی و الگوپذیری از مکتب وحیانی و با تصویر کردن چهره توکل در آیینه شعر، در حالی که از تمسک جستن به اسباب دنیوی نیز غفلت نکرده است. در مقام اهتمام به ارزش والای توکل تا آنجا پیش رفته است که هیچ کسبی را برتر از توکل نمی داند و چنین می گوید:
آن که او از آسمان باران دهدهم تواند کاو ز رحمت نان دهد آن که با اسباب، روزی داده بودبی سبب هم می تواند ای عنود گفت آری گر تو کل رهبر استاین سبب هم سنت پیغمبر است مثنوی پیام متن:1. اهتمام قرآن و روایات، به توکل؛ 2. پیآمدهای مثبت توکل در زندگی انسان ها. مراتب توکلتوکل بر خداوند، مراتبی دارد و انسان ها در توکل شان بر خداوند، مرتبه ای یکسان ندارند که البته این بسته به نوع توکل آنهاست. برخی تنها به زبان بر خدایشان توکل دارند، بعضی افراد فقط در پاره ای از امور بر پروردگارشان توکل می کنند، عده ای هم توکل شان با نگرانی و دودلی و نارضایتی همراه است و... . درباره مراتب عالیه توکل، امام موسی بن جعفر علیه السلام فرموده است: در همه امور بر خدا توکل کنی و هر چه درباره تو کند، راضی باشی و بدانی که او هیچ خیر و فضلی را درباره تو دریغ نمی دارد و بدانی که حکم و فرمان در این باره با اوست پس، امورت را به او واگذار کن و بر او توکل کن. همچنین در تبیین مراتب توکل آمده است: از درجات بالای توکل، آن است که حال توکل کننده با خداوند خویش، مانند حال کودک با مادر خویش است. کودک جز مادرش کسی را نمی شناسد و جز برای او بی تابی نمی کند و جز به او به کسی اعتماد ندارد. همین که او را می بیند ـ در هر حالی که باشد ـ دامنش را می گیرد و از او جدا نمی شود. اگر در غیاب مادر مشکلی برای کودک به وجود آید، اول چیزی که بر زبانش جاری می شود، لفظ مادر است و نخستین چیزی که به قلبش خطور می کند، مفهوم مادر است؛ زیرا مادر، تنها پناهگاه اوست. مولوی در این باره می گوید:
و نیز در جای دیگر درباره فرزند نوح چنین گفته است:
پیام متن:1. متفاوت بودن درجات توکل کنندگان؛ 2. از توکل کودک به مادرش، درس توکل به خدا را بیاموزیم. چرا باید تنها بر خدا توکل کرد؟آدمی با تمام قدرت های پنهان و آشکارش، در عین حال موجودی ضعیف و ناتوان است. گاهی در برابر پشه ای عاجز می شود و گاه با وزش بادی تند به زانو در می آید. بعضی وقت ها با آنکه جوانب کاری را به طور کامل سنجیده و مدت ها برنامه ریزی کرده و در ظاهر هیچ مانعی در تحقق آن نمی دیده است، بر اثر حادثه ای ساده، حتی بزرگ ترین کارهایش به هم می ریزد و بی نتیجه می ماند. انسان به سبب علم محدودش، از رخ دادها و گرفتاری های احتمالی بی خبر است. افزون بر آن، هنگامی که بر انجام یا ترک کاری تصمیم می گیرد، از مصلحت قطعی این تصمیم بی اطلاع است. با این حال، پروردگاری بر جهان هستی حاکم است که علم و قدرت و حکمت بی انتها از آن اوست. هم توانا بر انجام هر کاری است و هم آگاه به مصالح واقعی بنده خویش. بر این اساس، بدیهی است که آدمی در همه حالات توکل و تکیه بر خداوند را از یاد نبرد. در واقع، شخص با توکل بر چنین پروردگاری، وجود خودرا با قدرتی پیوند می دهد که آنچه را به صلاح و سود بنده اوست، بدون هیچ مانعی انجام خواهد داد. عزیزالدین نسفی در این زمینه می گوید: ای عزیز! به یقین بدان که خدا، قادر مطلق است و هرچه می خواهد، می کند و بی علم و اراده و قدرت او، برگی بردرخت نجنبد و دست هیچ کس حرکت نکند و دل هیچ کس نیندیشد. چون دانستی که حال چنین است، بیش از این غم دنیا مخور و کار به خدا بگذار که کارساز بندگان، اوست. ای عزیز! دانایان در دنیا به هر چه پیش آمده است، راضی و تسلیم بوده اند، از آن جهت که دانسته اند آدمی نداند که خیر او در چیست و به یقین دانسته اند که خدای، مصلحت کار بنده را داند. پس، بر خدا توکل کرده و کار به خدای بگذاشته اند. مولوی هم در این باره سروده است:
هین توکل کن ملرزان پا و دسترزق تو بر تو ز تو عاشق تر است افکن این تدبیر خودرا پیش دوستگرچه تدبیرت هم از تدبیر اوست در حدیثی قدسی آمده است: بگذار تا اراده من راهنمای تو باشد. من نیک می دانم چه برای تو بهتر است. ذهن تو صرفا بشری است و داوری هایت غالبا تحت تأثیر ملاحظات شخصی است. ناگفته نماند که در بسیاری از اوقات توسل به اسباب، همان توکل بر خداست و آن در مواردی است که خداوند، خودما را به سمت آن اسباب هدایت می کند و از ما می خواهد آنها را به کار گیریم، چنان که در حکایتی چنین آمده است: زاهدی از شهر بیرون رفت و در دامنه کوهی منزل گرفت و می گفت: من از هیچ کس درخواستی نمی کنم تا خداوند، روزی مرا برساند. هفت شبانه روز بدین وضع گذشت و غذایی پیش نرسید. تا اینکه نزدیک بود مرگ او را از پای درآورد. آن گاه عرض کرد: پروردگارا! روزی مرا برسان! و گرنه جانم بستان و راحتم کن! خطاب رسید: به عزت و جلالم سوگند، روزی تو را نمی دهم، مگر آنکه به اجتماع روی آوری و با مردم زندگی کنی. زاهد از کوه به زیر آمد و با رفتن در میان مردم و توسل جستن به اسباب، به گشایش رسید. آن گاه خداوندبه او خطاب کرد: ای زاهد! تو می خواستی با زهدت، حکمت مرا باطل کنی. مگر نمی دانی فراهم ساختن روزی بندگانم به دست بندگان، در نزد من محبوب تر است از آنکه بدون واسطه روزی رسانم. پیام متن:1. در عین توکل به خدا باید به اسباب هم توسل جست. 2. توجه به اراده قاهره خداوند بر جهان هستی. پیامبران الهی و توکل بر خداوندپیامبران عظیم الشأن که پروردگارشان آنان را به سوی مردم فرستاد، عالی ترین و عینی ترین مصداق انسان خدایی و آسمانی بوده اند. در واقع سر الهی بودن آنان، در همین آراستگی شان به فضایل اخلاقی، از جمله توکل و اتکای بسیار بالای آنها به خداوندشان بوده است. پیامبرانی که به سبب مسئولیت خطیرشان، همواره بیشترین گرفتاری ها و سختی ها دامن گیرشان بوده است، ازتوکل برخداوندشان، به عنوان بهترین و مطمئن ترین پناهگاه، بهره های فراوانی برده اند. در حقیقت، از اصلی ترین رمزهای مانایی نام پیامبران و جاودانگی دعوت آنها، همین توکل تام و تمام آنان بر پروردگارشان بوده است. خداوند در قرآن کریم، بارها درستایش از پیامبران خویش، از توکل بالای آنها بر پروردگارشان سخن به میان آورده است. برای مثال در آن می خوانیم که هود پیامبر که سال ها قوم خودرا به یکتاپرستی دعوت کرده بود، آن گاه که با لجاجت و سرسختی قومش روبه رو گشته بود، بدون آنکه ذره ای از تلاش و مجاهدت او کاسته شود، به آنها گفت: «من، بر اللّه که پروردگار من و شماست، توکل کرده ام و هیچ جنبنده ای نیست، مگر آنکه خداوند بر او مسلط است». (هود: 56) حضرت شیعب علیه السلام هم آن گاه که با تمسخر و استهزای قوم خود روبه رو گشته بود، امیدوار ومصمم، به آنان فرمود: «من جز درصدد اصلاح نیستم و توفیق من از سوی خداست و بر او توکل کردم». (هود: 88) همچنین خداوند در جای دیگر قرآن، از زبان همه پیامبران الهی چنین نقل می کند: چرا بر خداوند توکل نکنیم وحال آنکه ما را به راه های سعادت رهنمون ساخت؟! و ما حتما در برابر آزاری های شما صبر خواهیم کرد و توکل کنندگان باید بر خداوند توکل کنند. (ابراهیم:12) مولوی، پیامبران الهی را عالی ترین مصداق توکل کنندگان بر خداوند می داند. از نظر او، یکی از اصلی ترین اهداف پیامبران، رهانیدن مردم از اعتماد و تکیه کامل به اسباب دنیوی و آن گاه رهنمونی آنها به سوی توکل و اعتماد کامل بر مسبب الاسباب، یعنی خداوند است. او در بخش هایی از مثنوی چنین می گوید:
جمله قرآن هست در قطع سببعز درویش و هلاک بولهب از مسبب می رسد هر خیر و شرنیست ز اسباب و وسائط ای پسر دیده ای خواهم سبب سوراخ کنتا سبب را بر کند از بیخ و بن مثنوی پیام متن:1. توکل پیامبران بر خداوند، از برجسته ترین ویژگی های آنان بوده است. 2. دعوت مردم به توکل بر خداوند، از اصلی ترین دعوت آنها. توکل بر خداوند و افزایش قدرتپروردگار جهان، قادر بی منتهاست. هیچ حدی برای قدرتش متصور نیست و هیچ موجودی را یارای برابری با وی نباشد. اگر بنده ای بر او توکل کند، در واقع خود را به سرچشمه قدرت پیوند داده است که بی گمان در این صورت، جلوه هایی از قدرت خداوند را در وجود خویش خواهد دید واز توانایی های خاصی بهره مند خواهد شد. خداوند در قرآن می فرماید: اگر از یاری و قدرت خداوند بهره گیرید، هرگز مغلوب نخواهید شد و اگر از یاری او بی بهره مانید، کیست جز او که به شما یاری رساند؟! و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند. (آل عمران: 160) در روایتی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: اگر دوست داری نیرومندترین مردمان باشی، بر خدا توکل کن! و اگر علاقه مندی که بی نیازترین مردمان باشی، به آنچه در دست خداست، بیشتر اعتماد کن تا به آنچه در دست توست. همچنین از امام باقر علیه السلام نقل است: «هر کس برخدا توکل کند، شکست نخواهد خورد و هر که به خدا متمسک شود، مغلوب نخواهد گشت». علامه طباطبایی رحمه الله در این زمینه می نویسد: حقیقت مطلب آن است که هر گاه انسان برای رسیدن به مقصود وارد میدان عمل می شود و کلیه عوامل طبیعی مورد نیاز را آماده می بیند، تعدادی از عوامل روحی، همانند: سستی اراده، ترس، شتاب زدگی، کم تجربگی و مانند آنها، میان او و هدف او فاصله ایجاد می کند.در چنین اوضاعی اگر انسان بر خداوند سبحان توکل کند، اراده اش قوی و عزمش راسخ می شود و موانع روحی در برابر آن خنثی می گردد. زیرا انسان در مقام توکل، با مسبب الاسباب، یعنی خداوند پیوند می خوردو با چنین پیوندی، دیگر جایی برای نگرانی و تشویش خاطر باقی نمی ماند. با قاطعیت باموانع دست و پنجه نرم می کند تابه مقصود برسد.افزون بر این، نکته دیگری در مورد توکل وجوددارد که بعد غیبی و ماورایی آن است، یعنی خداوند متعال شخص توکل کننده رابا امدادهای غیبی، از آنجا که به گمانش نمی رسد، مدد می رساند. مولانا در این باره می گوید:
خشک گردد موش زان گربه عیارگر بود اعداد موشان صد هزار مالک الملک است جمعیت دهدشیر را تا بر گله گوران جهد مثنوی پیام متن:1. قدرتمندی انسان در سایه توکل؛ 2. یاری رساندن خداوند به توکل کنندگان. رفع نگرانی ها به برکت توکلتوکل بر خداوندو گشایش درهای بستهگاهی آدمی در زندگی خویش، با درهای بسته روبه رو می شود وخود را از هر طرف در تنگنا و بن بست می بیند. به عقیده مولانا وجود این تنگناها نباید موجب رکود و توقف در پیشرفت آدمی شود، زیرا اگر انسان در چنین جایی به جنبش خویش ادامه دهد و در کنارش بر خداوند خویش توکل کند، قطعا روزنه های رهایی به رویش گشوده و از تنگناها خلاص خواهد شد. وی در این باره این چنین می سراید:
باز شد قفل و در و شد ره پدیدچون توکل کردیوسف، برجهید گرچه رخنه نیست در عالم پدیدخیره یوسف وار می باید جهید تا گشاید قفل و در پیدا شودسوی بیجایی شما را جا شود در حدیثی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: هیچ بنده ای با تمام وجود، به من روی نیاورد و بر من توکل نکرد، مگر آنکه اگر آسمان ها و زمین علیه او باشند، او را نجات خواهم داد. حکایتی از توکل آیت اللّه العظمی بروجردیآیت اللّه حاج سید مصطفی خوانساری نقل می کند: در یکی از سال ها پیش از رمضان، حضرت آیت اللّه بروجردی فرمود: در این ماه وجوهات از طرف مردم نرسیده است، بنابراین نمی توانیم شهریه طلاب نجف وقم را پرداخت کنیم. عرض کردم: آیت اللّه سید ابوالحسن اصفهانی هر وقت پول نداشت، از جای دیگر قرض می کرد و شهریه را می داد. پس از آنکه پول به دست شان می رسید، قرض شان را ادا می کرد. شما نیز همین کار را بکنید. فرمود: من تاکنون به غیر از خداوند متعال، به احدی اظهار حاجت نکرده ام و این کار را نمی کنم. دو روز گذشت، شب بود و من دربیرونی خانه ایشان بودم. ساعت یازده شب شخصی واردشد و گفت: ده دقیقه با آقا کار دارم. توسط خادم پیغام دادم. آقا این شخص رابه حضور پذیرفت. طولی نکشیدکه این شخص رفت. صبح که خدمت آقا رسیدم، فرمود: تا سه ماه شهریه نجف و قم و دیگر شهرهای ایران را داریم. پیام متن:1. توکل بر خداوند و گشایش درهای بسته؛ 2. توکل و نجات آدمی، اگرچه همه موجودات علیه او باشند.
پدید آورنده : سیدمحمود طاهری |
فلسفه برپایی نماز در اسلامنماز در بیشتر ادیان الهی به عنوان برترین آیین عبادی و رکن معنویت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. در خواست حضرت ابراهیم علیه السلام در این باره از خداوند چنین است: «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی؛ پروردگارا من و ذریه ام را برپا دارنده نماز قرار ده». (ابراهیم: 40) به حضرت موسی علیه السلام در کوه طور خطاب شد: إِنَّنی أَنَا اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاعْبُدْنی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری. (طه: 14) همانا من الله هستم، معبودی جز من نیست مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من برپادار. از حضرت عیسی علیه السلام هم روایت است: «وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا؛ و مرا به نماز و زکات توصیه کرده است، مادام که زنده ام». (مریم: 31) در آیین مقدس اسلام نماز جایگاهی بس والا دارد. در آیات زیادی برپایی نماز در کنار پرداختن زکات آمده است. تکیه بر این دو رکن، در حقیقت برای بیان این واقعیت است که مسلمان واقعی باید هم در پیوند با خداوند رابطه ای عاشقانه داشته باشد و هم در ارتباط خود با مردم بی تفاوت عمل نکند و تکالیف واجب و مستحب مالی خود را انجام دهد و به فکر محرومان جامعه باشد. عالی ترین شکل ارتباط عاشقانه با خداوند، نماز است و بهترین شیوه ارتباط با مردم، حل مشکلات مادی آنهاست که با ادای وظایف مالی از سوی مسلمانان این مهم برآورده می شود. در قرآن کریم اقامه نماز و پرداخت زکات، به عنوان محک ایمان و تقوی و اخلاص شمرده شده است و این دو در حقیقت اولین گام وفاداری به دین معرفی شده است. به راستی هر کلام نماز، قوت ایمان را دو چندان می سازد.
نصراللّه مردانی پیام متن:1. اهمیت بخشی به نماز در تمام ادیان ابراهیمی؛ 2. نماز و زکات، دو معیار سنجش ایمان. شادابی و نشاط و دوری از کسالت به هنگام برپایی نمازدر دو آیه از قرآن کریم، نماز خواندن همراه با کسالت از ویژگی های منافقان شمرده شده است، آنجا که آمده است: «وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی؛ و هنگامی که به نماز می ایستند، از روی کسالت می ایستند». (نساء: 142) و نیز: «وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاّ وَ هُمْ کُسالی؛ و نماز به جا نمی آورند جز با کسالت». (توبه: 54) اساسا چنین نمازی از دورن تهی و بی ارزش و نشانه بی توجهی به نماز است. در اسلام به نماز و اهتمام به اول وقت خواندن نماز تأکید فراوان شده است، چنان که قرآن کریم می فرماید:«فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ؛ پس وای بر نمازگزارانی که از آن غافلند». (ماعون: 4 و 5)مراد از ساهون در آیه بالا، کسانی هستند که از اصل نماز غافلند؛ گاه آن را نمی خوانند و گاه آن را در آخر وقت می خوانند و یا آنکه حضور قلب در نماز ندارند. در اسلام اهمیت به اوقات نماز و توجه به انجام آن، بسیار سفارش شده است. در روایتی از امام سجاد علیه السلام می خوانیم: همانا منافق (از کار زشت) نهی می کند، ولی خود از آن کار دست نمی کشد. فرمان می دهد، ولی خود انجام نمی دهد و چون به نماز بایستد، اعتراض می کند. راوی می گوید: پرسیدم اعتراض چیست؟ حضرت فرمود: رو به راست و چپ گردانیدن و چون رکوع کند، خود را مانند گوسفند به زمین اندازد (یعنی بعد از رکوع نایستد و به همان حال به سجده رود). در روایتی سازنده و هشداردهنده از حضرت امیر علیه السلام درباره اهمیت به نماز آمده است: هیچ کاری نزد خداوند محبوب تر از نماز نیست. پس نباید در وقت نماز هیچ یک از امور دنیا شما را مشغول از نماز سازد که خداوند گروهی را که از نماز سهو می کنند، نکوهش کرده است و مقصود، این است که اینها غفلت از نماز دارند و حریم وقت نماز را نگه نمی دارند. افزون بر توجه به اصل نماز، انسان باید توجه داشته باشد که هنگام نماز در مقابل حضرت حق ایستاده است و با او سخن می گوید. باید تمام وجود خویش را به این میهمانی ببرد تا شیطان جرئت و فرصت زمینه سازی برای خروج از این میهمانی را به دست نیاورد. نماز مطلوب، نمازی است که انسان با عنایت و توجه آن را بخواند، بداند که چه می گوید و با که سخن می گوید.
مصطفی محدثی خراسانی پیام متن:1. ارزش و اهمیت قائل شدن اسلام به اوقات نماز؛ 2. به هنگام نماز خواندن، خود را در محضر خداوند دیدن و با او هم صحبت شدن. اسلام و خشوع و خضوع به هنگام نمازبا فضیلت ترین نماز، به جای آوردن آن به همراه خشوع است. قرآن مجید دراین باره می فرماید: قَدْ أَفْلَحَ الْمُوءْمِنُونَ الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ. (مؤمنین: 2) به تحقیق مؤمنان رستگار شدند، آنها که در نمازشان خشوع دارند.
محمدعلی مردانی خشوع، به معنای تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی، در انسان پدید می آید و در عمل ظاهر می شود. خشوع در نماز، یعنی جسم و روح را در نماز به دیدار خداوند بردن و بریدن از غیر او، آن چنان که برگزیدگان خداوند چنین بودند. خشوع ابتدا بر روح پرتومی افکند و پس از آن آثارش بر جسم نیز ظاهر می شود. یعنی کسی که در نماز خاشع است، هم از نظر روحی در آرامش و طمأنینه است و هم اعضا و جوارح او آرام و راحت است. در همین رابطه یکی از امامان معصوم علیهم السلام می فرماید: «اما اِنَّهُ لَوْ خُشِعَ قَلْبُهُ لَخُشِعَتْ جَوارِحهُ؛ اگر او در قلبش خشوع داشت در اعضای بدنش نیز خاشع می شد». از دیگر مصداق های اقامه نماز صحیح، دوام و پایداری آن است. در سوره معارج پس از آنکه خداوند برخی از صفات ناشایست انسان ها را تذکر می دهد، اوصاف شایسته آنها را هم ذکر می کند، از جمله می فرماید: «اِلاّ المُصَلّینَ الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمونَ؛ مگر نمازگزارانی که بر نماز خود تداوم دارند». (معارج: 22) نماز نباید مقطعی باشد. نمازی که باز دارنده از فحشا و منکر است، باید مداوم باشد و اصولاً هر برنامه تربیتی که ادامه دار نباشد، کارآیی لازم را نخواهد داشت. در سفارش به استمرار و دوام در اعمال، پیامبر گرامی اسلام می فرماید: اِنَّ احبَّ الاَعْمالِ اِلیَ الله مادامَ وَ اِن قَلَّ. محبوب ترین اعمال نزد خداوند کاری است که انسان بر آن مداومت داشته باشد، هر چند کم باشد. پیام متن:1. خشوع و خضوع به هنگام نماز، به معنای ادب جسمی و روحی؛ 2. نماز مداوم، عاملی بازدارنده از فحشا و منکر. پاسداری از حریم نمازاز دیگر وظایف مؤمنان، پاسداشت حریم نماز است. حفظ ارزش نماز، به جای آوردن آن با آداب واجب و مستحب و نیز خواندن آن در اول وقت، از مظاهر نکوداشت مقام نماز است. نگهداری از حریم نماز، نقطه مقابل سبک شمردن نماز است که این کار، یعنی شأن و منزلت آن را نادیده انگاشتن و در نتیجه خود را از شفاعت محروم ساختن. امام صادق علیه السلام می فرماید: «اِنَّ شَفاعَتَنا لَنْ تَنالَ مُسْتَخّفا بِالصّلوةِ؛ به درستی که شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی رسد.» و شاعر چه زیبا آن را به نظم آورده است:
قرآن کریم از این حریم به «حفظ» تعبیر کرده است و به همگان توصیه می کند: «حافِظوُا عَلی الصَّلواتِ و الصَّلوةِ الوُسْطی؛ در انجام همه نمازها و نماز وسطی کوشا و مراقب باشید». (بقره: 238) در این آیه بر مراقبت همه نمازها به ویژه نماز وسطی تأکید می شود و ظاهرا مقصود از نماز وسطی، نماز ظهر است که در شأن نزول آیه هم به آن اشاره شده است که جمعی از منافقان به بهانه گرمی هوا در نماز جماعت ظهر شرکت نمی کردند و این سبب شده بود که از جمعیت نماز جماعت کاسته شود، تا جایی که آیه شریفه در تذکری به مؤمنان می فرماید: «حریم نماز را نگه دارید و با ترک جماعت حریم این عبادت بزرگ را نشکنید». در سه آیه دیگر از قرآن، محافظت بر نماز از ویژگی های مؤمنان شمرده شده است. برای مثال در آیه زیر آمده است: «وَ الَّذینَ هُمْ عَلی صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ؛ مؤمنان کسانی هستند که بر نمازهای خویش مراقبند». (مؤمنون: 9)
محمدجواد محبت پیام متن:1. نکو داشت نماز و به جاآوردن آن با تمام واجبات و در صورت امکان، مستحبات؛ 2. محافظت از اوقات نماز، صفت برجسته مؤمنان. یاری گرفتن از نمازبی تردید انسان در زندگی مادی در تنگناهایی قرار می گیرد و نیاز به پشتوانه ای مطمئن دارد. آنان که سطحی می اندیشند، تنها به پشتوانه مادی فکر می کنند، ولی آنان که الهی فکر می کنند، پیوسته خود را با پشتوانه معنوی از بن بست می رهانند. یکی از این تکیه گاه ها نماز است، نماز جلوه شکوه مند و برجسته یاد خدا و آرام بخش دل هاست که «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». (رعد: 28)
محمدرضا سهرابی نژاد قرآن مجید توصیه می کند که در سختی ها و گرفتاری ها از نماز کمک بگیرید، آنجا که می فرماید: وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاّ عَلَی الْخاشِعینَ. (بقره: 45) از صبر و نماز یاری جویید و این کار جز برای خاشعان سنگین است.
محمدرضا مالک بر این اساس، در روایت های فراوانی آمده است که وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یا امام علی علیه السلام با مشکلی روبه رو می شدند، به نماز روی می آوردند. امام صادق علیه السلام می فرماید: چه مانعی دارد وقتی که با غمی از غم های دنیا رو به رو می شوید، وضو بگیرید و به مسجد بروید، دو رکعت نماز بخوانید و در نماز دعا کنید؛ زیرا خداوند دستور داده است:«واستَعینوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ». به یقین، استوارترین پشتوانه زندگی همین است و جز این، همه سست و دور از اعتمادند.همان گونه که خداوند در قرآن مجید می فرماید: مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (عنکبوت:41) کسانی که غیر خدا را اولیای خود برگزیدند، همچون عنکبوتند که خانه ای برای خود انتخاب کرده اند و سست ترین خانه ها، خانه عنکبوت است، اگر می دانستند. هر جانداری برای خود خانه و لانه ای دارد، ولی هیچ یک از اینها به سستی خانه عنکبوت نیست. اصولا خانه باید دیوار، سقف و دری داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ کند. غذا و نیازهای او را در خود نگه دارد. بعضی خانه ها اگر سقف ندارند، دست کم دیواری دارند یا اگر دیوار ندارند، سقف دارند. ولی لانه عنکبوت که از تعدادی تارهای بسیار نازک ساخته شده است، نه دیواری دارد، نه سقفی و نه دری. از سوی دیگر، مصالح آن به قدری سست و بی دوام است که در برابر هیچ حادثه ای مقاومت نمی کند. اگر نسیم ملایمی بوزد، تار و پودش را درهم می ریزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد، آن را متلاشی می کند. کمترین شعله آتش به آن برسد، نابودش می سازد. حتی اگر گرد و غبار بر آن بنشیند، پاره پاره می شود و از سقف آویزان می گردد. معبودهای دروغین انسان های مادی گرا نیز نه سودی دارند و نه زیانی، نه مشکلی را حل می کنند و نه در روز بیچارگی پناهگاه کسی هستند.آری فقط خداوند پناهگاه است و بس! پیام متن:1. نماز پشتوانه محکم و مطمئن برای صبر و رفع مشکلات؛ 2. سیره ائمه معصومین علیهم السلام در توسل به نماز در هنگام گرفتاری ها؛ 3. تکیه بر پناهگاهی ممطئن و پرهیز از پشتوانه های مادی. توصیه و امر به نمازاز دیگر وظایف مؤمنان در رابطه با نماز، توصیه به دیگران برای برپایی نماز است. امر به معروف، از فریضه های بزرگ دین ماست و چه معروفی برتر از نماز. اگر در جامعه ای نماز به درستی برپا شود، منکرات از آن رخت برمی بندد. از ویژگی های مردان خدا، امر به نماز است. در مورد حضرت اسماعیل علیه السلام در قرآن کریم آمده است: «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلوةِ وَ الزَّکاةِ؛ و این پیامبر پیوسته خاندان خود را به نماز و زکات امر می کرد». (مریم: 55) در موردی دیگر قرآن مجید خطاب به پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها؛ و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شکیبا باش». (طه: 132) اگر افراد جامعه ای خداجو باشند، همگان به سعادت و سلامت رهنمون می شوند. امر به نماز در خانواده، راهی است برای نجات خانواده از آتش دوزخ. چنان که آیه ششم سوره تحریم نیز به مؤمنان سفارش می کند که «ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست، نگه دارید». این آیه، رسالت سنگین پدر و مادر را یادآور می شود و آنها را مسئول می داند، هر چند در کنار خانواده، همه متولیان فرهنگی نیز مسئول خواهند بود. در روایتی از پیامبر گرامی اسلام به این مسئولیت همگانی این گونه اشاره شده است: بدانید همه شما نگهبانید و همه در برابر کسانی که مأمور نگهبانی آنها هستید، مسئولید.امیر و رئیس حکومت اسلامی نگهبان مردم است و در برابر آنها مسئول است. مرد، نگهبان خانواده خویش است و در مقابل آنها، مسئول. زن نیز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان و در برابر آنها مسئول است و بدانید همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانی که مأمور نگهبانی آنها هستید، مسئولید. پیام متن:1. امر کردن به نماز، به عنوان مهم ترین معروف؛ 2. مسئولیت همگانی در تربیت دینی. ترویج فرهنگ نمازقرآن کریم برخی از ویژگی های یاران خداوند را این چنین برمی شمارد: الَّذینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی اْلأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ اْلأُمُورِ. (حج: 41) آنها کسانی هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپامی دارند و زکات را ادا می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و عاقبت امور از آن خداست. البته مؤمنان خدا از قدرت و امکانات خویش، از جمله رسانه فراگیر و تأثیرگذار صدا و سیما در جهت ترویج و نهادینه کردن فرهنگ نماز در جامعه می کوشند. خود، اهل اقامه نمازند و در محافظت از اوقات نماز کوشا هستند. حق نماز را ادا می کنند و به توصیه استاد شهید مرتضی مطهری در توجه به اقامه نماز عمل می کنند. این شهید فرزانه می فرماید: به پا داشتن نماز، آن است که حق نماز ادا شود. یعنی نماز به صورت یک پیکر بی روح انجام نگیرد، بلکه نمازی باشد که واقعا بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد و این است معنی «ذکر اللّه » که در آیه چهاردهم سوره شریفه طه بدان اشاره شده است: «اقم الصلوة لذکری». یاد خدا مساوی است با فراموش کردن غیر خدا. اگر انسان ولو مدت کوتاهی با خداوند در راز و نیاز باشد و از او استمداد (کند) و او را ثنا گوید و او را به الله بودن، رب بودن، رحمان بودن، رحیم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم یلد و لم یولد بودن، و لم یکن له کفوا احد بودن توصیف کند، عالی ترین تأثیرها در نفس او گذاشته می شود و روح انسان آن چنان ساخته می شود که مذهب اسلام [آن گونه] می خواهد و بدون چنین برنامه ای امکان پذیر نیست. پیام متن:استفاده از تمام ابزار و امکانات، به منظور ترویج و نهادینه کردن فرهنگ نماز در جامعه به وسیله اصحاب رسانه.
پدید آورنده : محمدهادی سجادی |
دعا، موجب زدودن زنگار از دل و ایستادگی در برابر انحرافاتیاد خدا، غفلت را از دل می زداید و آدمی را از کج اندیشی ها و فساد دور می سازد. دعا ذکر خداست و همواره یاد او را در دل زنده نگه می دارد. زیان کارترین افراد، محرومان از دعای خداوندند.بیرون رفتن نام ویاد خدا از دل انسان، سرافکندگی و خجالت او را به دنبال خواهد داشت:
حافظ دعا، گشودن زبان خواهش و تمنا با حضرت دوست است و در حقیقت گاهی سکوت، ناپسند و سبب غفلت است. با اینکه خدای سبحان به خواسته ها و ناخواسته های ما و از درون ما همواره آگاهی دارد، دعا و نجوا با پروردگار نفس آدمی را شایسته و آماده دریافت فیض و حکمت حضرت حق می کند، چنان که در روایتی از امام محمدباقر علیه السلام آمده است: هیچ چیز در نزد خدا با فضیلت تر از این نیست که از وی درخواست شود و هیچ کس مبغوض تر از آن نیست که تکبر ورزد و از عبادت سرباز زند و از خدا سؤال نکند.
وحدت کرمانشاهی پیام متن:1. دعا، زداینده زنگار از دل؛ 2. تأثیر دعا در کسب فیوضات الهی. دعا، تقویت کننده نور ایمان در سراچه دلدعا موجب تقویت و استمرار ایمان در دل است. خطر از دست دادن ایمان همواره در رویارویی با سختی ها، سرخوشی ها، نعمتهای فراوان و دیگر لحظه های حساس زندگی، برای انسان وجود دارد و تنها با دعا و ذکر خدا، می توان ایمان و اعتقاد سست و شکننده را ثابت و مطمئن ساخت و از ضعف و نابودی در امان داشت. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «دعا اسلحه مؤمن، ستون دین و نور آسمان ها و زمین است». ناگفته نماند که شناخت خداوند و ایمان به او، زیربنای تمام عقاید و امور عبادی یک مسلمان است و با شناخت بیشتر انسان از خداوند، توجه و خلوص عبادتش فزونی می یابد که شناخت حقیقی خداوند در اجابت دعا هم مؤثر است. پیام متن:دعا و تقویت ایمان در دل. دعا سبب دمیدن روح رستگاری و اخلاص در انساناخلاص، یعنی کار را برای خدا انجام دادن. همه کارها را در زندگی می توان با نیت تقرب به خدا انجام داد، در حالی که بسیاری از بندگان حتی عبادی ترین کارها مثل نماز را برای خدا انجام نمی دهند. دعا، روح اخلاص را در انسان می دمد و موجب رستگاری او می شود. حضرت علی علیه السلام هم از دعا به عنوان کلید رستگاری یاد می کند و می فرماید: «دعا، کلید پیروزی و گنجینه رستگاری است». پذیرش یا رد هر عمل، به اخلاص نیت در انجام آن بستگی دارد. خلوص نیت در هر کاری معیار ارزشمندی آن است و چنین عملی به یقین در پیشگاه الهی پذیرفته می شود، ولی عمل غیرخالص به طور حتم تلاشی بی فایده است. با این حال، دعا از ابزار مهم پیدایش و تقویت اخلاص در روح آدمی است. خداوند سبحان در سوره اعراف آیه 29 می فرماید: «خدا را از روی اخلاص بخوانید و دین تان را برای او خالص گردانید». پیام متن:نعمت پاکی و رستگاری در سایه سار اخلاص. انس و عشق به خداوند، ره آورد دیگر دعادر مسیر خودسازی و رشد فضیلت های اخلاقی که در سایه سار دعا به دست می آید، عشق و محبت به یگانه هستی نیز معنا می یابد؛ عشق به وجود مجرد و جهش به سوی کمال مطلوب خدایی که مظهر تمام زیبایی ها و خوبی هاست. انس با دعا و سخن با پروردگار هستی، وجود آدمی را به شور می اندازد و لذت شادابی و آرامش پس از راز و نیاز با او، ارمغانی دل نشین برای بنده خسته دل است.
امام خمینی رحمه الله پیام متن:عشق و الفت به ذات حضرت حق، جایگاه امنی است که همواره انسان در فراز و فرودهای زندگی اش آن را جست وجو می کند. دعا، تجلی فقر آدمییکی از اسرار ذکر نیازها در دعا این است که هستی آدمی در برابر معبود، با خواهش و تواضع و احساس ناچیزی همراه می شود. فرد دعا کننده با درخواست بخشش گناهان، براساس عدل خداوندی خود را شایسته نجات نمی بیند، بلکه با امید به رحم و عنایت پروردگار بیچارگی خویش را عرضه می دارد. انسان هنگام دعا به ضعف و نیازمندی خود پی می برد و در نتیجه خودخواهی را از خویش دور می کند و به یگانه عالم نزدیک تر می شود.
سعدی پیام متن:احساس فقر در برابر خداوند، به برکت دعا. تأثیر دعا در تغییر سرنوشتاز آثار اعتقادی دعا، تغییر سرنوشت است. از جمله این که عاقبت ناخوشایند را به نیک فرجامی تبدیل می سازد. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید: «دعا، قضایی را که از آسمان نازل گردیده و به سختی استوار گشته است، باز می گرداند». همچنین از امام سجاد علیه السلام نقل است:«همانا دعا و بلا تا روز قیامت با هم رفاقت کنند و همانا دعا بلایی را که به سختی استوار شده است، برگرداند». در دعایی، از امام سجاد علیه السلام چنین رسیده است که: پروردگارا! عمر را طولانی گردان و رزق مرا وسیع کن و جسم مرا سالم بفرما و به آرزویم برسان و اگر از اشقیا هستم، مرا [از زمره آنان خارج فرما] و نام مرا در زمره سعادتمندان بنویس، به راستی که تو در کتاب نازل شده بر پیامبرت که فرموده ای: خداوند آنچه را که بخواهد، محو می کند و «ام الکتاب» نزد اوست. پیام متن:تأثیر دعا در تغییر سرنوشت. آرامش روان در سایه سار نیایشدعا و مناجات به انسان می آموزد که او در عالم هستی تنها نیست و پروردگاری هست که صدایش را می شنود، او را می بیند و از درونش آگاه است. با این احساس، او بر تنهایی تلخ و عمیق خود فایق می آید و خویش را در اتصال با خالقی بی همتا می یابد. دعا و نیایش، آهنگ زندگی را منظم تر و تار و پود وجود آدمی را به اعتدال هدایت می کند. به گفته یکی از اندیشمندان غربی، ویلیام جیمز: آشنایی به رموز زندگی یک چیز است و زندگی داشتن و آن را در ضربان قلب خود احساس کردن، چیز دیگری است. دعا، برای رسیدن به مقصود و روشن تر شدن بارقه های امید در فرد نیایش گر راه گشاست و او را به آینده ای برتر و مطمئن امیدوار می کند. چنانچه فرد این باور را در زندگی خود داشته باشد که خداوند همواره از حال او آگاه است و لحظه ای او را فراموش نمی کند و اگر گاهی خداوند مصلحت را در اجابت نشدن و یا تأخیر اجابت دعایش می بیند. آرامش و توکل خود را از دست نمی دهد. پیام متن:امید و آرامش، دو اثر با شکوه دعا. دعا و پیوند با مردمدعا و مناجات، در ایجاد پیوند روحی با مردم و احساس همدلی با آنان راهی پسندیده و آسان است، زیرا در نظام تربیتی و اخلاقی اسلام، ما موظفیم ابتدا برای دیگران و پس از آنان برای خود دست به دعا برداریم. با تأمل در بیشتر دعاها، در می یابیم که بسیاری از آنها به لفظ جمع به کار رفته اند که هدف از آن، در واقع سفارش این حرف است که دیگران را نیز در همه حال به یاد داشته باشید و آنها را هم در ثمره های نیک دعاهای تان شریک سازید. از امام کاظم علیه السلام نقل است: دعا کننده ای که در پشت سر برادر دینی غایبش دعا کند، از آسمان ندا داده می شود که به ازای هر یک واحد [ثمره برای او]، صدهزار مرتبه برای تو باد. امام باقر علیه السلام در این باره فرموده است: «بر تو باد دعا کردن برای برادرانت». پیام متن:خیرخواهی برای دیگران، نتیجه ذاتی دعا. نیایش از منظر دیگراندکتر الکسیس کارل، فیزیولوژیست و جراح و متفکر فرانسوی، افزون بر تخصص و مهارت در رشته علمی خویش، دارای نظریه ها و افکار اجتماعی مهمی نیز بوده است. او صاحب مکتب و نظریه اجتماعی «بیوکراسی» بود. یکی از آثار تألیفی ارزشمند وی نیایش است که به چکیده ای از این نوشتار اشاره می کنم: نیایش بر روح و جسم ما تأثیر می گذارد. این تأثیر به کیفیت، شدت و تواتر نیایش بستگی دارد. نیایش هنگامی که مداوم و پرشور و حرارت است، تأثیرش آشکارتر است. وی در جایی دیگر می گوید: نیایش، ویژگی های خویش را با نشانه های بسیار مشخص و منحصر به فردی نشان می دهد:صفای نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادی، چهره پرنشاط، استعداد هدایت و نیز استقبال از حوادث. چنین به نظر می رسد که نیایش، انسان ها را آن چنان رشد می دهد که جامه ای که وراثت و محیط بر قامت شان دوخته است، برایشان کوتاه شود. ملاقات با پروردگار، آنها را از صلح و آرامش درون لبریز می سازد، به گونه ای که شعشعه پرتو این صلح در چهره شان نمودار است و آن را هر جا که روند، با خود می برند. پیام متن:در پرتو ایمان و توجه به خداوند، صبر و پایداری بالا می رود و با امید و اطمینان قلبی، تحمل مشکلات آسان می شود. دعا، ترنم آرامش بخش جاندعا ترنم جان سوز و دل نشینی است که همراه با معرفت خدای یکتاست. نیایش و دعا پرواز روح است به سوی خدا، پرستش عاشقانه ای است مبداء هستی و کمال را.
سعدی هنگامی که در کشاکش و غوغای زندگی، در پسِ کوچه های تنگ و تاریک آن بی تاب و بی قرار می شوی، آن گاه که گرد و غبار تیرگی و گناه بر جسم و جانت می نشیند و سرگردانی ها و گرفتاری ها روح و درونت را نگران و پژمرده می سازد، این احساس نیاز در تو زنده می شود که زلال نشاط و امید را در کوچه های دلت جاری سازی و زمزمه وصل را بسرایی و با راز و نیاز و نیایش، تیرگی و افسردگی را به روشنی و یقین مبدل سازی و این، حقیقت آرامش است که از دعا می طراود. آری، نگرانی هایمان را در قالب دعاهای ناب و خالصانه، با خدای بی همتا در میان می گذاریم و فقط با اتکال به آن سرچشمه بی پایان الهی آرام می گیریم.
حافظ |
تهذیب نفس و خدمت رسانینیت و باطن پاک کارگزاران، سبب نزول رحمت و برکت الهی است، ولی با وجود نفس سرکش و امرکننده به بدی ها دروجود انسان، احتمال لغزش کارگزار و در حوزه مسئولیتی اش بسیار بالاست. نفس سرکش، انسان را به بدی فرامی خواند و پیروی از تمایلات نفسانی، موجب فروافتادن کارگزار در مسیر خودخواهی، شهوت ها و راحت طلبی ها می شود. با توجه به همین مسئله است که علی علیه السلام در نامه ای به مالک اشتر می نویسند: «اَمِلکْ هَواکِ؛ مالک نفس خویش باش و آن را به دست هوا مسپار». همچنین به ایشان توصیه می کند: نفس خویش را با ترک خواهش ها درهم شکند و به هنگام سرکشی، عنانش را بگیرد، زیرا که نفس، پیوسته به ناشایستگی ها فرمان می دهد، جز آن کس را که خدابه او رحم کند. اداره جامعه دینی، نیازمند انسانی وارسته است که به سان شجره ای پاک و ارزشمند دیدگاهی الهی و معنوی داشته باشد. کارگزاری که به اندیشه های والای الهی و ارزش های متعالی اخلاقی دست یافته باشد و از فراسوی نگرش های مادی، به انسان، جهان و اعمال و رفتار آنها بنگرد، در زندگی اجتماعی به شیوه مادی گرایانه که به چیزی جز جاذبه های کاذب نظر ندارد، عمل نخواهد کرد. چنین کارگزاری همواره عنصری سودمند و کارآمد برای خدمت به جامعه انسانی خواهد بود. علی علیه السلام درباره خدمت رسانی کارگزار به جامعه، در سفارشی اکید به یار مورد اعتماد خود مالک اشتر، به هنگام واگذاری حکم ولایت مصر فرمود: خدا را خدا را، در طبقه فرودست جامعه که چاره ای ندارند، مساکین و محتاجان و اهل فقر شدید و طالبان عطایا که خانه نشین شده اند. زیرا که برخی از آنان سائل به برآوردن حاجاتشان هستند و برخی زبان حال آنها تقاضای حاجت است. پس طغیان نعمت، تو را از خدمت به آنان باز ندارد، چرا که عذری از تو پذیرفته نیست که حق فقیران را ضایع گردانی. از این رو، تلاش و کوشش خود را از خدمت به آنان باز ندار و با کبر و منیت از آنان روی نگردان. پیام متن:1. مخالفت کارگزار با تمایلات نفسانی خویش؛ 2. رابطه تهذیب نفس و خدمت رسانی به مردم. امانت داری و ساده زیستی کارگزارانبلندی طبع، عالی بودن همت و روی آوری به ساده زیستی در زندگی شخصی، از صفات بایسته کارگزار است. مناعت طبع، کارگزار را وامی دارد که با قدرت روحی بیشتری به کار خود ادامه دهد و به ایفای مسئولیت ها اقدام کند. علی علیه السلام به عنوان عالی ترین کارگزار جامعه اسلامی، وضعیت روحی خود را بدین سان توصیف می کند: بدان که پیشوای شما از پوشیدنی دنیا به دو پیراهن فرسوده و از خوردنی اش به دو قرص نان جو بسنده کرده است. به خدا از دنیای شما زر و سیمی نیندوختم و از غنیمت های آن مالی انباشته نکردم و جز پیراهن و ردایی، جامه ای آماده نساختم و یک وجب از زمین را به چنگ نیاوردم و جز به مقدار خوراک موجودی شکسته پشت که از بسیاری درد، از خوردن وامانده، از آن برنگرفتم و دنیا در نظرم از دانه حنضل تلخ، بی مایه تر و بی ارزش تر است. کارگزار جامعه دینی، هرگز معطوف به ارزش های مادی گرایانه نظام های بشری نیست، بلکه ابزاری است برای دست یابی به ارزش های توحیدی. بنابراین، کارگزار حکومت دینی به کار خود از زاویه نفس پرستی و منفعت طلبی های شخصی نمی نگرد. در کتاب های روایی مختلف، عمل کارگزاری امانت الهی دانسته شده است، نه طعمه ای برای نیل به اهداف مادی. علی علیه السلام در نامه ای به اشعث بن قیس، عامل آذربایجان چنین می نویسد: کارگزاری تو طعمه ای نیست، [بلکه] امانتی است در گردنت و تو در منظرنگاه کسی هستی که فوق توست. در شأن تو نیست که در میان رعیت به استبداد عمل کنی و کاری بدون محکم کاری انجام دهی. در دست توست مالی از مال خدای بزرگ و تو از کلیدداران آن هستی و نگهبان آن مالی؛ تا زمانی که به من تسلیمش کنی و شاید که من از نگهبانان بد تو نباشم. والسلام. همچنین امانت داری کارگزار، درسوره یوسف به زیبایی توصیف شده است. آن گاه که یوسف، پیامبر الهی از زندان به واسطه تقوا و بی گناهی اش آزاد شد، عزیز مصر به عظمت او پی برد و او را فردی امین معرفی کرد و گفت: یوسف را به نزدم آورید تا اورا از خاصان خویش قرار دهم. چون به مکالمه با او پرداخت، چنین گفت: که تو امروز در نزد ما توان مند و امانت داری(یوسف:54) و یوسف در جواب گفت: قالَ اجْعَلْنی عَلی خزائِنِ الارضِ اِنّی حفیظٌ عَلیمٌ. (یوسف: 55) مرا به خزائن زمین بگمار که من هم قدرت حفظ خزائن را دارم، هم بر حفظ و نگهبانی از خزائن آگاهی و دانایی دارم. در این آیات بر استحکام کارگزار، امین بودن، حفیظ بودن و دانایی او که لازمه کارایی در حوزه کارگزاری است، به خوبی اشاره شده است. پیام متن:1. پیروی ازسیره امام علی علیه السلام درساده زیستی؛ 2. نکوهش نگاه منفعت طلبانه به پست های حکومتی؛3. امانت و دانستن حکومت؛ 4. صفات و ویژگی های پسندیده کارگزار. پیوند ناگسستنی کارگزار با نماز و نیایشاشتغال مداوم به کار، ممکن است روزمرگی بیاورد و کارگزار را از یاد خدا غافل کند. از این رو ضرورت برقراری ارتباط خاص با خداوند، از وجوه برجسته تکالیف یک کارگزار اسلامی است. علی علیه السلام درزمینه برقراری این ارتباط معنوی در نامه ای به مالک اشتر چنین می فرماید: وَاجْعَلْ نَفْسَکَ فیما بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللّه ِ اَفْضَلَ تِلْکَ الْمَواقِیتِ وَ اَجْزَلَ تِلْکَ الاَقْسامِ. برای ارتباط خودت با خدا، بهترین و مهم ترین قسمت اوقات روزرا اختصاص بده. متأسفانه برخی از مدیران و کارگزاران به بهانه تراکم کاری و درگیری بسیار، ازاین ارتباطات ویژه ملکوتی غفلت می ورزند و به تصور مهم تر بودن کارهایشان، وقتی را به آن اختصاص نمی دهند. البته این کار اشتباه بسیار بزرگی است. زیرا این گونه افراد به تدریج لطافت روحی خودرا در جریان کار از دست می دهند و حلاوت معنوی کار نزدشان از بین می رود. درنتیجه، کار به امری خشک و بی روح تبدیل می شود. این رفتار، کسالت می آفریند و افسردگی می زاید. برای دست یابی به معنویت و ایجاد فضای معطر معنوی، شرکت در نماز جماعت کمترین انتظار از کارگزار است. معمولاً در محیط های کاری، نماز جماعت اقامه می شود. بی توجهی به نماز اول وقت و جماعت، خطایی توجیه ناپذیر است. علی علیه السلام در دستورالعملی به محمد بن ابی بکر، در اهمیت نماز در زمان معین آن می فرماید: نماز را در وقتی که برای آن تعیین شده [است]، به جای آور نه وقت آن را به علت فراغ از کار پیش انداز و نه به سبب اشتغال به کار به تأخیر انداز و بدان که همه کارهای تو بسته به نمازاست. استمداد از خداوند متعال و پیوند زدن معنویت با کار، در پیشرفت کارها بسیار تأثیرگذار است. بنابراین، روح عبادت و نیایش باید وارد حریم کارگزاری شود. امام علی علیه السلام در خطابی دیگر، به محمدبن ابی بکر این گونه سفارش می کند: و بسیار از خدا مدد بجوی که تو را در کارهای دشوارت کفایت می کند و در مشکلاتی که برای تو رخ می دهد، یاری می رساند. حال درمی یابیم که کارگزار اسلامی باید خودرا در محضر خدا ببیند و کارها را به او بسپارد که«اُفَوِّضُ اَمْری اِلَی اللّه ِ اِنَّ اللّه َ بَصیرٌ بِالْعِبادِ» (غافر: 44) و بداند که مسئولیت کارگزاری اجتماع، به عنوان امانتی الهی به عهده او نهاده شده و خداوند ناظر بر اعمال اوست که: «اِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ؛ البته خدا در کمین خطاکاران است.» و اگر خطایی کنند، با آنها برخورد قهرآمیز می کند. پیام متن:1. شرکت کارگزار در نماز جماعت؛ 2. اهمیت ویژه برای نماز؛ 3. خداوند را حاضر و ناظر بر اعمال خود دیدن. توجه و خدمت به مردم در سیره مسئولانشایسته گرایی و شایسته سالاری در اصل کارگزاری دینی نهفته است و باید افراد دین دار و آراسته به اصول ارزشی، کارگزاری نظام اجتماعی، سیاسی را بر عهده بگیرند. کارگزار باید بر عقل و روح خویش نیزحاکم باشد، به گونه ای که تمجید وچاپلوسی دیگران او را از مسیر حق بازندارد. در آموزه های دینی ما، حیا و احترام حدودی دارند که باید رعایت شود. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: ثناگویی بیش از استحقاق، چاپلوسی است و کوتاهی از حد استحقاق، سستی و کاهلی کردن و یا حسد است. هر کارگزاری در سیستم اجتماعی و در نظام سیاسی اسلام، مسئولیت ارائه خدمات را بر عهده دارد و مسولیتی که بر عهده اش نهاده شده، امانتی است که از توده های اجتماعی دریافت داشته است. وی در برابر تمام آحاد جامعه مسئول است و باید در قبال اعتماد مراجعان و همه مردم، کارهای محدوده حکومتی خویش را به درستی به سامان برساند و بزرگی و فراوانی کار او را بی تاب نسازد. در بیانی دیگر، امام علی علیه السلام ویژگی کارگزار را چنین برمی شمارد: (کارگزار) کسی است که نه بزرگی کار، او را از پا درآورد و نه فراوانی آن او را دچار پریشانی و سردرگمی سازد». منش و رفتار مثبت کارگزاران با مردم بسیار اثرگذار است، چنان که امام علی علیه السلام در نامه ای به مالک اشتر، با تأکید بر این امر می فرماید: قلبت را برای رحمت و مهربانی بر رعیت آماده کن و به آنها محبت و لطف داشته باش و بر آنها حیوانی درنده مباش که خوردن شکار را غنیمت می شمرد وبا آنان فروتن باش و به نرمی رفتار کن که آنها دو صنف هستند؛ یا نظیر تو هستند [در آفرینش] و یا برادر تو،[هستند در دین] خدا را انصاف ده و با مردم به انصاف رفتار نما. کارگزار حقیقی اسلامی، عاشق خدمت به مردم است و از هر فرصتی که برای نیکی کردن و خدمت گزاری به مردم برایش فراهم می شود، استفاده می کند و این خدمت را برای خود نوعی عبادت می داند. توصیه امام علی علیه السلام همواره در گوش او طنین انداز است که فرمود: وبدان که هیچ چیز به اندازه نیکی کردن به مردم و سبک کردن بار مشکلات شان و وانداشتن آنها به کارهای تحمیلی بی سابقه خاطر مدیر را از جانب مردم آسوده نمی سازد.پس در آنچه گفتم باید تلاش کنی [، زیرا] که این کار از جانب مردم است که به تو اطمینان خاطر می بخشد و این خود، رنجی سنگین را از دل تو برمی دارد و هر آینه ازکسی می توانی انتظار خیر داشته باشی که در حق او خوبی کرده باشی و سزاوارترین فردی که باید از او نگران باشی، کسی است که در [حق] او بدی روا داشته ای. نکته مهم، اجرای مساوات و رفتار عادلانه با همه مراجعه کنندگان است. هرگز نباید کار یک فرد سریع انجام شود و کار فرد دیگر به تأخیر افتد. علی علیه السلام درنامه ای به کارگزاران خود به این مهم توجه کرده و فرموده است: در نگاه کردن به مردم، چه مستقیم و چه به گوشه چشم و در اشارت کردن و درود گفتن به آنان، یکسان عمل کن تا بزرگان به طمع سوء استفاده از تونیفتند و ضعیفان از عدالتت مأیوس نشوند. پیام متن:1. رعایت اصل شایسته سالاری و شایسته گرایی در انتصاب کارگزاران؛ 2. کارگزاری، وسیله ای است برای خدمت گزاری به مردم؛ 3. برخورد عادلانه و منصفانه با ارباب رجوع. پرهیزاز تبعیض گرایی و چند شغلیاز دیگر صفات و ویژگی های پسندیده کارگزار، خوشرویی، کنترل و هدایت مطلوب امور، گوش کردن به سخنان مراجعان، دلسوزی کردن، برابر مقررات عمل کردن، منصف بودن و کسی را بردیگری ترجیح ندادن، انتقادپذیر بودن، به مشاوره دیگران بها دادن، بخشش و غیر آن است.در این میان تبعیض نداشتن و برخورد عادلانه جایگاهی ویژه دارد. در کارگزاری مدیریت اسلامی، عدم تبعیض نه تنها در واگذاری خدمات مطرح است، بلکه مدیران حتی در نگاه ها و خطاب ها و استقبال هم نباید تفاوتی میان افراد بگذارند تا هم ثروت مندان طمع سوءاستفاده بیش از حق خود را در سر نپرورانند و هم افراد ضعیف و تهی دست امیدشان را از دست ندهند. کارگزار باید وقت خود را یکسان در اختیار دیگران قرار دهد و از مردم چهره نپوشاند و در دسترس همگان باشد. کارگزار برای توفیق بیشتر در وظیفه خود، نبایدانجام کارهای مختلف و خارج از تخصص خودرا بپذیرد، زیرا این مسئله حقوق اجتماعی را پایمال می سازد و مردم را از دریافت خدمات مثبت محروم می کند. فارابی در همین رابطه می گوید: لازم است به هر فردی از اهل مدینه فاضله صناعت خاصی، خواه در مرتبه خدمت و یا ریاست واگذار شود تا به آن عمل کند و نباید یک نفر بیش از یک صناعت و شغل داشته باشد، زیرا اولاً هر انسانی شایسته انجام همه نوع عمل و صناعت نیست، ثانیا اگر هر کسی تنها به یک شغل و صناعت مشغول باشد، در آن کار مهارت و تخصص پیدا می کند و کارش اتقان و استحکام بیشتری می یابد و ثالثا بسیاری از کارها زمان انجام خاصی دارند که اگر از آن بگذرد، فوت می شود و چه بسا دو عمل مربوط به یک زمان خاص باشند که به هرکدام مشغول بشود، زمان دیگری فوت می شود و در زمان دیگر هم عملی نیست. از این رو، شایسته است هر شغلی به یک نفر واگذار شود تا آن زمان از دست نرود. پیام متن:1. پرهیز از تبعیض و تفاوت گذاری میان مردم؛ 2. دوری از چند شغلی، به علت پی آمدهای منفی آن و بازدارندگی از انجام کارها در وقت معین.
پدید آورنده : سید حسین اسحاقی |